Uncategorized

حملقر برقی

حملقر برقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از همیلکار بارسا)
حملقر برقی
زادهٔ c. 275 BC
درگذشت 228 BC
عنوان هامیلکار بارکا
دوره 19 years; 247–228 BC
پیش از Hasdrubal the Fair
فرزندان هانیبال
Hasdrubal Barca
Mago Barca

حَمِلقَر بَرقی (زاده ۲۷۵ پ. م – درگذشت ۲۲۸ پ. م) سیاستمدار و ارتشتار کارتاژی و بزرگ خانواده برقی‌ها، بود.[۱] او پدر هانیبال، هاسدروبال و ماگو است.

نام خاندان برقی به معنای «آذرخشی» است. نام حملقر به معنای برادر ملقرت است. ملقرت از ایزدان شهر فنیقی صور بود و نام ملقرت در فنیقی «ملک قرت» و به معنای «شاه شهر» است.[۲]

Uncategorized

مونوکل

مونوکل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جوزف چمبرلین همیشه یک مونوکل بر صورت خود داشت.

مونوکل، عینک تک‌چشم یا عدسی تک‌چشم (به فرانسویMonocle، راه‌یافته به تمام زبان‌های اروپایی) یک نوع عینک یا عدسی محسوب می‌شود که فاقد دستهٔ نگه‌دارنده روی گوش و پد بینی است و در حفرهٔ چشم قرار می‌گیرد یا با یک دست به‌طور موقت نگه داشته می‌شود. مونوکل‌ها دارای یک زنجیر هستند که به لباس متصل می‌شود تا در موقع افتادن مونوکل یا برداشتن عمدی آن، به زمین نیفتد

در اروپا طی چند قرن گذشته، مونوکل توسط زنان و مردان ثروت‌مند و اشخاص جنتلمن استفاده می‌شد و بیش‌تر به صورت سفارشی ساخته می‌شدند تا با صورت و اندازه حفره چشم مطابقت داشته باشد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

باشگاه بسکتبال بارسلونا

باشگاه بسکتبال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نماد باشگاه بارسلونا

تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه بسکتبال بارسلونا (به اسپانیاییRegal FC Barcelona Bàsquet) (به کاتالانSecció de bàsquet del FC Barcelona) یک باشگاه بسکتبال حرفه‌ای در شهر بارسلون اسپانیا و یکی از تیم‌های باشگاه بارسلونا است که در تاریخ ۲۴ آگوست ۱۹۲۶ تشکیل شد.[۱] این تیم در لیگ بسکتبال اسپانیا موسوم به ای‌سی‌بی شرکت می‌کند و بازی‌هایش را در پالائو بلوگرانا انجام می‌دهد. هم‌چنین به مانند فوتبال، رئال مادرید رقیب اصلی آن محسوب می‌شود و بازی آنان الکلاسیکو نامیده می‌شود.[۲] بارسلونا ۱۵ بار قهرمان لیگ اسپانیا و ۲ بار قهرمان یورولیگ شده‌است.[۳]

بازیکنان مشهور[۴][ویرایش]

Uncategorized

باشگاه فوتسال بارسلونا

باشگاه فوتسال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه فوتسال بارسلونا یک تیم فوتسال باشگاهی است که بخشی از باشگاه بارسلونا، مستقر در شهر بارسلونا کاتالونیا می‌باشد.

این باشگاه در سال ۱۹۷۸ تأسیس شد و بازی‌هایش را در پالائو بلوگرانا انجام می‌دهد. این تیم توانسته‌است یک بار در فصل ۲۰۱۰-۱۱ قهرمان لیگ اسپانیا شود.

 

Uncategorized

باشگاه فوتبال بارسلونا

 

باشگاه فوتبال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بارسلونا
FCB.svg
نام کامل باشگاه باشگاه فوتبال بارسلونا
(Fútbol Club Barcelona)
لقب(ها) آبی و اناری‌ها
کاتالانی‌ها
بارسا
نام غیررسمی بارسا (Barça)، آبی و اناری‌ها (Blaugranes)
تاریخ تأسیس ۲۹ نوامبر ۱۸۹۹؛ ۱۲۰ سال پیش
نام ورزشگاه نیوکمپ
(گنجایش: ۹۹٬۳۵۴[۱])
مدیرعامل جوزپ ماریا بارتومئو
سرمربی رونالد کومان
لیگ لالیگا
۲۰–۲۰۱۹ لالیگا، دوم
وب‌گاه www.fcbarcelona.com
گروه هوادارها کولز (culés)
بارسلونیستاس (Barcelonistas)
بلوگرانس (Blaugranes)
آزولگراناس (Azulgranas)
Kit left arm fcbarcelona2021h.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021H.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021h.png
Team colours
Kit shorts fcbarcelona2021H.png
Team colours
Kit socks fcb2021h.png
Team colours
لباس اول
Kit left arm fcbarcelona2021a.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021a.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021a.png
Team colours
Team colours
Team colours
لباس دوم
Kit left arm fcbarcelona2021t.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021t.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021t.png
Team colours
Team colours
Kit socks fcbarcelona2021t.png
Team colours
لباس سوم
Soccerball current event.svg فصل جاری

باشگاه فوتبال بارسلونا (به اسپانیاییFútbol Club Barcelona) که بیشتر بارسلونا یا به صورت مخفف بارسا شناخته می‌شود، یک باشگاه فوتبال حرفه‌ای اسپانیایی است که در شهر بارسلون در منطقهٔ کاتالونیای اسپانیا قرار دارد. بارسلونا باشگاهی ورزشی-اجتماعی با هزاران عضو بوده که تیم فوتبال بارسلونا بخشی از آن می‌باشد.[۲] تیم این باشگاه در لا لیگا بازی می‌کند و جزو سه تیمی است که هرگز به دسته پایین‌تر سقوط نکرده‌است. شهرت تاریخی تیم این باشگاه به‌دلیل شیوه حمله‌ای ماهرانه و جذابش بوده که تأکیدش را بر بازی باز قرار می‌دهد.[۲][۳][۴]

این باشگاه با نام باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۸۹۹ توسط عده‌ای سوئیسی، انگلیسی و اسپانیایی و به رهبری خوان گمپر تأسیس شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ کاتالان و کاتالانیسم است و از این رو عبارت «فراتر از یک باشگاه» (به کاتالانی: Més que un club) را به عنوان شعار خود انتخاب کرده‌است. سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که El Cant del Barça نام دارد.

برخلاف بسیاری از تیم‌های جهان این باشگاه توسط هوادارانش اداره می‌شود. باشگاه بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در سال، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. این باشگاه رقابت دیرینه‌ای با رئال مادرید دارد و به مسابقه‌ای که بین این دو تیم برگزار می‌شود اصطلاحاً ال کلاسیکو گفته می‌شود. نوکمپ با گنجایش ۹۹٫۳۵۴ تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپا است. حدود ۲۵٬۷٪ مردم اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند.[۵]

باشگاه فوتبال بارسلونا با ۲۶ عنوان قهرمانی در لا لیگا، ۳۰ قهرمانی در کوپا دل ری، ۱۳ قهرمانی در سوپرجام اسپانیا و ۲ قهرمانی در کوپا دی لالیگا، بعد از رئال مادرید پرافتخارترین تیم اسپانیا است. افتخارات بارسلونا در اروپا شامل ۵ قهرمانی در لیگ قهرمانان، ۵ قهرمانی در سوپرجام اروپا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا و ۲ قهرمانی در جام لاتین می‌شود. در سال ۲۰۰۹، بارسلونا به عنوان اولین باشگاه اسپانیایی موفق شد سه‌گانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. هم‌چنین تنها تیمیست که توانسته شش‌گانه جام‌ها را فتح کند. بارسلونا را می‌توان یکی از موفق‌ترین تیم‌های حاضر در اروپا دانست.[۶]

همان‌گونه که از شعار باشگاه «فراتر از یک باشگاه» بر می‌آید این باشگاه تنها به فوتبال محدود نبوده و برخلاف باشگاه‌های ورزشی شمال آمریکا به ورزش‌های دیگر و حتی به ایفای نقشی فرهنگی نیز می‌پردازد.[۷] باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتسال، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیم‌های حرفه‌ای به حساب می‌آیند.[۱] باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاریخی به عنوان یک نماد ملی‌گرایی کاتالان‌ها بازی کرده‌است. به‌عنوان مثال در زمان دیکتاتوری فاشیستی ژنرال ریورا که به مقابله با ملی‌گرایی کاتالان‌ها پرداخته بود، ممنوعیتی شش‌ماهه بر این باشگاه تحمیل شده و سپس عنوان باشگاه تغییر داده شد. علی‌رغم این‌ها باشگاه بارسلونا به عنوان نمادی از هویت منطقه‌ای و مطالبه ارزش‌های دموکراتیک کاتالان‌ها درآمد. باشگاه، نام اولیه‌اش را تنها پس از مرگ ژنرال فرانکو در سال ۱۹۷۵ به‌دست‌آورد.[۷]

تاریخچه

تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)

اعضای تیم در سال ۱۹۰۳

در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در روزنامه لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.[۸] بارسلونا شروع موفقیت‌آمیزی در مسابقات ملی و منطقه‌ای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد.[۹] در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهم‌ترین دستاوردهای وی می‌توان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.[۱۰]

در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابت‌های آزاد برای تیم بسیار مفید بود.[۱۱][۱۲] در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم به‌تدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.[۱۳]

گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد.[۱۴] وی همچنین تلاش‌هایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، به‌طوری‌که در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد.[۱۵] ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید.[۱۶] در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.[۹][۱۰]

ریورا، جمهوری‌خواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)

تصویر سیاه و سفید از بالا، دود انفجار بمب قابل مشاهده‌است.

بمباران هوایی بارسلون در ۱۹۳۸

در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کناره‌گیری از ریاست باشگاه شد.[۱۷] هم‌زمان با حرکت باشگاه‌ها به سوی حرفه‌ای شدن، مدیران بارسلونا نیز در ۱۹۲۶ اولین گام را در این مسیر نهادند.[۱۵] در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازه‌بان بارسا خوانده شد.[۱۸] در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیان‌گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دوره‌ای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.[۱۰]

اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه می‌داد، باشگاه به دلیل کشمکش‌های سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دوره‌ای از افت شد.[۱۹] باوجود کسب قهرمانی در سال‌های ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸[۹] در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحث‌برانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی می‌جنگیدند.[۲۰] در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول، مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید.[۲۱] در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه می‌داشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند.[۲۲] کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف درآمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پی محدودیت‌های ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت.[۲۳] پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیم‌ها از استفاده از نام‌های غیر اسپانیایی نیز منع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به (به اسپانیاییClub de Fútbol Barcelona) و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.[۱۶]

در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت.[۲۴] علی‌رغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیت‌های قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد تأثیرگذار در بارسلونا بود.

در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهره‌ای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان می‌داد.[۲۵] بسیاری در اسپانیا باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی می‌دانستند.[۲۶]

بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.[۱۶]

باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)

ورزشگاه باشگاه بارسلونا، نیوکمپ که با حمایت‌های مالی هواداران در سال ۱۹۵۷ ساخته شد.

بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نام‌های ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و جام بین شهری را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.[۲۷][۲۸][۲۹]

کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیت‌های کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود.[۲۹] از جنبه‌های مثبت دهه شصت می‌توان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا می‌کرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیه‌اش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.[۳۰]

فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد.[۳۱] یوهان کرایف در مصاحبه‌ای با یکی از خبرگزاری‌های اروپا گفت: «من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمی‌توانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد». و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد.[۳۲] یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لالیگا شود.[۳۳] یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی می‌کرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی می‌کرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.[۳۴]

نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)

در سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل به‌گذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقاء دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد.[۳۵] دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تأثیر بسزایی گذاشت. از زمان نونیز سیاست‌های سختگیرانه‌ای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا مانده‌است.[۳۶][۳۷]

در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردادی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد.[۳۸] در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاه‌های اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.[۳۶]

پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابت‌ها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازه‌بان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر می‌برد نتوانست موفقیت‌های زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.[۳۶]

photo of Johan Cruyff

یوهان کرایف برنده چهار عنوان قهرمانی لا لیگا با بارسلونا در سمت مربی

در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان ساده‌تر یک تیم رؤیایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستاره‌های بین‌المللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین می‌برد.[۳۹] بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لالیگا را بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابت‌های اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفق‌ترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقی‌ماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست.[۴۰] بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.[۳۶]

بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقی‌ماند. او رونالدو را از پی‌اس‌وی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد.[۴۱] رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازه‌ای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوییز انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علی‌رغم تمام این موفقیت‌ها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.[۴۱]

رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)

خوان لاپورتا در حال مصاحبه با خبرنگاران در سال ۲۰۰۹

رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته می‌شد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیایی‌ها او را از خودشان می‌دانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشم‌آلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان می‌دادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یک‌کله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند.[۴۲] در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقی‌ماند. در این مدت باشگاه شاهد رفت‌وآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفاء دادند.[۴۳]

پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تأثیر بازیکنان بین‌المللی و ترکیب آن‌ها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.[۴۴]

تصویر شادی بازیکنان بارسلونا، پس از قهرمانی در لالیگا ۲۰۰۵–۲۰۰۴

در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد.[۴۴] در همان سال بارسلونا در جام باشگاه‌های جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد.[۴۵][۴۶] اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.[۴۷][۴۸]

در لالیگا که بارسا در بیشتر فصل‌ها در جایگاه اول قرار داشت، در سال جدید بی‌ثباتی باشگاه فرصتی برای پیشی گرفتن رئال مادرید و قهرمانی آنان شد. فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۷ برخلاف سال‌های گذشته موفقیتی برای باشگاه به همراه نداشت و در پی آن جوزپ گواردیولا مربی تیم دوم بارسلونا در پایان فصل جایگزین ریکارد شد.[۴۹]

بارسا در فینال کوپا دل ری ۲۰۰۹ با شکست ۴–۱ اتلتیک بیلبائو برای ۲۵امین بار قهرمان این رقابت‌ها شد. سه روز پس از آن شکست رئال مادرید در رقابت‌های لالیگا جام را برای بارسلونا در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ به ارمغان آورد. بارسا در حالی فصل را به پایان رساند که در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد فاتح سال قبل جام باشگاه‌ها را با نتیجه ۲–۰ شکست داد و سومین عنوان قهرمانی جام باشگاه‌ها را فتح کرد. در نتیجه برای اولین بار در اسپانیا اولین سه‌گانه را به دست آورد.[۵۰][۵۱][۵۲] بارسا با شکست مجدد اتلتیک بیلبائو در فینال سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۹ و پیروزی در مقابل شاختار دونتسک در فینال سوپر جام اروپا ۲۰۰۹ دو جام دیگر را نیز بالای سر برد.[۵۳] در دسامبر ۲۰۰۹، بارسا جام باشگاه‌های جهان ۲۰۰۹[۵۴] را نیز فتح کرد و اولین تیم تاریخ فوتبال شد که شش‌گانه جام‌ها را توانست کسب کند.[۵۵] همچنین بارسلونا با فتح لالیگا با ۹۰ امتیاز و فتح سوپر جام برای نهمین بار توانست دو رکورد تازه در فوتبال اسپانیا به ثبت برساند.[۵۶][۵۷]

رفتن لاپورتا و آمدن راسل (۲۰۱۴–۲۰۱۰)

آغاز مسابقه فوتبال بین دو تیم باشگاه فوتبال بارسلونا و رئال مایورکا در چارچوب مسابقات لا لیگا فصل ۲۰۱۱–۲۰۱۰ (تاریخ سوم اکتبر ۲۰۱۰)

بعد از کناره‌گیری لاپورتا در ژوئن ۲۰۱۰، ساندرو راسل بعد از مدتی کوتاه به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب شد. رأی‌گیری برای انتخاب مدیر جدید در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۱ برگزار شد و راسل توانست با کسب ۶۱٫۳۵٪ (تعداد ۵۶٬۰۸۸ رأی) کل آرای مأخوذه به ریاست باشگاه برسد.[۵۸] او سپس توانست داوید ویا را با ۴۰ میلیون یورو از والنسیا[۵۹] و خاویر ماسچرانو را با ۱۹ میلیون یورو از لیورپول[۶۰] به همراه دو بازیکن دیگر در نوامبر ۲۰۱۰ به خدمت بگیرد. بارسلونا توانست در اولین ال کلاسیکو در فصل ۲۰۱۰–۱۱، رئال مادرید را با حساب ۵–۰ شکست دهد و هم‌چنین در آن فصل توانست برای سومین سال پیاپی با ۹۶ امتیاز فاتح لالیگا شود.[۶۱] در آوریل ۲۰۱۱ بارسلونا که به فینال کوپا دل ری راه یافته‌بود در این مرحله مقابل رئال مادرید قرار گرفت و بازی را با حساب ۱–۰ در مستایا واگذار کرد.[۶۲] در ماه مه نیز، بارسلونا در فینال لیگ قهرمانان اروپا با شکست دادن منچستر یونایتد با حساب ۳–۱ در ورزشگاه ومبلی لندن که از یک لحاظ تکرار فینال سال ۲۰۰۹ محسوب می‌شد، برای چهارمین بار قهرمان اروپا شد.[۶۳] اما در فصل ۱۲–۲۰۱۱ چندان موفق ظاهر نشد و پس از واگذار کردن لالیگا به رئال مادرید[۶۴] سپس در نیمه نهایی لیگ قهرمانان مغلوب تیم چلسی شد[۶۵] و از دور مسابقات کنار رفت. آن‌ها در این فصل تنها کوپا دل ری را با پیروزی ۰–۳ مقابل تیم اتلتیک بیلبائو بدست آوردند. در پایان فصل پپ گواردیولا از هدایت بارسا کناره‌گیری کرد. باشگاه پس از کنار رفتن او تیتو ویلانوا را که پیش از این به عنوان مربی و دستیار گواردیولا فعالیت می‌کرد، به سمت سرمربی برگزید.[۶۶] بارسلونا با هدایت تیتو موفق به کسب لالیگا گشت و بارسلونا تحت هدایت او توانست رکورد بیشترین گل زده در این رقابت‌ها را بشکند. هم‌چنین بارسا در این فصل به نیمه‌نهایی در جام حذفی و لیگ قهرمانان رسید اما از راهیابی به فینال دو تورنمنت بازماند. در اواسط فصل به علت بازگشت سرطانش و برای درمان به آمریکا سفر کرده بود و جوردی رورا هدایت بارسا را در غیاب او بر عهده داشت. در پایان فصل ویلانوا برای درمان سرطانش از هدایت بارسا کناره‌گیری کرد، او در ۲۵ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت.[۶۷][۶۸] پس از تیتو، خراردو مارتینو به عنوان سرمربی باشگاه انتخاب شد.[۶۹]

رفتن راسل و آمدن بارتومئو (تاکنون-۲۰۱۴)

لوییس سوارز دومین خرید گرانقیمت بارسلونا می‌باشد، او در سال ۲۰۱۴ با قیمت متغیر ۸۱ تا ۹۴ میلیون یورو به بارسا پیوست.

در کنار کسب افتخارات و موفقیت‌های فراوان در فوتبال، باشگاه تحت هدایت ساندرو راسل با مشکلات متعددی مواجه شد و نهایتاً، در آغاز سال ۲۰۱۴ به دلیل اتهامات طرح شده در قضیه انتقال نیمار، تحت پیگرد قرار گرفت و مجبور به استعفا شد.[۷۰] سپس، جوزپ ماریا بارتومئو، نایب رئیس بارسلونا، جانشین وی شد. بارتومئو در انتخاباتی که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد مجدداً برای این سمت انتخاب شد.[۷۱] در همین حین، دادستانی اسپانیا علیه وی و جانشینش، بارتومئو، درخواست زندان کرد.[۷۲] البته در اوایل سال ۲۰۱۶، هم راسل و هم بارتومئو از اتهامات مبنی بر فرار مالیاتی در ماجرای انتقال نیمار تبرئه شدند.[۷۳][۷۴] در طی مدیریت بارتومئو، بارسلونا با جرایمی از سوی یوفا و فیفا مواجه بوده‌است. از جمله جریمه به علت حمل پرچم کاتالونیا توسط هواداران این تیم در رقابت‌های اروپایی توسط یوفا[۷۵] و جریمه محرومیت یک ساله از جذب بازیکن جدید به علت عدم رعایت قانون در جذب بازیکنان زیر ۱۸ سال برای آکادمی فوتبال خود توسط فیفا که شرایط دشواری را برای باشگاه رقم زد.[۷۶] همچنین، در طول این مدت بارتومئو بشدت از سوی رئیس اسبق باشگاه، لاپورتا تحت انتقاد بوده‌است و لاپورتا به همراه کرویف مدیریت بارسلونا را متهم کرده‌اند که صرفاً به منافع اقتصادی توجه دارند و ارزش‌های باشگاه نظیر یونیسف و لاماسیا به فراموشی سپرده شده‌است.[۷۷][۷۸] از سوی دیگر، بارسلونا با چالش‌های ناشی از استقلال‌طلبی کاتالان و تأثراتش بر باقی ماندن باشگاه در رقابت‌های اسپانیا دست به گریبان است.[۷۹]

پس از اینکه خراردو مارتینو در سال ۲۰۱۴ نتوانست هیچ جام مهمی را کسب کند، با باشگاه قطع همکاری کرد. پس از او لوییز انریکه، بازیکن سابق تیم، در سال ۲۰۱۵ هدایت بارسا را بر عهده گرفت.[۸۰] او توانست در همان سال برای بار دیگر برای باشگاه یک سه‌گانه را به ارمغان بیاورد.[۸۱] و عنوان بهترین مربی سال ۲۰۱۵ فیفا را کسب کند.[۸۲] انریکه طی دو سال توانست ۸ جام از ۱۰ جام ممکن را کسب کند و تبدیل به یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ باشگاه شده‌است. در این مسیر، وی دست به خریدهای متعددی زد و ۳۴۳ میلیون یورو را صرف خرید ۱۶ بازیکن جدید کرد.[۸۳] همچنین بارسلونا با ثبت ۱۸۰ گل زده در سال ۲۰۱۵ میلادی رکورد بیشترین گل زده توسط یک باشگاه در یک سال را شکست.[۸۴] در ۱۰ فوریه، بارسلونا توانست برای ششمین بار در طی هشت سال گذشته، با مساوی ۱–۱ در بازی برگشت کوپا دل ری (بازی رفت ۷–۰ به سود بارسا به پایان رسید) مقابل والنسیا، به فینال رقابت‌های جام حذفی اسپانیا در فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ صعود کند و از طرفی بارسلونای انریکه توانست رکورد بارسای پپ (۲۰۱۰–۲۰۱۱) را در مجموع بازی‌های بدون شکست در عدد ۲۸ بشکند.[۸۵][۸۶] با برد ۵–۱ مقابل تیم رایو وایکانو در ۳ مارس، بارسلونا به رکورد ۳۵ بازی بدون شکست رسید و رکورد رئال مادرید را، که در فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۹ توانسته بود ۳۴ بازی در تمام رقابت‌ها شکست نخورد، شکست.[۸۷][۸۸] سرانجام در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۱۶ نوار شکست ناپذیری‌های بارسلونا پس از ۳۹ بازی با باخت ۲–۱ مقابل رئال مادرید در ورزشگاه نیوکمپ متوقف شد.[۸۹] در ۱۴ مه ۲۰۱۶، بارسلونا با برد ۳–۰ مقابل گرانادا در آخرین روز از فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶، ششمین عنوان قهرمانی لالیگا را در طی هشت سال گذشته برنده شد.[۹۰] در نهایت بارسلونا فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ را با دوگانه کردن (قهرمان کوپا دل ری و قهرمان لالیگا) به پایان رساند.

بارسلونا فصل ۲۰۱۶–۲۰۱۷ را با قهرمانی در سوپر جام اسپانیا شروع کرد. آن‌ها توانستند با غلبه ۳–۰ بر سویا (مجموع ۵–۰) در تارخ ۱۸ اوت ۲۰۱۶ قهرمان شوند و دوازدهمین جام را با خود به خانه ببرند.[۹۱][۹۲] این فصل برای بارسلونا فراز و نشیب‌های زیادی داشت، چرا که با باخت به تیم‌های نسبتاً ضعیف عنوان قهرمانی لالیگا را تنها با سه اختلاف امتیاز به رئال تقدیم کردند. تنها جامی که بارسلونا در این فصل گرفت کوپا دل ری بود.[۹۳] در لیگ قهرمانان اروپا ۱۷–۲۰۱۶، در ۸ مارس ۲۰۱۷، بارسلونا در بازی برگشت مقابل پاری سن ژرمن توانست بزرگترین بازگشت لیگ قهرمانان را با پیروزی ۶–۱ رقم بزند. تا قبل از این بازی، در تاریخ لیگ قهرمانان، هیچ تیمی نتوانسته بود بازی ۴–۰ باخته را ببرد و صعود کند.[۹۴] از دیگر دستاوردهای باشگاه در این فصل پیروزی مقابل ۵ تیم مطرح لالیگا (رئال مادرید، اتلتیکو مادرید، آتلتیک بیلبائو، سویا و والنسیا) برای اولین بار در خانه‌هایشان بود. سرانجام در تاریخ ۲۹ مه ۲۰۱۷ لوئیز انریکه از مربیگری بارسلونا برکنار شد و بازیکن سابق باشگاه، ارنستو والورده هدایت تیم را برای دو فصل و یک فصل توافقی به عهده گرفت.[۹۵]

هواداران باشگاه

طرفداران بارسا در نیوکمپ

نام مستعار طرفداران بارسلونا کولز است. گفته می‌شود ۲۵٪ از جمعیت اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند و بعد از رئال مادرید که ۳۲٪ از اسپانیایی‌ها هوادار آن هستند، بارسا در جایگاه دوم قرار می‌گیرد. جایگاه سوم نیز به تیم والنسیا با ۵٪ حامی تعلق دارد.[۹۶] در اروپا بارسا اولین تیم محبوب این قاره‌است.[۹۷] تعداد اعضای باشگاه از فصل ۲۰۰۳–۰۴ از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر به ۱۷۰٬۰۰۰ نفر تا سپتامبر ۲۰۰۹ افزایش قابل توجهی داشته‌است.[۹۸]

علاوه بر عضویت، در ژوئن ۲۰۱۰، به‌طور رسمی ۱٬۳۳۵ نفر در نقاط مختلف جهان در انجمن هواداران بارسا ثبت نام کرده‌اند. انجمنهای هواداران وظیفه تبلیغ بارسلونا در محل‌های مختلف را دارند و در مقابل در حین بازدید از بارسلونا خدمات مفیدی دریافت می‌کنند.[۹۹] همچنین بارسا هواداران بسیار برجسته‌ای تاکنون داشته که در این میان می‌توان به پاپ ژان پل دوم که عضو افتخاری باشگاه بود یا خوزه زاپاترو که نخست‌وزیر فعلی اسپانیا است اشاره کرد.[۱۰۰][۱۰۱]

ال کلاسیکو

رقابت شدید میان دو تیم قوی‌تر در لیگ‌های ملی بسیار معمول است و این در مورد لا لیگا نیز صدق می‌کند، جایی که به بازی میان بارسلونا و رئال مادرید ال کلاسیکو (به اسپانیاییEl Clásico) می‌گویند. از ابتدا این دو تیم به عنوان نماینده دو منطقه و شهر رقیب، کاتالونیا و کاستیل شناخته می‌شوند. این رقابت بازتابی از تنش‌های فرهنگی و سیاسی میان دو منطقه‌است که از جنگ داخلی اسپانیا نشئت می‌گیرد.[۱۰۲]

در مدت دیکتاتوری پریمو ده ریورا و به‌خصوص فرانسیسکو فرانکو (۱۹۳۹–۱۹۷۵) تمامی فرهنگ‌های محلی مورد سرکوب قرار گرفتند و تمام زبان‌های رایج در اسپانیا جز کاستیلایی ممنوع اعلام شدند.[۱۰۳][۱۰۴] مردم کاتالان به یک نماد برای ابراز آزادی‌خواهی نیاز داشتند و بارسا تبدیل به فراتر از یک باشگاه (به کاتالانMés que un club) برای کاتالان‌ها شد. به گفتهٔ مانوئل واسکس مونتالبان، پیوستن به بارسلونا بهترین راه برای کاتالان‌ها بود تا هویت خود را نشان دهند، این راه نسبت به پیوستن به جنبش‌های ضد فرانکو کم هزینه‌تر بود و امکان ابراز مخالفت را به آن‌ها می‌داد.[۱۰۵]

از سوی دیگر رئال مادرید در بسیاری از موارد به عنوان تجسمی از تمرکز ظلم حاکمیت، رژیم فاشیستی و فراتر از آن بود. (سانتیاگو برنابئو که ورزشگاه رئال به نام اوست از افرادیست که علیه ملی‌گرایی فرانکو جنگید).[۱۰۶][۱۰۷] به هر شکل در طول جنگ داخلی اسپانیا، اعضای هر دوتیم نظیر جوزپ سانیول و رافائل سانچز گوئرا متحمل آسیب‌هایی از سوی هواداران فرانکو شدند.

در دهه ۱۹۵۰، زمانی که بحث انتقال آلفردو دی استفانو مطرح شد، اختلاف دو باشگاه تشدید یافت. در نهایت او رئال مادرید را انتخاب کرد و در آن فصل باعث موفقیت آن‌ها نیز شد.[۱۰۸] در دهه ۱۹۶۰ هر دو تیم در جام اروپا به مصاف با یکدیگر رفتند که رئال مادرید توسط بارسا حذف شد.[۱۰۹] همچنین در آخرین رویارویی دو تیم در سال ۲۰۰۲ که توسط رسانه‌های اسپانیا «رقابت قرن» نام گرفت، بیش از ۵۰۰ میلیون نفر شاهد دیدار دو تیم بودند.[۱۱۰]

نتیجهٔ رقابت‌ها
به روز شده در ۱۶ اوت ۲۰۱۷[۱۱۱]
بازی‌ها بردها مساوی‌ها گل‌ها بردهای خانگی تساوی‌های خانگی بردهای خارج از خانه
رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا
لا لیگا ۱۷۴ ۷۲ ۶۹ ۳۳ ۲۸۴ ۲۷۷ ۵۲ ۴۹ ۱۵ ۱۸ ۲۰ ۲۰
کوپا دل ری ۳۳ ۱۲ ۱۴ ۷ ۶۴ ۶۳ ۵ ۷ ۵ ۲ ۳ ۵
کوپا دی لالیگا ۶ ۰ ۲ ۴ ۸ ۱۳ ۰ ۱ ۲ ۲ ۰ ۱
سوپرجام اسپانیا ۱۴ ۸ ۴ ۲ ۳۰ ۱۸ ۶ ۴ ۱ ۱ ۲ ۰
لیگ قهرمانان ۸ ۳ ۲ ۳ ۱۳ ۱۰ ۱ ۱ ۲ ۱ ۲ ۱
تمام مسابقات ۲۳۵ ۹۵ ۹۱ ۴۹ ۳۹۹ ۳۸۱ ۶۴ ۶۱ ۲۵ ۲۴ ۲۷ ۲۷
دوستانه ۳۴ ۴ ۲۰ ۱۰ ۴۴ ۸۶ ۳ ۱۱ ۴ ۶ ۱ ۸
تمام بازی‌ها ۲۶۹ ۹۹ ۱۱۱ ۵۹ ۴۴۳ ۴۶۷ ۶۷ ۷۲ ۲۹ ۳۰ ۲۸ ۳۵

دربی بارسلونا

رقیب منطقه‌ای بارسا، اسپانیول است. برخلاف بارسا که هیئت مدیره اولیه آن از ملیت‌های مختلف بودند. این تیم توسط علاقه‌مندان به فوتبال اسپانیا تأسیس شد و سپس از حمایت پادشاه برخوردار گشت. اسپانیول آشکارا به عنوان یک تیم ضد بارسلونایی تأسیس شد و آن‌ها همواره بارسا را به عنوان یک تیم بیگانه می‌دیدند.[۱۱۲] از آنجایی که مردم کاتالونیا اسپانیول را به عنوان نماینده‌ای از مادرید می‌دیدند، رقابت‌ها جدی‌تر شد.[۱۷] زمین اصلی باشگاه اسپانیول در منطقه اعیان‌نشین ساریا بود.[۱۱۳][۱۱۴]

اسپانیول به‌طور سنتی به‌خصوص در زمان حکومت فرانکو، به زعم اکثریت شهروندان بارسلونا به عنوان ترویج‌کننده مشروعیت حکومت شناخته می‌شد و این در تضاد کامل با روحیه انقلابی بارسلونایی‌ها بود.[۱۱۵] در ۱۹۱۸ که بحث خودمختاری مطرح شده بود اسپانیول شروع به مخالفت با آن کرد.[۱۱۲] بعدها اسپانیول در کنار فاشیست‌ها از گروه‌های حامی فالانژ که می‌خواستند به جنگ داخلی بپیوندند حمایت می‌کرد. باوجود این تفاوت‌های فکری، دربی به‌خاطر تفاوت اهداف هر دو باشگاه، بیشتر برای هواداران اسپانیول اهمیت داشته تا بارسلونا. در سال‌های اخیر رقابت میان دو باشگاه کمتر رنگ و بوی سیاسی داشته و باشگاه اسپانیول نیز نام رسمی و سرود باشگاه را از اسپانیایی به کاتالان ترجمه کرده‌است.[۱۱۲]

اگرچه در تاریخ لا لیگا بیشتر دربی‌ها منطقه‌ای هستند، این رقابت نامعمول نیز کاملاً با برتری بارسلونا همراه بوده‌است. اسپانیول در تمام طول ۷۰ سال گذشته تنها سه بار بالاتر از بارسلونا قرار داشته و در مسابقات جام حذفی کاتالونیا تنها در سال ۱۹۵۷ موفق به پیروزی در برابر بارسا شده‌است. همچنین بهترین نتیجه‌ای که اسپانیول تاکنون از شهرآورد بارسلونا به دست آورده ۶–۰ در سال ۱۹۵۱ بوده‌است. اسپانیول در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ با کسب پیروزی ۲–۱ در مقابل بارسا تنها تیمی است که توانسته سه بار در یک فصل بارسلونا را در نیوکمپ شکست بدهد.[۱۱۶]

درآمد و دارایی

در ۲۰۱۰، مجله فوربز با اعلام ثروت باشگاه بارسلونا در حدود ۷۵۲ میلیون یورو، آن‌ها را در جایگاه چهارم پس از منچستر یونایتد، رئال مادرید و آرسنال به عنوان ثروتمندترین باشگاه جهان قرار داد.[۱۱۷][۱۱۸] طبق گفته دلویت، بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در همین سال، جایگاه دوم را پس از رئال مادرید که ۴۰۱ میلیون یورو درآمد دارد به دست آورده‌است.[۱۱۹]

حسابرسی‌های دلویت در ژوئیه ۲۰۱۰ نشان می‌دهد بارسلونا ۴۴۲ میلیون یورو بدهی دارد. این رقم دقیقاً ۵۸ درصد از کل دارایی‌ها بارسلونا است که فوربز آن را اعلام کرده بود. مدیر جدید باشگاه این بدهی‌ها را ناشی از مشکلات ساختاری دانسته‌است.[۱۲۰] خبرها حکایت از آن دارد که در سال جاری بارسا مبلغ ۷۹ میلیون یوروی دیگر ضرر خواهد داشت، این درحالیست که بارسلونا یکی از مدافعان عنوان قهرمانی لالیگا است.[۱۲۱]

رکوردها

ژاوی، رکورد دار بیشترین بازی برای بارسلونا

ژاوی در حال حاضر با مجموع ۷۶۷ بازی برای بارسلونا و ۵۰۵ بازی در لالیگا رکوردار همراهی باتیم است. در جایگاه دوم لیونل مسی با ۷۱۸ بازی در تمام رقابت‌ها و ۴۷۱ بازی در لیگ، قرار دارد.[۱۲۲]

لیونل مسی، برترین گلزن تاریخ باشگاه بارسلونا

برترین گلزن باشگاه فوتبال بارسلونا تاکنون در تمام رقابت‌ها (شامل بازی‌های دوستانه)، لیونل مسی با ۶۵۷ گل است. مسی این عنوان را از پائولینو آلکانترا (۳۶۹ گل) که به مدت ۸۷ سال رکورددار بود گرفت.[۱۲۳] او همچنین برترین گلزن بارسلونا در رقابت‌های اروپایی با ۱۰۶ گل، مسابقات بین‌المللی با ۱۱۱ گل و برترین گلزن تاریخ لالیگا با به ثمر رساندن ۳۸۷ گل می‌باشد. در کنار مسی، چهار بازیکن دیگر نیز قرار دارند که توانسته‌اند بیش از صد گل برای بارسلونا بزنند: سزار (۱۹۰)، لاسلو کوبالا (۱۳۱)، لوییس سوارز (۱۱۲) و ساموئل اتوئو (۱۰۸). در رقابت‌های کوپا دل ری، جوزپ سامیتیر با زدن ۶۵ گل رکورد دار است.

لاسلو کوبالا رکورددار بیشترین گل زده در یک بازی می‌باشد که با زدن هفت گل به اسپورتینگ گیخون در سال ۱۹۵۲ این رکورد را به دست آورد.[۱۲۴] در رقابت‌های لیگ قهرمانان، مسی با به ثمر رساندن پنج گل در یک بازی مقابل بایر لورکوزن در سال ۲۰۱۲ رکورد دار است.[۱۲۵] الوجیو مارتینز بهترین گلزن بارسلونا مقابل یک باشگاه در یک دوره لیگ شد وقتی که در سال ۱۹۵۷ به تیم اتلتیکو مادرید هفت گل زد.

دروازه‌بان‌های بارسلونا در کسب جایزه زامورا رکورد دار هستند (۲۰) که آنتونی رامالتس و ویکتور والدز هر کدام پنج بار این جایزه را برده‌اند. والدز با میانگین دریافت ۰٫۸۳۲ گل در هر بازی در لالیگا رکورد دار است همچنین او با ۸۹۶ دقیقه بسته نگه داشتن دروازه اش توانست رکورد دیگری را نیز در لالیگا به ثبت برساند.[۱۲۶][۱۲۷] کلادیو براوو هم ۷۵۴ دقیقه بدون شکست را در لالیگا تجربه کرد که از این حیث رکورد دار است.[۱۲۸][۱۲۹]

در ۲ فوریه ۲۰۰۹ بارسا به مجموع ۵۰۰۰ گل زده در لا لیگا رسید. گل ۵۰۰۰ام بارسا را مسی در بازی مقابل ریسینگ سانتاندر که بانتیجه ۲–۱ به نفع بارسلونا تمام شد، به ثمر رساند.[۱۳۰] در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ بارسا با شکست ۲–۱ استیودیانتس ششمین عنوان قهرمانی خود را در یک سال به دست آورد و تنها تیمیست که شش‌گانه جام‌ها را در تاریخ فوتبال فتح کرده‌است.[۱۳۱] همچنین بارسلونا با فتح۲۹ کوپا دی ری ۱۲ سوپرجام اسپانیا از این حیث نیز رکورد دار است.[۱۳۲][۱۳۳]

در ۳ مارس ۱۹۸۶ در بازی یک چهارم نهایی جام اروپا، بارسا به میزبانی یوونتوس رفت که در آن بازی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر به تماشای بازی پرداختند و رکورد بیشترین حضور حامیان بارسا رقم خورد.[۱۳۴] با توجه به نوسازی ورزشگاه در ۱۹۹۰ و قانون منع امکان تماشای بازی به صورت ایستاده احتمالاً این رکورد هرگز نمی‌شکند، زیرا ظرفیت ورزشگاه ۹۹٬۳۵۴ نفر است.[۱][۱۳۵]

لوگوها و لباس‌ها

نخستین لوگو باشگاه بارسلونا که بر روی لباس آن‌ها درج شد.[۱۳۶]

لوگو اصلی باشگاه به شکل تاجی دربالای تصویر به یادگار تاج و تخت آراگون و خفاشی نماد شاه جیمز بود که به دو شاخه یکی از درخت برگ بو و دیگری نخل احاطه شده‌است.[۱۳۷] در سال ۱۹۱۰ بارسلونا بین اعضای خود یک مسابقه طراحی برای طراحی نماد باشگاه برگزار کرد که کارلس کومامالا از بازیکنان باشگاه برنده آن شد. پیشنهاد کومامالا با تغییراتی جزئی همچنان به عنوان نماد باشگاه باقی‌مانده‌است. طرح اولیه شامل تاج و صلیب سنت جورج در قسمت بالا گوشهٔ چپ با پرچم کاتالان در کنار آن و رنگ تیم در پایین بود.[۱۳۸]

رنگ‌های آبی و قرمز در پیراهن برای اولین بار در دیدار مقابل هیسپانیا در سال ۱۹۰۰ استفاده شد.[۱۳۹] چندین نظریه در رابطه با طراحی لباس آبی و قرمز بارسلونا وجود دارد. پسر یکی از اولین مدیران باشگاه، آرتور ویتی مدعیست که ایده این طرح لباس به پدرش تعلق دارد و او لباس را بر اساس لباس تیم مدرسه بازرگانی تیلور پیشنهاد کرده‌است. نظریه دیگر برطبق گفته تونی استالبر نویسنده‌است که رنگ‌ها را متعلق به جمهوری اول ماکسیمیلیان روبسپیر می‌داند. گذشته از دو نظریه قبلی، رایج‌ترین نظریه در کاتالونیا این است که خوان گمپر رنگ لباس بارسا را از تیم سابقش، بازل انتخاب کرده‌است.[۱۴۰]

بارسلونا از زمان تأسیس هرگز تبلیغ هیچ شرکتی را بر روی پیراهن خود نداشته‌است. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ باشگاه خبر عقد قراردادی ۵ ساله را با یونیسف اعلام کرد، طبق این قرارداد لوگوی یونیسف در این مدت بر روی پیراهن تیم قرار می‌گرفت و هرسال مبلغ ۱٫۵ میلیون یورو کمک مالی از طرف بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا به یونیسف پرداخت می‌شد.[۱۴۱] بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۹۹۴ بر پایهٔ تصمیم رئیس کمیتهٔ سیاست‌گذاری‌های اقتصادی باشگاه به عنوان نهادی برای جمع‌آوری کمک و جلب پشتیبان‌های مالی برای سازمان‌های غیر ورزشی راه‌اندازی شد.[۱۴۲] از سال ۲۰۰۴ شرکت‌ها می‌توانند با پرداخت ۴۰ الی ۶۰ هزار پوند در سال یکی از ۲۵ عضو افتخاری بنیاد شوند. همچنین جمع دیگری متشکل از ۴۸ عضو وجود دارد که سالانه ۱۴٬۰۰۰ پوند پرداخت می‌کنند. علاوه بر این عده‌ای دیگر از حامیان با پرداخت سالانه ۴٬۰۰۰ پوند وجود دارند. باید توجه داشت که مدرکی از دخالت جدی اعضای افتخاری در سیاست‌های باشگاه در دست نیست، هرچند بر طبق گفته آنتونی کینگ «بعید است که اعضای افتخاری بنیاد در تصمیم‌گیری‌های باشگاه دخالتی نداشته باشند».[۱۴۳]

بارسلونا با عقد قراردادی به مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو با بنیاد قطر به مدت پنج سال بالاخره به عدم پذیرش اسپانسر لباس خود پایان داد. این قرارداد از فصل ۱۲–۲۰۱۱ آغاز شد.[۱۴۴]

دوره طراح لباس اسپانسر
۱۹۸۲–۱۹۹۲ مِیبا بدون اسپانسر
۱۹۹۲–۱۹۹۸ کاپا
۱۹۹۸–۲۰۰۶ نایکی
۲۰۰۶–۲۰۱۱ یونیسف
۲۰۱۱–۲۰۱۳ مؤسسه قطر / یونیسف
۲۰۱۳–۲۰۱۴ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف
۲۰۱۴–۲۰۱۶ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف / بکو
۲۰۱۶–۲۰۱۷ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف / بکو / گیترید
۲۰۱۷– راکوتن / اینتل / یونیسف / بکو / گیترید

ورزشگاه

یکی از شعارهای بارسلوناهک شده بر روی جایگاه تماشاچیان، “Més que un club” که به معنی فراتر از یک باشگاه است.

اولین زمین بارسلونا، ورزشگاه اینداستریا با ظرفیت ۱۰٬۰۰۰ نفر بود. مسئولین باشگاه در آن زمان امکانات این ورزشگاه را برای یک باشگاه در حال رشد کافی نمی‌دانستند.[۱۴۵] در ۱۹۲۲ جمعیت هواداران به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید و با کمک مالی آن‌ها، باشگاه توانست ورزشگاه بزرگتری به نام لس کورتس بسازد که ظرفیت اولیه آن ۲۰٬۰۰۰ نفر بود. بعد از جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه شروع به جذب تماشاچی و اعضای بیشتر برای حضور در مسابقات کرد. افزوده شدن به تعداد طرفداران، اسباب گسترش ورزشگاه را فراهم کرد، گسترش ورزشگاه در چندین پروژه شامل: گسترش جایگاه تماشاچیان در ۱۹۴۴، گسترش بخش جنوبی ورزشگاه در ۱۹۴۶ و گسترش بخش شمالی در ۱۹۵۰ صورت گرفت، در نهایت ظرفیت ورزشگاه پس از پایان توسعه آن به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید.[۱۴۶]

پس از تکمیل ورزشگاه لس کورتس دیگر امکان گسترش دادن آن وجود نداشت. با کسب قهرمانی در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در مسابقات لالیگا و پیوستن کوبالا در ژوئن ۱۹۵۰ به بارسا، که بعدها مجموعاً ۱۹۶ گل در ۲۵۶ بازی به ثمر رساند، هواداران و تماشاچیان تیم بیشتر شدند.[۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸] از این رو باشگاه مجدداً برای تهیه یک ورزشگاه جدید دست به کار شد.[۱۴۶] در ۲۸ مارس ۱۹۵۴ ساخت ورزشگاه در مقابل ۶۰٬۰۰۰ هزار تن از طرفداران باشگاه آغاز شد. اولین سنگ ورزشگاه نیوکمپ زیر نظر فرماندار فلیپه آکدو کلوگنا و با دعای خیر اسقف اعظم بارسلونا گرگوریو مودریگو در جای خود قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۷ پس از سه سال ساخت ورزشگاه به پایان رسید و ۲۸۸ میلیون پستا هزینه ساخت آن شد.[۱۴۶]

در سال ۱۹۸۰ جهت بازسازی ورزشگاه مطابق استانداردهای یوفا، باشگاه برای تأمین هزینه‌های بازسازی در قبال نوشتن نام هواداران بر روی آجرهای مورد استفاده، هزینه‌ای از آن‌ها دریافت می‌کرد. این طرح مورد استقبال طرفداران و حتی مردم قرار گرفت اگرچه بعدها زمانی‌که یکی از رسانه‌های مادرید گزارشی از آجری با نام هک شده سانتیاگو برنابئو یسته، یکی از مدیران با سابقه و حامیان فرانکو تهیه کرد، جنجال بسیاری ایجاد شد.[۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱] ظرفیت ورزشگاه در حال حاضر ۹۹٫۳۵۴ نفر است که بزرگترین ورزشگاه اروپا نیز می‌باشد.[۱][۱۵۲] این ورزشگاه هم‌چنین در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲، میزبان برخی از مسابقات نیز بوده‌است.[۱۵۳]

ورزشگاه شامل بخش‌های دیگری نیز هست:[۱۵۴]

سراسرنمایی از ورزشگاه در ژانویه ۲۰۱۱

افتخارات

افتخارات باشگاه بارسلونا
نوع مسابقات تعداد عناوین فصل‌ها / سال‌ها
داخلی لالیگا[۱۵۵] ۲۶ ۱۹۲۸–۲۹، ۱۹۴۴–۴۵، ۱۹۴۷–۴۸، ۱۹۴۸–۴۹، ۱۹۵۱–۵۲، ۱۹۵۲–۵۳، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۵۹–۶۰، ۱۹۷۳–۷۴، ۱۹۸۴–۸۵، ۱۹۹۰–۹۱، ۱۹۹۱–۹۲، ۱۹۹۲–۹۳، ۱۹۹۳–۹۴، ۱۹۹۷–۹۸، ۱۹۹۸–۹۹، ۲۰۰۴–۰۵، ۲۰۰۵–۰۶، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۰۹–۱۰، ۲۰۱۰–۱۱، ۲۰۱۲–۱۳، ۲۰۱۴–۱۵، ۲۰۱۵–۱۶، ۱۸–۲۰۱۷، ۲۰۱۸-۱۹
کوپا دل ری[۱۵۶] ۳۰ ۱۹۰۹–۱۰، ۱۹۱۱–۱۲، ۱۹۱۲–۱۳، ۱۹۱۹–۲۰، ۱۹۲۱–۲۲، ۱۹۲۴–۲۵، ۱۹۲۵–۲۶، ۱۹۲۷–۲۸، ۱۹۴۱–۴۲، ۱۹۵۰–۵۱، ۱۹۵۱–۵۲، ۱۹۵۲–۵۳، ۱۹۵۶–۵۷، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۶۲–۶۳، ۱۹۶۷–۶۸، ۱۹۷۰–۷۱، ۱۹۷۷–۷۸، ۱۹۸۰–۸۱، ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۷–۸۸، ۱۹۸۹–۹۰، ۱۹۹۶–۹۷، ۱۹۹۷–۹۸، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۱۱–۱۲، ۲۰۱۴–۱۵، ۲۰۱۵–۱۶، ۲۰۱۶–۱۷، ۲۰۱۷–۱۸
سوپر جام فوتبال اسپانیا[۱۵۷] ۱۳ ۱۹۸۳، ۱۹۹۱، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱، ۲۰۱۳، ۲۰۱۶، ۲۰۱۸
کوپا اوا دیورته[۱۵۸][note ۱] ۳ ۱۹۴۸، ۱۹۵۲، ۱۹۵۳
کوپا دی لالیگا[۱۵۹] ۲ ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۵–۸۶
اروپایی جام اروپا / لیگ قهرمانان اروپا[۱۶۰] ۵ ۱۹۹۱–۹۲، ۲۰۰۵–۰۶، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۱۰–۱۱، ۲۰۱۴–۱۵
سوپرجام اروپا[۱۶۱] ۵ ۱۹۹۲، ۱۹۹۷، ۲۰۰۹، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵
جام برندگان جام اروپا[۱۶۲] ۴ ۱۹۷۸–۷۹، ۱۹۸۱–۸۲، ۱۹۸۸–۸۹، ۱۹۹۶–۹۷
اینتر-سیتیز فیرز کاپ[۱۶۳] ۳ ۱۹۵۵–۵۸، ۱۹۵۸–۶۰، ۱۹۶۵–۶۶
جهانی جام باشگاه‌های فوتبال جهان[۱۶۴] ۳ ۲۰۰۹، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵
  • اعداد پر رنگ در ستون عناوین، رکورد محسوب می‌شوند.
  •  رکورد مشترک با باشگاه دیگر

بازیکنان فعلی

بازبینی در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۰[۱۶۵]

تذکر: پرچم استفاده شده در کنار نام بازیکنان نشان‌دهندهٔ ملیتی است که برای بازیکنان در فیفا ثبت شده‌است. این بازیکنان ممکن است بیش از یک ملیت داشته باشند.

شماره پست بازیکن
۱ آلمان دروازه‌بان مارک-آندره تر اشتگن
۲ ایالات متحده آمریکا مدافع سرجینیو دست
۳ اسپانیا مدافع جرارد پیکه (کاپیتان سوم)
۴ اروگوئه مدافع رونالد فدریکو آراخو
۵ اسپانیا هافبک سرخیو بوسکتس (کاپیتان دوم)
۶ اسپانیا هافبک کارلس آلنیا
۷ فرانسه مهاجم آنتوان گریزمن
۸ بوسنی و هرزگوین هافبک میرالم پیانیچ
۹ دانمارک مهاجم مارتین بریتویت
۱۰ آرژانتین مهاجم لیونل مسی (کاپیتان)
۱۱ فرانسه مهاجم عثمان دمبله
۱۲ اسپانیا هافبک ریکی پویگ
۱۳ برزیل دروازه‌بان نتو
شماره پست بازیکن
۱۴ برزیل هافبک فیلیپه کوتینیو
۱۵ فرانسه مدافع کلمون لنگله
۱۶ اسپانیا هافبک پدری
۱۷ پرتغال مهاجم فرانسیسکو ترینکائو
۱۸ اسپانیا مدافع ژوردی آلبا
۱۹ دانمارک مهاجم مارتین بریتویت
۲۰ اسپانیا مدافع سرجی روبرتو (کاپیتان چهارم)
۲۱ هلند هافبک فرنکی دی یونگ
۲۲ اسپانیا مهاجم آنسو فاتی
۲۳ فرانسه مدافع ساموئل اومتیتی
۲۴ اسپانیا مدافع جونیور فیرپو
فرانسه مدافع ژان-کلر تودیبو

بازیکنان قرض داده‌شده

شماره پست بازیکن
اسپانیا مدافع Sergio Akieme (در آلمریا تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)
برزیل مدافع امرسون (در رئال بتیس تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)
سنگال مدافع موسی واگه (در پائوک تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)

مسئولین

کادرفنی

پست نام
سرمربی رونالد کومان
مربی دروازه‌بان‌ها
استعدادیاب‌ها ایسیدره رامون
خسوس کاساس
جوردی ملرو
جومه توراس
فیزیوتراپ جومه مونیل
خوانخو براو
ژاوی لوپز
ژاوی لینده
روانشناس خوآکین والدس
پزشک رامون کانال
ریکارد پرونا
دنیل مدینا
رابط تیم کارلس ناوال
مدیر فوتبال آریدو برایدا
دستیار مدیر فوتبال کارلس رکساچ
مدیر آکادمی جوردی رورا
مربی تیم دوم جوردی وینیالس

آخرین به‌روز رسانی: ۸ ژوئیه ۲۰۱۵
منبع: [۱۶۶]

مدیران

Photo of Rosell

جوزپ ماریا بارتومئو، مدیر باشگاه بارسلونا

سمت نام
مدیر جوزپ ماریا بارتومئو
معاون حوزه اقتصادی و استراتژیک خاویر فائوس
معاون حوزه اجتماعی جوردی کاردونر
معاون حوزه سازمانی کارلس ویلاروبی
معاون حوزه ورزشی جوردی مستره
معاون حوزه ارتباطات و رسانه مانل آرویو
مسئول امور مالی سوزانا مانج
دبیر هیئت مدیره آنتونی فریکسا
مدیر حوزه ‍پزشکی ورزشی جوردی مونس
مدیر حوزه ‍ورزشی (فوتبال) اریک آبیدال
مدیر حوزه ‍اجتماعی رامون پونت
مدیر حوزه ‍اجتماعی پیلار جوینووارت
مدیر حوزه ‍اقتصادی و استراتژیک جوردی مویکس
مدیر حوزه ‍اقتصادی و استراتژیک سیلویو الیاس
مدیر حوزه ‍فناوری سیلویو الیاس

آخرین بروز رسانی: ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۵[۱۶۷]

مدل عضویت-مالکیت

باشگاه فوتبال بارسلونا در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۸ دارای ۱۶۲۹۷۹ عضو است که ۱۷ درصد از آنان را غیر اسپانیایی‌ها تشکیل می‌دهند. این اعضا هزینه عضویت سالانه‌ای را پرداخت می‌کنند که به آن‌ها اجازه شرکت در انتخابات مربوط به هیئت مدیره را می‌دهد که ریاست این هیئت مسئولیت اداره باشگاه را در اختیار دارد.[۷]

مدل عضویت-مالکیت باشگاه فوتبال بارسلونا مورد توجه اعضای باشگاه‌های فوتبال در انگلستان است که از صنعتی شدن فوتبال نگران بوده و خودشان را تحت بنگاه‌هایی سازمان داده‌اند تا مسئولان باشگاه را مسئول پذیرتر و دخالتشان در ساختار باشگاه را دموکراتیک‌تر کنند.[۱۶۸]

تیم‌های بارسلونا در رشته‌های ورزشی دیگر

تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتبال داخل سالن، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیم‌های حرفه‌ای به حساب می‌آیند و رشته‌های دیگری همچون راگبی، راگبی لیگ و هاکی روی یخ جزو تیم‌های غیرحرفه‌ای محسوب می‌شوند.[۱]

تیم‌های حرفه‌ای باشگاه

بازیکنان باشگاه هندبال بارسلونا در حال گوش دادن به صحبت‌های مربی در پالائو بلوگرانا در چارچوب مسابقات قهرمانی اروپا در سال ۲۰۰۸

تیم بسکتبال باشگاه در ۲۴ اوت ۱۹۲۶ تأسیس شده‌است.[۱۶۹] این تیم توانسته‌است در اسپانیا ۱۶ بار لیگ و ۲۲ بار جام حذفی را فتح کند و هم‌چنین در اروپا توانسته‌است ۲ بار فاتح یورولیگ شود.[۱۷۰] آخرین قهرمانی این تیم در لیگ اسپانیا موسوم به لیگا ای‌سی‌بی به قهرمانی در فصل ۱۱–۲۰۱۰ برمی‌گردد.[۱۷۱]

باشگاه هندبال بارسلونا نیز در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۲ تأسیس شده‌است.[۱۷۲] تاکنون در لیگا آسوبال به ۱۸ قهرمانی دست یافته‌است و هم‌چنین ۸ بار فاتح جام قهرمانان اروپا شده‌است.[۱۷۳] این تیم آخرین بار در فصل ۱۱–۲۰۱۰ به مقام قهرمانی لیگا آسوبال دست یافت.[۱۷۴]

تیم فوتسال باشگاه هم به‌طور رسمی در سپتامبر ۱۹۷۸ تأسیس شده‌است. اگرچه از دو سال قبل از آن به‌طور غیررسمی بازیکنان این تیم، پیراهن راه‌راه بارسلونا را به تن می‌کردند.[۱۷۵] از افتخارات این تیم می‌توان به فتح مسابقات لیگ اسپانیا، جام اسپانیا و کوپا دل ری در فصل ۱۱–۲۰۱۰ اشاره کرد.[۱۷۶]

باشگاه اسکیت هاکی بارسلونا نیز در ۱ ژوئن سال ۱۹۴۲ تأسیس شد؛ اگر چه یک سال بعد به علت مشکلات مالی منحل‌شده و سپس در سال ۱۹۴۸ مجدد شروع به کار کرد.[۱۷۷] این تیم نیز توانسته‌است در مسابقات جام پادشاه، اوکی لیگا و لیگ اروپا به‌ترتیب ٬۱۸ ۲۳ و ۱۹ بار به مقام قهرمانی برسد.[۱۷۸]

تیم‌های غیر حرفه‌ای باشگاه

بازیکنان هاکی روی یخ بارسلونا در قصر یخ کاتالونیا

تیم‌های غیر حرفه‌ای باشگاه شامل رشته‌های بسکتبال با ویلچر، دو و میدانی، راگبی، بیس‌بال، والیبال، هاکی روی چمن، هاکی روی یخ و رقص روی یخ می‌شود.[۱]

تیم راگبی باشگاه دارای دو بخش راگبی ۱۵ نفره و راگبی ۱۳ نفره است.[۱] تیم راگبی ۱۵ نفره در سال ۱۹۲۴ تأسیس شده‌است.[۱۷۹]

تیم هاکی روی یخ باشگاه نیز در سال ۱۹۷۲ تأسیس شده‌است و بازی‌هایش را در پالائو دِ گل انجام می‌دهد.[۱۸۰]

تیم‌های زنان باشگاه

یکی از تیم‌های زنان باشگاه تیم والیبال زنان است که خود به‌طور مستقل فعالیت می‌کند؛ هم‌چنین تیم فوتبال زنان باشگاه هم وجود دارد که زیرمجموعه بخش فوتبال باشگاه محسوب می‌شود.[۱]

باشگاه فوتبال زنان بارسلونا در سال ۲۰۰۱ تأسیس شده‌است.[۱۸۱] این تیم توانسته‌است در سال ۲۰۱۱ برای دومین بار فاتح کوپا دل‌لارینا شود.[۱۸۲]

 

Uncategorized

اندلس

اندلس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۳۷°۲۳′ شمالی ۵°۵۹′ غربی

آندلس
Andalucía (اسپانیایی)
بخش خودمختار
Flag
پرچم
نشان رسمی آندلس
نشان رسمی
موقعیت
موقعیت
کشور  اسپانیا
استان‌ها سویل، گرانادا، استان کوردوبا، کادیس، مالاگا، اوئلوا، خائن، آلمریا
دهستان‌ها ۷۷۰
مرکز سویل
حکومت
 • رئیس‌جمهور juntadeandalucia.es (کارگران سوسیالیست)
مساحت(۱۷٫۲٪ از اسپانیا؛ رتبه ۲ ام)
 • کل ۸۷٬۲۶۸ کیلومتر مربع (خطای عبارت: عملگر < دور از انتظار مایل مربع)
جمعیت (۲۰۱۱)
 • جمعیت ۸٬۴۲۴٬۱۰۲
 • رتبه جمعیت ۱ ام
 • ترکیب نژادی % از اسپانیا
اهلیت
منطقهٔ زمانی WET (یوتی‌سی ۰)
 • تابستان (DST) WEST (یوتی‌سی +۱)
کد ایزو ۳۱۶۶ AN
سرود ملی La bandera blanca y verde
زبان رسمی اسپانیایی
اساسنامه خودمختاری ۳۰ دسامبر ۱۹۸۱
Parliament مجلاس عمومی
کرسی‌های کنگره ۶۲ (از ۳۵۰)
کرسی‌های سنا ۴۰ (از ۲۶۴)
وبگاه

اَندَلُس (به اسپانیاییAndalucía) یکی از ۱۷ بخش خودمختار کشور اسپانیا است. پایتخت آن شهر سبیا یا سویل است.

بازمانده‌های فراوانی از معماری موری (مراکشی) در اندلس به‌جا مانده‌است ، زیرا این منطقه واپسین دژ مقاومت مورها پیش از بازپس‌گیری این سامان از سوی پادشاهان کاتولیک بود ، که در سال ۱۴۹۲ تکمیل گشت. نامدارترین این آثار کاخ الحمراء در گرانادا، مزکوئیتا در کوردوبا ، برج‌های توره دل اورو و خیرالدا در سویل می باشد. از آثار باستانی مهم آن می‌توان به مدینةالزهرا در نزدیکی کوردوبا اشاره کرد.

تاریخ[ویرایش]

مشاهیر آندلس

مسلمانان به مدت ۷۸۱ سال (از سال ۷۱۱ تا ۱۴۹۲) بر اندلس و نقاط دیگر اسپانیا حکومت کردند. در این دوران تاریخ‌نگاری مسلمانان در اندلس رشد چشمگیری یافت، که اوج آن توسط خاندان رازی است.[۱] ابداعات علمی و فرهنگی عالمانِ اندلسی بر رشد فرهنگی و صنعتی ملل مغرب‌زمین تأثیر غیرقابل انکاری داشته‌است؛ چنان‌که نهضت ترجمه علمی اروپا از اندلس آغاز شد.[۲] هرچند با سیطره اسپانیایی‌ها بر اندلس و برقراری دادگاه‌های تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک اسپانیای آن دوران در شهر غرناطه یا همان گرانادا، رونق علوم و فنون اسلامی در اندلس از میان رفت.[۳]

تقسیمات[ویرایش]

این بخش از هشت استان تشکیل شده‌است که عبارتند از:

Hart administrativă a Andaluziei.png

شهرهای اصلی اندلس (از غرب به شرق) عبارت‌اند از:

دیگر شهرهای اندلس عبارت‌اند از:

در فارسی برخی از صورت‌های عربی جاینام‌های اندلس نیز رواج داشته‌اند ،همچون غرناطه (گرانادا)، قادص (کادیس) و قرطبه (کوردوبا).

مغام شهری در اندلس است که آن را مغامة نیز گویند و در آن معدن گل سرشوی است و از آنجا به سایر شهرهای مغرب برند.[۴]

نگارخانه[ویرایش]

فرهنگ[ویرایش]

اندلس خاستگاه موسیقی فلامنکو است.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

جمهوری دوم اسپانیا

جمهوری دوم اسپانیا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
جمهوری اسپانیا
República Españolaa
اسپانیا
۱۹۳۱–۱۹۳۹
پرچم اسپانیا
پرچم
نشان ملی اسپانیا
نشان ملی
شعار: «Plus Ultra»
«Further Beyond»
سرود: «Himno de Riego»
«Anthem of Riego»
Territories and colonies of the Spanish Republic: *   Spain, صحرا و گینه اسپانیایی    *   Protectorate of Morocco      *   International Zone of Tangier
Territories and colonies of the Spanish Republic:
پایتخت مادرید (۱۹۳۱–۱۹۳۶)
والنسیا (۱۹۳۶–۱۹۳۷)
بارسلون (۱۹۳۷–۱۹۳۹)
زبان(های) رایج اسپانیاییb
حکومت نظام چندحزبی نظام نیمه‌ریاستی
رئیس‌جمهور
• ۱۹۳۱–۱۹۳۶
Niceto Alcalá-Zamora
• ۱۹۳۶–۱۹۳۹
Manuel Azaña
نخست‌وزیر
• ۱۹۳۱
Niceto Alcalá-Zamora
• ۱۹۳۷–۱۹۳۹
Juan Negrín López
قوه مقننه مجلس نمایندگان
دوره تاریخی دوره میان‌دوجنگ
۱۴ آوریل ۱۹۳۱
۹ دسامبر ۱۹۳۱
۱۷ ژوئیه ۱۹۳۶
۱ آوریل ۱۹۳۹
واحد پول پزوتا

پیشین

پسین
Restoration (Spain)
Francoist Spain
Spanish Republican government in exile
a. Espainiako Errepublika in Basque, República Espanyola in Catalan and República Española (same spelling as in Spanish) in Galician.
b. زبان کاتالان، زبان باسکی و زبان گالیسی would gain formal officiality with the approval of the Statute of Autonomy.
تاریخ اسپانیا
Atlas Van der Hagen-KW1049B12 002-HISPANIAE ET PORTUGALIAE REGNA.jpeg
نشان درگاه درگاه اسپانیا  • گاهشمار

جمهوری دوم اسپانیا (به زبان اسپانیایی: «Segunda República Española») رژیم جمهوری که در اسپانیا ۱۹۳۱–۱۹۳۹ وجود داشت، در خلال جنگ داخلی اسپانیا و توسط فرانکو تأسیس شد. پس از دولت موقت بین آوریل و دسامبر سال ۱۹۳۱، قانون اساسی ۱۹۳۱ منجر به تأسیس جمهوری شد. جمهوری اسپانیا به طور کلی در سه دوره، دوره دوساله اول، دوره دوساله، و دولت جبهه ملی تقسیم شده است.

جمهوری دوم اسپانیا زمانی تشکیل شد که پس از برگزاری انتخابات شهرداری‌ها توسط شاه آلفونسو سیزدهم اکثر کرسی‌ها با کسب اکثریت آرا در اختیار نامزدهای ضد سلطنت قرار گرفت و مردم اسپانیا آغاز جمهوری را جشن گرفتند که به موجب فشار سیاسی تغییر رژیم سیاسی اعلام شد. دولت جدید در خلال سال‌های پایانی رو به زوال رفت تا که در ۱ آوریل ۱۹۳۹ با تسلیم آخرین نیروهای جمهوری خواه به نیکولاس شورشی منجر به پایان جنگ‌های داخلی اسپانیا شد. دولت در تبعید جمهوری دوم اسپانیایی در سفارت در مکزیک تا سال ۱۹۷۶ پنهان بود. در هر حال پس از بازگشت دموکراسی در اسپانیا، دولت به طور رسمی در سال بعد منحل شد.

Uncategorized

دیه‌گو ولاسکس

دیه‌گو ولاسکس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
دیه‌گو ولاسکس
دیه‌گو ولاسکوئز
خودنگاره، حوالی ۱۶۴۰ م.
زادهٔ دیه‌گو رودریگز دِ سیلوا ای ولاسکوئز[۱]
۶ ژوئن ۱۵۹۹
سویل، اندلس، اسپانیا
درگذشت ۶ اوت ۱۶۶۰ (۶۱ سال)
مادرید، اسپانیا
ملیت اسپانیایی اسپانیا
شاگرد فرانسیسکو گویا، پابلو پیکاسو و سالوادور دالی
شناخته‌شده برای نقاشی
کارهای برجسته آینه ونوس (۵۱–۱۶۴۷)

پرتره پاپ اینوسنت دهم (۱۶۵۰)

ندیمه‌ها (۱۶۵۶)

جنبش باروک

دیه‌گو رودریگز دِ سیلوا ای ولاسکوئز (به اسپانیاییDiego Rodríguez de Silva y Velázquez)‏ (زاده ۶ ژوئن ۱۵۹۹ – درگذشته ۶ اوت ۱۶۶۰) نقاش اسپانیایی محبوب دربار فیلیپ چهارم بود. او به خاطر نقاشی‌های پُرتره‌اش از دودمان سلطنتی اسپانیا، دربار واتیکان و اشراف اروپایی، به شهرت فراوانی دست یافت. در سده ۱۹ آثار وی الگوی هنرمندان واقع‌گرا و دریافتگر، به ویژه ادوار مانه، فرانسیسکو گویا، پابلو پیکاسو و سالوادور دالی قرار گرفت.

نگارخانه[ویرایش]

Uncategorized

عبدالرحمن دوم

عبدالرحمن دوم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
عبدالرحمن دوم
چهارمین امیر امارت اموی در اندلس
Monumento a Abderramán I en Murcia.jpg
مجسمه عبدالرحمن دوم در مورسیا
امیر امارت قرطبه در اندلس
سلطنت ۸۲۱–۸۵۲
رسیدن به امارت اندلس ۲۱ مه ۸۲۱ (۲۹ سال)
پس از حکم یکم
پیش از محمد یکم
زادروز ۱ ژانویهٔ ۷۹۲
طلیطله
درگذشت ۱ ژانویهٔ ۸۵۲ (۶۰ سال)
قرطبه
آرامگاه
همسر تهتز
فرزند(ها) پسرها: • محمد • حکم • سلیمان • مطرف • منذر • هشام • یحیی • مروان • مسلمه • امیه • عبدالملک • اصبغ • عبیدالله • سعید • بکر • عبدالعزیز • عاصی • عبدالله • عمر • طریف • ولید • عبدالجبار • احمد • عباس • موسی • قاسم • اسماعیل • یزید • اسحاق • عبد واحد • غمر • ابراهیم • عمرو • یعقوب • مغیره • عثمان • غریض
دخترها: • اسماء • عاتکه • عایشه • ام اصبغ • ام هشام • فاطمه • عبده • امه العزیز • ام کلثوم • ام عمرو • زینب • عُبیده • ناشده • قسیمه • عتیکه • کنزه • عزیزه • ام حکیم • میّه • ولاده • ام ابان • امه وهاب • ظبی • امه رحیم • رقیه • ام عثمان • ام موسی • امه رحمن • رحیمه • هُشیمه • امه ملک • بُریهه • تملال • منی • حکیمه • ام سلمه • آمنه • علیه
نام کامل
کنیه: (ابومطرف)
نام عربی:عبدالرحمن بن حکم بن هشام بن عبدالرحمن بن معاویه بن هشام بن عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی عاصی بن امیه
دودمان اموی (شاخه اندلس)
پدر حکم
مادر حلاوه (ام ولد)
دین و مذهب سنی (مالکی)

عبدالرحمن بن حکم (۱۷۶–۲۳۸ ه‍.ق / ۷۹۲–۸۵۲ م) از امرای اموی حاکم بر اندلس بود که پایتختش در قرطبه قرار داشت. او در سن ۳۱ سالگی، مقارن با ۲۷ ذی‌الحجه سال ۲۰۶ هجری/ مه ۸۲۲ میلادی، پس از حکم بن هشام به امارت قرطبه رسید. عبدالرحمن در دورهٔ حکومت ۳۱ سالهٔ خود حوادث گوناگونی را پشت‌سر گذاشت و اقدامات متعددی انجام داد. وی در دورهٔ زمامداری خود، جنگ‌های متعددی را با سرزمین‌های اروپایی، بخصوص فرانک‌ها، ترتیب داد و لشکرکشی‌های فراوانی را انجام داد که به واسطهٔ آن توانست سرزمین‌هایی را به تصرف درآورد یا به کسب غنائم و درآمدهای فراوان بپردازد و همچنین بردگان و اسرای زیادی را به خدمت بگیرد. او همچنین در سلسله عملیات‌هایی به سرکوب شورش‌های متعدد پرداخت و توانست با تحمل مشکلاتی، بر شورشیان فائق آید. از دیگر رویدادهای مهم عصر وی نیز، برخورد مسلمانان با نورمانها بود که در ابتدا به علت غافل‌گیری و ضعف در تجهیزات متحمل شکست‌هایی گشتند، اما در ادامه توانستند بر این دشمنان جدید، پیروز گردند و حتی در آینده نیز آنان را در تهاجم به مرزهای امارت قرطبه، ناکام بگذارند. رویداد مهم دیگری که قابل ذکر است، درگیری‌های مذهبی در این دوره می‌باشد که ره‌آورد فشارهای مسلمانان بر مسیحیان و تحرکات عناصر متعصب در میان مسیحیان بود که به بروز شکاف‌ها و مشکلاتی در جامعه منجر گشت و حکومت اندلس را به خود مشغول نمود. وی به اقدامات عمرانی و ساخت امارات نیز اهمیت می‌داده و در دورهٔ حکومتش به اقدامات متعددی در این زمینه مبادرت ورزیده‌است که ساخت مسجد جامع اشبیلیه و قلعه یا دیوار آن از جملهٔ این اقدامات می‌باشد. به‌کارگیری افراد کاردان نیز از دیگر ویژگی‌های حکومت وی می‌باشد.

نسب[ویرایش]

نسب عبدالرحمن را اینگونه ذکر می‌نمایند: عبدالرحمن بن حکم بن هشام بن عبدالرحمن.[۱] پدر او حکم، یکی از حاکمان مقتدر اموی در اندلس بود که شورش‌های بر ضد خود را به شدت سرکوب نمود و به تقویت پایه‌های حکومت امویان در اندلس همت گماشت. پیشینیان او نیز، از حکام اموی مستقر در اندلس بودند که حکومت خود را از طریق اعمال سیاست‌های گوناگون و به خصوص با تکیه بر نیروی نظامی به دست آوردند و برای عبدالرحمن به میراث گذاشتند.[۲] ، مادر وی نیز کنیز بود که حلاوه نام داشت. پس از مرگ حکم، عبدالرحمن که فرزند ارشد وی بود؛ بر سریر حکومت تکیه زد و به مدت ۳۱ سال، با کفایت و درایت، بر اندلس و سرزمین‌های اطراف حکمرانی نمود.[۳]

تولد، کودکی و جوانی[ویرایش]

عبدالرحمن بن حکم در سال ۱۷۶ هجری/ ۷۹۲ میلادی در شهری موسوم به طلیطله، از کنیزکی به نام حلاوه متولد گشت. او از جمله فرزندان محبوب حکم بن هشام بود که توسط وی به جانشینی برگزیده شد.[۴] حکم نیز به تربیتش همت گماشت و به ارتقای سطح دانش و فرهنگش از طریق تعلیمات گوناگون پرداخت. عبدالرحمن نیز به واسطهٔ علاقه‌ای که نسبت به یادگیری علوم مختلف نشان می‌داد و ذهن فعال و توانایی که دارا بود، در همان دوران جوانی به کسب معلومات در زمینه‌های متعدد پرداخت که تأثیر این آموزش‌ها را می‌توان در دورهٔ حکومت وی مشاهده نمود.[۵]

دوران حکومت[ویرایش]

قلمرو امارت قرطبه در سال 910 میلادی

نبردهای خارجی[ویرایش]

  • عبدالرحمن در سال ۲۰۸ هجری/ ۸۲۳ میلادی لشکری را به فرماندهی عبدالکریم بن عبدالواحد بن مغیث تدارک دید و آن را با هدف جهاد راهی البه و قلاع نمود.[۶] سردار عبدالرحمن نیز به تلافی حملات آلفونسوی دوم، شاه لئون، و تعدادی از مردمان کوهستان به مرزها و خرابی‌هایی که به بار آوردند، به قلاع و البه یورش برد و در چندین جبهه، مسیحیان را وادار به هزیمت نمود. او همچنین شهر لئون را به آتش کشید و با دریافت تعهد از بزرگان آن ناحیه مبنی بر خودداری از اقدامات خرابکارانه، به همراه اسیران و غنائم بسیار، به قرطبه مراجعت نمود.[۷]
  • در سال ۲۰۹ هجری/ ۸۲۴ میلادی بنی قسی یا بنی موسی از فرمانروایان تطیله، با موافقت حکومت قرطبه، به یاری بشکنس که در مقابل حملهٔ لویی یکم، پادشاه فرانک‌ها، از مسلمانان استمداد طلبیده بودند، شتافتند و آنان را دچار شکست سختی نمودند که در جریان این جنگ سرداران نار و ابلو به اسارت درآمدند. بنابر روایت منابع، این جنگ در نواحی بنبلونه و دامنهٔ کوه‌های پیرنه رخ داد و به پیروزی مسلمانان و متحدانشان منجر گشت.[۸]
  • در سال ۲۱۲ هجری/ ۸۲۷ میلادی فرانک‌ها به تحرکاتی در حدود ثغر اعلی دست زدند و حملاتی را بدانجا نمودند. به همین علت در این سال، عبدالرحمن لشکری به فرماندهی عبیدالله بن عبدالله بلنسی به شمال اعزام نمود. این لشکر به سرزمین‌های فرانک‌ها هجوم برد و به سمت فطلونیه حرکت نمود. عبیدالله در چندین جنگ آنان را دچار هزیمت نمود و تا جبرونه پیشروی نمود و پس از پراکنده‌ساختن مسیحیان در آن نواحی، بازگردید.[۹]
  • عبدالرحمن در میان این جنگ‌ها، گاهی به سرکوب شورش‌هایی نیز مبادرت می‌ورزید که ذکر خواهند شد. او پس از سرکوب شورش‌ها، بار دیگر برنامهٔ جهاد را تجدید نمود و سال‌های بعدی را به ارسال لشکرهای متعدد به سرزمین‌های شمالی، مشغول گشت.[۱۰]
  • در سال ۲۲۹ هجری/ ۸۴۳ میلادی، سرزمین اندلس با تهدید جدیدی روبرو گشت، که نورمانها بودند.[۱۱] آنان در این سال به سواحل لئون هجوم بردند و آنجا را مکان تاخت و تاز قرار دادند. حاکم لئون نیز لشکری را به جنگ آنان فرستاد، نورمانها را به عقب راند و کشتی‌هایشان را به آتش کشید. نورمانها به آب‌های جنوبی و غربی اندلس هجوم بردند و در طلب غنیمت و اسیر، آن مناطق را محل تاخت و تاز قرار دادند و در نخستین رویارویی‌ها، مسلمانان را به عقب راندند و سواحل اندلس را فتح کردند. در همان زمان دسته‌ای از ناوهای آنان به اشبیلیه حمله کردند و مناطق اطراف آن را نیز مورد هجوم قرار دادند. مردم این نواحی به علت عدم آمادگی نظامی و امکانات، موفق به دفع آنان نشدند و شهر اشبیلیه به تصرف نورمانها درآمد و در آن به قتل و غارت پرداختند. در اثر این رویدادها و نامه‌ای که حاکم آن ناحیه، وهب بن حزم، به عبدالرحمن نوشت و طلب یاری نمود، او نیروهای خود را با شتاب، تحت فرماندهی عبدالله بن کلیب و محمد بن رستم، به سمت اشبیلیه روانه ساخت. همچنین حاجب خود را در راس قوای قرطبه، بدان ناحیه اعزام نمود و مسلمانان را از هر نقطه برای جهاد با نورمانها فراخواند که نیروهای متحد تحت فرماندهی نصر خضی قرار گرفتند. پس از آن برای نورمانها نیز قوای کمکی رسید و میان طرفین جنگ درگرفت که در نخستین جنگ‌ها پیروزی ازآن نورمانها گشت. در بیست و پنجم صفر سال ۲۳۰ هجری میان مسلمانان و نورمانها نبرد سختی درگرفت که سرانجام مسلمانان به فرماندهی محمد بن رستم موفق به تحمیل شکست سختی بر نورمانها گشتند. در جریان این جنگ تعداد زیادی از سربازان و سرداران نورمانها کشته شدند. پس از آن، نورمانها به کشتی‌های خود رفته و به سمت جنوب حرکت نمودند و مسلمانان نیز با تعقیب آنان به آزادی اسرای خود از طریق پرداخت مال می‌پرداختند.[۱۲] نورمانها برای انتقام از مسلمانان شهرهای لبله و باجه را غارت نمودند و پس از اقامتی چند هفته‌ای در آن نواحی و وحشت آفرینی‌های متعدد، اندلس را ترک کردند. پس از این واقعه، عبدالرحمن با ارسال نامه‌هایی به اطراف پیروزی خود بر نورمانها را اعلام نمود و سرداران خود را مورد مرحمت قرار داد.[۱۳]
  • مدت کوتاهی پس از شکست نورمانها، حمله به سرزمین‌های شمالی از سرگرفته شد. عبدالرحمن در تابستان، لشکری را به فرماندهی فرزندش، هشام بن عبدالرحمن و وزیرش، عیسی بن شهید، به شمال اعزام نمود. این لشکر در پامپلونا|بنبلونه به نبرد پرداخت. در تابستان سال بعد نیز لشکری به فرماندهی فرزند دیگر عبدالرحمن، محمد به سمت شمال حرکت نمود. لشکر محمد، پس از محاصرهٔ لیون و قتل و غارت بسیار در سال ۲۳۱ هجری/ ۸۴۵ میلادی، مراجعت نمود.[۱۴]
  • در سال ۲۳۴ هجری/ ۸۴۸ میلادی، در پی تعرض ساکنان جزایر میورقه و منورقه به کشتی مجاهدان مسلمان، عبدالرحمن، ناوگان بزرگی را بدان ناحیه اعزام نمود که پس از وصول به آن جزایر و تصرفشان، به کشتار و اسیر نمودن ساکنان آن پرداختند. در نتیجه مردم این دو جزیره با ارسال فرستادگانی و قبول پرداخت جزیه و تعهد به عدم پیمان‌شکنی، از عبدالرحمن امان گرفتند.[۱۵]
  • در سال ۲۳۷ هجری/ ۸۵۱ میلادی در شمال، میان مسلمانان و اهالی گاسکونی درگیری رخ داد زیرا آنان به سرزمین‌های مجاور ثغر اعلی تجاوز نمودند. موسی بن موسی والی تطیله مسئولیت برخورد با آنان را بر عهده گرفت و در جنگی که در جنوب بنلبونه و در نزدیکی بقیره صورت پذیرفت، نخست مسلمانان دچار شکست شدند و موسی زخم‌های متعددی برداشت اما در روز بعد نبرد را از سر بگرفت و با شجاعت و دلاوری که به خرج داد، موفق شد تا دشمن را منهزم سازد و تعداد زیادی از ایشان را به قتل رساند، که این واقعه در روایات اسلامی معروف به موقعه البیضاء می‌باشد.[۱۶]

شورش‌ها[ویرایش]

عبدالرحمن از آغاز حکومت خود درگیر مشکلات عدیده‌ای بود که شورش‌های داخلی یکی از آن موارد می‌باشد. از مشغله‌های وی بازپس‌گیری کنترل سرزمین‌های طلیطله بود. همچنین از دیگر منابع شورش‌های داخلی می‌توان به موالی و بربرها اشاره نمود. چنانچه در درهٔ ایبرو، خاندان بنی قسی به‌طور منظم علیه قدرت مرکزی عبدالرحمن شورش کردند.[۱۷]

  • آغاز فرمانروایی عبدالرحمن، مصادف با شورش عموی پدر وی بود که عبدالله بلنسی نام داشت. این شخص در سال ۲۰۷ هجری استان تدمیر را اشغال نمود و اقطاع خود را طلب کرد و عده‌ای را نیز به دور خود گرد آورد. او در فکر حمله به قرطبه نیز بود اما به علت بیماری در سال ۲۰۸ هجری درگذشت. عبدالرحمن استان تدمیر را تصرف نمود و زن و فرزندان عبدالله را تحت سرپرستی خود گرفت، که بدین صورت شورشی که مدت‌ها در جریان بود خاموش گشت.[۱۸]
  • آتش فتنه در تدمیر به علت کشته‌شدن شخصی مضری توسط فردی یمنی و درگیری دو طرف بر سر این مسئله، همچنان شعله‌ور بماند و به کشته‌شدن تعداد زیادی از طرفین درگیر انجامید. پس یحیی بن عبدالله با دریافت حکم امارت آن نواحی از عبدالرحمن، به سمت تدمیر حرکت نمود، اما در برقراری آرامش در آن قسمت‌ها ناکام ماند. رهبر یمنیان که ابوالشماخ نام داشت بر تدمیر مسلط گشت و به رقابت با حکومت قرطبه پرداخت و آمد و شد سفرا نیز در این میان بی‌تاثیر بود، تا سرانجام او و سایر بزرگان در سال ۲۱۳ هجری اعلام فرمانبرداری نمودند و امان خواستند، که بدین ترتیب سرانجام آتش فتنه خاموش گشت.[۱۹]
  • چند روز پس از به تخت نشستن عبدالرحمن در محرم سال ۲۰۷ هجری، قیامی مردمی شکل گرفت که متشکل از اهل ذمه و غیره بود. اینان از البیره آمده بودند و از عبدالرحمن تقاضا داشتند تا باژ و ساو (به نوعی می‌توان خراج گفت) که اسقف بر آنان معین نموده بود را به آنان ببخشد، که در ادامه، مسیحیان قرطبه نیز با آنان همراه گشتند و به سمت قصر عبدالرحمن به راه افتادند. در ابتدا عبدالرحمن عده‌ای از غلامان را برای کنترل این جنبش گسیل نمود، اما پس از وقوع درگیری میان دو گروه، قسمتی از لشکر را برای سرکوبی آنان اعزام نمود، که عدهٔ زیادی را کشتند و باقی افراد نیز از معرکه گریختند.[۲۰]
  • در سال‌های بعدی چندین شورش محلی بزرگ به مرکزیت طلیطله و مارده در قلمرو عبدالرحمن رخ داد. دو سرزمین یاد شده به علت استحکامات کوهستانی و دوری از مرکز حکومت، مکان مناسبی برای وقوع شورش محسوب می‌گشتند. بربرها تحت فرماندهی دو تن از رهبران خود به نام‌های محمود بن عبدالجبار بن راحله و سلیمان بن مرتین قیام نمودند.[۲۱] مسیحیان به آنان پیوستند و پادشاه فرانک‌ها نیز که همیشه مترصد چنین فرصت‌هایی بود به آنان قول مساعدت داد.[۲۲] محمود، عامل مارده را به قتل رساند و در آن نواحی به کشتار و تاراج مشغول گشت و هربار از چنگ گروه‌هایی که از سمت عبدالرحمن برای مقابله با وی می‌آمدند، گریخته و به شهر پناه می‌برد و پس از مراجعت آنان، بار دیگر به اعمال سابق خود مشغول می‌گشت. در سال ۲۱۸ هجری/ ۸۳۳ میلادی، عبدالرحمن شخصاً به جنگ با وی آمد.[۲۳] محمود به همراه سلیمان و یارانش از مارده خارج شدند و در دژ فرنکش مستقر شدند. سلیمان از امور کناره گرفت و محمود خود، اختیار تمام امور را به دست گرفت. او سپس به اکشونیه و پس از آن به بطلیوس رفت و در ادامه در باجه فرود آمد. مردم این دیار به مقابله با او پرداختند اما محمود به همراه خواهر خود که دارای آوازه‌ای در زیبایی و شجاعت در آن دوره بود بر آنان فائق آمد. او در باجه مستقر شد و با دشمنان که او را دربر گرفته بودند مبارزه می‌نمود تا سرانجام گروه‌های جنگجویی که یکی پس از دیگری از سمت عبدالرحمن بر وی فرود می‌آمدند، عرصه را بر او تنگ کرده و محمود با ناامیدی به همراه یاران و خواهر خود به آلفونسوی دوم که حاکم لیون بود پناه برد. آلفونسو او را گرامی داشت و در گوشه‌ای او را مکان داد اما پس از اطلاع یافتن از پشیمانی محمود و اقدام او برای درخواست بخشش از عبدالرحمن و ترس از اقدامات بعدی او، لشکری را به سمت او گسیل نمود و با وجود پایداری محمود او را از پای درآورد و خانواده و یارانش را نیز اسیر نمود. خواهر محمود نیز در تقسیم اسرا به اسقفی رسید و پس از مسیحی شدن اجباری، به همسری او درآمد و بعدها صاحب فرزندی گشت که در آینده اسقف شد.[۲۴] با پایان شورش محمود، عبدالرحمن موفق به نصب حاکمان اموی وفادار در سه پایتخت مرزی مریدا، طلیطله (تولدو) و سرقسطه (ساراگوسا) گشت.[۲۵]
  • در سال ۲۱۴ هجری/ ۸۲۹ میلادی در طلیطله شورشی به رهبری یکی از عوام که هاشم ضراب نام داشت، رخ داد. در طلیطله عدهٔ زیادی از عوام به دور او گرد آمدند و ماجراجویان و افراد زیادی نیز به وی پیوستند. او در ابتدا، با حمله به سرزمین‌های اطراف، برای خود شهرتی کسب نمود. سپس با پیوستن عده‌ای دیگر به او، به بربرهای شنت‌بریه حمله برده و عده‌ای از آنان را به قتل رساند.[۲۶] محمد بن رستم که از سرداران و عاملان عبدالرحمن بود، از سمت او مأمور به سرکوب هاشم گشت. او چندین جنگ با هاشم نمود. سال بعد نیز عبدالرحمن، نیروی کمکی برای محمد بن رستم ارسال نمود که با یاری آنان محمد بن رستم در نزدیکی دژ سمسطا به جنگ سختی با شورشیان پرداخت که سرانجام آنان شکست یافتند و هاشم به همراه بسیاری از یارانش کشته شدند که تاریخ این رویداد را ۲۱۶ هجری/ ۸۳۱ میلادی ذکر می‌نمایند.[۲۷]
  • طلیطله همچنان در آشوب به سر می‌برد و عبدالرحمن برای کنترل کامل بر آن، در سال ۲۱۹ هجری/ ۸۳۴ میلادی لشکری را به فرماندهی امیه بن حکم به آن ناحیه اعزام نمود. امیه طلیطله را محاصره نمود و برای به زانو درآوردن مردم اقدام به نابودی کشت و زرع اطراف شهر نمود اما ساکنان، همچنان به مقاومت می‌پرداختند. امیه از آنجا رفت و قسمتی از لشکر خود را تحت فرماندهی یکی از سردارانش که میسره نام داشت، مأمور محاصرهٔ آنجا نمود. مردم طلیطله برای جنگ با میسره از شهر بیرون آمدند و پس از جنگی که میان آنان درگرفت، مردم با تحمل تعداد زیادی تلفات و کشته به شهر مراجعت نمودند. در سال ۲۲۰ هجری عبدالرحمن خود به طلیطله آمد که با مقاومت شدید ساکنان آن مواجه گشت. پس لشکر خود را در قلعه رباح سکونت داد و خود به سمت مغرب حرکت نمود تا با وصول به مارده به تعقیب سیلمان مرتین، رهبر بربرها، که شورش‌های متعددی را در آن نواحی رهبری می‌کرد بپردازد. سرانجام عبدالرحمن او را محاصره نمود اما ، سلیمان از اسب افتاد و مرد و با مرگ وی، شورشیان پراکنده گشتند و آتش شورش خاموش گشت.[۲۸] در سال بعد، عبدالرحمن لشکری را به فرماندهی ولید بن حکم به طلیطله فرستاد؛ ولید شهر را محاصره نمود و با ادامهٔ محاصره و تنگ کردن حلقهٔ محاصره، ساکنان را به تنگ آورد. سرانجام ولید به شهر حمله نمود و با تخریب باروها و عملیات نظامی و همچنین چندین علل که در این امر مؤثر بودند، در سال ۲۲۲ هجری/ ۸۳۷ میلادی طلیطله را فتح نمود.[۲۹]
  • عبدالرحمن در سال ۲۲۵ هجری/ ۸۴۰ میلادی و ۲۲۷ هجری/ ۸۴۲ میلادی در راس لشکر صائفه به سمت شمال حرکت نمود. موسی بن موسی بن قسی، عامل تطیله، طغیان کرده بود و با عقد پیمان دوستی با امیر ناوار که گارسیا نام داشت به جنگ با لشکر امیر قرطبه می‌پرداخت و در اطراف دست به تاراج و کشتار می‌زد. عبدالرحمن نیز به ناوار لشکرکشی نمود و تا پامپلونا|بنبلونه را طی کرد و در آنجا اقدام به تاراج و تخریب نمود و عدهٔ کثیری را به اسارت درآورد.[۳۰] در سال بعد، عبدالرحمن به همراه پسران خود، محمد و مطرف به سمت شمال لشکرکشی نمود. او پس از محاصره و تصرف تطیله به سرزمین بشکنس لشکرکشی نمود. در آنجا با سپاه عظیم گارسیا و موسی بن موسی روبرو گشت و پس از وقوع نبرد، شکست سنگینی بر آنان وارد آورد که به سبب آن، عدهٔ زیادی از لشکر گارسیا و موسی کشته شدند و خودشان نیز مجروح گشتند. عبدالرحمن سپس به پامپلونا|بنبلونه لشکر کشید و آنجا را هدف تاراج و کشتار قرار داد و شهر را نیز ویران نمود به طوری که سرانجام بشکنس مجبور به درخواست مصالحه و امان شدند. عبدالرحمن نیز پیروزمندانه، در حالی که حکومت خود را در آن نواحی استوار نموده بود، به قرطبه بازگشت. این واقعه در سال ۲۲۸ هجری/ ۸۴۲ میلادی اتفاق افتاد.[۳۱]
  • در سال ۲۳۳ هجری/ ۸۴۷ میلادی موسی بن موسی بن قسی عهدشکنی کرده و بار دیگر اقدام به شورش نمود. او در اطراف تطیله، طرسونه و برجه، آشوب‌هایی را ایجاد کرد و برادرش فرتون انیکیز نیز به یاری‌اش شتافت. عبدالرحمن نیز لشکر صائفه را تحت فرماندهی عباس بن ولید، به جنگ با وی گسیل داشت. عباس در همهٔ مکان‌ها او را تحت فشار قرار داد تا سرانجام دگربار، موسی بن موسی به همراه برادرش، ابراز فرمانبری و صلح نمود و پسر خود اسماعیل را نیز برای ضمانت و به عنوان گروگان فرستاد. عبدالرحمن نیز فرمانبرداری او را قبول نمود و وی را در امارتش ابقاء کرد.[۳۲]

درگیری‌های مذهبی[ویرایش]

بنابر روایت منابع، یکی از زخم‌های کهنه که در دورهٔ عبدالرحمن دوم سر باز کرد و موجب مشکلات عدیده‌ای برای حکومت قرطبه و جامعهٔ آن دوران گردید، طغیان احساسات دینی مسیحیان و برخورد متقابل مسلمانان با آنان بود که موجب درگیری‌های مذهبی میان پیروان این دو دین گشت و حتی چاره‌جویی‌های بزرگان دو طرف، در جهت حل این بحران، تا حدود زیادی بی‌تاثیر ماند.[۳۳] بنابر روایت، مسلمانان پس از ورود به اندلس و فتح نقاط متعدد آن، در مواجهه با جامعهٔ مسیحی آن دوران، همزیستی مسالمت‌آمیز را انتخاب نمودند و در کنار آنان با صلح و آرامش، به زندگی پرداختند. حاکمان مسلمان نیز از خدمات و تجربیات مسیحیان در دستگاه حکومت خود بهره بردند و آنان را به خدمت گرفتند. مسیحیان، در مناصب متعدد حکومتی مسلمانان نفوذ کردند و توانستند به مشاغل مختلفی دست یابند و حتی در امور نظامی نیز راه پیدا نموده و به عنوان سرباز یا افسر، در لشکر مسلمانان به خدمت پرداختند. عده‌ای دیگر از مسیحیان نیز در سایهٔ حکومت اسلامی به تجارت و بازرگانی مشغول بودند و گذران زندگی می‌کردند. اما در مقابل این عده، گروه دیگری از مسیحیان بودند که نسبت به مالکان جدید سرزمین خود، احساس کینه و بیزاری داشتند و با آنان به مخالفت‌های آشکار و نهان می‌پرداختند و از هرگونه همکاری با مسلمانان خودداری نموده و حتی به ایجاد شورش‌های دینی و اجتماعی نیز کمک می‌نمودند. این عده، از مسیحیانی که به مسلمانان یاری می‌رساندند و در خدمت آنان بودند، تبری می‌جستند و نسبت به آنان نیز بغض داشتند. البته عده‌ای از مسیحیان که به اسلام گرویده و به اصطلاح، مرتد شده بودند، مورد تنفر اکثر مسیحیان بودند.[۳۴] بنابر سخنان یکی از مورخان اروپایی، مسلمانان در ابتدا به علت نیازی که به توانایی‌ها و ظرفیت‌های مسیحیان برای ادارهٰ امور احساس می‌نمودند به جذب آنان و به‌کارگیریشان در دستگاه حکومت پرداختند و با جامعهٔ مسیحی با تسامح برخورد کردند اما پس از کسب قدرت و استواری پایه‌های حکومتشان، به ظلم و سخت‌گیری در حق مسیحیان پرداختند و با دریافت مالیاتها و وجوهات با عناوین مختلف، آنان را تحت فشار قرار می‌دادند و آنان را از حقوق اجتماعیشان محروم می‌نمودند. ، اشراف عرب در مواجهه با مسیحیان، رفتار معتدل و ملایمی در پیش گرفتند و آنان را به کارهای مختلف گماشتند اما عامهٔ مردم مسلمان که از پیروزی‌های خود سرمست بودند به توهین به مسیحیان و بزرگان آنان می‌پرداختند و اشراف نیز در جلوگیری از این حرکت ناتوان بودند که در نتیجه، آتش کینه در سینهٔ مسیحیان شعله‌ور می‌گشت که یکی از دلایل بروز اختلافات جدی میان مسلمانان و مسیحیان بود. یکی دیگر از دلایلی که بحران موجود را تشدید می‌کرد، نفوذ مسلمانان و فرهنگشان در جامعهٔ مسیحی و علاقه‌مندی جوانان به تعلیماتشان بود. قسمتی از جامعهٔ مسیحی، به خصوص طبقهٔ جوان آن، مبهوت شکوه و عظمت حاکمان اسلامی بودند که در مقایسه با بزرگان دینی مسیحیت از اقتدار بیشتری برخوردار بودند. جوانان مسیحی به فراگیری زبان عربی می‌پرداختند و با علاقه به دنبال مطالعهٔ کتب تألیف شده توسط مسلمانان بودند و فرهنگ آنان را دنبال می‌کردند که این امر موجب نگرانی و کینهٔ بزرگان و حاکمان مسیحی می‌گشت. همچنین دخالت حاکمان مسلمان در انتخاب مقامات کلیسا بر دشمنی و کینهٔ مسیحیان می‌افزود و موجب ملتهب شدن اوضاع می‌گشت.[۳۵] سرانجام مجموعهٔ این عوامل در دورهٔ عبدالرحمن موجب پیدایش درگیری‌ها و اختلافات شدیدی گشت. در این دوره، مسیحیان متعصب به چند روش به رویارویی با فرهنگ و جامعهٔ مسلمانان پرداختند. آنان در قدم اول به مسیحیانی که به همکاری با مسلمانان می‌پرداختند نسبت خائن و مزدور می‌دادند و از هرگونه ارتباط با آنان خودداری می‌نمودند. در ادامه به اعمال شدیدتر اقدام می‌کردند که نوعی اقدام شهادت‌طلبانه در نزد آنان محسوب می‌گشت و کشتگان دارای تقدس و احترام در میان آنان می‌شدند. این اقدام نیز شامل اهانت به دین اسلام و تمسخر پیامبر آن بود که این افراد در معابر و مجالس عمومی و خصوصی به انجام آن مبادرت می‌ورزیدند و حتی با وجود مجازات مرگ که برای این کار در نزد مسلمانان تعیین گشته بود از انجام این عمل ابایی نداشتند و به نوعی فداکاری و ازخودگذشتگی به زعم خود در راه دین اقدام می‌کردند. ، پرچمداران این حرکت‌های اعتراضی و اقدامات شدید نیز کشیشان و روحانیان مذهب مسیح بودند که با ورود مذهب جدید به به سرزمین اندلس و برقراری حکومت اسلامی، از نفوذ و قدرتشان کاسته شده‌بود در نتیجه به تحریک مردم و جامعه بر ضد مسلمانان می‌پرداختند و خود پیشگام حرکت‌های اعتراضی بودند و حتی دست به اقدامات شهادت‌طلبانه می‌زدند و با توهین به پیامبر اسلام در مکان‌های عمومی، با اطمینان و اصرار به استقبال چوبهٔ دار می‌رفتند. در برابر این گروه از مسیحیان، عده‌ای دیگر که به میانه‌روی و رفتاری معتدل مشهور بودند به اقدامات متقابل مبادرت ورزیدند. عده‌ای از همین مسیحیان برای سرکوب شورش‌های دینی یا مشکلاتی که در ایالات گریبانگیر حاکمان اسلامی می‌گشت به عنوان نیروی نظامی به یاری آنان می‌شتافتند و به نکوهش همکیشان متعصب خود می‌پرداختند و حتی در برابر آنان موضع می‌گرفتند. عبدالرحمن برای حل این مشکل بزرگ، شورایی از بزرگان مسیحی تشکیل داد و در آن پیامدهای اقدامات شدید و خشن عناصر تندرو را یادآوری نمود و برخورد مسلمانان را گوشزد کرد. در پایان این جلسه، بزرگان مسیحی، در طی بیانیه‌ای اینگونه اقدامات از سمت مسیحیان متعصب را محکوم کردند و جامعهٔ مسیحیت را از آن بازداشتند و بر اساس آن، کسانی که از این امر نافرمانی می‌نمودند، بازداشت می‌شدند اما عناصر و گروه‌های خاص به همراه رهبران همفکر خود توجهی به این احکام ننمودند و به اقدامات خود ادامه دادند و در این راه افراد زیادی از آنان محکوم به مرگ گردیدند که اولوخیو که از روحانیان مذهبی بود تنها یک نمونه از سرنوشت این افراد می‌باشد. اقدام عبدالرحمن در این زمینه نتوانست تأثیر چندانی داشته باشد و به مشکلات موجود خاتمه دهد اما مقداری از شدت آن کاست و تا حدودی آرامش را به جامعه بازگرداند.[۳۶][۳۷]

مرگ عبدالرحمن[ویرایش]

عبدالرحمن دوم سرانجام پس از ۳۱ سال حکومت بر قرطبه و سرزمین‌های اطراف در سن ۶۲ سالگی و در تاریخ سوم ربیع‌الثانی ۲۳۸ هجری/ ۲۳ سپتامبر ۸۵۲ میلادی درگذشت و پس از او، فرزندش، محمد بن عبدالرحمن به حکومت رسید.[۳۸] نقش انگشتر عبدالرحمن بدین صورت بوده‌است: عبدالرحمن بقضی‌الله راض.[۳۹]

منش و شخصیت عبدالرحمن[ویرایش]

عبدالرحمن دوم، مردی با چهره‌ای تیره و قدی بلند بود. دارای چهره‌ای جذاب و باوقار بوده‌است. در میان بینی‌اش برآمدگی وجود داشته‌است و چشمانش سیاه و درشت بوده‌است. او از چهره‌ای زیبا و ریشی دراز برخوردار بوده‌است.[۴۰] وی همچنین علاقهٔ زیادی به مطالعه و جمع‌آوری کتب نشان می‌داد و در راه کسب دانش و فراگیری علوم مختلف، دارای شوق و استعداد فراوانی بود و در بسیاری از علوم دستی داشت. عبدالرحمن مردی ادیب و علم‌دوست بود و در عین حال کاتبی توانا به‌شمار می‌رفت و علاوه بر آن در فقه و شریعت نیز دارای معلوماتی بود و در کنار آن شعر نیز می‌گفت.[۴۱] او به نجوم و ستاره‌شناسی علاقه داشت و اینگونه آثار را دنبال می‌کرد. از استادان وی در این راه، به عباس بن فرناس، عبیدالله بن شمر و عبدالواحد بن اسحاق ضبی اشاره نموده‌اند.[۴۲]

فرهنگ و هنر در دوره عبدالرحمن[ویرایش]

در دورهٔ او، شعرا و دانشمندان در سرزمین‌های اسلامی با آرامش خیال به فعالیت می‌پرداختند و تعدادی از مشاهیر نیز در دربار وی به خدمت مشغول بودند. او همچنین به شعر و موسیقی علاقه وافری داشت و اینگونه افراد در قصر او حضور داشتند و لازم است ذکر شود که علاقهٔ او به این امر و هزینه‌هایی که در این راه صرف نمود به اعتلای موسیقی و غنا در سرزمین اندلس در آن زمان، کمک شایانی نمود و دورهٔ عبدالرحمن را از دوره‌های درخشان در این حوزه قرار داد.[۴۳] در عهد او از شاعران، ادیبان و دانشمندان برای حضور در این سرزمین دعوت به عمل می‌آمد و رنج عزیمتشان با مبلغی هنگفت جبران می‌شد چنانکه حتی بغداد نیز ریاضیدانان، علمای هیات، هنرمندان و رقصندگان خویش را به قرطبه گسیل می‌داشت و در کنار این موارد سیل کتاب‌هایی که حاوی جریان فکری هنری بودند نیز وارد قرطبه شده و بر روی مردمان مغرب زمین تأثیر می‌گذاشتند.[۴۴] از جمله کسانی که به عنوان شاعر و موسیقیدان در دربار وی حضور داشتند می‌توان به این افراد اشاره نمود: ابوالحسن علی بن نافع زریاب، عباس بن ناصح الجزیری، عبدالله بن شمر بن نمیر و عبیدالله بن قرلمان بن بدر.[۴۵] از دیگر نکاتی که دربارهٔ او ذکر می‌کنند این است که کنیزانی را با دقت و سلیقه از اقوام مختلف، به دور خود جمع کرده بود و به آنان علاقه داشت. کنیزان، غلامان و خواجگان در حکومت وی دارای نفوذ فراوانی بودند به خصوص یکی از آنان که طروب نام داشت و سوگلی عبدالرحمن بود که به همراه ناصر در اواخر عمر عبدالرحمن از قدرت و نفوذ فوق‌العاده‌ای برخوردار گشت. او از کنیزان متعدد خود دارای فرزندان دختر و پسر زیادی بود که اسامی آنان در بعضی از کتب به صورت کامل بیان گشته‌است.[۴۶] همچنین عبدالرحمن به نزدیکان خود به شدت علاقه داشته و محبت می‌ورزید و کسانی که از خاندان او به حکومتش پناهنده می‌گشتند را با آغوش باز پذیرا می‌شد و به آنان بخشش‌های فراوان می‌نمود که می‌توان به مراجعهٔ عده‌ای از خاندان بنی‌مروان بدو اشاره کرد.[۴۷] عبدالرحمن دوم را به ظن قوی اولین حاکم واقعاً مسلمان شبه جزیره می‌دانند که زیر فشار و نفوذ مالکیان و فقیهانشان به حکومت پرداخت، اما به‌طور کامل از اقداماتش در تأیید و تشویق ادبیات و علوم دست نشست، چرا که در عصر او مدنیت عربی اسلامی همچون نماد پیشرفت و غنای معنوی بود. او بنیان‌گذار نهضت عربی‌مآبی و در نتیجه گرویدن بسیاری از مردم حاضر در جو فرهنگ آریانسیم به دین اسلام بود چرا که در آن دوران آریانیسم در آن سرزمین رونق و نفوذ زیادی داشت.[۴۸]

شیوهٔ حکمرانی[ویرایش]

برقراری تشریفات[ویرایش]

عبدالرحمن به علت دارا بودن پدری مانند حکم بن هشام، که به دلاوری و اراده مشهور بود، احساس بزرگی می‌نمود و خود را از عامهٔ مردم جدا می‌نمود و همچنین علاقهٔ فراوانی به تجملات و تشریفات نشان می‌داد که در نتیجهٔ آن سلسله آداب و رسومات خاصی بر دربار او حاکم گردید و دارای شکوه و منزلتی در اندلس گشت که نظر عوام و خواص را به خود جلب نمود. اقدامات عبدالرحمن در زمینهٔ توسعهٔ تشریفات و حاکم نمودن آن بر تمام حکومتش، موجب پیدایش نظمی خاص بر روابط میان او و دیگران و همچنین مناسبات میان کارگزاران وی شد به طوری که هر گروه از کارکنان حکومت و وزرا دارای سلسله تشریفات و روابط معین و مکان‌هایی خاص برای برقراری جلسات و انجام امور خود بودند. لازم است ذکر شود که این تصمیمات و تشریفات بر روابط میان دربار و کسبه و مشاغل نیز تأثیر گذاشت و به نوعی تعامل و پاسخگویی میان آنان منجر گشت.[۴۹]

انتصابات[ویرایش]

عبدالرحمن در انتخاب وزیران و کارگزاران خود، دقت خاصی به خرج می‌داد و به انتخاب افراد کاردان و لایق می‌پرداخت و بنابر ذکر منابع، خدمتگزاران و صاحب‌منصبان دربار او، از مردان بزرگ و لایق آن دوره بودند که در قصر عبدالرحمن گرد آمده بودند و او از وجود آنان بهره‌مند می‌گشت. لازم است ذکر شود که بعضی از آنان، از خدمتگزاران پدر او بودند که به واسطهٔ وصیت حکم یا لیاقت و شایستگی ذاتی خویش، توانستند به دربار عبدالرحمن راه یابند و به خدمت بپردازند.[۵۰]

وزیران[ویرایش]

برخی از بزرگترین و مشهورترین مردان آن روزگار که به عنوان وزیر، در خدمت عبدالرحمن بودند بدین شرح می‌باشند: حاجب عبدالکریم، سردار عیسی بن شهید، یوسف بن بخت، هاشم بن عبدالعزیز، عبدالرحمن بن رستم، حسن بن عبدالغافر بن ابی عبده، محمد بن سیلم، محمد بن عبدالسلام بن بسیل و عبدالواحد بن یزید اسکندرانی، عبدالله بن امیه بن یزید و عبدالله بن رستم.[۵۱] ، این چند تن، از بزرگان عصر بودند که در دربار عبدالرحمن گرد آمده بودند اما از میان ایشان، دو تن، دارای مقامی عالیتر و شخصیت والاتری بودند و در دولت عبدالرحمن دارای بیشترین نفوذ و تأثیر بودند. یکی از آنان حاجب عبدالکریم بن عبدالواحد بن مغیث بود که در دورهٔ حکم نیز منصب وزارت را در اختیار داشت. او، علاوه بر قدرتی که در ادارهٔ امور دارا بود، از بزرگترین سرداران جنگی عبدالرحمن نیز بوده‌است. او در زمان تصدی وزارت، چندین بار به نبرد با دشمنان شتافت و هربار با پیروزی بازگشت. پس از مرگ او در سال ۲۰۹ هجری/ ۸۲۴ میلادی، سفیان بن عبد ربه که از بربرها بود، متصدی مقام او شد. دیگر شخصیت بزرگ دربار عبدالرحمن نیز عیسی بن شهید بود که او نیز از خدمتگزاران حکم بن هشام، پدر عبدالرحمن بود و حکم وصیت کرده بود که عبدالرحمن وزارت خود را به عیسی دهد. عبدالرحمن پس از رسیدن به منصب حکومت، وزارت خویش را به عیسی بخشید و نظارت بر مظالم را نیز بر عهدهٔ او قرار داد و همچنین اجازه صدور احکام بر رعیت را نیز بدو بخشید و پس از سفیان، مقام حاجبی را نیز در اختیارش قرار داد. از عیسی نیز به نیکی یاد می‌نمایند و صفاتی مانند بردباری و معرفت را در وصف وی به کار می‌برند. نصرالخصی که مسئولیت امور قصر را بر عهده داشت و از خواجگان و خدمتگزاران دربار عبدالرحمن بود، تلاشی وافری را در جهت تضعیف و عزل عیسی از مقامش مبذول می‌داشت.[۵۲]

دبیران[ویرایش]

همچنین در روایات از چند تن از دبیران عبدالرحمن یاد شده و بر توانایی آنان و قابلیتشان تأکید شده‌است که اسامی آنان بدین شرح می‌باشد: حاجب عبدالکریم، عبدالله بن محمد بن امیه بن ابی حوثره و محمد بن ابی سلیمان زجالی که آخرین شخص یعنی محمد، در این کار توانا بود و او را به سبب حافظهٔ نیرومندش اصمعی می‌خواندند و فرزندانش پس از او، از دبیران نام‌آور عصر خود گشتند. یکی دیگر از دبیران توانمند عبدالرحمن نیز اسقف گومز بن انطونیا، عامل اهل ذمه بود که در این کار دارای قدرت بود و عهده‌دار وظایف بزرگ از سمت عبدالرحمن گشته بود و پس از او نیز به خدمت فرزندش، محمد بن عبدالرحمن درآمد.[۵۳]

فقیهان[ویرایش]

در روزگار عبدالرحمن عده‌ای از فقها نیز در اندلس گردآمده بودند و به منظور کسب علم به مشرق سفر کردند که اسامی آنان بدین شرح می‌باشد: محمد بن یوسف بن مطروح، محمد بن حارث، عبدالاعلی بن وهب، بقی بن مخلد، محمد بن وضاح، یحیی بن ابراهیم بن مدین، عیسی بن دینار و یحیی بن یحیی. بعضی از این افراد در دورهٔ حکم بن هشام نیز به خدمت پرداخته بودند. از میان اینان، چند تن دارای قدرت و نفوذ ویژه‌ای بودند که عبدالاعلی بن وهب، یحیی بن یحیی و عبدالملک بن حبیب از آن جمله‌اند. یحیی بن یحیی شیخ قرطبه و ار بربرها بود و به قبیلهٔ مصامده تعلق داشت. در مشرق، نزد چندین تن به کسب علم پرداخت و پس از عیسی بن دینار مسئول امور فتواها گشت و تا زمان وفاتش در سال ۲۳۲ هجری، در این مقام باقی بماند. او شخصیت مورد علاقهٔ عبدالرحمن بود و عبدالرحمن با دریافت مشاوره از او به انجام امور و حل مسائل می‌پرداخت. شخصیتی که پس از او، همپایه‌اش در علم و مقام محسوب می‌گشت عبدالملک بن حبیب بود. این شخص نیز از مشاوران برجستهٔ عبدالرحمن بود و در علوم مختلف دارای مهارت بود و در زمینه‌های متعدد به تألیف کتب، پرداخته بود.[۵۴] همکاری و مشروعیتی که توسط این طبقه فراهم شد، در جهت حفظ قدرت در پایتخت ضروری بود.[۵۵]

قاضیان[ویرایش]

در زمان عبدالرحمن، عده‌ای نیز در مقام قضا، به خدمت مشغول بودند که نام آنان بدین شکل است: سعید بن محمد بن بشیر، محمد بن شراحیل معافری، ابوعمر بن بشیر، فرج بن کنانه شذونی، یحیی بن معمرلاهانی اشبیلی، اسوار بن عقبه جیانی، احمد بن زیاد، یخامر بن عثمان جیانی، معاذ بن عثمان و سعید بن سلیمان غاففی بلوطی. عده‌ای از این افراد در دورهٔ حکم بن هاشم نیز در همین مناصب حضور داشتند و در دوران حکومت عبدالرحمن به کار خود ادامه دادند. تعدادی از اشخاص این فهرست به علت اقدامات عمرانی خویش در تاریخ مشهورند و بعضی از آنان نیز به دلایلی استعفا کرده یا از قدرت برکنار شده‌اند.[۵۶]

خزانه‌داران[ویرایش]

مسکوکات دوران عبدالرحمن دوم

علاوه بر مناصب و اشخاصی که ذکر گردیدند، در روایات نام‌هایی را ذکر نموده‌اند که منصب خزانه‌داری عبدالرحمن را بر عهده داشتند و در نگهداری بیت‌المال بسیار دقیق بوده‌اند و با دقت و حساسیت به وظایف خود عمل می‌نموده‌اند و حتی بعضی مواقع از اجابت درخواست‌ها و دستورها عبدالرحمن در جهت بخشش هدایایی که برای بعضی از اشخاص در نظر می‌گرفت و به نظر آنان معقول و صحیح نبود، خودداری می‌کردند که البته موجب خوشحالی عبدالرحمن از امانت‌داری و عملکرد صحیح آنان می‌گشت. فهرست این نام‌ها بدین صورت می‌باشد: موسی بن جدیر، ابن بسیل، طاهر بن ابی هارون، مهران بن عبدربه و سفیان بن عبدربه.[۵۷]

پرده‌داران[ویرایش]

همچنین در روایات از اشخاصی نام برده شده که سمت پرده‌داری را که در آن دوران از مناصب مهم بوده را بر عهده داشتند و اکثر آنان از افراد مورد علاقه و وثوق عبدالرحمن بوده‌اند و معمولاً تا زمان وفاتشان به عنوان عهده‌دار این سمت باقی می‌ماندند. لازم است ذکر شود که در بین اشخاصی که عهده‌دار این منصب بوده‌اند با نام‌هایی روبرو می‌شویم که به عنوان وزیر یا خزانه‌دار نیز در خدمت عبدالرحمن بوده‌اند. اسامی این اشخاص بدین صورت می‌باشد: عبدالکریم بن عبدالواحد بن مغیث، مهران بن عبدربه، عبدالرحمن بن غانم، عبدالرحمن بن رستم و عیسی بن شهید.[۵۸]

اقدامات عمرانی[ویرایش]

عبدالرحمن به سبب علاقه‌ای که به امور عمرانی و برپایی بناها و امارات داشت به ساخت آنان همت گماشت و کارهای عمرانی متعددی را به پایان برد.[۵۹][۶۰] علاوه بر علاقهٔ وی به اینگونه امور، حملهٔ نورمانها و خرابی‌ها و خسارات ناشی از آن، بازسازی استحکامات دفاعی و بناهای مخروبه را طلب می‌کرد.[۶۱] عبدالرحمن، مسجد جامع اشبیلیه را بنا نمود و همچنین در مسجد جامع قرطبه، دو رواق جدید با معاونت غلام خود نصر، احداث نمود.[۶۲] همچنین، عبدالرحمن به برپایی چندین مسجد در قرطبه همت گماشت.[۶۳] علاوه بر آن پس از مشورت با وزیران خود، به بازسازی دیوارهای اشبیلیه پرداخت و عبدالله بن سنان را مأمور انجام این کار نمود که او پس از سفر حج بدان مشغول گشت و آن را به پایان برد. عبدالرحمن همچنین برای تقویت نیروی نظامی خود و افزایش توان دفاعی در برابر نورمانها، به ساخت کارگاه کشتی‌سازی در اشبیلیه مشغول گشت که محصول آن کشتی‌های عظیم برای لشکر او بود که توانست به افزایش قدرت وی در دریاها بینجامد.[۶۴] در کنار آن، پس از سال ۸۴۴ م، تعدادی پایگاه نگهبانی در جهت محافظت در برابر راهزنان دریایی شمال اروپا تأسیس گردید که نمایانگر اقتدار و کارایی حکومت بود.[۶۵] او همچنین برای قصر خود امارت، ایوان‌ها و بالکن‌هایی احداث نمود و جادهٔ سنگفرش شده‌ای را نیز ساخت و حتی از کوه‌های اطراف برای قصر خود کانال آب شیرین کشید. علاوه بر آن به ساخت بستانسرا و باغ‌هایی در سراسر قرطبه همت گماشت.[۶۶]

سایر اقدامات[ویرایش]

او همچنین در دورهٔ حکومت خود، عده‌ای از موالی و صقالبه را به خدمت گرفت و از آنان در امر محافظت از قصر و مکان‌های حکومتی بهره جست که اکثر این افراد عجم بودند و با زبان عربی آشنایی نداشتند اما در امور نظامی و دفاعی مورد استفاده قرار می‌گرفتند.[۶۷] همچنین در دورهٔ او نظام مستقل و جدیدی برای ضرب سکه تشکیل گردید.[۶۸] علاوه بر آن، در دورهٔ حکومت عبدالرحمن به علت آسایش و آرامشی که در نتیجهٔ تلاش‌های او در سرزمین‌های تحت سلطه‌اش برقرار گشته بود، کشاورزی و صنعت و تجارت رونق گرفت و کالاهای فاخر و زینتی به اندلس وارد گشت و ثروت انبوه حاصل از جمع‌آوری مالیات‌ها که در سایهٔ آرامش حاکم، افزون نیز گشته بود، به خزانه سرازیر گشت که به واسطهٔ آن، عبدالرحمن قادر به ساخت بناها و امارات زیادی گشت و لشکرهای متعدد برای جنگ‌های خارجی و سرکوب شورش‌ها، تشکیل داده و روانه نمود.[۶۹] مشهور است که سوارکاری اندلسی در دورهٔ او به اوج خود رسید و بعدها فنون آن، مورد تقلید مسیحیان قرون وسطی قرار گرفت.[۷۰]

روابط خارجی[ویرایش]

در زمان حکومت عبدالرحمن دوم، بر اقتدار امویان اندلس افزوده شد و آوازه‌شان از اندلس نیز فراتر رفت به طوری که امپراتور روم برای مقابله با عباسیان که دشمن مشترک میان روم و اندلس محسوب می‌گشتند به رایزنی با عبدالرحمن پرداخت و میان آنان، سفرا به آمد و شد می‌پرداختند تا به اتحاد محکمی بر ضد عباسیان نائل آیند. همچنین پس از شکست نورمانها، میان عبدالرحمن و آنان سفرایی به آمد و شد پرداختند تا بتوانند به توافقی به منظور صلحی پایدار دست پیدا کنند که هدایت اکثر هیئت‌های سیاسی عبدالرحمن برای ارتباط با حکومت‌های دیگر بر عهدهٔ یحیی‌الغزال بود.[۷۱] در عصر عبدالرحمن دوم، آندلس از ثروت هنگفتی برخوردار شد که حاصل تجارت با سرزمین‌های دوردست تا سند و حتی چین بود. علاوه بر آن، با خاور نزدیک مناسبات تجاری پر رونقی برقرار شده‌بود و امیر نیز به تشویق آن می‌پرداخت زیرا او با این منطقه روابط فکری و معنوی گسترده‌ای برقرار کرده‌بود.[۷۲]

Uncategorized

محمد یکم (قرطبه)

محمد یکم (قرطبه)

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محمد یکم
Dirham muhammad i 20068.jpg
درهم ضرب شده در عصر محمد یکم
امیر خلافت اموی در اندلس
سلطنت ۸۵۲–۸۸۶
رسیدن به امارت اندلس ۸۵۲ (۳۴سال)
پس از عبدالرحمن دوم
پیش از منذر بن محمد
زادروز ۱ ژانویهٔ ۸۲۳
قرطبه
درگذشت ۱ ژانویه ۸۸۶
قرطبه
آرامگاه
همسر • أثل
• عشار
فرزند(ها) ۳۳ پسر و ۲۱ دختر
پسرهامنذر • عبدالله • عاصی • قاسم • عبید الله • ابراهیم • احمد • هشام • مطرف • عثمان.
برادرها:حکم • سلیمان • مطرف • منذر • هشام • یحیی • مروان • مسلمه • امیه • عبدالملک.
نام کامل
کنیه: ابوعبدالله
نام عربی:محمد بن عبدالرحمن بن الحکم بن هشام بن عبدالرحمن بن معاویه بن هشام بن عبدالملک بن مروان بن الحکم بن ابی العاص بن امیه.
دودمان اموی (شاخه اسپانیا)
پدر عبدالرحمن بن حکم
مادر نهتز (أم ولد)
دین و مذهب سنی

محمد یکم، یکی از حاکمان اموی اندلس بود که در سال ۲۳۸ ق / ۸۵۲ م پس از مرگ پدرش عبدالرحمن دوم به امارت رسید. عبدالرحمن مذاهب همهٔ فرزندانش را بررسی و محمد را از همه شایسته‌تر برای سمت جانشینی خویش دید، اما رسماً آن را اعلام نکرد چون می‌دانست با اعلام خبر جانشینی دیگر فرزندان وی شورش می‌کنند، عبدالرحمن هنگامی که در بستر بیماری بود با پسر خودش محمد بیعت نمود و او را جانشین خودش کرد[۱]

به قدرت رسیدن محمد یکم[ویرایش]

بعد از مرگ عبدالرحمن به سبب بیماری خدمتگذاران وی برای انتخاب جانشین وی درهای قصر را بستند و جلسه مخفیانه‌ای ترتیب دادند و کسی را جز محمد شایسته جانشینی عبدالرحمن ندانستند و با او بیعت کردند، بدین ترتیب محمد رسماً جانشین عبدالرحمن شد، محمد پس از به قدرت رسیدن، اکثر دولتمردان شایسته دوره پدرش را در مناصب خودشان ابقا کرد و به آنها آزاده عمل بیشتری داد. محمد یکم همواره فردی دلسوز، عارف، نیکو سیرت و از کارهای زشت پیراسته بود، همیشه حق و اهل آن را بر دیگران برتری می‌داد[۲]

شورش‌های این دوران[ویرایش]

شورش‌های بسیاری در زمان حکومت محمد یکم اتفاق می‌افتد و به همین خاطر دوران حکومت او را عصر فتنه و تفرقه می‌نامند ۲۵۲ه‍.ق شورشهایی که در زمان محمد اتفاق افتاد[۳] خسارت‌های زیادی به دنبال داشت با وجود اینکه اکثر این شورش‌ها توسط خود محمد سرکوب می‌شدند، مهمترین این شورشها عبارتند از: شورش مولدان، شورش طلیطله، شورش بنی قیس، شورش عبدالرحمن جلیقی و شورش ابن حفضون[۴] محمد یکم اگرچه عهدش عهد پراکندگی وحدت و سرشار از نفاق بود اما خود او یکی از بهترین امرای اموی برای مردم بود، محمد یکم سرانجام در صفر۲۷۳ه/۸۸۶ م فوت کرد و پسرش منذر به راحتی جانشین وی شد[۵]