Uncategorized

پاریس

پاریس

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پاریس
کمون و دپارتمان
Seine and Eiffel Tower from Tour Saint Jacques 2013-08.JPG
Arc Triomphe (square).jpg
Notre Dame dalla Senna.jpg
Louvre Museum Wikimedia Commons.jpg
Clockwise from top:نمایی از شهر پاریس از رود سن به‌همراه برج ایفل، کلیسای نوتردام پاریس، هرم موزه لوور، و طاق پیروزی
پرچم پاریس
پرچم
نشان رسمی پاریس
نشان رسمی
شعار: گرفتار امواج ولی غرق نه
پاریس در فرانسه قرار گرفته‌است
پاریس
پاریس
Location within Île-de-France region
مختصات: ۴۸°۵۱′۲۴″شمالی ۲°۲۱′۰۳″شرقیمختصات۴۸°۵۱′۲۴″شمالی ۲°۲۱′۰۳″شرقی
کشور فرانسه
ناحیه ایل-دو-فرانس
دپارتمان پاریس
تقسیمات کشوری ۲۰ منطقه
حکومت
 • شهردار(۲۰۱۴–تاکنون) آن ایدالگو (حزب سوسیالیست)
مساحت۱ (2010)[۱]
 • پاریس ۱۰۵٫۴ کیلومتر مربع (۴۱ مایل مربع)
 • منطقه شهری ۲۸۴۵ کیلومتر مربع (۱٬۱۰۰ مایل مربع)
 • منطقه کلان‌شهری ۱۷۱۷۴٫۴ کیلومتر مربع (۶٬۶۰۰ مایل مربع)
جمعیت (ژانویه ۲۰۱۳[۳])۲
 • پاریس ۲٬۲۲۹٬۶۲۱
 • رتبه 1st in France
 • تراکم ۲۱٬۰۰۰/کیلومتر مربع (۵۵٬۰۰۰/مایل مربع)
 • منطقهٔ شهری (۲۰۱۳) ۱۰۶۰۱۱۲۲
 • تراکم شهری ۳٬۷۰۰/کیلومتر مربع (۹٬۷۰۰/مایل مربع)
 • منطقهٔ کلان‌شهری (۲۰۱۳) ۱۲,۴۰۵,۴۲۶[۲]
نام اهلیت Parisian (زبان انگلیسی)
parisien(ne) (زبان فرانسوی)
منطقهٔ زمانی زمان اروپای مرکزی (یوتی‌سی +۱)
 • تابستان (DST) ساعت تابستانی اروپای مرکزی (یوتی‌سی +۲)
کد آماری/کد پستی ۷۵۰۵۶ /۷۵۰۰۱–۷۵۰۲۰, ۷۵۱۱۶
وبگاه
۱ داده‌های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال‌ها را در نظر نگرفته‌است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار) ۲

پاریس (به فرانسویParis)، پایتخت کشور فرانسه، مرکز و یکی از شهرستان‌های ناحیه ایل-دو-فرانس است. پاریس یکی از شهرهای پیشروی جهان در زمینه‌های اقتصاد، فرهنگ، هنر، سیاست، تحصیل، تفریحات، مد و علم است و بزرگ‌ترین شهر اقتصادی اروپا و پنجمین شهر اقتصادی جهان از نظر سطح تولید ناخالص داخلی است. این شهر به تنهایی نزدیک به ۵۳۳ میلیارد یورو یعنی نزدیک به ۲۵٪ تولید ناخالص داخلی فرانسه را در دست دارد.[۴] پاریسی‌ها با دارا بودن ۴۲٬۷۰۰ دلار تولید ناخالص سرانه رتبه اول را از این نظر در قاره اروپا را دارا هستند.[۵] دفتر مرکزی ۳۶ شرکت از ۵۰۰ شرکت برتر جهان در پاریس قرار دارد که پس از توکیو از این نظر رتبه دوم جهان را در اختیار دارد.[۶] منطقه «لا دفانس» در شهر پاریس به عنوان مهم‌ترین مرکز اقتصادی اروپا شناخته می‌شود.[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲] این شهر میزبان شماری از برجسته‌ترین سازمان‌های بین‌المللی هم‌چون یونسکو، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و اتاق بازرگانی بین‌المللی است.[۱۳][۱۴]

جمعیت شهر پاریس حدود ۲٬۱۶۴٬۹۹۴ نفر است.[۱۵] جمعیت منطقه شهری پاریس بالغ بر ۹٫۹۳ میلیون نفر[۱۶] بوده و جمعیت این شهر همراه حومه آن به حدود ۱۲ میلیون نفر می‌رسد[۱۷] و یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای اروپا به‌شمار می‌رود.[۱۸]

پاریس از شناخته‌شده‌ترین مقصدهای گردشگران جهان است.[۱۹][۲۰][۲۱][۲۲] سالانه حدود ۴۵ میلیون نفر توریست از پاریس دیدن می‌کنند.[۲۳] تعداد زیادی از آثار دیدنی، موسسات و پارک‌های مشهور جهان در این شهر قرار دارند. پاریس همچنین با دارا بودن ۴۷۸٬۰۰۰ درخت سرسبزترین پایتخت اروپا شناخته شده‌است.[۲۴] رود سن از میان این شهر می‌گذرد.

واژه‌شناسی[ویرایش]

نام پاریس برگرفته از نام گروهی از افراد قوم گل به نام پاریزیها است.[۲۵] در دوره استیلای روم نام این شهر به «لوتشیا» تغییر کرد، اما در زمان یولیانوس پادشاه روم نام شهر دوباره به پاریس تغییر یافت.[۲۶]

پاریس دارای القاب متعدد زیادی است، اما مهم‌ترین نام آن «شهر نور» (به فرانسویLa Ville lumière) است. این نام هم به مرکزیت این شهر در زمینه علم و تحصیلات و هم به پر نور بودن این شهر در شب‌ها برمی‌گردد.[۲۷]

تاریخ[ویرایش]

دوران باستان[ویرایش]

حمام متعلق به دوره روم باستان

اولین آثار زندگی و تمدن دائمی در مکان فعلی پاریس و حاشیه آن به ۴۲۰۰ سال قبل از میلاد بر می‌گردد.[۲۸] از حدود ۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح پاریزیها که شاخه‌ای از تیره سلت‌ها بوده و عمدتاً به شغل قایقرانی و تجارت اشتغال داشتند ساکن این مکان شدند. رومی‌ها در حدود سال ۵۲ قبل از میلاد پاریس را تصرف کردند.[۲۹]

در زمان رومی‌ها نام این شهر به «لوتشیا» تغییر کرد. در این عصر عمارت‌های زیادی نظیر: سالن‌ها، کاخ‌ها، حمام‌ها، معابد، تئاترها و یک آمفی تئاتر در پاریس ساخته شد.[۳۰] تعدادی از این آثار از جمله حمام رومی و آمفی تئاتر هنوز پا برجاست. پس از پایان سلطه رومی‌ها در قرن سوم و چهارم میلادی پاریس به شهر کوچکی تبدیل شد، اما پس از مدت کوتاهی توانست جایگاه سابق خود را بدست آورد. [نیازمند منبع]

قرون وسطی[ویرایش]

نگاره‌ای از شهر پاریس به سال ۱۴۹۳ میلادی

در حدود سال ۴۰۰ میلادی پاریس پایتخت حکومت کلوویس یکم (امپراتور فرانک‌ها) شد.[۳۱] پس از مرگ کلوویس امپراتوری فرانک‌ها به چند قسمت تبدیل شد. در این دوره پاریس پایتخت یکی از این کشورها بود. در قرن نهم میلادی کشور فرانسه مورد هجوم وایکینگ‌ها قرار گرفت اما تنها بخش سمت چپ رود سن پاریس آسیب دید. در سال ۱۱۹۰، شاه فیلیپ دوم پاریس را در هر دو سمت رودخانه گسترش داد و دانشگاه پاریس، کاخ لوور و کلیسای نوتردام را گشایش کرد.[۳۲] پاریس پس از جنگ‌های ۱۰۰ سالهٔ فرانسه و انگلستان دوباره به عنوان پایتخت فرانسه برگزیده شد.

در زمان جنگ‌های مذهبی فرانسه و کشتار سن بارتلمی در زمان شارل نهم پاریس به عنوان قطب مذهب کاتولیک در اروپا مطرح شد. پس از تغییر سلطنت از خانواده والوا به بوربون در فرانسه و روی کار آمدن لویی چهاردهم مرکز سیاست فرانسه به ورسای که شهری در نزدیکی پاریس بود، جابجا شد؛ اما پاریس کانون بودن خود را از نظر جمعیت، هنر، فرهنگ، علم و آموزش نگهداشت کرد. یک سده بعد، در روند انقلاب‌های فرانسه و فتح زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ و تبدیل حکومت سلطنتی به سلطنت مشروطه، لویی شانزدهم پادشاه آنزمان فرانسه به درخواست انقلابیون به پاریس نقل مکان کرد و پاریس دوباره به عنوان پایتخت فرانسه برگزیده شد.[۳۳]

قرن نوزدهم[ویرایش]

نمایی از پاریس در اواخر قرن نوزدهم

با انقلاب صنعتی و ظهور امپراتوری دوم در فرانسه، پاریس بیشترین رشد را در تاریخ خود شاهد بود. در سال ۱۸۴۰ راه‌آهن پاریس به کار افتاد. در زمان ناپلئون سوم و شهرداری بارون هاوسمن تغییرات فاحشی در پاریس رخ داد. خیابان‌های باریک تخریب و به خیابان‌های زیبا و عریض تبدیل شدند. این تغییرات باعث زیباتر و مدرن‌تر شدن پاریس شد. در طول قرن نوزدهم، پاریس چهار دوره میزبان نمایشگاه جهانی بود که در آن کشورهای صنعتی آخرین پیشرفت‌های علمی، صنعتی و هنری خود را به نمایش می‌گذاشتند.[۳۴][۳۵]

درسال‌های ۱۸۳۲ و ۱۸۴۹ بیماری وبا باعث مرگ و میر فراوانی در پاریس شد. تنها در سال ۱۸۳۲ در اثر شیوع این بیماری ۲۰٬۰۰۰ نفر از جمعیت ۶۵۰٬۰۰۰ نفری شهر جان خود را از دست دادند.[۳۶] همچنین در طول محاصرهٔ پاریس که باعث پایان جنگ‌های بین فرانسه و پروس شد، این شهر صدمات زیادی را متقبل گشت. علاوه بر این، درگیری‌های مابین مردم و گروه‌های آزادی‌خواه با نیروهای دولتی طی سقوط دولت ناپلئون سوم در سال ۱۸۷۱ باعث کشته شدن بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر و به آتش کشیده شدن بسیاری از آثار و اماکن تاریخی در پاریس شد. این دوره در تاریخ فرانسه به «هفته خونین» مشهور است.[۳۷]

در سال ۱۸۸۹ به مناسبت بزرگداشت صدمین سال انقلاب فرانسه و نمایشگاه جهانی صنعت و تکنولوژی، یک برج تمام فلزی توسط مهندس مشهور فرانسوی گوستاو ایفل در مرکز پاریس ساخته شد.[۳۸] این برج که به برج ایفل مشهور است، ابتدا به عنوان یک بنای موقت ساخته شد، اما پس از پایان نمایشگاه پابرجا ماند و نماد زیبای دیگری به پاریس افزود. برج ایفل تا سال ۱۹۳۰ بلندترین برج جهان بود.[۳۹][۴۰][۴۱][۴۲] متروی پاریس نیز هم‌زمان با افتتاح نمایشگاه جهانی در سال ۱۹۰۰ گشایش یافت. برگزاری این نمایشگاه نماد مهمی از جایگاه برتر پاریس به عنوان قطب فناوری، توریستی و تجارت در جهان آن روز به‌شمار می‌رفت.[۳۸]

قرن بیستم[ویرایش]

جنگ جهانی اول[ویرایش]

در جنگ جهانی اول شهر پاریس متحمل خسارات بسیاری شد، با این حال به خاطر اجتماعات هنری و فرهنگی خود و زندگی شبانه شهره بود. پس از پیروزی فرانسوی‌ها و بریتانیایی‌ها در جنگ و امضای پیمان صلح، فعالیت‌های فرهنگی و هنری در شهر مجدداً رونق سابق خود را بازیافت و پاریس به مکانی جذاب برای زندگی بزرگان هنر در جهان تبدیل شد. در این دوره هنرمندان بزرگی نظیر ایگور استراوینسکی آهنگساز روس، پابلو پیکاسو نقاش شهیر اسپانیایی، سالوادور دالی هنرمند بزرگ اسپانیایی و ارنست همینگوی نویسندهٔ مشهور آمریکایی در این شهر اقامت داشتند.[۴۳]

جنگ جهانی دوم[ویرایش]

پاریس تنها پنج هفته پس از ورود فرانسه به جنگ جهانی دوم در ژوئن ۱۹۴۰ توسط ارتش آلمان نازی اشغال شد، و تا اوت ۱۹۴۴ تحت اشغال نازی‌ها بود.[۴۴] با وجود فتح پاریس بدست آلمانی‌ها بسیاری از آثار تاریخی و فرهنگی پاریس از آسیب و صدمات در امان ماندند. از دلایل این امر می‌توان عدم مواجههٔ آلمان‌ها با مقاومت زیاد و عدم وجود اهداف استراتژیک برای بمباران در مرکز شهر بر می‌گردد.[۴۵][۴۶]

پس از جنگ جهانی دوم[ویرایش]

دوره بعد از جنگ بزرگترین دوران توسعهٔ پاریس پس از دوران حکومت جمهوری سوم (تا ۱۹۱۴) بود. در این دوران احداث تراموای شهری و اتوبان‌های مدرن در دستور کار قرار گرفت. علاوه بر آن اتوبان کمربندی عظیمی نیز به دور پاریس کشیده شد. شروع احداث منطقه اقتصادی لا دفانس نیز در این دوره رخ داد.[۴۷]

رشد اقتصادی[ویرایش]

در دهه هفتاد صنایع به‌طور کامل از درون شهر خارج شدند و موسسات از شکل سنتی خود به شکلی مدرن تبدیل گشتند. رونق اقتصادی پاریس را به یکی از گران‌ترین نقاط شهری دنیا تبدیل کرد و پاریسی‌ها نیز یکی از بالاترین درآمدهای سرانه اروپا را بدست آوردند. به خاطر این رشد سریع و ایجاد فاصله طبقاتی بین پاریس و حومه آن در طول دهه ۱۹۸۰، در طی سال‌های اخیر تظاهرات و درگیری‌های فراوانی بین ساکنان حومه پاریس و نیروهای دولتی صورت گرفته‌است، که از این جمله می‌توان به تظاهرات گسترده حاشیه‌نشینان و مهاجران در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد.[۴۸]

جغرافیا[ویرایش]

پاریس در مرکز کمان رود سن قرار دارد و شامل ۲ قسمت جزیره مانند است. ایل سن لویی بخش کوچکتر و ایل دو لا سیته قسمت بزرگتر را تشکیل داده و شامل بخش قدیمی شهر است. پاریس در زمینی بسیار هموار و صاف قرار گرفته‌است. ارتفاع شهر پاریس از سطح دریادر حدود ۳۵ متر است. ارتفاع پست‌ترین نقطه پاریس از سطح دریا در حدود ۲۴ متر از سطح دریا و بلندترین نقطه آن که مون‌مارتر نام دارد دارای ارتفاع ۱۳۰ متر از سطح دریاست.[۴۹] مساحت هستهٔ اصلی پاریس حدود ۱۰۵ کیلومتر مربع است، اما منطقهٔ شهری پاریس و حومهٔ آن در حدود ۱۴۵۷ کیلومتر مربع مساحت دارد که ۱۳۸ برابر هستهٔ اصلی شهر است. منطقهٔ شهری پاریس و حومه شامل چند شهر و تعداد زیادی روستا بوده که با توسعهٔ پاریس در دهه‌های گذشته به صورت قسمتی از شهر درآمده‌اند. وسعت هسته اصلی شهر پاریس به جز دو پارک وسیع به نام‌های پارک بولونی و پارک ونسن در حدود ۸۷ کیلومتر مربع است.[۵۰]

آب و هوا[ویرایش]

یک روز برفی در پاریس

پاریس دارای آب و هوایی اقیانوسی است و تحت تأثیر جبهه‌های هوای اقیانوس اطلس شمالی قرار دارد.

متوسط دمای سالیانه پاریس ۱۵ درجه سانتیگراد است. بالاترین دمای ثبت شده در پاریس برابر ۴۰٫۴ درجه سانتیگراد بوده که در سال ۱۹۴۸ ثبت شده‌است. پایین‌ترین دمای ثبت شده در این شهر نیز برابر ۲۳٫۹- درجه سانتیگراد بوده که در سال ۱۸۷۹ ثبت شده بوده‌است.[۵۱]

بارندگی در تمام طول سال در پاریس اتفاق می‌افتد. پاریس به خاطر باران‌های ناگهانی‌اش معروف است. متوسط میزان بارش سالانه در پاریس حدود ۶۴۱ میلی‌متر است.[۵۲] بارش برف در این شهر به ندرت اتفاق می‌افتد، و در بیشتر موارد میزان بارش برف به حدی است که بیش از ۲۴ ساعت بر روی زمین باقی نمی‌ماند.

نهفتنداده‌های اقلیم پاریس (۱۹۸۱–۲۰۱۰ میانگین)
ماه ژانویه فوریه مارس آوریل مه ژوئن ژوئیه اوت سپتامبر اکتبر نوامبر دسامبر سال
سابقهٔ بیش‌ترین °C (°F) ۱۶٫۱
(۶۱)
۲۱٫۴
(۷۱)
۲۵٫۷
(۷۸)
۳۰٫۲
(۸۶)
۳۴٫۸
(۹۵)
۳۷٫۶
(۱۰۰)
۴۰٫۴
(۱۰۵)
۳۹٫۵
(۱۰۳)
۳۶٫۲
(۹۷)
۲۸٫۴
(۸۳)
۲۱
(۷۰)
۱۷٫۱
(۶۳)
۴۰٫۴
(۱۰۵)
میانگین بیش‌ترین °C (°F) ۷٫۲
(۴۵)
۸٫۳
(۴۷)
۱۲٫۲
(۵۴)
۱۵٫۶
(۶۰)
۱۹٫۶
(۶۷)
۲۲٫۷
(۷۳)
۲۵٫۲
(۷۷)
۲۵٫۰
(۷۷)
۲۱٫۱
(۷۰)
۱۶٫۳
(۶۱)
۱۰٫۸
(۵۱)
۷٫۵
(۴۶)
۱۶٫۰
(۶۱)
میانگین روزانه °C (°F) ۵٫۰
(۴۱)
۵٫۶
(۴۲)
۸٫۸
(۴۸)
۱۱٫۵
(۵۳)
۱۵٫۳
(۶۰)
۱۸٫۳
(۶۵)
۲۰٫۶
(۶۹)
۲۰٫۴
(۶۹)
۱۶٫۹
(۶۲)
۱۳٫۰
(۵۵)
۸٫۳
(۴۷)
۵٫۵
(۴۲)
۱۲٫۵
(۵۵)
میانگین کم‌ترین °C (°F) ۲٫۷
(۳۷)
۲٫۸
(۳۷)
۵٫۳
(۴۲)
۷٫۳
(۴۵)
۱۰٫۹
(۵۲)
۱۳٫۸
(۵۷)
۱۵٫۸
(۶۰)
۱۵٫۷
(۶۰)
۱۲٫۷
(۵۵)
۹٫۶
(۴۹)
۵٫۸
(۴۲)
۳٫۴
(۳۸)
۸٫۵
(۴۷)
سابقهٔ کم‌ترین °C (°F) −۱۴٫۶
(۶)
−۱۴٫۷
(۶)
−۹٫۱
(۱۶)
−۳٫۵
(۲۶)
−۰٫۱
(۳۲)
۳٫۱
(۳۸)
۶
(۴۳)
۶٫۳
(۴۳)
۱٫۸
(۳۵)
−۳٫۱
(۲۶)
−۱۴
(۷)
−۲۳٫۹
(−۱۱)
−۲۳٫۹
(−۱۱)
بارندگی میلی‌متر (اینچ) ۵۳٫۷
(۲٫۱۱)
۴۳٫۷
(۱٫۷۲)
۴۸٫۵
(۱٫۹۱)
۵۳
(۲٫۰۹)
۶۵
(۲٫۵۶)
۵۴٫۶
(۲٫۱۵)
۶۳٫۱
(۲٫۴۸)
۴۳
(۱٫۶۹)
۵۴٫۷
(۲٫۱۵)
۵۹٫۷
(۲٫۳۵)
۵۱٫۹
(۲٫۰۴)
۵۸٫۷
(۲٫۳۱)
۶۴۹٫۶
(۲۵٫۵۶)
میانگین روزهای بارندگی ۱۰٫۲ ۹٫۳ ۱۰٫۴ ۹٫۴ ۱۰٫۳ ۸٫۶ ۸ ۶٫۹ ۸٫۵ ۹٫۵ ۹٫۷ ۱۰٫۷ ۱۱۱٫۵
میانگین روزانه ساعت‌های تابش آفتاب ۶۲٫۵ ۷۹٫۲ ۱۲۸٫۹ ۱۶۶٫۰ ۱۹۳٫۸ ۲۰۲٫۱ ۲۱۲٫۲ ۲۱۲٫۲ ۱۶۷٫۹ ۱۱۷٫۸ ۶۷٫۷ ۵۱٫۴ ۱٬۶۶۱٫۷
درصد احتمال تابش آفتاب ۲۱ ۳۰ ۳۵ ۴۲ ۴۳ ۴۵ ۴۹ ۵۰ ۴۵ ۳۸ ۲۷ ۲۰ ۳۷٫۱
منبع: Meteo France[۵۳]

چشم‌انداز شهر[ویرایش]

پاریس مدرن امروزی حاصل تغییرات میانه سده ۱۹ میلادی است. برای قرن‌ها پاریس دارای خیابان‌های باریک و کم عرض بود، اما از سال ۱۸۵۲ با شروع عملیات بارون هاوسمن خیابان‌های باریک به خیابان‌های عریض تبدیل شدند. از این دوران تا به امروز ارتفاع ساختمان‌های هر خیابان در پاریس با توجه به عرض آن خیابان انتخاب شده‌است. بسیاری از ساختمان‌های قرن نوزدهم کماکان در پاریس پابرجا هستند و استفاده می‌شوند.

معماری[ویرایش]

نمایی از منطقه اقتصادی تجاری لا دفانس از ورای پارک بولوین

با توجه به وجود قوانین بسیار سخت برای ساخت و ساز و عدم اجازه برای ساخت ساختمان‌های بلند بسیاری از موسسات نظیر موسسات تجاری، دانشگاه‌ها، موسسات تحقیقاتی و وزارت خانه‌ها به حاشیه شهر پاریس و به ویژه منطقه لا دفانس انتقال یافته‌اند.

این قوانین باعث شده‌است که شهر پاریس چهره‌ای تاریخی به خود گرفته و به قول اروپایی‌ها به موزه‌فیکاسیون (muséification) یا موزه بصری تبدیل شود.[۵۴][۵۵]

بسیاری از ساختمان‌های اداری پاریس که هنوز در محدوده مرکزی شهر قرار دارند قصد انتقال دفاتر خود را به حومه شهر و به ویژه به منطقه لا دفانس دارند. منطقه اقتصادی دفنس میزبان دفاتر و مراکز مهم اداری، تجاری، اقتصادی و فرهنگی فرانسه و اروپا است. منطقه اقتصادی لا دفانس، دفاتر شرکت‌های بزرگ تولید مواد غذایی درRungis، دانشگاه‌های مهمی چون دانشگاه پلی تکنیک پاریس، HEC, ESSEC, INSEAD و…، تعدادی از معروفترین آزمایشگاه‌های تحقیقاتی جهان (در منطقه سالکی و ایوری)، مجموعه‌های عظیم ورزشی نظیر استاد دو فرانس در سن دنی و بعضی از وزراتخانه‌ها مانند وزارت حمل و نقل فرانسه در حومه پاریس قرار گرفته‌اند. طبق اعلام مسئولین آرشیو ملی فرانسه نیز تا سال ۲۰۱۰ به حومه پاریس منتقل می‌شود.

نیاز به پاریسی بزرگتر از سوی دولتمردان فرانسوی نیز درک شده به‌طوری‌که این موضوع از سال ۲۰۰۷ در دستور کار قرار گرفته و نتیجه نهایی آن نیز در انتخابات بهار ۲۰۰۸ شورای شهر پاریس مشخص خواهد شد.

خیابان‌ها، میدان‌ها و محلات معروف پاریس[ویرایش]

بخش مرکزی شهر[ویرایش]

  • میدان باستیل [۵۶](Place de la Bastille): این میدان هم به خاطر نقش تاریخی و هم به خاطر فعالیت‌های سیاسی صورت گرفته در آن از شهرت برخوردار است. بسیاری از اتفاقات تأثیرگذار تاریخ فرانسه در این مکان حادث شده‌است. امروزه نیز به خاطر بُعد تاریخی آن از این محل برای برگزاری اجتماعات اجتماعی، سیاسی و راهپیمایی‌ها استفاده می‌شود. از جمله می‌توان از تظاهرات و اعتراضات سندیکاهای کارگری فرانسه در ۲۸ ماه مارس سال ۲۰۰۶ میلادی در این میدان نام برد.[۵۷]
  • خیابان شانز الیزه (Champs-Elysées): خیابان قرن هفدهمی پاریس با درختان زیبای حاشیه خود یکی از پرجاذبه‌ترین نقاط گردشگری در دنیا محسوب می‌شود. این خیابان حدفاصل میدان کنکورد و تاق نصرت تریومف قرار گرفته و یکی از مهم‌ترین مراکز خرید و تفریح در پاریس محسوب می‌شود. این خیابان در نزد فرانسوی‌ها ملقب به (La plus belle avenue du monde) به معنی «زیباترین خیابان جهان» است.[۵۷][۵۸][۵۹]
  • میدان کنکورد: این میدان در منتهی‌الیه خیابان شانز الیزه قرار گرفته‌است. در گذشته این میدان به نام لویی پانزدهم نامیده می‌شد.

در طول انقلاب اول فرانسه و در دوره معروف به ترور، دستگاه گیوتین در این میدان نصب شده بود. سر بسیاری از مشاهیر آن دوره فرانسه نظیر لویی شانزدهم، ماری آنتوانت، ماکسیمیلیان ربسپیر و آنتوان لاوازیه در این میدان به زیر گیوتین رفته‌است.[۶۰]

در این میدان و در حاشیه خیابان رویال ساختمان وزارت بحریه فرانسه، هتل کریلیون و سفارت ایالات متحده آمریکا قرار دارد. در سوی دیگر میدان، باغ تویلری که به موزه لوور منتهی می‌شود، قرار گرفته‌است. یکی از اضلاع میدان کنکورد به میدان دیگری به نام وندوم متصل است در این میدان نیز هتل‌های مجلل ریتز و وندوم و تعداد بسیار زیادی جواهر فروشی مجلل و معروف قرار دارد. علاوه بر این در این ۲ میدان سالن‌های مد بسیاری از معروف‌ترین طراحان لباس دنیا و شرکت‌های مشهور مُد قرار دارند.

در مرکز این میدان ستون تاریخی ابلیسک قرار دارد. این ستون از سوی والی مصر، محمدعلی پاشا در زمان پادشاهی شارل دهم، به فرانسه هدیه شده‌است. قدمت این ستون ۳۳۰۰ سال بوده و به دوره رامسس دوم بازگشته و قدیمی‌ترین اثر موجود در فضای شهری پاریس است.[۵۷][۶۱]

  • محله له‌ال (Les Halles): این محله جایگاه قبلی بازارهای عرضه محصولات پروتئینی پاریس است. تا سال ۱۹۷۰ این بازار در این مکان قرار داشت. در کنار این بازار ایستگاه مرکزی متروی پاریس با نام ایستگاه شاتل له ال قرار دارد. این ایستگاه بزرگترین ایستگاه مترو در جهان است.[۵۷][۶۲][۶۳]

در سال ۱۹۷۱ این بازار تخریب و به مکان جدیدی تحت عنوان «Rungis» در حومه پاریس منتقل شد. این مرکز هم‌اکنون بزرگترین مرکز ارائه محصولات پروتئینی در جهان است.[۶۴][۶۵][۶۶]

کلیسای سَکرِه‌کُر دو مون‌مارتر بر فراز محلهٔ مون‌مارتر در شمال پاریس.

  • خیابان مونتاین (Avenue Montaigne): خیابانی است جنب خیابان شانز الیزه؛ این خیابان پذیرای تعداد زیادی از سالن‌های مُد معروف جهان نظیر شنل (Chanel)، دیور(Dior)، ولنتینو (Valentino)، لویی ویتون (Louis Vuitton)، ژیوونشی (Givenchy)، نینا ریچی (Nina Ricci)، سلین (Céline)، امانوئل آنگارو (Emmanuel Ungaro) و جواهرفروشی‌های مشهوری چون بولگاری (Bulgari) و سن دوپونت (ST Dupont) است.[۵۷][۷۱]
  • محله مون‌مارتر (Montmartre): تپه‌ای است تاریخی که بر فراز آن کلیسای مشهور سکره کر قرار دارد. مونتمارتر همیشه به خاطر وجود تعداد بسیار زیاد استودیوها و کافه‌های مملو از هنرمندان خود مشهور بوده‌است.[۵۷]
  • محله مون پارناس (Mont Parnasse): محله‌ای است در ساحل چپ رود سن. این مکان به علت استودیوهای موسیقی و کافه‌های خود مشهور است. ایستگاه بزرگ مترو مون پارناس و بلندترین برج مسکونی تجاری و اداری پاریس با نام برج مون پارناس نیز در این محله واقع است.[۵۷][۷۲][۷۳]
  • خیابان لوپِرا (L’opéra): به محدوده اطراف کاخ گارنیه یا اپرا گارنیه محله لوپرا اطلاق می‌شود. این محل جایگاه اصلی دفاتر و موسسات اعتباری و فروشگاه‌های زنجیره‌ای است. به عنوان مثال می‌توان از فروشگاه‌های زنجیره‌ای پرنتام (Printemp) و لافایت (Galeries Lafayette) نام برد. همچنین دفاتر موسسات عظیم مالی چون کردیت لیونه (crédit Lyonnais) و امریکن اکسپرس (American Express) نیز در این محله قرار دارد.[۵۷]

حاشیه شهر[ویرایش]

  • محله لا دفانس (La Défense): حومه مهم شهر پاریس است این منطقه یکی از بزرگترین و مهم‌ترین مراکز اقتصادی تجاری جهان محسوب می‌شود. منطقه دفانس در حاشیه غربی شهر پاریس واقع شده و در امتداد محور خیابان شانز الیزه قرار دارد. این منطقه میزبان بسیاری از دفاتر و شرکت‌های بزرگ و رده اول جهان است. این منطقه در سال ۱۹۵۸ توسط دولت فرانسه بدین منظور ساخته شد. در مجموع حدود ۳٫۵ میلیون متر مربع فضای اداری در این منطقه قرار دارد که تشکیل دهنده بزرگترین منطقه تجاری و اقتصادی اروپا است.[۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۵۷]
تاق بزرگ در منطقه لادفانس که میزبان وزارت حمل و نقل فرانسه است نیز در این محله قرار دارد.
  • محله سن‌دُنی (Plaine Saint-Denis): این مکان سابقاً محله‌ای صنعتی بود اما در طول ۱۰ سال گذشته تغییر ماهیت داده‌است. امروزه این محل میزبان مجموعه ورزشی استاد دو فرانس و منطقه اقتصادی لندی فرانس است. چندین آسمان‌خراش و ۲ خط سریع‌السیر مترو نیز در این منطقه وجود دارد. همچنین دفاتر تعدادی از شبکه‌های تلویزیونی فرانسه و استودیوهای فیلم‌سازی این کشور نیز در این محله قرار دارد. صومعه مشهور سن دنی، میزبان آرامگاه بسیاری از پادشاهان قدیم فرانسه، نیز در این منطقه واقع است.[۸۱]

کلیسای سلطنتی سن‌دُنی که مقبره بسیاری از پادشاهان فرانسه و خانواده‌های سلطنتی این کشور است.

  • محله وال دو سن (Val de Seine): دفاتر رسانه‌های اصلی پاریس و فرانسه در این منطقه قرار گرفته‌است. شبکه‌های تلویزیونی مشهور فرانسه و جهان نظیر TF1 , France2 , Canal+ , France24 , EuroSport , Arté , TPS از جمله این دفاتر هستند. همچنین شرکت‌های بزرگ ارتباطات و IT مانند Neuf Cegetel و دفتر اروپا، آفریقا و خاورمیانه شرکت مایکروسافت در این منطقه قرار دارند.

عمارت‌ها و بناهای مشهور و دیدنی پاریس[ویرایش]

کلیسای مادلین

معروفترین آثار شهر پاریس کلیسای قرن دوازدهمی نوتردام واقع در ایل دو لا سیته، برج ایفل و تاق نصرت (تریومف) می‌باشند. برج ایفل ابتدا به صورت موقت جهت نمایشگاه جهانی سال ۱۸۸۹ توسط گوستاو ایفل بنا شد، اما با حفظ آن پس از این تاریخ امروزه در نزد جهانیان به عنوان نماد شهر پاریس شناخته می‌شود.[۸۲][۸۳]

عمده بناهای مشهور پاریس در محدوده میدان شارل دوگل (میدان دلتوال سابق) واقع شده‌اند. از جمله موزه لوور، باغ تویلری، خیابان شانز الیزه، تاق نصرت پیروزی (تریومف)، گراند پله، پتیت پله، میدان کنکورد و بسیاری آثار دیگر. بخش دیگری از این آثار که شامل بناهای مدرن و امروزی شهر پاریس می‌شوند در محدوده منطقه لا دفانس قرار گرفته‌اند.

عمارت انولید

علاوه بر این ۲ منطقه آثار متعدد فراوانی نیز در سرتاسر شهر پاریس وجود دارند. موزه انولید که مقبره بسیاری از سربازان و افتخارآفرینان فرانسه از جمله ناپلئون است، قلعه کونسیرژری که محل نگهداری لویی شانزدهم، ماری آنتوانت و خانواده سلطنتی فرانسه قبل از اعدام در جریان انقلاب بود، ۲ مجسمه ملقب به آزادی واقع در ایل دوسیژن و کاخ لوکزامبورگ که نمونه بزرگ آن‌ها در سال ۱۸۸۶ از سوی ملت فرانسه به ملت آمریکا هدیه داده شد، بخش دیگری از این آثار دیدنی هستند.

کاخ گارنیه یا اپرا گارنیه که در زمان امپراتوری دوم ساخته شده نیز از دیگر بناهای دیدنی شهر پاریس محسوب می‌شود. موزه لوور که امروزه یکی از مشهورترین موزه‌های جهان است نیز در بنای کاخ سابق لوور قرار دارد. دانشگاه سوربن نیز که بخش اصلی دانشگاه پاریس را تشکیل می‌دهد نیز در محله لاتین قرار گرفته‌است.

علاوه بر کلیسای نوتردام کلیساهای مشهور و زیبای دیگری نیز از جمله کلیسای سن-شپل، کلیسای مادلین و کلیسای سکره‌کر دو مون‌مارتر نیز در این شهر قرار گرفته‌اند.

باغ‌ها ٫ پارک‌ها و فضای‌سبز[ویرایش]

یکی از دو باغ قدیمی معروف پاریس باغ تویلری است که در قرن ۱۶ در حاشیه رود سن نزدیک کاخ لوور و در قسمت چپ پارک لوکزامبورگ ساخته شده‌است که برای کاخ خصوصی کاترین دو مدیچی ساخته شده‌است.[۸۴][۸۵] دیگر باغ معروف پاریس باغ گیاهان است. این باغ به دستور گای دو لابروس پزشک مخصوص لویی سیزدهم برای پرورش گیاهان دارویی ساخته شد، و نخستین باغ عمومی پاریس است.[۸۶] قدمت دیگر باغ‌های بزرگ پاریس به دوران امپراتوری دوم بر می‌گردد. پارک‌های بوت شامون، مونتسوری و مونسو که به وسیله ژان شارل آلفان، یکی از مهندسان ناپلئون سوم، ساخته شده‌اند. دیگر پارک‌ها به دستور بارون هاوسمن ساخته شده‌اند که شامل پارک جنگلی بولوین و ونسن می‌شوند. از دیگر پارک‌های بزرگ پاریس می‌توان پارک دولاویل ساخته شده توسط آرشیتکت معروف برنارد شومی را نام برد. پاریس با دارا بودن ۴۷۵٬۰۰۰ درخت از ۱۲۰ گونه مختلف گیاهی سبزترین پایتخت اروپا است.[۲۴] در مجموع پاریس دارای بیش از ۴۰۰ پارک عمومی است.[۲۴]

گورستان‌های پاریس[ویرایش]

ساخت گورستان‌های امروزی پاریس به سال ۱۸۰۴ میلادی برمی‌گردد. تا قبل از این تاریخ هر یک از کلیساهای پاریس دارای یک گورستان اختصاصی بودند اما از اواخر قرن ۱۸ میلادی تصمیم به ساخت گورستانی واحد برای پاریس گرفته‌شد. با توسعه شهر پاریس و پر شدن این گورستان، گورستان‌های دیگری نیز جهت تدفین مردگان در حاشیه این شهر ساخته شد که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به گورستان مشهور پرلاشز، گورستان مون پارناس، گورستان مون مارتر و گورستان پاسی نام برد.

در قرن بیستم نیز بنا به توسعه این شهر گورستان‌هایی به آن افزوده شدند که می‌توان به گورستان سن اوون، گورستان دیوری و گورستان باژنو نام برد.

تعدادی از گورستان‌های پاریس ارزش تاریخی و فرهنگی بالایی دارند، از آن جمله می‌توان از گورستان پرلاشز نام برد که آرامگاه بسیاری از مردان و زنان بزرگ جهان نظیر بالزاک، کلود برنارد، صادق هدایت، ادیت پیاف، غلامحسین ساعدی، اسکار وایلد، امیل زولا، مولیر و فردریک شوپن است نام برد. این گورستان به عنوان مشهورترین گورستان جهان شناخته می‌شود.

مترو[ویرایش]

متروی پاریس در سال ۱۹۰۰ تأسیس شده و هم‌اکنون دارای ۱۴ خط و ۳۰۳ ایستگاه می‌باشد. این مترو از قدیمی‌ترین متروهای جهان محسوب می‌شود.

فرهنگ و هنر[ویرایش]

نمایی از سالن و سن اپرا گارنیه

نمایی از سالن اپرا دوشاتل

اپرا، تئاتر و موسیقی[ویرایش]

از بزرگترین اپراهای پاریس می‌توان از اپرای قرن نوزدهمی گارنیه و اپرا باستیل نام برد. در این اپراها انواع باله‌های کلاسیک و اپراهای ترکیبی کلاسیک و مدرن اجرا می‌شود.

تئاتر به صورت سنتی جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ پاریسی دارد. گرچه امروزه بسیاری از بازیگران مشهور تئاتر، بازیگر تلویزیون‌های فرانسوی نیز هستند. تعدادی از تئاترهای اصلی پاریس را می‌توان به این ترتیب نام‌برد:تئاتر اودئون، تئاتر بوبینو، تئاتر موگادور و تئاتر دولاگیته مون پارناس.

به‌طور کل در حدود ۱۴۳ سالن تئاتر در شهر پاریس وجود دارد.[۸۷]

بعضی از سالن‌های تئاتر در پاریس، هم‌زمان به عنوان سالن کنسرت نیز مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. بسیاری از خوانندگان مشهور فرانسوی نظیر ادیت پیاف، موریس شوالیه، جورج براسون و شارل آزناوور شهرت خود را از اجرا در این سالن‌ها کسب کرده‌اند.

سالن الیزه مون مارتر نیز امروزه به عنوان سالن کنسرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلوب نیومورنینگ نیز یکی از ندرتاً کلوب‌هایی است که هنوز کنسرت جاز در آن‌ها اجرا می‌شود.

سالن زنیت در پاریس، محله لاویه و استادیوم پارکومنی اسپورت در محله برسی نیز به عنوان محل اجرای کنسرت‌های عظیم سبک راک مورد استفاده قرار می‌گیرند.

کافه‌ها، رستوران‌ها و کاباره‌ها[ویرایش]

رستوران «اُو پیه دو کوشون» (پاچه خوک)

کافه فلور

کاباره مولن‌روژ در پاریس، دارای آوازه‌ای جهانی است.

کافه‌های پاریس از دیرباز شهرت جهانی داشته‌اند. این کافه‌ها با فضای کوچک داخلی و صندلی‌های چیده شده در کنار خیابان و قهوه‌های خوش‌طعم و کیک‌های خوش‌مزه نظر هر رهگذری را به سمت خود جلب می‌کند. از کافه‌های معروف پاریس می‌توان از کافه دولاپه، کافه دوماگوت و کافه فلور نام برد.

فرانسه به عقیده اکثر مردم جهان خوشمزه‌ترین غذاهای دنیا را داراست، پس در نتیجه رستوران‌های پاریسی نیز باید نمونه و نمودار کاملی از یک رستوران فرانسوی با غذاهای خوش‌طعم باشند. به همین خاطر است که پاریس رستوران‌های درجه‌یک و عالی فراوانی دارد. به‌طور کل در حدود ۵۰۰۰ رستوران در پاریس به تهیه و طبخ غذا می‌پردازند.

تعدادی از رستوران‌های معروف پاریس شهرت بین‌المللی دارند که می‌توان به تعدادی از آن‌ها اشاره کرد: رستوران لالزاس، رستوران ماکسیم، رستوران پییر گاگز، رستوران لزامباسادور، رستوران لاتراس و رستوران ویکند.

به انتخاب «مجله رستوران» از ۵۰ رستوران برتر جهان در سال ۲۰۰۷ نه تا از این رستوران‌ها در پاریس قراردارند.[۸۸]

کاباره‌های پاریس نیز در نزد جهانیان شهرت فراوانی دارند. در میان این کاباره‌ها می‌توان از کاباره قرن نوزدهمی «مولن روژ» نام برد. این کاباره بارها محل اجرای کنسرت‌های بزرگانی همچون الویس پریسلی، فرانک سیناترا و لاتویا جکسون بوده‌است. این کاباره در محله مونتمارتر قرار دارد.[۸۹]

از دیگر کاباره‌های پاریس که شهرتی جهانی دارند می‌توان از «کاباره لیدو» نام برد. این کاباره روزگاری میزبان کنسرت‌های الویس پریسلی بوده‌است. این کاباره در خیابان شانز الیزه قرار دارد.[۹۰]

نایت کلاب‌ها و کاباره‌های مشهور دیگری نیز در پاریس واقع هستند که می‌توان از: کاباره پاریس اولمپیا، فولی برگر، بوبینو، کریزی هورس، کلوب رکس، بودابار و کلوب جرج نام برد.[۹۱]

هتل‌ها[ویرایش]

گردشگران زیادی سالیانه به پاریس وارد می‌شوند و پاریس نیز دارای تعداد زیادی هتل می‌باشد. بعضی از هتل‌های پاریس شهرت جهانی دارند. این هتل‌ها تاکنون میزبان مشاهیر و ثروتمندترین افراد جهان بوده‌اند.

هتل ریتز که در اواخر سده نوزدهم میلادی افتتاح شده‌است تاکنون میزبان مشاهیری چون ارنست همینگوی، ادوارد فیتزجرالد، مارسل پروست، ادوارد هفتم پادشاه انگلستان، مرلین دتریش، التون جان، رودولف والنتینو، چارلی چاپلین، ژان پل سارتر و گرتا گاربو بوده‌است.[۹۲]

نمایی از سالن موسوم به ناپلئون در هتل کونتیننتال پاریس.

هتل کریلیون نیز که در میدان کنکورد قرار دارد به عنوان یکی از معروفترین هتل‌های لوکس جهان شناخته می‌شود. این هتل که دارای ۱۰۳ اتاق و ۴۴ سوئیت است در قرن هجدهم ساخته شده‌است. این هتل نیز محل اقامت مشاهیری چون وودرو ویلسون، تئودور روزولت، هربرت هوور و ریچارد نیکسون رئیس‌جمهوران آمریکا، جرج پنجم پادشاه انگلستان، حسن دوم پادشاه مراکش، امپراتور هیروهیتو امپراتور ژاپن، ژاکلین کندی، چارلی چاپلین، ارسن ولز، الیزابت تیلور، تیرون پاور، اکسل روز، آرنولد شوارتزنگر، ماریا کری و مدونا بوده‌است.[۹۳]

از دیگر هتل‌های پاریس می‌توان از هتل ۱۰۰۰ اتاقه کنکورد لافایت، هتل جرج پنجم، هتل کلونی، هتل کونتیننتال، هتل بریستول، هتل پلازا آتن، هتل لوتشیا و هتل رویال مونسو نام‌برد.

سینما[ویرایش]

فرانسه دارای دومین صنعت سینما در جهان می‌باشد و مردم آن به سینمای کشور توجه دارند. در سرتاسر فرانسه در حدود ۴۵۰۰ سالن سینما وجود دارد که ۳۷۵ عدد از این سینماها در پاریس واقع‌شده‌است.[۸۷]

بزرگترین سالن سینمای پاریس گراند رکس نام داشته که ۲۸۰۰ نفر ظرفیت دارد. امروزه مجموعه‌های عظیمی با تعداد زیادی سالن نمایش (در حدود ۱۰ تا ۲۰ سالن) در پاریس ساخته شده‌است.

سالانه ۳۰ میلیون بلیت سینما در پاریس فروش می‌رود.[۸۷] بهای بلیط سینما در این شهر در حدود ۸ یورو بوده و در روزهای دوشنبه هر هفته به صورت نیم‌ب‌ها به فروش می‌رسد.[۹۴]

همچنین جشنواره‌ای به نام «فرنچ راندوو» به‌طور سالانه در پاریس برگزار می‌شود که پس از جشنواره کن و جشنواره برلین سومین جشنواره مهم سینمایی قاره اروپا محسوب می‌شود.[۹۵]

توریسم[ویرایش]

نوشتار وابسته: فهرست موزه‌های پاریس

پاریس در گذشته نیز همیشه مقصدی برای تجار، دانشجویان و زائران مذهبی بوده‌است. اما صنعت توریسم در مقیاس بزرگ امروزی با ظهور راه‌آهن در سال ۱۸۴۸ در پاریس آغاز شد. اولین باری که پاریس به عنوان مقصد مورد توجه توریست‌ها مورد نظر قرار گرفت به برگزاری نمایشگاه جهانی در سال ۱۸۵۵ بازمی‌گردد. برگزاری نمایشگاه‌های جهانی در پاریس عامل مؤثری در جذب توریست و توسعه در پاریس قرن نوزدهم بوده‌است. برج ایفل نیز حاصل نمایشگاه جهانی ۱۸۸۹ پاریس است. همچنین تلاش‌های صورت گرفته در زمان امپراتوری دوم در پاریس و توسعه آن نقش بسزایی در توسعه توریسم در پاریس داشته‌است.

بناها و موزه‌های مشهور پاریس در بین پربازدیدکننده‌ترین آثار توریستی جهان جای دارند. پاریس با دارا بودن بیش از ۳۰ میلیون توریست در سال در صدر پر بازدیدترین شهرهای جهان قرار دارد.[۲۰][۲۱][۲۲][۹۶]

موزه لوور در پاریس سالیانه هشت میلیون توریست را به خود جذب می‌کند که به همین دلیل به عنوان پربیننده‌ترین موزه جهان شناخته می‌شود.[۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰] کلیسای نوتردام با ۱۳ میلیون و کلیسای سکره کر با ۱۲ میلیون بازدید سالیانه توسط توریست‌ها از دیگر قطب‌های جذب توریست در پاریس هستند.[۱۰۱][۱۰۲] برج ایفل نیز به عنوان مشهورترین اثر شهری پاریس سالانه به‌طور متوسط ۶٫۵ میلیون بازدیدکننده دارد. این برج از زمان شروع به کار تاکنون بیش از ۲۳۰ میلیون بازدیدکننده را به خود جذب کرده‌است.[۱۰۳] دیزنی‌لند پاریس که پربیننده‌ترین اثر توریستی قاره اروپا محسوب می‌شود نیز در پاریس قرار داشته و سالانه بیش از ۱۴٫۵ میلیون بازدیدکننده دارد.[۱۰۴]

پاریس با دارا بودن بیش از ۱۵۰ موزه سالانه میلیون‌ها توریست خارجی را به سمت این موزه‌ها جذب می‌کند. در این میان موزه لوور که به عنوان مشهورترین و بزرگترین موزه جهان شناخته می‌شود میزبان تعدادی از مشهورترین آثار تاریخی و هنری چهان است. از این جمله می‌توان به تابلو مونالیزا یا لبخند ژوکوند اثر لئوناردو دا وینچی، مجسمه مشهور ونوس اثر مشهور دوره یونان باستان مربوط به ۱۳۰ سال پیش از میلاد مسیح و آثار تمدن‌های بزرگ بین‌النهرین، ایران باستان و مصر باستان اشاره کرد. آثار پابلو پیکاسو در موزه پیکاسو و آثار آگوست رودین در موزه رودین در پاریس نگهداری می‌شود. مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو نیز میزبان موزه ملی هنر مدرن است. انجمن هنری مون پارناس نیز دارای موزه‌ای به نام موزه مون پارناس است. آثار هنری مربوط به دوره رونسانس و آثار هنری سبک امپرسیونیسم نیز در موزه‌های کلونی و اورسی نگهداری می‌شوند.

موزه تازه تأسیس کوا برانلی که در سال ۲۰۰۶ گشایش یافت نیز سومین موزه بزرگ پاریس بوده و دارای آثاری از قاره‌های آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و آمریکا می‌باشد.

همچنین برخی از مجموعه داران خصوصی، مانند کارتیه و لوی ویتون، اقدام به تأسیس موزه در این شهر نموده‌اند.

علاوه بر موزه‌ها و ساختمان‌های مشهور، مکان‌هایی همچون کاباره‌ها، رستوران‌ها، هتل‌ها، پارک‌ها، باغ‌ها و کاخ‌های مشهور پاریسی نیز از جمله نقاط توریستی پاریس محسوب می‌شوند و سالانه میلیون‌ها توریست را از سراسر جهان به سمت خود جلب می‌کنند.

یکی از زمین‌های ورزشگاه رولاند گاروس طی برگزاری یک مسابقه تنیس

ورزش[ویرایش]

پاریس میزبان تیم فوتبال پاری سن ژرمن (Paris Saint-Germain FC)، تیم بسکتبال پاریس بسکت ریسینگ (Paris Basket Racing) و تیم راگبی استاد فرانسه (Stade Français) است.[۱۰۵]

ورزشگاه ۸۰٫۰۰۰ نفری و ۵ ستاره استاد دوفرانس نیز در پاریس قرار دارد. فینال مسابقات جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ و فینال مسابقات جام جهانی راگبی در سال ۲۰۰۷ در این ورزشگاه برگزار شده‌است. این ورزشگاه جهت انجام مسابقات فوتبال، راگبی و دو و میدانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ورزشگاه سالانه میزبان بازی‌های خانگی تیم ملی فوتبال و راگبی فرانسه و همچنین بازی‌های باشگاهی این دو رشته‌است. همچنین فینال جام قهرمانان باشگاه‌های اروپا در سال ۲۰۰۶ نیز میان دو تیم بارسلونا و آرسنال در ورزشگاه استاد دو فرانس برگزار شد.[۱۰۶]

پاریس میزبان بازی‌های المپیک تابستانی سال‌های ۱۹۰۰ و ۱۹۲۴ و جام‌های جهانی فوتبال ۱۹۳۸ و ۱۹۹۸ بوده‌است. همچنین مکان آغاز و پایان بزرگترین مسابقات دوچرخه‌سواری جهان یعنی تور دو فرانس در این شهر می‌باشد. هم‌چنین سالانه مسابقات تنیس آزاد فرانسه (رولند گاروس) که یکی از ۴ گرانداسلم بزرگ تنیس در جهان است نیز در پاریس برگزار می‌شود. علاوه بر این مسابقات همچنین می‌توان از مسابقات بین‌المللی دو ماراتون پاریس، مسابقات تنیس مسترز پاریس، مسابقات اسبدوانی رپوبلیک و جام اسبدوانی گراند پریکس لارک تریومف نام برد.[۱۰۷][۱۰۸]

مردم پاریس نیز به ورزش بسیار علاقه‌مند بوده و از امکانات ورزشی این شهر بهره می‌برند در پاریس هزاران مجموعه کوچک و بزرگ عمومی و خصوصی ورزشی وجود دارد که از آن جمله می‌توان به ۱۳۹ مجموعه ورزشی عمومی، ۳۷ استادیوم ورزشی، ۴۶ مجموعه زمین‌های تنیس و ۳۷ مجموعه استخر[۱۰۹] اشاره کرد. علاوه بر این ۲۰٫۰۰۰ دوچرخه نیز در ۱٫۴۵۱ ایستگاه در اختیار مردم قرار دارد. در مجموع در پاریس بیش از ۳۷۰ کیلومتر مسیر اختصاصی دوچرخه موجود است.[۲۴]

پاریس در سال ۲۰۲۴ میزبانالمپیک تابستانی ۲۰۲۴ خواهد بود.

روابط بین‌المللی[ویرایش]

پاریس دارای یک شهر خواهر و تعدادی شهر شریک است.[۱۱۰][۱۱۱]

شهر خواهر[ویرایش]

  • ایتالیا رم، ایتالیا، از سال ۱۹۵۶ (Seule Paris est digne de Rome; seule Rome est digne de Paris / Solo Parigi è degna di Roma; Solo Roma è degna di Parigi / “تنها پاریس شایسته رم است؛ تنها رم شایسته پاریس است”).[۱۱۱]

شهرهای شریک[ویرایش]

آثار دیدنی[ویرایش]

نگارخانه[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

بریتانیا

بریتانیا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۱°۳۰′ شمالی ۰°۷′ غربی

پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی
United Kingdom of Great Britain and
Northern Ireland
بریتانیا
نشان ملی بریتانیا
نشان ملی
شعار: Dieu et mon droit خدا و شرف من
سرود: God Save the Queen
خدا ملکه را نگاه بدارد
فهرست
0:00
موقعیت بریتانیا
پایتخت
و بزرگترین شهر
لندن
۵۱°۳۰′ شمالی ۰°۷′ غربی
زبان(های) رسمی زبان انگلیسی
حکومت پادشاهی مشروطه
الیزابت دوم
بوریس جانسون
بنیان‌گذاری ۱ ژانویه ۱۸۰۱
مساحت
• کل
۲۴۲٬۴۹۵ کیلومترمربع (۹۳٬۶۲۸مایل‌مربع) (۷۸ام)
• آبها (٪)
۱٫۳۴
جمعیت
• سرشماری ۲۰۱۱
۶۷٬۸۴۲٬۰۰۰ (۲۲ام)
• تراکم
۲۷۰٫۷ /به ازای هر کیلومترمربع (۷۰۱٫۱ /مایل‌مربع) (۵۰ام)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP) برآورد ۲۰۱۹
• کل
۲٫۸۲۹ تریلیون دلار (۶ام)
• سرانه
۴۲٬۵۸۰ دلار (۲۰ام)
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۷) ۰٫۹۲۲
۱۴ام(بسیار بالا)
واحد پول پوند استرلینگ (£) (GBP)
منطقه زمانی GMT
• تابستان (ساعت تابستانی)
BST
پیش‌شماره تلفنی ۴۴
دامنه سطح‌بالا .uk
۱ منبع:یورو استات [۱]

پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی[۱] (به انگلیسیThe United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland) که به‌اختصار بریتانیا[۲][۳] (به انگلیسیBritain) یا پادشاهی متحد (به انگلیسیThe United Kingdom و به اختصار: UK) خوانده می‌شود، مجموعه کشورهای متحدی است که در شمال غربی اروپای قاره‌ای واقع شده‌است. بریتانیا یکی از مهم‌ترین بازیگران عرصۀ سیاست و اقتصاد جهانی است و یکی از بزرگترین اقتصادهای جهان را داراست. این سرزمین از چهار کشور تشکیل شده‌است: کشورهای انگلستان، اسکاتلند، ایرلند شمالی و ولز روی‌هم جزیرۀ بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهند. ایرلند شمالی در شمال شرقی جزیره ایرلند قرار دارد. لندن پایتخت و بزرگ‌ترین شهر پادشاهی متحد و نیز کشور انگلستان است. بریتانیا توسط اقیانوس اطلس از غرب و شمال، دریای شمال در شرق، کانال انگلیس در جنوب و دریای ایرلند در غرب احاطه شده‌است. این کشور عضو اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل می‌باشد و دارای حق‌وتو است.

شکل حکومت انگلستان پادشاهی مشروطه است که مبتنی بر نظام وستمینستر به مرکزیت شهر لندن اداره می‌شود. نظام سیاسی این کشور دارای شش نوع انتخابات است که طی آن‌ها اعضای مجلس، کابینه، دولت‌های محلی، نمایندگان بریتانیا در اتحادیه اروپا، شهرداری‌ها، و کمیساریای پلیس انتخاب می‌شوند. سه کشور اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی دارای دولت‌های محلی هستند که با حدود اختیارات مختلف در چهار پایتخت به نام‌های ادینبورو، کاردیف و بلفاست اداره می‌شوند. هر چند جزایر گِرنزِی، جرزی و من وابسته به بریتانیا هستند ولی جزء آن به‌شمار نمی‌روند.

بریتانیا دارای ۱۴ سرزمین آن سوی دریا و ۵۳ قلمرو مشترک‌المنافع است. این سرزمین‌ها بقایای امپراتوری بریتانیا هستند. این امپراتوری که بزرگترین امپراتوری تاریخ به‌شمار می‌رود، در اوج خود در سده‌های ۱۹ و ۲۰ تقریباً به یک چهارم خشکی‌های کرۀ زمین حکومت می‌راند. تأثیر استعمار بریتانیا را می‌توان در زبان انگلیسی، فرهنگ بریتانیایی و نظام‌های حقوقی مستعمرات سابق این امپراتوری مشاهده کرد.

بریتانیا کشوری توسعه‌یافته است و دارای ششمین اقتصاد بزرگ دنیا بر اساس تولید ناخالص داخلی و هشتمین اقتصاد دنیا بر پایهٔ برابری قدرت خرید است. این پادشاهی نخستین کشور صنعتی دنیا است و در طول سده ۱۹ و اوایل سده ۲۰ ابرقدرتی بی‌همتا در سطح بین‌الملل به‌شمار می‌رفت.[۴][۵] این کشور هنوز هم در عرصه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی، نظامی و سیاسی دارای قدرت گسترده بین‌المللی است و جزء معدود اعضای ثابت دارای حق‌وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۴۶ است. این کشور یکی از قدرت‌های شناخته‌شده‌ی دارای جنگ‌افزار هسته‌ای در جهان است و از لحاظ هزینه‌های نظامی رتبهٔ چهارم جهان را دارد.

بریتانیا عضو سابق اتحادیه اروپا و پیش از آن عضو جامعۀ اقتصادی اروپا از زمان پیدایش آن در سال ۱۹۷۳ بوده‌است. همچنین بریتانیا، عضو اتحادیه کشورهای همسود، شورای اروپا، گروه هفت، گروه ۲۰، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و سازمان تجارت جهانی می‌باشد. بریتانیا در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوسته بود اما بریتانیایی‌ها در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ به جدایی از اتحادیه اروپا رأی موافق دادند؛ و سرانجام بریتانیا در تاریخ جمعه ۳۱ ژانویه سال ۲۰۲۰ در ساعت ۱۱ شب به وقت محلی از اتحادیه اروپا جدا شد.

تاریخ[ویرایش]

تاریخ بریتانیا، با عبور نخستین مهاجران از تنگه دوور و ورود آن‌ها به جزایر بریتانیا در هزاران سال پیش آغاز می‌گردد. با کشف تعدادی ابزار سنگی و ردپا در هَپیس‌برگ در نورفولک، معلوم شده‌است که از بیش از هشت هزار سال پیش انسان‌های باستانی در سرزمینی که اکنون به آن، انگلستان می‌گویند زندگی می‌کرده‌اند. قدیمی‌ترین مدرکی که از حضور انسان کنونی در شمال غرب اروپا در دست است، استخوان آرواره‌ای است که در سال ۱۹۲۷ در کِنتزکاورن در ناحیهٔ دِوون کشف شد. عمر این استخوان آرواره را در سال ۲۰۱۱ دوباره تخمین زدند و سن آن را حدود ۴۱۰۰۰ تا ۴۴۰۰۰ سال برآورد کردند.

انسان‌ها تا حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، یعنی تا انتهای آخرین عصر یخبندان، به‌طور پیوسته در این سرزمین سکونت داشته‌اند. در این ناحیه بقایای متعددی از دوران میان‌سنگی، نوسنگی، و عصر برنز وجود دارد، از جمله استون‌هنج و اِیوبری. ساکنین انگلستان در عصر آهن، همچون دیگر نواحی بریتانیا که در جنوب خور فورث هستند، سلت‌ها بودند. این سلت‌ها به نام بریتون مشهور هستند. البته در جنوب شرق انگلستان قبایل بلژی نیز سکونت داشتند. در سال ۴۳ پیش از میلاد فتح بریتانیا به دست رومیان آغاز شد. بریتانیا گرچه تا پیش از حمله ژولیوس سزار به گل چندان شناخته شده نبود، ولی صدها سال پیش از آن توسط ملوانان کارتاژ و یونان کشف شده بود. یکی از نخستین کاشفانی که سواحل بریتانیا و ایرلند را کشف کرد جهانگردی به نام پایتیاس بود. پایتیاس اهل جزیره مارسلی یا همان جزیره مارسلیا امروزی بود که در آن زمان کلونی های یونانی در آن سکونت داشتند. رومیان تا قرن پنجم پس از میلاد کنترل ایالت بریتانیا را حفظ کردند.[نیازمند منبع]

با پایان دوران حکمرانی رومیان بر بریتانیا، آنگلوساکسون‌ها توانستند در آن جا اسکان بیابند. معمولاً اسکان آنگلوساکسون‌ها را سرآغاز کشور انگلستان و نژاد انگلیسی می‌دانند. آنگلوساکسون‌ها که مجموعه‌ای از مردم ژرمن بودند، پادشاهی‌های متعددی را بنا گذشتند. این پادشاهی‌ها نخستین قدرت‌های انگلستان و بخش‌هایی از جنوب اسکاتلند بودند. آن‌ها با خود زبان انگلیسی باستان را آوردند. این زبان جایگزین زبان قبلی که زبان بریتانیایی بود شد. آنگلوساکسون‌ها با اخلاف دولت‌های بریتانیایی در ولز، کورن‌وال، و هن‌اوگ‌لد (شمال قدیم؛ بخش بریتونی‌زبان شمال انگلستان و جنوب اسکاتلند) و همچنین با یکدیگر می‌جنگیدند.

از حدود ۸۰۰ پس از میلاد یورش‌های پی‌درپی وایکینگ‌ها آغاز شد و این نورس‌ها کنترل قسمت‌های پهناوری را از آنچه که امروزه انگلستان نامیده می‌شود در دست گرفتند. در طول این دوره حاکمان زیادی تلاش کردند تا پادشاهی‌های گوناگون آنگلوساکسون را با هم متحد کنند. این تلاش‌ها در قرن دهم میلادی منجر به ظهور پادشاهی انگلستان شد.

ریشه نام[ویرایش]

در این مورد تعاریف متفاوتی وجود دارد. احتمالاً این نام ریشه در زبان اولین ساکنین جزیره دارد. نام لاتین Britannia از کلمه brith از زبان سلت‌ها مشتق شده و به معنای رنگارنگ یا لکه دار است. از قرار معلوم رنگ کردن بدن در آن دوران رایج بوده.[۶][۷]

براساس برخی منابع دیگر نام بریتانیا برگرفته از نام قدیم این ناحیه در زمان بریتانیای روم به همراه شمایلی انسان‌دیسی شده در ظاهر یک بانو از الهه‌ای فنیقیه‌ای می‌باشد. اگر به سکه های ۵۰ پنی و دو پوندی نگاهٔ کنید، تصویر هک شده زنی مسلح با نیزه سه‌شاخه و کلاهخود و سپر را خواهید دید؛ و این زن الهه‌ای است که تجسم ملی بریتانیا است و نامش را به آن سرزمین داده. این زن نماد غرور، قدرت و اتحاد ملی مردم بریتانیا برای صدها سال بوده و همچنین در گذشتهٔ به شکل به خصوصی با قدرت دریایی آن کشور ارتباط داشتهٔ. او الهه‌ای بود که با فتوحات رومی‌ها به جزایر بریتانیا برده شد و بعد ها نامش توسط ژولیوس سزار به تمامی آن سرزمین داده شد. این الههٔ بر اساس یک الههٔ دیگر رومی به نام مینروا بنا شده که حامی هنر و تجارت و خرد بود. گرچه مینروا درحقیقت خودش نسخه رومی آتنا و تخصیص شده آن الههٔ بود و خود آتنا نیز برگرفته از یک الهه فنیقی به نام باراتی بوده که به عنوان الهه آب‌ها و دریاها شناخته می‌شد. پس از آنکه آخرین سرباز رومی در سال ۴۰۷ میلادی انگلستان را ترک کرد آن سرزمین بزودی تحت تازش اقوام آنگلوساکسون قرار گرفت و سلت‌های ساکن آنجا به مناطقی همچون اسکاتلند، ولز، ایرلند و شمال فرانسه عقب نشینی کردند و نام بریتانیا را با خود به آن مناطق بردند. در قرن ۱۶ و ۱۷ و در زمان حکمرانی ملکه الیزابت یکم انگلیسی‌ها موفق شدند که یک تهاجم بزرگ دریایی اسپانیا را با موفقیت دفع کنند و این پیروزی دریایی که در زمان رهبری یک حکمران زن بدست آمده بود زمینه بازگشت اسطوره بریتانیا را فراهم آورد و تبدیل به نماد قدرت ملی انگلستان شد. همچنین این نماد باری دیگر در زمان شکل گیری بریتانیا از اتحاد انگلستان و اسکاتلند و ولز مورد توجه قرار گرفت و تبدیل به نمادی برای اتحاد این چهار سرزمین شد و نام خودش را به این پادشاهی متحد داد. و در نهایت این نماد باری دیگر در زمان حکمرانی ملکه ویکتوریا و پدیده انقلاب صنعتی و پیشرفت قدرت اقتصادی و نظامی بریتانیا باری دیگر مورد توجه قرار گرفت و پس از آن تبدیل به یک نماد و تجسم ملی برجسته در بریتانیا شد.[۸][۹][۱۰]

جغرافیا[ویرایش]

سکوی حفاری شرکت بی‌پی در دریای شمال

بریتانیا در سواحل شمال غربی اروپا واقع شده‌است و توسط دریای شمال از شبه جزیره اسکاندیناوی و هلند، و توسط کانال مانش از فرانسه جدا می‌گردد. این کشور از دو جزیره اصلی تشکیل شده‌است؛ جزیره اصلی و بزرگ‌تر «بریتانیای کبیر» نامیده می‌شود و شامل اسکاتلند، ولز و انگلستان است. جزیرهٔ دیگر، جزیره ایرلند است که توسط دریای ایرلند از بریتانیای کبیر جدا می‌شود و شامل ایرلند شمالی (در شمال) و جمهوری ایرلند (در جنوب) می‌باشد. جمهوری ایرلند (ایرلند جنوبی) یک کشور مستقل و عضوی از اتحادیه اروپا است و بخشی از کشور بریتانیا محسوب نمی‌شود.

آب و هوا[ویرایش]

آب و هوای بریتانیا، مرطوب و معتدل بوده و میانگین دما در تابستان بین ۱۷ تا ۱۳ درجه و در زمستان بین ۷ تا ۵ درجه سانتی گراد متغیر است. میزان بارندگی سالانه در نوسان بوده و در اطراف «منطقه دریاچه» (Lake District) بالاترین میزان را دارد.

قواعد نامگذاری جزایر بریتانیا

اقتصاد[ویرایش]

بریتانیا در گروه هشت در سه سال پیاپی، سریعترین رشد اقتصادی را به خود اختصاص داده‌است.

صنعت خودرو سازی در بریتانیا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از جمله برندهای معروف انگلیسی می‌توان به رولز رویس، آستون مارتین، لندروور، جگوار، مک لارن و بنتلی اشاره کرد.

۷۶ درصد زمین‌های بریتانیا زیر کشت هستند[نیازمند منبع] و اگرچه عده کمی از جمعیت این کشور به کشاورزی مشغول هستند اما تولیدات آنها، علاوه بر تأمین نیازهای داخلی به خارج نیز صادر می‌شوند. محصولات مهم کشاورزی بریتانیا عبارت‌اند از: گندم – جو – سیب زمینی – گوجه فرنگی – نیشکر و سبزیجات. این کشور دارای چراگاه‌های دائمی زیادی است که در آن‌ها گوسفند، گاو، خوک و طیور پرورش می‌یابد. در اقتصاد بریتانیا، صیادی و جنگلداری جایگاه ویژه‌ای دارد. ذخایر معدنی آن شامل: زغال سنگ که در تولید برق بکار می‌رود؛ نفت خام و گاز طبیعی که در مراکز صنعتی، تجاری و مسکونی به مصرف می‌رسند و منیزیم، فسفات – مس و آنتیموان است. صادرات این کشور که شامل: گوشت – لبنیات – کالاهای الکترونیکی – ماشین آلات صنعتی – اتومبیل – کشتی – قطعات و موتور هواپیما – غلات – تنباکو و نفت خام می‌باشد. بریتانیا از خدمات یک شبکه حمل و نقل بسیار گسترده بهره‌مند است.

روابط اقتصادی با هند[ویرایش]

بریتانیا و هند دارای سرمایه‌گذاری‌های وسیع و رو به رشدی در کشورهای یکدیگر هستند و گرایشی قابل توجه به گسترش این سرمایه‌گذاری در هر دو طرف وجود دارد. از لحاظ میزان سرمایه‌گذاری خارجی در هند، بریتانیا در رده سوم قرار می‌گیرد و سرمایه‌گذاران هندی نیز از لحاظ تعداد طرح‌های اجرا شده در بریتانیا رده سوم را پس از سرمایه‌گذاران آمریکایی و فرانسوی به خود اختصاص داده‌اند. به عنوان مثال، گروه صنعتی و بازرگانی تاتا با نیروی کاری حدود ۶۵ هزار نفر، بزرگترین کارفرمای در بخش صنایع تولیدی بریتانیاست.[۱۱]

سیاست[ویرایش]

مقام سلطنت[ویرایش]

در بریتانیا، مقام سلطنت جنبه تشریفاتی و نمادین دارد و اگرچه بسیاری از نهادهای حکومتی به نام پادشاه یا ملکه این کشور فعالیت می‌کنند، اما او عملاً دارای اختیارات اجرایی و در نتیجه، مسئولیت سیاسی نیست و تصمیمات حکومتی، حتی در مورد بسیاری از موضوع‌های مربوط به خاندان سلطنتی و نهاد سلطنت، به نام پادشاه یا ملکه اما توسط دولت، پارلمان و دیگر نهادها گرفته و اجرا می‌شوند.[۱۲] هم‌اکنون الیزابت دوم رئیس دولت در بریتانیا و هفده کشور دیگری است که وی بر آن‌ها سلطنت می‌کند.[۱۳]

نظام حقوقی[ویرایش]

بریتانیا نظام حقوقی واحدی ندارد بلکه دارای ۳ نظام حقوقی مجزا است. نظام حقوقی انگلستان محدود به انگلستان و ولز است. نظام حقوقی ایرلند شمالی که محدود به ایرلند شمالی است و نظام حقوقی اسکاتلند که در اسکاتلند اجرا می‌شود. نظام حقوقی انگلستان و ایرلند هر دو بر اساس اصول کامن لا تنظیم شده‌اند. کامن لا به‌طور خلاصه به این معنی است که حقوق توسط قضات دادگاه‌ها با در نظر گرفتن قوانین، سابقه قضایی و عقل سلیم ساخته می‌شود. نظام حقوقی اسکاتلند هم ترکیبی از کامن لا و نظام حقوق مدون است. قانون اتحاد ۱۷۰۷ بین پادشاهی‌های اسکاتلند و انگلستان که منجر به تشکیل بریتانیای کبیر شد، استقلال نظام قضایی اسکاتلند از بقیه بریتانیا را تضمین می‌کند.

روابط خارجی[ویرایش]

بریتانیا یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، گروه هشت، گروه ۲۰، سازمان جهانی تجارت و پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی (ناتو) است. بریتانیا از اعضای سابق اتحادیه اروپا به‌شمار می‌رفت که نهایتاً در تاریخ ۳۱ ژانویه سال ۲۰۲۰ میلادی از این اتحادیه جدا شد.

واحد پول[ویرایش]

واحد پول بریتانیا پوند استرلینگ (به انگلیسیPound Sterling) است که با نماد £ شناخته می‌شود و قدیمی‌ترین واحد پولی در حال استفاده در جهان می‌باشد.[۱۴] پول مسکوک در تمامی بریتانیا یکی است و توسط بانک انگلستان (به انگلیسیBank of England) تولید و توزیع می‌شود. اما بانک‌های اسکاتلند و ایرلند شمالی مجاز هستند اسکناس‌های خود را چاپ و توزیع کنند. تمامی این اسکناس‌ها علی‌رغم تفاوت ظاهری «پوند استرلینگ» هستند و از نظر ارزش برابرند (هرچند که در بازارهای غیررسمی ارز ایرلند با قیمت‌های متفاوت عرضه می‌شوند[نیازمند منبع]).

تاریخچهٔ تقسیم پوند به واحدهای کوچک‌تر[ویرایش]

اکنون پوند به یکصد پنی تقسیم می‌شود اما تا سال ۱۹۷۰ پوند تقسیمات گوناگونی داشت. یک پوند برابر با ۲۰ شیلینگ بود. هر ۲ شیلینگ واحد دیگری به نام فلورین را تشکیل می‌داد؛ بنابراین هر ۱۰ فلورین یک پوند می‌شد. هر شیلینگ برابر با ۱۲ پنی بود در نتیجه یک پوند ۲۴۰ پنی می‌شد. تقسیمات واحد پول بریتانیا به این موارد محدود نبود. هر پنج شیلینگ مساوی با یک کرون بود و هر پوند به ۴ کرون تقسیم می‌شد. بین سال‌های ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ این تقسیمات پیچیده حذف شدند و پوند بریتانیا به صورت ساده برابر با یکصد پنی شد.

مراقبت‌های بهداشتی[ویرایش]

در بریتانیا به تدریج و با تأسیس سرویس سلامت همگانی (ان‌اچ‌اس) در سال (۱۹۴۸) توسط نایرون بوین، وزیر بهداری در دولت کارگری کلمنت اتلی گسترش خدمات رایگان پزشکی و بهداشتی آغاز شد. بودجهٔ سازمان مزبور که از محل مالیات مستقیم شهروندان بریتانیایی تأمین می‌شود در طی پنج دهه گذشته همواره سنگین‌ترین بخش بودجه را به خود اختصاص داده‌است. سرویس سلامت همگانی (ان‌اچ‌اس) که هم‌اکنون در بریتانیا به عنوان یک میراث ملی محسوب می‌گردد منتقدانی نیز دارد. آنان معتقدند این سازمان در قرن ۲۱ پاسخگوی احتیاجات و انتظارات مردم نیست و تأمین هزینه‌های آن خارج از توانایی مالی دولت قرار دارد.[۱۵]

شهرهای بزرگ[ویرایش]

نمایی از مراکز تجاری کاناری وارف در شهر لندن که بزرگ‌ترین شهر بریتانیا و یکی از مراکز تجاری اروپا است.

نمایی از مرکز شهر منچستر در شب.

نمایی از منطقه فینیستون در شهر گلاسگو.

تقسیمات کشوری در بریتانیا دارای مراکز زیر هستند:

  • لندن: پایتخت انگلستان و هم‌زمان پایتخت کل کشور بریتانیا
  • ادینبرو: پایتخت اسکاتلند
  • کاردیف: پایتخت ولز
  • بلفاست: پایتخت ایرلند شمالی

شهر لندن پایتخت و پرجمعیت‌ترین شهر بریتانیا است. جدول زیر ده شهر پرجمعیت بریتانیا را به همراه «جمعیت منطقه شهری» و «جمعیت منطقه کلان‌شهری» نشان می‌دهد:

رتبه شهر جمعیت
در محدوده شهری
جمعیت
با احتساب حومه
رتبه منطقه
۱ لندن[۱۶] ۸٬۷۰۶٬۰۰۰ ۹٬۷۸۷٬۰۰۰ ۱ انگلستان
۲ بیرمنگهام[۱۶] ۱٬۱۴۱٬۰۰۰ ۲٬۴۴۰٬۰۰۰ ۲ انگلستان
۳ لیدز[۱۶] ۷۸۹٬۰۰۰ ۱٬۷۷۷٬۰۰۰ ۴ انگلستان
۴ گلاسگو[۱۷] ۶۲۷٬۰۰۰ ۱٬۱۹۹٬۰۰۰ ۵ اسکاتلند
۵ شفیلد[۱۶] ۵۸۲٬۰۰۰ ۶۸۵٬۰۰۰ ۷ انگلستان
۶ منچستر[۱۶] ۵۴۷٬۰۰۰ ۲٬۵۵۳٬۰۰۰ ۳ انگلستان
۷ لیورپول[۱۶] ۴۹۵٬۰۰۰ ۸۶۴٬۰۰۰ ۶ انگلستان
۸ ادینبرو[۱۷] ۴۸۸٬۰۰۰ ۵۱۸٬۰۰۰ ۹ اسکاتلند
۹ بریستول[۱۶] ۴۶۳٬۰۰۰ ۶۱۷٬۰۰۰ ۸ انگلستان
۱۰ لِستِر[۱۶] ۳۳۰٬۰۰۰ ۵۰۹٬۰۰۰ ۱۰ انگلستان

پرچم بریتانیا[ویرایش]

کشور بریتانیا در سال ۱۷۰۷ میلادی در پی اتحاد پادشاهی انگلستان (شامل انگلستان و ولز) در جنوب و پادشاهی اسکاتلند در شمال بریتانیا به وجود آمد. پرچم مشهور بریتانیا از ترکیب پرچم‌های این دو پادشاهی و ایرلند شمالی ایجاد شده‌است: پرچم سنت اندروز (اسکاتلند) دارای زمینه آبی با ضربدر سفید و پرچم سنت جرج (انگلستان) دارای زمینه سفید و صلیب سرخ، پرچم سنت پتریک که دارای زمینه سفید با ضربدر سرخ است. بعداً به عنوان نماد ایرلند شمالی به پرچم اتحاد افزوده شد. این پرچم «پرچم اتحاد» نام دارد که به زبان انگلیسی Union Jack و Union Flag نامیده می‌شود.

نقش پرچم بریتانیا در طول ۳۰۰ سال گذشته در پرچم‌های کشورهای بسیاری از جمله هند، استرالیا، نیوزیلند، قبرس، ایالات متحده آمریکا، فلسطین، کنیا، نیجریه، سیلان، جامائیکا، کانادا و سنگاپور وجود داشته‌است. در سال ۱۹۹۹ پس از بازپس دادن هنگ کنگ به چین، نقش پرچم بریتانیا از پرچم هنگ کنگ حذف شد.

امروزه چهار کشور استرالیا، زلاندنو، فیجی و تووالو کماکان نقش پرچم بریتانیا را در پرچم ملی خود حفظ کرده‌اند. این نقش همچنان در پرچم برخی از استان‌های کانادا مانند (بریتیش کلمبیا، مانیتوبا و انتاریو) و پرچم ایالت هاوایی در ایالات متحده آمریکا حضور دارد.

گروه کشورهای همسود[ویرایش]

بریتانیا در راس اتحادیه کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) قرار دارد. ارگان کشورهای مشترک‌المنافع شامل ۵۳ کشور مستقل است که همه آن‌ها به جز موزامبیک و کامرون قبلاً مستعمره امپراتوری بریتانیا بوده‌اند. چهارچوب همکاری کشورهای این ارگان بر اساس اعلامیه سنگاپور مصوب سال ۱۹۷۱ حول توسعه ارزش‌های مشترک مانند حقوق بشر، حکومت قانون، آزادی‌های فردی، مساوات، دموکراسی، تجارت آزاد، صلح جهانی و همکاری‌های چندجانبه‌است.

درحال حاضر ملکه الیزابت دوم نماد همبستگی میان تمامی ۵۳ عضو ارگان کشورهای همسود است. عضویت در این ارگان به عنوان اتحاد سیاسی تلقی نمی‌شود و پذیرش ملکه الیزابت دوم به عنوان نماد ارگان به معنای پیروی سیاسی کشورهای عضو از بریتانیا نیست.

در عین حال، بالاترین مقام تشریفاتی دربار بریتانیا (ملکه الیزابت دوم) عنوان «ریاست کشور» را در ۱۶ عضو کشورهای همسود دارا است. این کشورها به اصطلاح «قلمرو هم‌سود» خوانده می‌شوند. مقام ریاست کشور مقامی تشریفاتی است و در عمل کارهای روزمره کشورهای قلمرو از طریق دولت انتخابی به ریاست نخست‌وزیر انجام می‌شود. این کشورها شامل استرالیا، نیوزیلند، پاپوآ گینه نو، جزایر سلیمان، تووالو در اقیانوسیه، کانادا در آمریکای شمالی، بلیز در آمریکای جنوبی، و آنتیگوا و باربودا، باهاما، باربادوس، گرنادا، جامایکا، سنت کیتز و نویس، سنت لوسیا، سنت وینسنت و گرنادین در (هند غربی و جزایر کارائیب) هستند.

بازی‌های المپیک کشورهای همسود[ویرایش]

هر چهار سال یکبار بازی‌های اتحادیه کشورهای مشترک‌المنافع در یکی از شهرهای اعضا برگزار می‌شود. این رویداد چندورزشی بزرگ‌ترین رویداد ورزشی بعد از بازی‌های المپیک و بازی‌های آسیایی است. ایده برگزاری این بازی‌ها در سال ۱۸۹۱ مطرح شد، در سال ۱۹۱۱ به بهانه تاج‌گذاری جرج پنجم پادشاه بریتانیا بین تیم‌های استرالیا، آفریقای جنوبی، کانادا و بریتانیا انجام گرفت و از سال ۱۹۳۰ به همه اعضای کشورهای همسود تعمیم یافت.

در دهه اخیر شهرهای کوالالامپور در مالزی (۱۹۹۸)، منچستر در بریتانیا (۲۰۰۲) و ملبورن در استرالیا (۲۰۰۶) میزبان این بازی‌ها بوده‌اند. میزبان بازی‌های سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴ به ترتیب شهرهای دهلی نو در هند و گلاسگو در بریتانیا خواهند بود.

رانندگی در کشورهای همسود[ویرایش]

در تمامی کشورهای همسود به استثنای کانادا رانندگی مانند بریتانیا از سمت چپ جاده انجام می‌شود و اتومبیل‌ها معمولاً فرمان راست هستند.

آمار کشورهای همسود[ویرایش]

۵۳ عضو اتحادیه کشورهای همسود روی هم ۱٬۹ میلیارد نفر جمعیت دارند که تقریباً معادل ۳۰٪ جمعیت کره زمین است. تولید ناخالص ملی این گروه معادل ۷٬۸ ترلیون دلار معادل ۱۶ درصد اقتصاد جهانی است. مساحت کل کشورهای همسود ۳۱٬۵ میلیون کیلومتر مربع معادل یک سوم خشکی‌های زمین است. پهناورترین کشورهای عضو ارگان همسود کانادا (۹٬۸ میلیون کیلومتر مربع)، استرالیا (۷٬۷ میلیون کیلومتر مربع) و هند (۳٬۱ میلیون کیلومتر مربع) هستند.

دین و مذهب[ویرایش]

در یک نظرسنجی ۷۱٫۹٪ مردم بریتانیا اعتقاد خود را مسیحی، ۱۵/۲٪ بی‌دین، ۲٫۳٪ مسلمان، ۱٪ هندو ۰٫۶٪ سیک، ۰٫۵٪ یهودی، ۰٫۳٪ بودایی و ۰٫۳٪ سایر مطرح کردند.[۱۸]امروزه حدود از یک و نیم میلیون مسلمان در بریتانیا زندگی می‌کنند.[۱۹] [۲۰]

تنوع فرهنگ در بریتانیا[ویرایش]

لهجه[ویرایش]

در نقاط مختلف کشور بریتانیا، مردم به لهجه‌های گوناگون تکلم می‌کنند و هر ناحیه لهجه خاص خود را دارد. در بریتانیا نسبت به کشورهای انگلیسی‌زبان دیگر مانند آمریکا، تنوع لهجه بیشتر است و مردم بریتانیا قادرند لهجه‌های مختلف را بهتر تشخیص دهند. لهجه و گویش یک شهروند علاوه بر زادگاه او، می‌تواند نشانگر طبقه اجتماعی او نیز محسوب شود. در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی سراسری بریتانیا، لهجه‌ای که مورد استفاده قرار می‌گیرد، لهجه مردم طبقه متوسط و تحصیلکرده جنوب بریتانیا است. در گذشته هنگامی که مردم در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی بی‌بی‌سی شرکت می‌کردند با این لهجه صحبت می‌کردند که به انگلیسی بی‌بی‌سی معروف بود اما امروزه لهجه‌های مناطق مختلف بریتانیا نیز شنیده می‌شود. به دلیل کاربرد زیاد لهجه رسمی لندن و جنوب انگلستان —که Estuary English نیز نامیده می‌شود[۲۱] — سخن گفتن با این گویش در غرب و مرکز انگلستان نیز متداول شده‌است.[۲۲]

هندی تباران ساکن بریتانیا[ویرایش]

در حال حاضر، جمعیت هندی‌ها و هندی تباران ساکن بریتانیا به حدود ۱٫۴ میلیون نفر می‌رسد که بزرگترین اقلیت قومی ساکن بریتانیا را تشکیل می‌دهند و نقشی عمده در تحکیم روابط بین دو کشور ایفا می‌کنند.[۱۱]

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

نروژ

نروژ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۹°۵۶′ شمالی ۱۰°۴۱′ شرقی

پادشاهی نروژ
  • Kongeriket Norge (بوکمل )
  • Kongeriket Norge (نروژی نو )
  • Norgga gonagasriika (سامی )

نروژ

سرود: 
موقعیت نروژ
پایتخت اسلو
۵۹°۹′ شمالی ۱۰°۷′ شرقی
بزرگترین شهر پایتخت
زبان(های) رسمی نروژی (بوکمل / نروژی نو) و سامی (شمالی / لیول / جنوبی) (سامی زبان رسمی نه منطقه شهری می‌باشد)
زبان(های) محلی
گروه‌های قومی
حکومت پادشاهی مشروطه پارلمانی
هارالد پنجم
ارنا سلبرگ
اولاف میکل تومسن
توره اسچی
بنیان‌گذاری ۸۷۲ (۲۵۱)
۱۷ مه ۱۸۱۴ (۲۷ اردیبهشت ۱۱۹۳)
۷ ژوئن ۱۹۰۵ (۱۷ خرداد ۱۲۸۴)
۸ مه ۱۹۴۵ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۲۴)
مساحت
• کل
۳۸۵٬۱۷۸ کیلومترمربع (۱۴۸٬۷۱۸مایل‌مربع) (۶۱ام)
• آبها (٪)
۵٬۲
جمعیت
• سرشماری ۲۰۱۹
۵٬۳۲۸٬۲۱۲[۴] (۲۱۳ام)
• تراکم
۱۳٫۸ /به ازای هر کیلومترمربع (۳۵٫۷ /مایل‌مربع) (۲۰۲ام)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP) برآورد ۲۰۱۳
• کل
۲۸۲٫۱۷۴ میلیارد دلار[۵] ((بالا) ۴۶ام)
• سرانه
۵۵٬۳۹۸ دلار[۵] ((بسیاربالا) ۴ام)
شاخص جینی (۲۰۱۱) ۲۲٫۳[۶] (پایین)
شاخص توسعه انسانی (۲۰۱۳) ۰٫۹۴۴[۷]
(برتر)۱(بالا)
واحد پول کرون نروژ (NOK)
منطقه زمانی زمان اروپای مرکزی
• تابستان (ساعت تابستانی)
ساعت تابستانی اروپای مرکزی
جهت رانندگی راست
پیش‌شماره تلفنی ۴۷
دامنه سطح‌بالا .no

نروژ (به فرانسویNorvège) با نام رسمی پادشاهی نروژ، (به نروژیKongeriket Noreg)[۸] کشور پادشاهی مستقل و متمرکزی است که قلمروی آن بخش غربی شبه جزیره اسکاندیناوی، یان ماین و مجمع‌الجزایر سوالبارد در قطب شمال را دربرمی‌گیرد. پس از امضای معاهده اسپیتسبرگن (که با نام پیمان سوالبارد نیز شناخته می‌شود) در ۹ فوریهٔ ۱۹۲۰ (۱۹ بهمن ۱۲۹۸) تسلط مطلق و کامل نروژ بر مجمع‌الجزایر اسپیتسبرگن (که اکنون سوالبارد نامیده می‌شود) به رسمیت شناخته شد.[۹] جزیرهٔ پتر یکم در قطب جنوب و همچنین جزیره بووه در نزدیکی قطب جنوب قلمروهای وابسته به نروژ می‌باشند و به‌عنوان بخشی از پادشاهی محسوب نمی‌شوند. نروژ مدعی حاکمیت بر بخشی از قطب جنوب به نام سرزمین شهبانو ماود نیز می‌باشد. تا سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) جزایر فارو، گرینلند و ایسلند بخشی از پادشاهی نروژ محسوب می‌شدند.

نروژ ۳۸۵٬۲۰۷ کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن بالغ بر ۵٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر می‌باشد.[۱۰] این کشور از شرق دارای یک نوار طولانی مرزی با سوئد بوده و همچنین از شمال شرق با فنلاند و روسیه و از جنوب با تنگهٔ اسکاژراک هم‌مرز است. سواحل نروژ طولانی است و به اقیانوس اطلس و دریای بارنتز متصل است.

هارالد پنجم از دودمان شولسویگ هولشتاین سوندربورگ گلوکسبورگ پادشاه نروژ است. ارنا سلبرگ با جانشینی ینس استولتنبرگ از سال ۲۰۱۳ نخست‌وزیر نروژ می‌باشد. بنا بر قانون اساسی مشروطه تدوین شده در سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) قدرت در این کشور بین پارلمان، پادشاه و شورای پادشاهی و دادگاه عالی تقسیم شده‌است. بین سال‌های ۱۶۶۱ تا ۱۸۱۴ (۱۰۳۹ تا ۱۱۹۳) پادشاهی مطلقه بر نروژ حاکم بود و پیش از سال ۱۶۶۱ (۱۰۳۹) قدرت بین پادشاه و نخبگان تقسیم شده بود. پادشاهی نروژ که در سال ۸۷۲ (۲۵۱) از یکی پادشاهی‌های محلی پیتی (جوامع قبیله‌ای قدیمی در نروژ) نشأت گرفت یکی از قدیمی‌ترین پادشاهی‌های اروپا و جهان است که همچنان پا بر جاست. این پادشاهی به مدت ۱۱۰۰ سال به صورت متوالی وجود داشته و بیش از شصت پادشاه و کنت بر آن حکم رانده‌اند.

تقسیمات اداری در نروژ در دو سطح شهرستان و شهرداری می‌باشد. مردمان سامی به وسیله پارلمان سامی و قانون فینمارک دارای مقدار معین خودمختاری در قلمروهای سنتی‌شان هستند. این کشور دارای روابط نزدیک با اتحادیه اروپا (با وجود شکست دو همه‌پرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا) و ایالات متحده آمریکا می‌باشد. نروژ یکی از اعضای بنیانگذار سازمان ملل متحد، ناتو، شورای اروپا، پیمان‌نامه جنوبگان، شورای نوردیک، منطقه اقتصادی اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و همچنین بخشی از منطقه شنگن به‌شمار می‌آید.

این کشور دارای ذخایر بزرگ نفت خام، گاز طبیعی، معدن و آب شیرین است. صنایع پتروشیمی یک چهارم از تولید ناخالص داخلی نروژ را تشکیل می‌دهد.[۱۱] بر پایه فهرست بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول نروژ چهارمین کشور دنیا از نظر درآمد سرانه می‌باشد.[۱۲] نروژ به نسبت جمعیت بزرگترین تولیدکننده غیر خاورمیانه‌ای نفت و گاز طبیعی جهان است.[۱۳][۱۴] بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶[۱۵] و ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ نروژ در صدر فهرست شاخص توسعه انسانی و[۷][۱۶][۱۷][۱۸] همچنین در پنج سال گذشته در صدر فهرست شاخص رفاه لگتوم قرار داشته‌است.[۱۹] حکومت نروژ از نوع پادشاهی مشروطه بوده و هم‌اینک شاه هارالد پنجم پادشاه نروژ است. نروژ جزو اتحادیه اروپا نیست و مردم این کشور در همه‌پرسی‌های انجام شده عضویت در این اتحادیه را رد کرده‌اند.

براساس نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ میلادی، دانشگاه کلمبیا در نیویورک انجام داد، نروژ از جمله کشورهایی است که راضی‌ترین شهروندان را دارد.[۲۰]

وایکینگ‌ها مهم‌ترین اقوامی بودند که در نروژ سکنی داشتند.

تاریخ[ویرایش]

EUR location NOR.PNG

از پیدایش تا قرن هجدهم[ویرایش]

۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخ‌ها ذوب شدند و نخستین گروه از انسان‌ها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرم‌تر شد و جنگل‌ها رویش کردند. مردم به تدریج به کشاورزی و نگهداری از حیوانات اهلی پرداختند. در سال ۷۹۳، نروژی‌ها به صومعه‌ای که در جزیره لیندیس‌فارنه در شرق سواحل شمالی انگلستان واقع شده بود حمله کردند. برای نخستین بار، مردم منطقه شمال اروپا نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. سوئدی‌ها، دانمارکی‌ها و نروژی‌ها کشتی‌های خوبی داشتند و راهی سفرهای دریایی طولانی می‌شدند. آن‌ها را وایکینگ می‌نامیدند. آن‌ها تجارت می‌کردند، به چپاول می‌پرداختند، می‌جنگیدند و افرادی را برای بردگی به اسارت می‌گرفتند. وایکینگ‌ها آیین خاص خود و خدایان زیادی داشتند. بسیاری از وایکینگ‌ها نروژ را ترک کردند و در جاهای دیگر مستقر شدند.

نروژ از قدیمی‌ترین حکومت‌های پادشاهی اروپا به‌شمار می‌آید که هنوز هم به قوت خود باقی است. نخستین حکومت پادشاهی به سال ۹۹۴ میلادی و ورود وایکینگ‌ها به منطقهٔ فعلی نروژ برمی‌گردد که یک وایکینگ به نام اولاف تریکوانسون با پذیرفتن آیین مسیحیت خود را پادشاه نامید.

در سال ۱۳۴۹ شیوع طاعون زندگی مردم نروژ را به‌شدت دگرگون کرد و بین ۵۰ تا ۶۰ درصد از مردم این کشور را کشت.[۲۱] طاعون انحطاط اجتماعی و اقتصادی نروژ را سبب شد[۲۲] و بازماندگان این بیماری با فقر و تهیدستی مواجه شدند.[۲۳]

در سال ۱۳۹۷ میلادی نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند.

قرن نوزدهم[ویرایش]

در سال ۱۸۱۴ در پایان جنگ‌های ناپلئونی نروژ کوشید تا مجدداً خودمختار گردد ولی این کشور به زیر حکمرانی پادشاهان سوئدی درآمد. در همین زمان سوئد پیشنهاد ادغام نروژ در خاک خود را کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد. سپس سوئد با یک حملهٔ برق‌آسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند. هرچند به پارلمان مجزای نروژ استقلال زیادی داده شد. رشد ملی‌گرایی در نروژ فشار بسیاری را بر اتحاد با سوئد وارد کرد. در ۱۹۰۵ – به‌دنبال رأی نروژیان مبنی بر لغو این اتحاد – اسکار دوم سوئد ادعای خود را بر تاج نروژ رها کرد تا جدایی صلح‌آمیز این کشور میسر شود. به دنبال رد پذیرش تخت سلطنت نروژ از سوی یک شاهزاده سوئدی با مراجعه به آراء عمومی پرنس کارل دانمارکی، با لقب هاکون هفتم، پادشاه نروژ شد.

جنگ جهانی اول[ویرایش]

نروژ در جنگ جهانی اول بی‌طرف بود اما این جنگ خسارت‌های سنگینی به صنعت کشتیرانی آن وارد کرد.

جنگ جهانی دوم[ویرایش]

در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بی‌طرفی کرد ولی در سال ۱۹۴۰ به دست نیروهای آلمانی اشغال شد. آلمانها دولت دست نشانده‌ای به رهبری ویدکون کویسلینگ برپا کردند. نروژ طی سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود و قسمت‌های زیادی از کشور طی جنگ ویران شد. ساختمان‌ها، کارخانه‌ها و بخش عمده شهرها بمباران و با خاک یکسان شد. بیشتر اجناس کمیاب شدند و بسیاری از مردم دوران سختی را تجربه کردند.[۲۴]

در این دوره شاه و دولتمردان نروژی به شهر لندن در بریتانیا گریختند و مبارزه و مقاومت خود را در آنجا ادامه دادند. نروژ قبل از جنگ ناوگان بزرگی از کشتی‌های تجاری در اختیار داشت. در طول سال‌های جنگ، ۱۹۴۵–۱۹۴۰، بسیاری از این کشتی‌ها به حمل و نقل کالا به کشورهایی که علیه آلمان می‌جنگیدند پرداختند. دولت نروژ در لندن این حمل و نقل را سازماندهی می‌کرد. حدود نیمی از این کشتی‌ها هدف بمب یا اژدرهای دشمن قرار گرفتند. حدود ۴٫۰۰۰ ملوان نروژی در طول جنگ کشته شدند. مجموعاً ۱۰ هزار زن و مرد نروژی در جریان جنگ کشته شدند. تقریباً ۷۰۰ نفر از این افراد را یهودیانی تشکیل می‌دادند که به اردوگاه‌های کار اجباری در آلمان و لهستان فرستاده شدند.[۲۴]

در تاریخ هشتم ماه مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسلیم و نروژ یک بار دیگر به کشوری آزاد تبدیل شد. حدود ۵۰٫۰۰۰ نروژی بعد از جنگ خائن به کشور شناخته شدند. آن‌ها اعضای حزب سوسیالیست ملی نروژ، ناشیونال ساملینگ بودند که از نازی‌ها جانبداری و با آن‌ها همکاری کردند. بعد از جنگ، ۲۵ نفر به خاطر خیانت به کشور اعدام شدند.[۲۴]

بعد از سال ۱۹۴۵، بازسازی کشور شروع شد. این دوران بسیار پرمشغله بود. تولید و صادرات افزایش یافت و ناوگان تجاری کشور مجدداً ساخته شد و اقتصاد نروژ به تدریج بهبود یافت، گرچه تا اواخر دهه ۱۹۵۰ نیز هنوز برخی از کالاها سهمیه‌بندی بودند.[۲۵]

پس از جنگ جهانی دوم تا کنون[ویرایش]

در سال ۱۹۴۹ نروژ بی‌طرفی خود را ترک گفت و به ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی اقتصاد نروژ را به یکباره متحول کرد. نروژ در سال ۱۹۷۲ با ورود به جامعهٔ اروپا موافقت نمود، ولی همه‌پرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا (۱۹۷۲) عضویت در آن را رد کرد (با رأی ۵۳٫۵٪ به ۴۶٫۵٪). در ۱۹۹۲ درخواست مجدد برای عضویت در اتحادیه اروپا به صورت انتخابات جدی درآمد. اما در همه‌پرسی ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ مردم نروژ پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را رد کردند (۵۲٫۲٪ مخالف ۴۷٫۸٪ موافق).[۲۶][۲۷]

سیاست و حکومت[ویرایش]

کاخ پادشاهی در اسلو

شاه هرالد پنجم و ملکه سونیا که از سال ۱۹۹۱ حکومت می‌کنند.

استورتینگ، پارلمان نروژ است.

ارنا سلبرگ از ۲۰۱۳ نخست‌وزیر نروژ است.

نروژ یکی از توسعه‌یافته‌ترین حکومت‌های دموکراتیک و مبتنی بر قانون در جهان را داراست. از ۱۸۱۴ تقریباً ۴۵٪ مردان (۲۵ سال یا بالاتر) حق رأی داشته‌اند. این در حالی است که در بریتانیا این رقم معادل ۲۰٪ (۱۸۳۲)، سوئد ۵٪ (۱۸۶۶) و بلژیک ۱٫۱۵٪ (۱۸۴۰) بوده‌است. نروژ بر اساس شاخص مردم‌سالاری از سال ۲۰۱۰ دموکرات‌ترین حکومت جهان به‌شمار رفته‌است.[۲۸][۲۹][۳۰] دموکراسی اجتماعی و خط مشی‌های مربوط به تساوی حقوق افراد باعث شده‌است که نروژ جامعه‌ای همگن با سطح عظیمی از اعتماد عمومی بین قشرها جامعه و بین مردم و دولت داشته باشد. سطح بالای اعتماد باعث آسان و روان‌تر شدن رشد اقتصادی می‌شود.

قانون اساسی نروژ در ۱۷ مه ۱۸۱۴ با الهام از اعلامیه استقلال ایالات متحده (۱۷۷۶) و انقلاب فرانسه (۱۷۹۸) به‌تصویب رسیده‌است.[۳۱] نروژ بر اساس این قانون دارای حکومت متمرکزِ پادشاهی مشروطه با نظام پارلمانی است که در آن شاه نروژ رئیس کشور و نخست‌وزیر رئیس حکومت تلقی می‌شود. بر اساس همین قانون اساسی که عالی‌ترین سند قانونی در این کشور است قدرت بین قوای مقننه، مجریه و قضائیه تقسیم شده‌است.

پادشاه این کشور رسماً قدرت اجرایی را در دست دارد. با این حال پس از ایجاد نظام پارلمانی در این کشور وظایف پادشاه به‌شدت نمایشی و تشریفاتی شدند.[۳۲] برای مثال شاه باید به شکل رسمی نخست‌وزیر و دیگر وزرای قوهٔ مجریه را پس از تأیید پارلمان نصب یا عزل کند. شاه نروژ به همین ترتیب، فرمانده کل نیروهای مسلح نیز می‌باشد و در خارج از کشور به عنوان نماد اتحاد با لقب عالی‌ترین مقام دیپلماتیک شناخته می‌شود. هارالد پنجم از دودمان شولسویگ هولشتاین سوندربورگ گلوکسبورگ در ۱۷ ژانویهٔ ۱۹۹۱، پس از مرگ پدرش به عنوان شاه نروژ تاجگذاری کرد. از سده ۱۴ میلادی تا کنون او نخستین شاه نروژی است که در خاک این کشور به دنیا آمده‌است.[۳۳] هوکون (زادهٔ ۲۰ ژوئیهٔ ۱۹۷۳) پسر پادشاه، وارث قانونی تاج و تخت نروژ است.

نخست‌وزیر نروژ در عمل قدرت اجرایی را در دست دارد. قانون اساسی قدرت تقنینی را به دولت و پارلمان نروژ اعطا کرده اما پارلمان نهاد قانون‌گذاری عالی و ارگانی تک‌مجلسی است.[۳۴] نروژ اساساً به عنوان حکومتی مبتنی بر دموکراسی نیابتی بنا شده‌است. پارلمان می‌تواند هر قانونی را با اکثریت سادهٔ ۱۶۹ نماینده به صورت تناسبی از میان ۱۹ حوزهٔ انتخابیه که به مدت چهار سال انتخاب شده‌اند به تصویب برساند.

۱۵۰ تن از اعضای پارلمان از ۱۹ حوزه و مابقی از یک حوزهٔ انتخابیه سراسری انتخاب می‌شوند که اصطلاحاً به آن‌ها کرسی‌های تعدیل‌کننده می‌گویند.[۳۵] هدف از این وضع، ایجاد تعادل بین نمایندگی پارلمانی با آرای عمومی به احزاب سیاسی است. احزاب باید حد نصاب ۴٪ را بدست آورند تا بتوانند از کرسی‌های تعدیل‌کننده استفاده کنند.

پارلمان نروژ که استورتینگت یا استورتینگ (به‌معنای مجلس بزرگ) خوانده می‌شود، پیمان‌های ملی که توسط قوهٔ مجریه امضا شده باشند را تصویب می‌کند. همچنین این مجلس می‌تواند اعضای دولت را در صورتی که اعمال آن‌ها را خلاف قانون اساسی تشخیص دهد، استیضاح کند. در این صورت پارلمان می‌تواند فرد نامبرده را از مقام خود برکنار کند.

به‌طور سنتی نخست‌وزیر اعضای کابینه را از میان هم‌حزبی‌های خود از داخل یا خارج از پارلمان تعیین می‌کند.[۳۶] حکومت نروژ با توجه به سابقهٔ پادشاهی در آن، تحت کلیسای لوتری تشکیل شده و تا سال ۲۰۱۲ نیز به همین شکل اداره می‌شد. نخست‌وزیر نروژ پیش از این باید بیش از نیمی از اعضای کابینهٔ خود را از میان باورمندان به این کلیسا انتخاب می‌کرد. در واقع ۱۰ تن از ۱۹ وزیر کابینه باید معتقد به این کلیسا می‌بودند. با این حال این قاعده از ۲۰۱۲ به این سو برداشته شد. در نروژ مسئلهٔ جدایی دین از سیاست یکی از مسائل بحث‌برانگیز بوده و بسیاری از مردم به این باور رسیده‌اند که زمان تغییر فرا رسیده تا تنوع رو به گسترش جمعیت این کشور در نظام حکومت‌داری آن بازتاب یابد. بخشی از این دعوا درس مسیحیت در مدارس عمومی بوده که از سال ۱۷۳۹ رواح داشته‌است. شکست حکومت در دادگاه حقوق بشر اروپا در استراسبورگ[۳۷] در سال ۲۰۰۷ نیز نتوانست این مسئله را پایان دهد.

در نروژ شورایی مشورتی از طریق پارلمان با ریاست شاه و عضویت نخست‌ویر و کابینه در کاخ شاهی ملاقات می‌کنند و به شکل رسمی به شاه مشاوره می‌دهند. همهٔ لوایح دولت باید پیش و پس از ارسال به پارلمان توسط شاه رسماً مورد تأیید قرار گیرند. این شورا همهٔ اعمال شاه به عنوان رئیس کشور را بررسی کرده و به تصویب می‌رساند. هر چند تمام طرح‌ها و لایحه‌های پارلمان و دولت پیش از آن مورد تأیید قرار گرفته‌اند اما تشکیل شورای مشورتی مثالی است از قدرت نمادین شاه در این کشور.[۳۳]

احزاب سیاسی متعددی در نروژ وجود دارد و این کشور یک نظام حکومتی چندحزبی دارد. احزاب، قبل از هر دوره از انتخابات، اعلامیه‌هایی را منتشر می‌کنند. آن‌ها در این بیانیه‌ها برنامه‌های خود طی دورهٔ پارلمانی آینده، یا به تعبیری چهار سال آینده، را بیان می‌کنند.

در یک طبقه‌بندی کلی، بزرگ‌ترین احزاب نروژ را می‌توان به شرح زیر دسته‌بندی کرد:[۳۸]

  • احزاب سوسیالیست: اتحاد انتخاباتی سرخ (RV)، حزب چپ سوسیالیست (SV) و حزب کارگر (DNA)
  • احزاب محافظه‌کار: حزب مرکزی (SP)، حزب دموکرات مسیحی (KrF)، حزب لیبرال (V)، حزب محافظه‌کار (H) و حزب ترقی (FrP)

احزاب کارگر و محافظه‌کار از گذشته نقش مهمی در سیاست نروژ داشته‌اند. در سدهٔ ۲۱ میلادی حزب کارگر در ۲۰۰۵ در ائتلافی به نام سرخ و سبز همراه با حزب چپ سوسیالیست و حزب مرکز به قدرت رسید.

از سال ۲۰۰۵ حزب محافظه‌کار و حزب ترقی توانستند کرسی‌های زیادی در پارلمان ببرند اما این کرسی‌ها در انتخابات سراسری ۲۰۰۹ به اندازه‌ای نبودند که ائتلاف مقابل را شکست دهند. تحلیل‌گران دلیل این مسئله را همکاری ضعیف بین احزاب اپوزیسیون شامل لیبرال‌ها و دموکرات مسیحی‌ها می‌دانند.[۳۹]

نروژی‌ها در انتخابات ۲۰۱۳ حاکمیت هشت‌سالهٔ حزب کارگر را پایان دادند. دو حزب ترقی و محافظه‌کار توانستند با وعده‌هایی نظیر کاهش مالیات، سرمایه‌گذاری در زیربناها و آموزش، خدمات بهتر و قوانین مهاجرت سخت‌تر به پیروزی رسیده و دولت تشکیل دهند. ظهور راست‌گرایان در رأس قدرت در حالی بود که اوضاع اقتصادی نروژ خوب بود و نرخ بی‌کاری پایین قلمداد می‌شد لذا به نظر می‌رسید دلایل دیگری برای شکست دولت قبل وجود داشته باشد. پس از آن ارنا سلبرگ نخست‌وزیر شد. او دومین نخست‌وزیر زن پس از گرو هارلم بروندلاند و نخستین نخست‌وزیر محافظه‌کار از زمان یان پی. سیسه است.[۴۰]

در همه‌پرسی‌هایی که در سال ۱۹۷۲ و ۱۹۹۴ میلادی برگزار شد، نروژ به اتحادیهٔ اروپایی نپیوست.

جغرافیا[ویرایش]

نروژ ۲٬۵۴۴ کیلومتر مرز مشترک با همسایگان خود دارد. با فنلاند ۷۲۹ کیلومتر، با سوئد ۱٬۶۱۹ کیلومتر و با روسیه ۱۹۶ کیلومتر. پایتخت نروژ، شهر اسلو با ۷۹۲ هزار نفر جمعیت می‌باشد. مساحت نروژ ۳۸۵٬۲۰۷ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵ میلیون و ۱۳۰ هزار نفر است. از مهم‌ترین شهرهای نروژ می‌توان به برگن ۲۷۲ هزار نفر، تروندهیم ۱۵۳ هزار نفر، استاوانگر ۱۱۱ هزار نفر و باروم ۱۰۳ هزار نفر اشاره کرد. تقریباً ۷۰ ٪ خاک نروژ به دلیل سرمای شدید و همجواری با قطب شمال غیرقابل سکنی می‌باشد و هرچه از شمال به طرف جنوب نروژ پیش برویم از سرمای هوا کاسته و به تراکم جمعیت افزوده می‌شود.

نروژ کشوری کوهستانی است ودارای هوای بسیار سردی است. قسمت عمده‌ای از اراضی نروژ حتی در منطقه کوهستانی پوشیده از جنگل است. چوب این جنگلها منبع درآمد خوبی برای کشور نروژ به‌شمار می‌آید. مدار شمالگان از نواحی شمالی این کشور عبور می‌کند. قسمتی از مرزهای نروژ و فنلاند را رود «تانا» تشکیل داده‌است.

هیچ کشوری به اندازه نروژ در سواحل خود، بریدگی‌های کوچک و بزرگ ندارد، این بریدگی‌ها متعلق به دوران یخچالی است. مشخصه خط ساحلی نروژ وجود آبدره‌ها (فیوردها fjords) و یک رشته خلیجک‌های طولانی، عمیق و باریک که از جریان یخچال‌ها شکل یافته‌است. بخش اعظم نروژ را ارتفاعاتی از سنگ سخت تشکیل می‌دهد. زمین‌های پست اصلی در امتداد ساحل اسکاژراک و در اطراف اسلوفیورد و تروندهیم‌فیورد است. سوالبارد (اسپیتس‌برگن) مجمع‌الجزایر سردی در اقیانوس منجمد شمالی است. یان‌ماین جزیره‌ای آتشفشانی بین نروژ و گروئنلند است. رودهای مهم نروژ، گلوما (گلاما)، لوگان، تانا هستند. بلندترین نقطهٔ نروژ، قلهٔ گالدهوپی گین است که ۲٬۴۶۹ متر ارتفاع دارد. آب و هوای نروژ به دلیل گرمای جریان خلیج (گلف استریم) معتدل است. تابستان‌ها با توجه به عرض جغرافیایی بسیار معتدل و زمستان‌ها طولانی و بسیار سرد است. ریزش برف و باران به بیش از ۲۰۰۰ میلی‌متر در غرب می‌رسد. بعضی نواحی دور از دریا به واسطه کوه‌ها، در حد محسوسی، باران کمتری دارند. ۹۴/۲ درصد خاک این کشور زمین قابل کشت است.

در شمال نروژ جزایر متعددی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: لوپهاوت، رینگ واسوی و سنیا. در شمال غربی نیز مجمع‌الجزایر لوفتون (لوفون) شامل ۱۲ جزیره بزرگ و ۳۵ جزیره کوچک، جزیره ویکنا، جزیره هیترا و فوریا واقع شده‌اند. کشور نروژ خلیج‌های فراوانی دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تانا، لاکسه، پورسانگر، وستافیورد در نواحی شمال و شمال غربی، فیوردین، بوکن، اوسلو و هاردانگر در نواحی غربی و جنوبی اشاره نمود.

قسمت اعظم نروژ را ارتفاعاتی از سنگ سخت تشکیل می‌دهد. در شمال اقیانوس منجمد شمالی با آب و هوای سرد در مناطق شمالی و نسبتاً سرد در مناطق مرکزی و آب و هوای معتدل در مناطق جنوبی. میانگین دما از ۴ درجه زیر صفر در دی ماه تا ۱۷ درجه سانتی گراد بالای صفر در خرداد، نوسان دارد و میزان بارش سالانه در همین منطقه، ۱۹۶ سانتی‌متر است. در بیشتر مناطق شمالی نروژ معمولاً شش ماه شب است و شش ماه روز است. اکثر مناطق شمالی نروژ معمولاً ۹ ماه در سال بارش برف و باران را به همراه دارد.

مردم[ویرایش]

نقشه زبانی نروژ (آمار ۲۰۰۷):

  هر دو

از جمعیت نروژ ۱۹/۹ درصد زیر ۱۴ سال، ۶۵/۲ درصد بین ۱۵ تا ۶۴ سال، و بقیه (۱۴/۹ درصد) بالای ۶۵ سال سن دارند. میانگین سنی نروژی‌ها ۳۷/۷ سال است. متوسط طول عمر برای مردان ۷۶/۱۵ سال و برای زنان ۸۲/۲۲ سال می‌باشد. میزان تولد ۱۲/۱۷ در هزار، و میزان مرگ ۷۲/۹ در هزار است. میزان باروری زنان ۱/۸ کودک برای هر زن است.

زبان نروژی در دو گویش خود، زبان رسمی این کشور است. نروژی یک زبان هندواروپایی از شاخهٔ زبان‌های ژرمنی است. وجود دو زبان در نروژ، باعث پیچیدگی مسائل زبانی این کشور شده‌است. این زبان‌ها، بوکمال[۴۲] (زبان کتابی) که نزدیک به زبان دانمارکی است و نینورسک[۴۳] (نروژی جدید) که نزدیک به لهجهٔ شمال سوئد است نام دارند و هردوی این زبان‌ها از سال ۱۸۸۵ به‌عنوان زبان‌های رسمی نروژ شناخته شده‌اند.[۴۴]

بیشینهٔ مردم نروژ از نژاد اسکاندیناوی از تبار وایکینگ‌ها و از شاخهٔ ژرمن‌ها هستند. اقلیت نژادی این کشور، قوم سامی (اسکاندیناوی) است. سامی‌ها بومیانی هستند که مدتی طولانی ساکن قسمت‌های شمالی نروژ، سوئد، فنلاند و روسیه بوده‌اند. جمعیت سامی‌ها ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود که از این تعداد تقریباً ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در نروژ زندگی می‌کنند. سامی‌ها زبان خاص خود را دارند که زبان سامی شمالی نامیده می‌شود و از خانوادهٔ زبان‌های فین‌واوگری از دستهٔ اورالی است و با زبان فنلاندی هم‌خانواده است. اکثر سامی‌ها هنوز هم در شمال نروژ زندگی می‌کنند؛ گرچه اسلو نیز یکی از شهرهایی است که در آن بیشترین تعداد سامی‌ها زندگی می‌کنند. امروزه فقط ۱۰٪ از سامی‌ها از طریق نگهداری گوزن شمالی گذرانِ زندگی می‌کنند. بیشتر آن‌ها در مشاغل دیگر کار می‌کنند. در سال ۱۹۸۹ نخستین مجلس شورای ویژهٔ سامی‌ها در نروژ گشایش یافت که اعضای آن به‌صورت دموکراتیک انتخاب می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، مهاجرت از کشورهای مختلف، به‌ویژه کشورهای اسلامی به نروژ، روندی فزاینده داشته‌است. در تاریخ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱ یک افراطیِ دست راستی به نام آندرس بریویک، اقدام به بمب‌گذاری و حملهٔ مسلحانه به اردوی جوانان طرفدار حزب حاکم کارگر در جزیرهٔ اتوئیا، نزدیک به اسلو، کرد و اقدام خود را هشداری برای جلوگیری از «خطر اسلام» نامید. این اقدام او، که ۷۷ کشته برجای گذاشت، باعث تنش‌هایی در جامعهٔ نروژ شد.[۴۵]

گرایش‌های مذهبی[ویرایش]

از مردم نروژ ۸۳/۶ درصد به عنوان مسیحی ثبت شده‌اند که ۷۹/۴ درصد آن مربوط به پیروان آیین لوتری می‌شود. در نظرسنجی‌ها و سرشماری‌ها، تنها ۲۰ درصد از مردم نروژ گفته‌اند که دین در زندگی آن‌ها دارای نقش یا اهمیت است.[۴۶] امروزه تنها ۲ درصد از مردم نروژ در آیین‌های کلیسا حضور پیدا می‌کنند که پایین‌ترین درصد در میان کشورهای اروپا است.[۱۵][۴۷]

طبق نظرسنجی ۲۰۱۰ یوروبارومتر، ۲۲ درصد از شهروندان نروژی پاسخ دادند که «آن‌ها باور دارند که خدا وجود دارد»، ۴۴ درصد پاسخ دادند که «آن‌ها باور دارند که نوعی روح یا قدرت حیات وجود دارد» و ۲۹ درصد پاسخ دادند که «آن‌ها به وجود هر گونه روح، خدا یا نیروی زندگی باور ندارند»، ۵ درصد هم پاسخی ندادند.[۴۸]

تقسیمات کشوری[ویرایش]

Norway (plus), administrative divisions - de (provinces) - colored.svg

از لحاظ تقسیمات کشوری نروژ از ۱۹ استان تشکیل گردیده‌است که زیر نظر استانداران و شورای منتخب اداره می‌شود. هر استان شامل تعدادی بخشداری (به نروژی: کمون (kommune) است. بیشتر امور جاری محل زیست افراد، توسط این بخشداری‌ها سروسامان می‌گیرد.

  1. آکرشوس (Akershus)
  2. آست آگدر (Aust-Agder)
  3. بوسکرود (Buskerud)
  4. فینمارک (Finnmark)
  5. هدمارک (Hedmark)
  6. هوردالاند (Hordaland)
  7. موره او رومسدال (More og Romsdal)
  8. نوردلاند (Nordland)
  9. نورد تروندلاگ (Nord-Trondelag)
  10. اوپلاند (Oppland)
  11. اسلو (Oslo)
  12. اوستفولد (Ostfold)
  13. روگالاند (Rogaland)
  14. سون او فیوردانه (Sogn og Fjordane)
  15. سور تروندلاگ (Sor-Trondelag)
  16. تلمارک (Telemark)
  17. ترومس (Troms)
  18. وست آگدر (Vest-Agder)
  19. وستفولد (Vestfold)

اقتصاد[ویرایش]

واحد پول نروژ، کرون با واحد جزء (اوره)(به نروژیøre) نام دارد.

نروژ دارای ذخایر زیادی از نفت خام، گاز طبیعی، مواد معدنی، آبزیان، چوب، آب شیرین و نیروی برق‌آبی است. صنعت نفت حدود یک‌چهارم از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد و این کشور چهارمین درآمد سرانه در جهان را دارا است. نروژ از الگوی کشورهای رفاه‌محور شمال اروپا پیروی می‌کند و در ازای دریافت مالیات‌های سنگین از شهروندان، دولت به آن‌ها بیمه درمانی همگانی اعطا می‌کند به آموزش عالی یارانه می‌دهد. در این کشور نظام فراگیر تأمین اجتماعی وجود دارد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و سپس دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ نروژ بالاترین شاخص توسعه انسانی در جهان را داشته‌است.[۱۶][۴۹]

صادرات عمدهٔ نروژ را نفت تشکیل می‌دهد به طوری که نروژ روزانه ۳ میلیون بشکه نفت خام صادر می‌کند ولی عضو سازمان جهانی اوپک نیست. از دیگر صادرات نروژ می‌توان به گوشت گاو، شیر و سایر فراورده‌های دامی اشاره کرد. بیش از نیمی از مساحت نروژ پوشیده از درخت است و چوب از صادرات عمده این کشور می‌باشد.

به‌دلیل داشتن خط ساحلیِ بسیار طولانی، آبزیان دریایی، یکی از چرخه‌های اقتصاد این کشور را تشکیل می‌دهند. نروژ ۳ نوع ماهی دارد که در هیچ جای دنیا یافت نمی‌شود. دیگر منابع مهم درآمد ارزیِ این کشور، صنعت ماهیگیری است و پرورش ماهی ـ که دولت با برنامه‌های توسعه تشویق کرده‌است ـ جای صید نهنگ و ماهی‌های اعماق دریا را می‌گیرد.

تنها قسمت کوچکی از این سرزمین قابل کشت است و در بخش کشاورزی و دامداری ـ که یارانهٔ زیادی به آن داده می‌شود ـ بیشتر به تولید لبنیات و علوفه می‌پردازند.

در چند سال گذشته، رشد تولید کند بوده‌است و در شرایط کنونی، دولت باید به‌دنبال شیوه‌ای رقابتی برای دریافت مالیات و نیز راه‌هایی برای جذب سرمایه‌گذاری باشد.

هزینهٔ زندگی در این کشور بالاست. هزینه‌ها در نروژ می‌تواند برای کسانی که برای اولین بار به آنجا می‌روند، حیرت‌انگیز باشد. اما دستمزد مناسب نیروی انسانی، این هزینه‌ها تقریباً با سطح درآمد افراد هماهنگی دارد.

کشور نروژ در حال تبدیل شدن به یک جامعه بدون اسکناس است. مدتهاست که کارت‌های اعتباری برای پرداخت حتی کوچکترین خریدها مورد استفاده قرار می‌گیرند. خدمات پرداخت تلفن همراه Vipps (پذیرش پرداخت دیجیتال) برای مشاغل کوچک و حتی معاملاتِ گران بازار رو به افزایش است. البته وجه نقد تقریباً در همه جا پذیرفته شده است، امّا انتظار می‌رود در آینده‌ای نه چندان دور پول کاغذی دیگر جایگاهی در بازار نروژ نداشته باشد.[۵۰]

اقتصاد نفت[ویرایش]

درحالی‌که اغلب کشورهای نفت‌خیز دنیا درآمدهای حاصل از فروش نفت خام خود را صرف هزینه‌های جاری می‌کنند، نروژ مشغول پس‌انداز کردن پول حاصل از فروش نفت خام و گاز در یک صندوق مستقل است. ارزش منابع مالی این صندوق حدود ۹۰۰ میلیارد دلار برآورد شده‌است و خود صندوق، معادل یک درصد مجموع سهام جهانی را در اختیار دارد. منابع این صندوق به اندازه‌ای است که اگر سهم هر شهروند نروژی با کرون، واحد پول آن کشور، محاسبه و پرداخت شود، همه آن‌ها میلیونر می‌شوند. در عمل، این صندوق یک حساب سرمایه‌گذاری عظیم است و به نظر می‌رسد که اغلب مردم نروژ از این وضعیت راضی هستند.

فرهنگ[ویرایش]

Norway-map.png

نگارخانه[ویرایش]

رتبه‌های بین‌المللی[ویرایش]

شاخص

شاخص رتبه شمار کشورهای مورد بررسی
شاخص توسعه انسانی ۲۰۱۵ ۱ ۱۸۷
نابرابری تعدیل شده شاخص توسعه انسانی ۲۰۱۵ ۱ ۱۵۰
شاخص زندگی بهتر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ۲۰۱۶ ۱ ۳۸
شاخص رفاه لگاتوم ۲۰۱۵[۵۱] ۱ ۱۴۲
شاخص راستکرداری عمومی ۲۰۱۶[۵۲] ۱ ۱۰۵
شاخص مردم‌سالاری ۲۰۱۵ ۱ ۱۶۷
سازمان خانه آزادی – رتبه‌بندی آزادی‌های سیاسی ۲۰۱۶[۵۳] ۱ ۱۹۵
سازمان خانه آزادی رتبه‌بندی آزادی‌های مدنی ۲۰۱۶[۵۳] ۱ ۱۹۵
گزارش سازمان کودکان را نجات دهید از وضعیت مادران جهان ۲۰۱۵[۵۴] ۱ ۱۷۹
سرانه کل هزینه بهداشت ۲۰۱۳ ۱ ۱۸۸
شاخص شکنندگی حکومت ۲۰۱۶[۵۲] ۲ ۱۷۸
درآمد ناخالص متوسط خانوار توسط مؤسسه گالوپ ۲۰۱۳ ۲ ۱۳۱
شاخص درآمد متوسط برابر جمعیت بالغ ۲۰۱۴–۲۰۰۹ ۲ ۳۵
شاخص بین‌المللی حقوق مالکیت ۲۰۱۵ ۲ ۱۲۹
کشورهای بستانکار بر پایه جایگاه سرمایه‌گذاری خالص بین‌المللی سرانه ۲۰۱۳ ۲ ۱۷
شاخص رضایت بیمار در نظام بهداشت ۲۰۱۵[۵۵] ۳ ۳۵
شاخص آزادی رسانه ۲۰۱۶ ۳ ۱۸۰
گزارش جهانی فاصله جنسیتی ۲۰۱۵ ۳ ۱۴۴
گزارش جهانی شادی ۲۰۱۶ ۴ ۱۵۷
شاخص تسلط به زبان انگلیسی مؤسسه EF 2015[۵۶] ۴ ۷۰
شاخص احساس فساد ۲۰۱۵ ۵ ۱۷۵
شاخص آمادگی دیجیتال ۲۰۱۴[۵۷] ۵ ۱۴۴
فهرست کشورها بر پایه هزینه سرانه مصرف نهایی خانوار ۲۰۱۳ ۵ ۱۶۳
شاخص آسانی انجام کسب‌وکار ۲۰۱۷ ۶ ۱۸۵
شاخص صلح جهانی ۲۰۱۶ ۱۷ ۱۶۳
شاخص جهانی‌سازی ۲۰۱۵ ۱۸ ۲۰۷
شاخص کارایی تجهیزات ۲۰۱۶[۵۳] ۲۲ ۱۶۰
شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۱۵ ۲۷ ۱۶۷

ویژگی‌ها[ویرایش]

در زیر ۳۰ ویژگی منحصر به فرد کشور نروژ طبق گفته‌های دکتر محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه بیان شده، اشاره می‌کنیم:[۵۸]

۱–۹۷ درصد مردم با اینترنت کار می‌کنند.

۲- بالاترین صندوق ذخیره دولت در جهان را دارد: ۸۸۴ میلیارد دلار.

۳- مردم نروژ چهارمین مردم خوشحال جهان بعد از دانمارک، سوئیس و ایسلند.

۴- هر ۹ دانش‌آموز یک معلم دارند.

۵- طی ۲۳ سال گذشته، نرخ تورم حدود ۲ درصد بوده‌است.

۶- طی ۳۵ سال گذشته، نرخ بیکاری حدود ۴ درصد بوده‌است.

۷- با پنج میلیون جمعیت، ۳۴۵ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد.

۸- طولانی‌ترین تونل جاده‌ای جهان را دارد: ۲۴٫۵ کیلومتر.

۹- کشور بر اساس قانون اساسی ۱۸۱۴ مدیریت می‌شود: ۲۰۳ سال پیش.

۱۰–۳۳ درصد کشور جنگل است.

۱۱- ششمین کشور در راحتی کسب و کار در میان ۱۸۹ کشور.

۱۲- کشور ۱۱۴۵ سال پیش تأسیس شده‌است.

۱۳–۶۸ درصد جامعه شاغل است.

  1. در دموکراسی، بهداشت، آزادی بیان و کیفیت زندگی، رتبه اول جهانی را دارد.
  2. کشور با مجموعه‌ای از دولت رفاه، نظام سرمایه‌داری و سوسیال دموکراسی مدیریت می‌شود.

۱۶–۳۰ درصد نیروی کار توسط دولت به کار گرفته شده‌است.

۱۷- صنایع نفت، مخابرات، آلومینیوم، توربین‌های آبی و بزرگترین بانک، دولتی است.

۱۸–۷۴٫۳ درصد مردم عضو کلیسای نروژ هستند.

۱۹–۱۶٫۳ درصد جمعیت کشور مهاجر از خاورمیانه یا آفریقا است.

۲۰- روز ۱۷ ماه مه که روز ملی است مردم بهترین لباس خود را می‌پوشند به تئاتر، کنسرت و جشن می‌روند.

۲۱- با ۱۴۱۲ کشتی، ششمین ناوگان تجاری جهان را دارد.

۲۲- اکثریت با نام کوچک یکدیگر را خطاب می‌کنند، بعضاً با اسم فامیل. افراد القاب ندارند.

۲۳- تا سال ۲۰۲۵، مصرف بنزین برای خودروها به پایان می‌رسد.

۲۴- چهارمین کشور در دنیا در تسلط مردم به زبان انگلیسی در خارج از کشورهای انگلیسی زبان.

۲۵–۸٫۷ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی.

۲۶- امید به زندگی: مردان ۸۱، زنان ۸۴ سال.

۲۷- دولت از بخش کشاورزی به شدت حمایت می‌کند.

۲۸- نرخ مالیات افراد ۴۷ درصد. نرخ مالیات شرکت‌ها: ۲۷ درصد.

۲۹- کارآمدترین و با ثبات‌ترین کشور جهان با بالاترین نرخ عدالت اجتماعی.

۳۰- در شاخص‌های توسعه انسانی طی ۱۵ سال گذشته: رتبه اول یا دوم.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

گاز طبیعی

گاز طبیعی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

میزان تولید گاز طبیعی در جهان برپایه کشور

سوخت های گرمازا

گاز طبیعی (به انگلیسیNatural gas) که معمولاً گاز گفته می‌شود نوعی سوخت فسیلی گازی شکل است. گاز طبیعی سوختی است که معمولاً اثرات زیان‌آور کمتری نسبت به سوخت‌های فسیلی دارد و جزء منابع تجدیدناپذیر می‌باشد.

در حال حاضر ۲۴ درصد مصرف جهانی انرژی را گاز طبیعی تشکیل می‌دهد که با آهنگ ۲٫۴ درصد در حال رشد است.[۱]

تاریخچه[ویرایش]

گاز طبیعی دارای تاریخی چند هزار ساله‌است. تقریباً در سال ۹۴۰ قبل از میلاد، مردمان سرزمین چین با استفاده از نی‌های تو خالی گاز طبیعی را از محل آن در خشکی به ساحل رسانده و از آن برای جوشاندن آب دریا و استحصال نمک استفاده می‌کردند. برخی از صاحب نظران بر این باورند که چینی‌ها چاه‌های گاز را حتی تا عمق ۶۰۰ متری نیز حفر می‌کردند. همچنین حفر چاه‌های گاز در ژاپن در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد گزارش شده‌است. سایر تمدن‌های باستانی نیز خروج گاز از زمین را متوجه شده و دریافته بودند که قابل اشتعال است و می‌سوزد؛ لذا معابدی برای محصور نگه داشتن این «شعله‌های جاودان» پر رمز و راز که بازدیدکنندگان به دیده احترام به آن‌ها می‌نگریستند بنا شد. گزارش‌های مختلفی از ستون‌های آتش و آبی جوشان و سحرآمیز که مانند روغن شعله‌ور می‌شد به ثبت رسیده‌است. اما اهمیت گاز طبیعی به عنوان سوخت مورد استفاده در زندگی بشر از اوایل دهه ۱۹۳۰ آغاز شد. در اواخر قرن بیستم مشخص شد که گاز طبیعی در بخش اعظم جهان صنعتی به یک منبع انرژی بسیار ضروری و حیاتی مبدل شده‌است. زغال‌سنگ در قرن نوزدهم انقلاب صنعتی را سبب شد و نفت خام که سوخت قرن بیستم بود باعث توسعه اقتصادی در جهان شد.

ترکیبات گاز طبیعی[ویرایش]

میلیون‌ها سال قبل، گاز طبیعی و نفت خام در اثر تجزیه و فاسد شدن گیاهان و اجساد حیوانات در ته دریاها و اقیانوس‌های قدیمی به‌وجود آمد. بخش اعظم این مواد ارگانیک در هوا تجزیه (اکسیده) و وارد جو شد؛ ولی بخشی دیگر قبل از تجزیه، مدفون یا وارد آب‌های راکد و فاقد اکسیژن شده و از اکسیده شدن آن‌ها جلوگیری به عمل آمد.
گاز طبیعی عمدتاً از متان (CH4) یعنی ساده‌ترین نوع هیدروکربن و هیدروکربن‌های پیچیده‌تر و سنگین‌تری چون اتان (C2H6)، پروپان (C3H8) و بوتان (C4H10) تشکیل شده‌است. در این میان گاز اتان برخی از میدان‌ها درصد قابل ملاحظه‌ای (تا حدود ۱۰٪ یا کمی بالاتر) را تشکیل می‌دهد. حال آنکه گازهای سنگین تر اجزای بسیار کوچکی را در ترکیب گاز طبیعی شامل می‌شوند همچنین ترکیباتی از قبیل H۲S ,CO۲ ،N۲ نیز همراه گاز طبیعی یافت می‌شوند که درصد آن‌ها در مخازن مختلف و حتی در قسمت‌های مختلف از یک مخزن، با یکدیگر متفاوت است. همچنین آب نیز همیشه با گاز طبیعی استخراج شده از مخازن همراه است که در پالایشگاه‌ها در بخشی به نام واحد نم زدائی، آب و ترکیب‌های مزاحم که سبب پایین آوردن ارزش حرارتی گاز شده و همچنین مشکلاتی در انتقال و مصرف گاز به‌وجود می‌آورند، از گاز طبیعی تفکیک می‌شوند و پس از آن، گاز به خطوط انتقال و در نهایت به مصرف‌کنندگان تحویل می‌شود.

چگالی گاز طبیعی[ویرایش]

NaturalGasProcessingPlant.jpg

چگالی گاز متان ۵۵ صدم است، ولی با توجه به ترکیبات سنگینتر همراه گاز طبیعی، چگالی آن می‌تواند به حدود ۶۵صدم نیز برسد؛ بنابراین گاز طبیعی از هوا سبکتر بوده و در صورت نشت از خطوط لوله یا سایر اجزاء شبکه گاز یا لوله‌کشی وسائل گاز سوز در منازل به سمت بالا حرکت می‌کند و در مکان‌های مسقف قسمت زیادی از گاز نشت شده در زیر سقف تجمع می‌کند.

اما سبکتر بودن گاز طبیعی با عث نمی‌شود که همه گاز نشت یافته از یک محل به سمت بالا برود بلکه بخشی از گاز نیز، به ویژه در صورتی که عناصر تشکیل دهنده هوا با آن اختلاط کامل پیدا کنند، به همراه هوا به اطراف نیز پراکنده می‌شود؛ و چون غلظتهای پائین گاز در هوا خطرناکتر است قابلیت انفجار در اطراف محل نشت نیز وجود دارد.

گاز طبیعی بعد از هیدروژن پاک‌ترین نوع سوخت فسیلی برای طبیعت است. زیرا عمدتاً دی‌اکسیدکربن و بخار آب تولید می‌کند. علاوه بر این متان یکی از مواد خام اصلی برای ساخت حلال‌ها و دیگر مواد شیمیایی ارگانیک است. پروپان و بوتان نیز از گاز طبیعی استخراج می‌شوند. گاز نفتی مایع شده (Liquefied Petroleum Gas) یا (LPG) اصولاً همان پروپان است و اغلب به جای گاز طبیعی در مناطق فاقد خطوط لوله مورد استفاده قرار می‌گیرد.

گاز طبیعی غالباً ناخالصی‌هایی چون دی‌اکسیدکربن (گاز اسیدی)، سولفید هیدروژن (گاز ترش) و آب و همچنین نیتروژن، هلیوم و سایر گازهای نادر را به همراه دارد. دی‌اکسید را به حوزه‌های نفتی قدیمی تخلیه شده تزریق می‌کنند تا تولید آن‌ها افزایش یابد. نیتروژن نیز گازی است قابل تزریق به حوزه‌های نفتی و هلیوم در صنایع الکترونیک تارتل موارد استفاده ارزشمند و فراوان دارد.

سولفید هیدروژن (H2S) بسیار سمی است و مقادیر بسیار ناچیز آن نیز می‌تواند کشنده و مهلک باشد. سولفید هیدروژن بسیار خورنده و فرساینده است و می‌تواند به لوله‌ها، اتصالات و شیرهای چاه آسیب و خسارت وارد کند؛ بنابراین قبل از انتقال گاز طبیعی به خطوط لوله، سولفید هیدروژن جداسازی شده و دی‌اکسید کربن و آب آن نیز از طریق آب‌زدایی یا نمک‌گیری گرفته می‌شود.

سوختن گاز طبیعی[ویرایش]

گاز طبیعی در صورتی که به‌طور کامل خشک و فاقد مواد زائد باشد و هوای کافی به آن برسد، با شعلهٔ آبی می‌سوزد و در غیر اینصورت شعله‌های قرمز، نارنجی، زرد یا سبز حاصل خواهد شد.

ارزش حرارتی گاز طبیعی[ویرایش]

هر متر مکعب گاز طبیعی به صورت متوسط هشت هزار و ششصد کیلو کالری ارزش حرارتی دارد، امّا این مقدار اسمی است و ارزش حرارتی دقیق گاز طبیعی هر میدان گازی، تابع ترکیبات آن بوده و به‌طور کلی هر چه درصد متان در گاز طبیعی بیشتر باشد ارزش حرارتی آن پائین‌تر است .
ارزش یک متر مکعب گاز طبیعی در شرایط استاندارد تقریباً به اندازه یک لیتر بنزین می‌باشد. مصرف یک بخاری گازی در هر ساعت از نیم تا یک و نیم متر مکعب گاز طبیعی می‌باشد. گازی که در منازل، محل‌های کسب و کار و بخش‌های صنعتی استفاده می‌شود در واقع متان خالص است که گازی بی‌رنگ و بی‌بو و با شعله‌های کم‌رنگ و به نسبت روشن می‌باشد.

دلایل مطلوبیت ویژه گاز طبیعی[ویرایش]

تقاضای جهانی انرژی طی دویست سال اخیر به دلیل نگرانی‌های زیست‌محیطی به سمت سوخت‌هایی با محتوای کربن کمتر متمایل شده‌است. طی این مدت انرژی مورد نیاز انسان از چوب (با محتوای کربن ۲۵/۱ نسبت به هیدروژن موجود در آن) به زغال‌سنگ سپس به نفت و در حال حاضر به گاز طبیعی (گاز متان با میزان کربن ۶۵٪) تغییر نموده و در این راستا سهم گاز طبیعی به عنوان سوخت در حال افزایش است.

گاز طبیعی منبع انرژی تقریباً پاکیزه، فراوان و ارزان قیمتی است که هم‌اکنون نیز به مقیاس وسیع برای مصارف صنعتی و خانگی به کار رفته و در طی دهه‌های آینده بهره‌برداری از آن گسترش خواهد یافت. در توسعه اقتصادی جهان، مناطق و کشورهای مختلف، به دلیل منابع و ذخایر عظیم در دسترس و توسعه تکنولوژی‌های خلاق، باعث کاهش هزینه‌ها و زمان اجرای پروژه‌ها و در نتیجه بهبود اقتصاد پروژه‌های توسعه و انتقال گاز شده‌است. همچنین تلاش جهانی برای کاهش گازهای گلخانه‌ای و گاز CO2 مزیت استفاده از گاز طبیعی در مقایسه با سایر سوخت‌ها را نشان می‌دهد.

دولت‌ها و صاحبان صنایع امروزه به دنبال آن دسته از حامل‌های انرژی هستند که آلاینده‌های کمتری تولید می‌کنند. به همین دلیل جهان به گاز طبیعی روی آورده‌است. در واقع گاز طبیعی در هر واحد انرژی حدود ۲۴ درصد نسبت به نفت خام و ۴۲ درصد نسبت به زغال‌سنگ گازهای آلاینده کمتری تولید می‌کند و این بیان‌گر آن است که می‌توان انرژی بیشتری مصرف و در مقایسه با نفت خام و زغال‌سنگ، آلاینده‌های کمتری تولید کرد.

مصرف گاز طبیعی در دهه ۱۹۹۰ در اروپا به شدت افزایش یافته، به‌طوری‌که در آلمان ۳۰ درصد، در ایتالیا ۵۰ درصد و در انگلیس ۱۰۰ درصد رشد داشته‌است و در مقابل تولید گاز آلاینده CO2، به همین نسبت کاهش یافته. هر چند انتشار CO2 و ذرات معلق در مقایسه با زغال‌سنگ و نفت قابل چشم‌پوشی است. لیکن مقادیر معتنابهی از NOx انتشار می‌یابد که نیازمند بررسی و مطالعات بیشتر آثار و تبعات آن در محیط زیست می‌باشد.

قابلیت اشتعال گاز طبیعی[ویرایش]

قابلیت اشتعال گاز طبیعی فقط در محدوده خاصی از نسبتهای اختلاط با هوا اتفاق می‌افتد که این محدوده را محدوده «قابلیت اشتعال» می‌نامند مرز پائین این محدوده را اشتعالL.E.L و مقدار بالای این محدوده را، حد بالای اشتعال U.E.L می‌نامند.

حد پائین اشتعال گاز طبیعی ۵ درصد و حد بالای آن ۱۵ درصد می‌باشد. بهترین حالت برای اشتعال گاز طبیعی نسبت ۱۰ درصد گاز با هواست که همان نسبتی است در فرمول ترکیب متان و اکسیژن (هوا) دیده می‌شود.

یک حجم متان برای سوخت کامل نیاز به ۲ حجم اکسیژن دارد و با توجه به اینکه یک حجم اکسیژن تا حدودی در ۵ حجم هوا موجود است؛ بنابراین می‌توان گفت که یک حجم متان نیاز به ۱۰حجم هوا دارد که تا حدودی همان نسبت یک به ۱۰ یا ده درصد است.

البته برای سوختن کامل نیاز به ۲۰ الی ۳۰ درصد هوای اضافی داریم ولی در انفجارها هر چه به نسبت ۱۰ درصد گاز در هوا نزدیک تر باشیم انرژی حاصل از انفجار بیشتر است.

در صورتی که نسبت‌های مخلوط گاز و هوا برای اشتعال مناسب باشد در دمایco ۵۹۰خود بخود مشتعل می‌شود و این دما را دمای احتراق یا دمای خود احتراقی گاز طبیعی می‌نامند.

گاز طبیعی جذب شده (ANG)[ویرایش]

یکی از روش‌های ذخیره‌سازی گاز طبیعی به صورت جذب شده می‌باشد. در این فرایند از جاذب‌های خاصی مانند کربن فعال در دما اتاق و فشار ۳٫۵ تا ۴ مگا پاسکال استفاده می‌شود. از این نوع ذخیره‌سازی می‌توان برای انتقال گاز یا در وسایل نقلیه استفاده نمود. مقدار گاز طبیعی جذب شده به بازیابی شده (نسبت حجم به حجم) از پارامترهای مهم در طراحی این فرایند می‌باشد که بهترین ظرفیت از نظر اقتصادی برای جاذب مورد استفاده حدود ۱۵۰ می‌باشد.[۲]

Uncategorized

پرچم انگلستان

پرچم انگلستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
England
Flag of England.svg
کاربرد پرچم زمینی شهروندی و کشوری
تناسب ۳:۵ name=”fotw”
پذیرفته‌شده 16th century
طرح Argent, a cross gules, i.e. a سرخ cross on a سفید background

پرچم انگلستان برگرفته از صلیب سنت جرج یک صلیب سرخ‌رنگ در مرکز زمینه سفید است. سابقه استفاده از این پرچم برای انگلستان به قرون وسطی بازمی‌گردد. این پرچم برای نخستین بار در ۱ ژانویهٔ ۱۸۰۱ به رسمیت شناخته شد و به عنوان پرچم غیر نظامی و پرچم استان شناخته می‌شود و همچنین دارای تناسب ۱:۲ است.

پرچم انگلستان به همراه پرچم‌های اسکاتلند و ایرلند، از اجزای تشکیل‌دهنده پرچم بریتانیا است.

نگارخانه[ویرایش]

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

ولز

ولز

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۱°۲۹′ شمالی ۳°۱۱′ غربی

Wales
Cymru
ولز
ولز
نشان ملی ولز
نشان ملی
شعار: ولز برای همیشه
(Cymru am byth)
سرود: سرزمین نیاکان
(“Hen Wlad Fy Nhadau”)
موقعیت ولز
پایتخت
و بزرگترین شهر
کاردیف
۵۱°۲۹′ شمالی ۳°۱۱′ غربی
زبان(های) رسمی انگلیسی، ولزی
حکومت مشروطه سلطنتی
ملکه الیزابت دوم
کاروین جونز وزیر اول ولز
بوریس جانسون
بنیان‌گذاری ۱۰۵۶
مساحت
• کل
۲۰٬۷۷۹ کیلومترمربع (۸٬۰۲۳ مایل‌مربع) (نامعلوم)
جمعیت
• سرشماری
۳٬۱۲۵٬۰۰۰ (نامعلوم)
• تراکم
۱۴۰ /به ازای هر کیلومترمربع (۳۶۲٫۶ /مایل‌مربع) (نامعلوم)
واحد پول پوند استرلینگ (GBP)
منطقه زمانی GMT
• تابستان (ساعت تابستانی)
BST
پیش‌شماره تلفنی ۴۴
دامنه سطح‌بالا .uk

ولز گوش دهیدi‎/ˈwlz/‎ (به انگلیسیWales، تلفظ: ولز؛ به ولزیCymru) از پادشاهی‌های پیشین است که امروزه به همراه انگلستان و اسکاتلند و ایرلند شمالی کشور بریتانیا را تشکیل می‌دهند. مرکز ولز شهر کاردیف است. ولز در جنوب غربی جزیره بریتانیا واقع است و از سوی شرق با انگلستان هم‌مرز است. ولز در غرب رودخانه سورن (Severn) واقع شده‌است.

جمعیت ولز در حدود سه میلیون نفر است و به دو زبان انگلیسی و ولزی سخن می‌گویند.

ولز زبان ویژه خود را دارد که از ریشه سلتی است و منطقه‌ای است خودگردان با پرچم جداگانه خود اما اداره امور خارجه آن در دست بریتانیا است؛ بنابراین ولز، در معنای واقعی کلمه یک «کشور» نیست اما یک واحد سیاسی به‌شمار می‌آید که در امور داخلی خود خودگردانی دارد.

ولزی‌ها از ریشه هندواروپایی و زبان آن‌ها نیز از خانواده هندواروپایی است. نام ولز از واژه ژرمنی والها (Walha) آمده که خود آن نیز احتمالاً از نام قوم سلتی ولکی‌ها (Volcae) گرفته شده‌است. نام والونی در بلژیک، والاچیا در رومانی و والیس در سوئیس نیز از نام همین قوم گرفته شده‌است.

گرچه ولز با بقیه بریتانیای کبیر تاریخ مشترک سیاسی و اجتماعی تنگاتنگی دارد اما هویت فرهنگی جداگانه‌ای برای خود حفظ کرده‌است که بیشتر بر مبنای زبان شکل گرفته‌است. ولز رسماً دوزبانه است و زبان‌های ولزی و انگلیسی در سطحی برابر رسمیت دارند. بیش از ۵۸۰ هزار ولزی‌زبان در ولز زندگی می‌کنند که حدود ۲۰ درصد از جمعیت ولز را تشکیل می‌دهند.

با برگزاری یک همه‌پرسی در ۱۸ سپتامبر ۱۹۹۷ و رای شهروندان ولز به تشکیل یک مجمع ملی در این منطقه، در سال ۱۹۹۹ تونی بلر از اعطای خودمختاری به ولز حمایت کرد، در یکم ژوئیه ۱۹۹۹ مجمع ملی نیز در ولز گشایش یافت و نخستین حکومت خودگردان ولز پس از ۶۰۰ سال در این ناحیه به وجود آمد. در سال ۲۰۰۰، رودری مورگان به عنوان رئیس مجمع ملی ولز انتخاب شد.

از زمان آغاز به کار مجلس ملی ولز، تمایل برای آموزش زبان ولزی به کودکان این منطقه و احیاء فرهنگ ولزی رو به افزایش بوده‌است. با این وجود از میان جمعیت ولز تنها یک پنجم جمعیت قادر به تکلم زبان ولز هستند. سطح پایین‌تر قیمت مسکن و مواد غذایی در ولز، کم‌هزینه‌تر بودن تحصیلات دانشگاهی و همچنین رایگان بودن دارو از تفاوت‌های میان ولز و انگلستان است.

مذاهب رایج در ولز شاخه‌های کالوینیست متدیست، کلیسای ولز، انگلیکان و کاتولیک از دین مسیحیت می‌باشد. واحد پول ولز نیز، پوند استرلینگ با واحد جزء (پنی) نام دارد. ولز در سده‌های گذشته وابسته به معادن فلزات و متالورژی و صنایع دیگر بود. از مهم‌ترین صادرات ولز می‌توان به ماهی، فراورده‌های کشاورزی و دامی اشاره کرد.

از مهمترین شهرهای ولز می‌توان سوانزی، نیوپورت، پمبروک، نیگو، کردبستان، ابریستویت و هالی هد را نام برد. شمال و مرکز ولز را رشته‌کوه‌های کامبرین فراگرفته، بقیهٔ نقاط نیز عموماً تپه‌ای می‌باشد. بلندترین نقطهٔ ولز، قلهٔ اسنودون با ۱۰۹۰ متر ارتفاع در شمال ولز واقع شده‌است.

شاهزاده چارلز هنگامی که ۹ ساله بود عنوان شاهزاده ولز به او اعطا شد. دیلان توماس از ادیبان نامدار ولز است.

کاردیف به عنوان مرکز ولز در دهه گذشته شاهد اجرای طرح‌های ساختمانی عمده‌ای بوده که ساختمان جدید مجلس و همچنین یک مرکز خرید مدرن در مرکز شهر، از جمله آنهاست. ساختمان مجلس ملی ولز از جمله ساختمان‌هایی است که نمای خلیج کاردیف را تغییر داده‌است.

تاریخچه[ویرایش]

نشان سلطنتی ولز

ولز از دوران باستان زیستگاه مردم سلت بوده، رومی‌ها با حمله به بریتانیا از سده ۱ تا ۵ میلادی ولز را در اختیار خود داشتند. سپس آنگل‌ها، ساکسون‌ها و ژوت‌ها به جزیرهٔ بریتانیا یورش بردند ولی دستشان به ولز نرسید، در آغاز قرن ۸ میلادی قبایل گوناگون ولز با همسایگان شرقی خود آنگلوساکسون‌ها وارد جنگ شدند ولی ولزی‌ها که قبایل جنگجویی به‌شمار می‌آمدند قادر بودند حملهٔ دشمنان را خنثی کنند. در سال ۱۰۶۶ میلادی، ویلیام فاتح انگلستان را مقهور قدرت خود ساخت، ارتش نرماندی او در سال ۱۰۹۳ به ولز حمله برد و در آن را اشغال کرد. در سال ۱۲۸۲ انگلیس کاملاً ولز را به تصرف درآورد؛ و در سال ۱۲۸۴، اساسنامهٔ رودلان Statute of Rhuddlan حکومت انگلیس را بر ولز رسمی اعلام کرد.

در سال ۱۳۰۱ ادوارد اول ولز را به پسرش واگذار کرد، او بعداً به عنوان ادوارد دوم پادشاه انگلستان شد. در سال ۱۴۰۰ میلادی شاهزادهٔ ولز، اوون گلندوور (Owen Glendower) شورشی را علیه انگلیس رهبری کرد، او چهار سال بعد از قدرت جدا شد. هرچند در سال ۱۴۱۰ قیام او سرکوب شد. در سال ۱۴۸۵ هنری هفتم پادشاه انگلیس شد، او اولین ولزی بود که در تاریخ پادشاهی انگلیس به این سمت می‌رسید. پسر او، هنری هشتم انگلیس و ولز را به وسیلهٔ «قانون اتحاد» در سال ۱۵۳۶ به یکدیگر پیوند داد.

انقلاب صنعتی اقتصاد سنتی ولز را که مبتنی بر کشاورزی و چوپانی بود تهدید می‌کرد. در قرن بیستم، اقتصاد ولز بر پایهٔ تولید زغال‌سنگ بنا نهاده شد. پس از جنگ جهانی اول قیمت زغال سنگ افت و سقوط چشمگیری داشت، همین مسئله موجب کسادی اقتصاد و بیکاری گسترده در ولز شد. طی سال‌های اخیر تجدید حیات زبان و فرهنگ ولزی در میان مردم ولز، قدرت و هویت فرهنگ مردم ولز را اثبات کرده‌است. با برگزاری یک همه‌پرسی در ۱۸ سپتامبر ۱۹۹۷ و رای اتباع ولز به تشکیل یک مجمع ملی در این منطقه نخستین حکومت خودمختار ولز پس از ۶۰۰ سال در این ناحیه به وجود آمد. در سال ۲۰۰۰، رودری مورگان به عنوان رئیس مجمع ملی ولز انتخاب شد.

سیاست[ویرایش]

ولز کماکان فرایند قدرت‌سپاری Devolution از سوی حکومت مرکزی را طی می‌کند و چشم‌انداز استقلال کامل آن از بریتانیا مشخص نیست؛ گرچه به نظر هم نمی‌رسد که بیشتر مردم این کشور در شرایط کنونی خواستار استقلال باشند.

از سال ۱۹۹۹ که با تأیید مجلس عوام بریتانیا، مجلس شورای ملی ولز فعالیت خود را آغاز کرد، به تدریج روند واگذاری اختیارات از پارلمان در لندن به مجلس در کاردیف آغاز شد.

هم‌اینک لندن علاوه بر تعیین بودجه سالانه ولز، مسئولیت تصمیم‌گیری دربارهٔ مسائل ملی مانند سیاست خارجی، امنیت و دفاع را برعهده دارد و حق تصمیم‌گیری دربارهٔ مواردی مانند آموزش، بهداشت، و خدمات اجتماعی به مجلس کاردیف اعطاء شده، هرچند کاردیف کماکان حق قانونگذاری ندارد و مفاد قانونی جهت تأیید به شکل پیشنهاد به مجلس عوام ارائه می‌شوند.

از اقدامات مجلس ملی ولز طرحی منحصر به ولز، موسوم به «بازفعالی» React است که به کارفرماهایی که قصد استخدام کارمند جدید را دارند، بودجه‌ای اختصاص داده تا از طریق آن افراد بیکار شده را آموزش بدهند و جذب کنند.

بخش‌های اداری[ویرایش]

ولز از سال ۱۹۹۶ به ۲۲ بخش تقسیم شده‌است. بخشداری‌ها در این بخش‌ها مسئولیت آموزش، امور اجتماعی، خدمات زیست‌محیطی و راهداری را برعهده دارند.[۱] آوانویسی فارسی تلفظ نام‌ها برپایه تلفظ‌های موجود در وبگاه فوروو[پیوند مرده] انجام شده‌است.

بخش‌های ولز

noframe

در این نقشه، شهرها با علامت * و بخش‌ها با علامت † نشان داده‌اند. صورت ولزی نام‌ها در نقشه در پایین هر نام آورده شده‌است.

صنعت گردشگری[ویرایش]

شش درصد از جمعیت ولز در صنعت گردشگری و صنایع مرتبط به کار اشتغال دارند. از سال‌ها پیش دولت این کشور با احداث ۵۰ زمین گلف استاندارد، دعوت از گلف‌بازان بین‌المللی و برگزاری تورنمنت‌های بین‌المللی به توسعه گردشگری گلف و جذب گردشگران ثروتمند گلف‌باز پرداخته‌است. دولت ولز قصد دارد با معرفی کلیساهای این کشور در کشورهای گوناگون جهان به ویژه کشورهای اروپایی، این کشور را به یک مقصد گردشگری مذهبی تبدیل کند که در این مسیر بر روی جذب گردشگر به کلیسای مشهور «سن وینفرد» برنامه‌ریزی شده‌است.[۲]

این کلیسا که قدمتی در حدود ۶۰۰ سال دارد، هرساله ۳۰ تا ۷۰ هزار بازدیدکننده دارد.[۳]

ورزش[ویرایش]

گری اسپید در دسامبر ۲۰۱۰ سرمربی تیم ملی فوتبال ولز شد. پیروزی ۴ بر یک تیم او در دیدار دوستانه با تیم ملی فوتبال نروژ در تاریخ ۱۲ نوامبر، سومین پیروزی پیاپی برای ولز بود. بسیاری از کارشناسان فوتبال امید داشتند که تیم ملی ولز با مربیگری گری اسپید، جایگاه و موقعیت بهتری در عرصه فوتبال جهان دست یابد و پنج پیروزی این تیم در دوران کوتاهی که اسپید هدایت ولز را به عهده گرفت، این خوشبینی را تشدید می‌کرد. اما گری اسپید روز یکشنبه، ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ در خانه‌اش در چستر خودکشی کرد.

رایان گیگز اسطوره تیم فوتبال منچستر یونایتد و گرت بیل ستاره کنونی تیم فوتبال تاتنهام اهل کشور ولز هستند.

دوچرخه‌سواری مرداب از ورزش‌هایی است که در ولز انجام می‌شود و چهاردهمین دوره مسابقه‌های دوچرخه‌سواری مرداب در ژوئیه ۲۰۱۱ در ولز برگزار شد.

جو کلزاگی قهرمان مشتزنی میان‌وزن جهان از ولز جایزه بزرگ «بهترین شخصیت ورزشی» سال ۲۰۰۷ میلادی را از آن خود کرد.

Uncategorized

اسکاتلند

اسکاتلند

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۵°۵۷′ شمالی ۳°۱۲′ غربی

اسکاتلند
Alba / Scotland
اسکاتلند
نشان ملی اسکاتلند
نشان ملی
شعار: در تلاشم برای دفاع، خداوندا از من دفاع کن
موقعیت اسکاتلند
پایتخت ادینبرو
۵۵°۵۷′ شمالی ۳°۱۲′ غربی
بزرگترین شهر گلاسگو
زبان(های) رسمی انگلیسی، گیلیک اسکاتلندی، اسکاتس
حکومت مشروطه سلطنتی
• • ملکه
• وزیر
• نخست‌وزیر
ملکه الیزابت دوم
نیکلا استرجن
بوریس جانسون
مساحت
• کل
۷۸٬۳۸۷ کیلومترمربع (۳۰٬۲۶۵مایل‌مربع)
• آبها (٪)
۱٬۹۱
جمعیت
• سرشماری
۵٬۳۲۷٬۷۰۰[۱]
• تراکم
۶۵ /به ازای هر کیلومترمربع (۱۶۸٫۳ /مایل‌مربع)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP) برآورد ۲۰۱۴
• کل
۲۴۶ میلیارد دلار
واحد پول پوند استرلینگ (GBP)
منطقه زمانی GMT
• تابستان (ساعت تابستانی)
BST
پیش‌شماره تلفنی ۴۴
دامنه سطح‌بالا .uk

اسکاتلند (به انگلیسیScotland به گیلیک اسکاتلندیAlba) کشوری است در شمال غرب اروپا که یک‌سوم شمالی بریتانیای کبیر را دربر می‌گیرد. اسکاتلند دومین کشور بزرگ بریتانیاست که از انگلستان کوچکتر است ولی به لحاظ پهناوری و جمعیت آن از مجموع ولز و ایرلند شمالی بیشتر است.

اسکاتلند همراه با انگلستان، ولز و ایرلند شمالی کشور بریتانیای کبیر را تشکیل می‌دهد. در کنار خاک اصلی، اسکاتلند هم‌چنین ۷۹۰ جزیره دارد که جزایر شمالی و هِبریدیز از آن جمله هستند.[۲] از این تعداد ۹۳ جزیره با داشتن %۲ جمعیت کشور، مسکونی هستند.[۳]

پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبرو یا ادینبورگ است.

در آب‌های اسکاتلند در دریای شمال ذخایر مهمی از نفت خام وجود دارد.

اسکاتلند و انگلستان تا سال ۱۷۰۷ کشورهایی با پادشاهی مستقل بودند اما در تاریخ یکم ماه مه ۱۷۰۷ دو کشور طی توافقنامه‌ای با هم متحد شده، کشور «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر» را به وجود آوردند.

پرچم کنونی بریتانیای کبیر از ترکیب پرچم اسکاتلند (زمینه آبی، ضربدر سفید) و پرچم انگلستان (زمینه سفید، صلیب سرخ) به وجود آمده‌است.

تاریخچه[ویرایش]

نشان سلطنتی اسکاتلند

پادشاهی اسکاتلند در سده‌های میانه کشوری مستقل بود. پیوند اسکاتلند با انگلستان به شکل رسمی در سال ۱۶۰۳ آغاز شد که جیمز ششم، پادشاه اسکاتلند تاج‌وتخت انگلستان را به ارث برد و به شاه جیمز اول در این کشور هم بدل شد. اسکاتلند و انگلستان هنوز روی کاغذ از هم جدا بودند اما تاج پادشاهی هر دوی این کشورها را به‌طوری اتفاقی یک نفر بر سر گذاشت. این شرایط تا تصویب «قانون اتحاد بریتانیا» در سال ۱۷۰۷ که پادشاهی‌های انگلستان و اسکاتلند را تا امروز به یکدیگر ملحق ساخته، ادامه داشت.[۴] پیش از سال ۱۷۰۷ تماس بسیار اندک یا حتی همدلی بسیار کمتری میان این دو کشور وجود داشت. تمام اسکاتلندی‌ها پرسبیتری یا یعقوبی یهودی و این به تنهایی برای ایجاد بیگانگی میان آن‌ها و چهار پنجم از جمعیت انگلستان بسنده بود. اسکاتلندی‌های بسیار اندکی به جنوب سفر می‌کردند و تعداد انگلیسی‌هایی که روانهٔ شمال می‌شدند حتی از آن‌ها هم کمتر بود. فرانسه، متحد سنتی اسکاتلند، دشمن سنتی انگلستان بود. عالمان و روحانیان اسکاتلندی برای ادامهٔ تحصیلات و الهام‌گیری‌های فکری به دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیهٔ اروپای قاره‌ای می‌نگریستند و نه به انگلستان.[۴]

دست کم سه شورش خونبار یعقوبی‌ها در سال‌های ۱۶۹۰، ۱۷۱۵ و ۱۷۴۵ بنیان‌های اسکاتلند را به لرزه درآورد. در پی این رخدادها اشراف اسکاتلند قدرت نظام ارباب رعیت باقی‌مانده خود را از دست دادند و مناطق اسکاتلند کوهستانی (هایلند) فتح شدند و تحت کنترل درآمدند. کلیسای اسکاتلند به ندرت فشار پدید آمده در روابط تازهٔ خود با کلیسای اسقفی را تحمل می‌کرد و دست آخر دچار چنددستگی شد.[۵]

سیاست[ویرایش]

با وجود آنکه اسکاتلند در امور سیاسی بین‌المللی مانند عضویت در اتحادیه اروپا و عضویت در سازمان ملل متحد و برخی از امور داخلی نظیر برخی از انتخابات‌ها نظیر انتخابات سراسری بریتانیا به عنوان بخشی از پادشاهی متحد به حساب می‌آید؛ ولی دارای نظام حقوقی و نظام آموزشی مستقل از انگلستان، ولز و ایرلند شمالی است.

دولت محلی اسکاتلند نظام بهداری و درمانی عمومی را همچنان رایگان نگهداشته‌است و دانشجویان اسکاتلندی نیز از پرداخت شهریه‌های دانشگاهی معاف هستند.[۶]

همه‌پرسی تاریخی در مورد استقلال اسکاتلند روز پنجشنبه ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۴ میلادی (۲۷ شهریور ۱۳۹۳) برگزار شد که مردم به آن %۵۵ رأی مخالف دادند.[۷] با این که احزاب سنتی بریتانیا یعنی حزب محافظه کار، کارگر و لیبرال دموکرات مخالف جدایی از بریتانیا هستند اما حزب سبزها گفته‌است از برنامه حزب ملی اسکاتلند برای استقلال حمایت خواهد کرد. دولت محلی اسکاتلند با حفظ برنامه‌های عدالت اجتماعی، ایجاد شرایط رقابتی و دسترسی به درآمد نفت و گاز دریای شمال قادر خواهد بود در صورت رأی موافق مردم، پس از ۳۰۷ سال یکپارچگی با انگلستان، کشور مستقل اسکاتلند را بار دیگر تأسیس کند.[۶]

از عواملی که از احساسات استقلال‌طلبی اسکاتلندی‌ها در دهه اخیر کاسته آغاز فعالیت پارلمان اسکاتلند بود که در طی روند قدرت‌سپاری به دولت محلی عملاً اختیارات گسترده‌تری نسبت به مجلس شورای ملی ولز کسب کرد.[۸]

نظام قضایی اسکاتلند از بریتانیا مستقل است، بر روی نظام آموزشی خود کنترل کامل دارد، تا اندازه‌ای اندک از اختیار تغییر میزان مالیات‌ها و از نهادی معادل وزارت کشور برخوردار است که بجز مسئله مواد مخدر، سلاح، قمار و مهاجرت در باقی موارد می‌تواند تصمیم‌گیری کند. با این حال غیبت احزاب اسکاتلندی (همانند احزاب ولز یا ایرلند شمالی) در مناظره‌های انتخاباتی در میان اسکاتلندی‌ها نوعی حس انزوا ایجاد کرده‌است.[۸]

نمای داخلی پارلمان اسکاتلند.

جغرافیا[ویرایش]

نقشه اسکاتلند.

اسکاتلند از شمال با دریای نروژ، از شرق با دریای شمال، از جنوب غربی با دریای ایرلند و از غرب با اقیانوس اطلس شمالی مرز آبی دارد. علاوه بر سرزمین اصلی اسکاتلند در جزیره بریتانیا، اسکاتلند شامل ۷۹۰ جزیره کوچک و بزرگ است. آب‌های ساحلی این کشور، عمدتاً در دریای شمال، منبع بزرگ‌ترین ذخایر نفت خام و گاز طبیعی در بین کشورهای اروپا است.

بخش بزرگی از بلندی‌های بریتانیا در اسکاتلند واقع شده و ناحیه‌ای سرسبز و پوشیده از چمنزار است که قسمت عمده جنگل‌های کشور را دربرگرفته‌است. رودهای زیادی در آن جریان دارند که از آن جمله می‌توان به رودهای دی، کلیاد و توئید اشاره نمود. بلندترین نقطه آن قله بن نویس با ۱۳۴۳ متر ارتفاع است.

نمایی از روستای گلنفینان، در منطقه لوچابور اسکاتلند

اقتصاد[ویرایش]

مرکز اصلی بانک سلطنتی اسکاتلند (RBS) – یکی از ۵ بانک بزرگ جهان – در ادینبرو قرار دارد. شهر گلاسگو بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند و یکی از ۳ شهر بزرگ کشور بریتانیا است. گلاسگو و حومهٔ آن حدود ۴۱ درصد کل جمعیت اسکاتلند را در خود جای داده‌است. سومین شهر بزرگ اسکاتلند و مرکز فعالیت صنعت نفت بریتانیا شهر ابردین در شمال شرق اسکاتلند است.

سقوط بانک سلطنتی اسکاتلند و هلیفکس که بزرگترین موسسه‌های مالی فعال در اسکاتلند نیز تلقی می‌شدند باعث شد تا هزاران نفر شغل خود را از دست دادند اما این دو بانک به نوعی توسط دولت بریتانیا از ورشکستگی نجات یافتند.[۸]

براوردهای آماری[ویرایش]

نگاهی به آمارهای اصلی نشان می‌دهد که هزینه‌های دولت به ازاء هر فرد در اسکاتلند، بیشتر از هزینه‌های متوسط در بریتانیا است. در سال ۲۰۱۱ این رقم در اسکاتلند ۱۲۱۰۰ پوند و در کل بریتانیا ۱۰۹۰۰ پوند بوده‌است.

سهم اسکاتلند در درآمد بریتانیا از محل مالیات ۸٫۲ درصد است. این رقم بازتاب درصد جمعیت آنجا نسبت به بریتانیاست که معادل ۸٫۳ درصد است. «گزارش مخارج و درآمد دولت محلی اسکاتلند» نشان دهنده جزئیات بیشتری در این زمینه است.[۳]

برآورد میزان بدهی اسکاتلند مشکل است. طبق گزارش مخارج و درآمد دولت محلی اسکاتلند، با توجه به جمعیت اسکاتلند، سهم آن در بدهی بریتانیا ۹۲ میلیارد پوند است و این میزان ۶۲ درصد تولید ناخالص داخلی است؛ ولی محاسبه با استفاده از توازن مالی، میزان تخمینی این بدهی ۵۶ میلیارد پوند خواهد بود که ۳۸ درصد از تولید ناخالص داخلی اسکاتلند است. شیوه‌های محاسبه دیگر، رقم‌های متفاوتی به دست خواهد داد.[۳]

۷٫۵ درصد جمعیت فعال اقتصادی در اسکاتلند بیکار هستند میزان بی‌کاری در کل بریتانیا ۷٫۸ درصد است.[۳]

دستمزد هفتگی معمول در اسکاتلند ۴۹۸ پوند است؛ این رقم از میزان دستمزد در انگلستان کمتر ولی از ولز و ایرلند شمالی بیشتر است.[۳]

نظرسنجی «هزینه‌های زندگی و مواد غذایی» نشان می‌دهد در حالی که اسکاتلندی‌ها، نسبت به کل بریتانیا، به‌طور متوسط مقدار کمتری برای خرید مواد غذایی هزینه می‌کنند، ولی پول بیشتری برای خرید دخانیات و مشروبات الکلی صرف می‌کنند.[۳]

اقتصاد نفت[ویرایش]

هر چند انحصار بهره‌برداری از نفت دریای شمال، دریایی که در مجاورت اسکاتلند قرار دارد کماکان در دست بریتانیا باقی‌مانده‌است اما اسکاتلند در طی قرن بیستم با رشد صنایع سنگین مانند کشتی‌سازی در گلاسکو قدرت گرفت.[۸] در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی حمایت دولت بریتانیا از این صنایع از بین رفت و عمده کارخانه‌های فعال در این صنایع مجبور به تعطیلی شدند اما صنعت و فرهنگ کارگری، ذهنیت سیاسی مردم را شکل داده بود.[۸]

اگر درآمد حاصل از نفت در آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی لحاظ شود اسکاتلند به‌طور کلی درآمد سرانه بیشتری نسبت به بریتانیا دارد. طبق تخمین دولت محلی اسکاتلند این رقم ۲۶٬۴۲۴ پوند در مقایسه با ۲۲٬۳۳۶ پوند در بریتانیاست. اگر درآمد نفت در تولید ناخالص داخلی لحاظ نشود، تفاوت زیادی بین دو رقم نیست؛ به‌طوری‌که تولید ناخالص داخلی سرانه در اسکاتلند ۲۰٬۵۷۱ و در بریتانیا ۲۰٬۸۷۳ پوند خواهد بود.[۸]

آمار مربوط به منابع نفت و گاز دریای شمال متغیر است. درآمد بریتانیا به‌طور کل از منابع نفت از ۱٫۵ میلیارد پوند در سال ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲، تا ۲۷ میلیارد پوند در سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ تغییر کرده‌است. طبق برآوردها، ۱۰ تا ۲۰ درصد از درآمد اسکاتلند از محل مالیات مبتنی بر نفت است در حالی که این رقم برای کل بریتانیا ۱٫۵ درصد است.[۳]

پیش‌بینی‌های موجود دربارهٔ ذخایر نفتی بسیار متفاوت است. طبق اعلام اداره آمار ملی بریتانیا، ارزش ذخایر نفتی که هنوز مورد بهره‌برداری قرار نگرفته، ۱۲۰ میلیارد پوند است در حالی که برآورد دولت محلی اسکاتلند حاکی است که ارزش ذخایر نفت و گاز دریای شمال، ۱۵۰۰ میلیارد پوند به قیمت عمده فروشی است.[۳]

شهرها[ویرایش]

پایتخت اسکاتلند شهر تاریخی ادینبورگ یا ادینبرو است. ادینبرو دومین شهر بزرگ اسکاتلند و یکی از مراکز مهم اقتصادی و بانکداری اروپا است. این شهر در عصر روشنفکری اسکاتلند در سده هیجده باعث شد تا اسکاتلند به یکی از کانون‌های بازرگانی، فکری و صنعتی اروپا تبدیل شود. جریان روشنفکری و «روشنگری اسکاتلندی» از ۱۷۴۰ تا ۱۷۹۰ بال و پر یافت. بر خلاف آنچه در فرانسه رخ داد بسیاری از طلایه‌داران این نهضت در اسکاتلند از دانشگاهیان بودند.[۵]

گلاسگو که بزرگ‌ترین شهر اسکاتلند است از شهرهای مهم صنعتی بریتانیا به‌شمار می‌آید.

مردم[ویرایش]

اسکاتلند ۵ میلیون و ۳۳۰ هزار نفر جمعیت دارد. یعنی حدود ۸٫۳ درصد از جمعیت بریتانیا در اسکاتلند زندگی می‌کنند. حدود ۲٪ جمعیت اسکاتلند در جزیره‌ها زندگی می‌کنند.[۳] زبان رسمی آن انگلیسی است. زبان‌های گیلیک اسکاتلندی و اسکاتس نیز دو زبانی هستند که به عنوان زبان محلی در اسکاتلند رسمیت دارند. گیلیک اسکاتلندی از ریشه زبان‌های سلتی و اسکاتس از ریشه زبان‌های ژرمنی غربی است.

مطابق با نتایج سرشماری سال ۲۰۱۱ میلادی حدود ۵۴ درصد مردم اسکاتلند ابراز داشته‌اند که مسیحی هستند، در حالیکه حدود ۳۷ درصد خود را بی‌دین اعلام نموده‌اند. حدود ۲ درصد اعلام نموده‌اند که به یکی از دین‌های اسلام، یهودیت، هندو، بودائی و … اعتقاد دارند. ۷ درصد باقی‌مانده نیز از ابراز دین خود اجتناب نموده‌اند.[۹]

هَگیس، غذای سنتی اسکاتلندی‌ها که با دل و قلوه چرخ شده گوسفند و پیاز و ادویه تهیه می‌شود، دامن مردانه موسوم به کیلت، لهجه محلی و موسیقی و هنر اسکاتلندی به‌طور عام از ویژگی‌های فرهنگی متمایز در اسکاتلند است. موسیقی محلی بیشتر با نی‌انبان نواخته می‌شود و آبجو و ویسکی از اصلی‌ترین نوشیدنی‌های الکلی در اسکاتلند هستند.

اسکاتلند به ویژه در قرن بیستم از خاستگاه‌های اندیشه‌های چپی بود و حتی تفکرات کمونیستی هم تا اندازه‌ای در این منطقه رواج یافت. آنچه به تثبیت این اندیشه‌ها کمک کرد مخالفت دیرینه اسکاتلندی‌ها با سلطه‌جویی انگلستان بود که ریشه‌هایی مشترک با چپ‌گرایی یافت.[۱۰]

طبق تازه‌ترین آمار مربوط به امید به زندگی (متوسط طول عمر) انتظار می‌رود مردانی که در سال ۲۰۱۰ در اسکاتلند متولد شده‌اند، ۷۶ سال عمر کنند که ۶۰ سال آن وضعیت سلامتی شان خوب خواهد بود. زنانی که در سال ۲۰۱۰ به دنیا آمده‌اند، به‌طور متوسط ۸۰ سال عمر می‌کنند که ۶۴ سال آن را به سلامت هستند. امید به زندگی در کل بریتانیا کمتر است. اسکاتلند جزو آن دسته کشورهایی است که کمترین میزان امید به زندگی را در اروپای غربی دارند.[۳]

جشنواره کتاب ادینبرو از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی بریتانیاست و هر سال در ماه اوت هم‌زمان با بعضی جشنواره‌های هنری دیگر از جمله جشنواره جاز و جشنواره هنرهای نمایشی در این شهر برگزار می‌شود.[۱۱]

شون کانری از بازیگران نقش جیمز باند از طرفداران حزب ملی اسکاتلند است که خواهان استقلال این کشور از انگلستان است. او در باهاما سکونت دارد و گفته‌است تا زمانی که اسکاتلند مستقل نشود در سرزمین خود اقامت نخواهد کرد.[۱۱]

استقلال از بریتانیا[ویرایش]

اگرچه با بازگشایی پارلمان اسکاتلند در سال ۱۹۹۹ این کشور بیش از پیش مستقل شد، اما اختلاف نظرهای سیاسی و اجتماعی با بریتانیا و همچنین کشف، استخراج و درآمد نفت اسکاتلند باعث ادامه بحث‌ها پیرامون استقلال بیشتر شد. در نهایت با توافق دولت محلی اسکاتلند و بریتانیا موضوع استقلال در تاریخ ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۴ به رأی عمومی گذاشته شد و بیش از ۵۵ درصد مشارکت‌کنندگان در این رای‌گیری به ماندن اسکاتلند در پادشاهی متحده رأی مثبت دادند.[۱۲][۱۳][۱۴]

گاهشمار[ویرایش]

رویدادهای مهم دربارهٔ تاریخ اسکاتلند عبارتنداز:[۱۵]

سال(ها) رویداد
۱۲۹۶–۱۳۵۷ جنگ‌های استقلال‌طلبانه با انگلستان
۱۳۱۴ استقلال عملی از بریتانیا به رهبری رابرت بروس، شاه اسکاتلند
۱۵۶۰ اعلام پروتستانیسم به عنوان مذهب رسمی اسکاتلند
۱۶۰۳ وحدت سلطنت انگلستان و اسکاتلند با پادشاهی جیمز اول انگلستان و ششم اسکاتلند
۱۷۰۷ اجرای قانون وحدت انگلستان و اسکاتلند و تشکیل کشور بریتانیای کبیر، انحلال پارلمان و دولت اسکاتلند
۱۸۰۰ وحدت ایرلند و بریتانیای کبیر و تشکیل پادشاهی متحده
۱۹۹۹ ایجاد مجدد پارلمان و دولت محلی اسکاتلند پس از برگزاری همه‌پرسی
۲۰۱۴ همه‌پرسی استقلال اسکاتلند از پادشاهی متحده

پیوند به بیرون[ویرایش]

Uncategorized

دانمارک

دانمارک

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۶° شمالی ۱۰° شرقی

پادشاهی دانمارک
Kongeriget Danmark
دانمارک
شعار: (سلطنتی): “یاری ایزد، مهر مردم، نیرومندی دانمارک”
موقعیت دانمارک
دانمارک در اتحادیه اروپا
پایتخت کپنهاگ
۵۵°۴۳′ شمالی ۱۲°۳۴′ شرقی
بزرگترین شهر کپنهاگن
زبان(های) رسمی زبان دانمارکی
حکومت پادشاهی مشروطه
مارگارت دوم
میته فردریکسون
بنیان‌گذاری ۹۸۰ (میلادی)
مساحت
• کل
۴۳٬۰۹۴ کیلومترمربع (۱۶٬۶۳۹ مایل‌مربع) (۱۳۴ام)
• آبها (٪)
۱٫۶
جمعیت
• سرشماری
۵٬۴۴۷٬۰۸۴ (۱۰۹ام)
• تراکم
۱۲۸٫۴۸ /به ازای هر کیلومترمربع (۳۳۲٫۸ /مایل‌مربع) (۷۸ام)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP) برآورد ۲۰۰۶
• کل
۱۹۸٫۵ میلیارد دلار (۴۵ام)
• سرانه
۳۷٬۰۰۰ دلار (۶ام)
شاخص توسعه انسانی (۲۰۰۴) ۰٫۹۴۳
۱۵ام(بالا)
واحد پول کرون دانمارک (DKK)
منطقه زمانی CET
• تابستان (ساعت تابستانی)
CEST
پیش‌شماره تلفنی ۴۵
دامنه سطح‌بالا .dk

دانمارک (به دانمارکیDanmark) با نام رسمی پادشاهی دانمارک (به دانمارکیKongeriget Danmark) کشوری است در شمال اروپا و پایتخت آن کپنهاگ است. جمعیت این کشور در سال ۲۰۱۹ حدود ۵/۸ میلیون نفر برآورد شده‌است. زبان رسمی آن دانمارکی است. زبان‌های فاروئی، گرینلندی و آلمانی نیز به عنوان زبان‌های محلی در این کشور رسمیت دارند. واحد پول این کشور کرون دانمارک است و با اینکه این کشور در سال ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوسته اما به منطقه یورو نپیوسته‌است. ۸۰ ٪ مردم دانمارک مسیحی پروتستان هستند.

جزایر فارو و گرینلند بخشی از پادشاهی دانمارک به‌شمار می‌آیند اما به ترتیب در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۷۹ به آن‌ها خودگردانی اعطا شده‌است. دانمارک جنوبی‌ترین کشور اسکاندیناوی است و تنها مرزی که دارد با کشور آلمان است. پلی دریایی به نام پل اورسوند، دانمارک را به سوئد متصل می‌کند.

دانمارک از اعضای مؤسس سازمان ملل و ناتو است. کشور دانمارک دارای دولت رفاه‌است و از نظر کم بودن اختلاف درآمد مردم، در رتبه اول جهان قرار دارد. دانمارک از نظر درآمد سرانه در رتبه هفتم جهان قرار دارد و در بررسی‌های سالانه، مردم آن مکرراً به عنوان «راضی‌ترین» مردم جهان اعلام می‌شوند و همچنین در سال ۲۰۱۶ شرکت یونیورسام با انتشار شاخص سالانه شادی، کشور دانمارک را در رتبه نخست شادترین و راضی‌ترین نیروی کار در دنیا قرار داد. این کشور به عنوان کشوری با کمترین فساد اداری در جهان به‌شمار می‌آید.

پرچم این کشور که شامل یک صلیب سپید در میان آن است قدیمی‌ترین پرچمی در جهان است که از سال ۱۸۲۱ تا به حال استفاده می‌شود. صلیب سپید این پرچم را در پرچم کشورهای انگلیس، سوئد، نروژ، فنلاند و ایسلند هم می‌توان دید.

کشور پادشاهی دانمارک بعد از کشور ژاپن دارای قدیمی‌ترین خاندان پادشاهی است. دانمارک دو سرود ملی دارد: یکی سرود شهروندان (با نام سرزمینی است دوست‌داشتنی) و دیگری سرود سلطنتی (به نام شاه کریستیان نزد دکل رفیع ایستاد).

تاریخ[ویرایش]

دوران کهن[ویرایش]

دانمارک از حدود ۱۲٬۵۰۰ سال پیش مسکونی بوده و پیشینه کشاورزی در این سرزمین به ۳۹۰۰ پیش از میلاد بازمی‌گردد.

به باور تاریخدانان، پیش از مهاجرت مردم دانمارکی که گروهی از ژرمن‌ها هستند، قوم دیگری از ژرمن‌ها به نام ژوت‌ها به این منطقه آمده‌بودند و ژوتلند و جزایر پیرامون آن را مسکونی کرده‌بودند. ژوت‌ها به همراه آنگل‌ها و ساکسون‌ها سه قوم نیرومند ژرمن در زمان خود به‌شمار می‌آمدند.

از سده سوم به بعد در این منطقه به مرور سازه‌های دفاعی دانه‌ویرکه ساخته شد و با ظهور شاهان دانمارکی، تلاش‌های ساخت‌وساز در سال ۷۳۷ گسترده‌تر شد. دانمارکی‌ها از سده هشتم تا دهم میلادی به عنوان وایکینگ شناخته می‌شدند. دانمارکی‌ها همراه با نروژی‌ها و سوئدی‌ها به اقصی نقاط اروپا حمله برده و به غارت و تجارت پرداختند. وایکینگ‌های دانمارکی بیشتر در جزایر بریتانیا و غرب اروپا فعالیت داشتند.

سده‌های میانه[ویرایش]

به‌سال ۱۳۱۹ و در ۱۵ ژوئن، شاه «والدمار دوّم» دانمارکی که او را فاتح می‌نامیدند در تنگنای بدی گرفتار شده بود. در این وضعیت، اسقف‌های دانمارکی که همراه لشکر جنگی بودند، بر تپه‌ای گرد آمده و به دعا پرداختند. بنا بر داستان‌های در این هنگام، ناگاه ابرها کنار رفتند و پارچهٔ سرخ‌رنگ بزرگی از آسمان به زیر افتاد که صلیب سپید رنگی برآن دیده می‌شد. به قول داستان‌ها این نشانه‌ای عینی از جانب خداوند بود که نشان می‌داد او برای دانمارکی‌ها ببخشنده و خیرخواه خواهد بود.

تاریخ روشن و آشکار دانمارک به سده دهم میلادی بازمی‌گردد. در اوایل سده یازدهم کنوت Knud den store فرزند سوین فتوحات زیادی را در اروپا برای دانمارک کسب کرد که از آن جمله انگلستان و نروژ بود.

پس از مرگ کنوت، دانمارک مدت‌ها درگیر کشمکش‌های داخلی بود. در طی سده‌های دوازده و سیزدهم میلادی نیز بر وسعت متصرفات دانمارک افزوده شد و به خاطر وجود پادشاهانی مانند والدمار یکم و دوم بود در قرن چهاردهم والدمار چهارم پادشاه وقت، کوشش‌های زیادی را برای عظمت دانمارک آغاز کرد که تا اندازه‌ای هم به پیشرفت‌هایی نایل آمد ولی سرانجام مغلوب رقبای اروپائیش گردید.

در سال ۱۳۹۷ میلادی پادشاه وقت ملکه مارگریت (دختر والدمار چهارم) اتحادیه کالمار را بین دانمارک و سوئد و نروژ برقرار ساخت. اتحاد با نروژ تا سال ۱۸۱۴ دوام داشت ولی اتحاد با سوئد در سال ۱۵۲۳ پایان یافت. در سال ۱۴۴۸ کریستیان اول به پادشاهی دانمارک رسید. او از خاندان اولندنبورگ بوده و نواحی شلسویگ و هولشتاین (دو ناحیه در جنوب دانمارک که در آن زمان دوک‌نشین آلمانی بودند) را تحت تسلط دانمارک درآورد.

پس از کرستیان اول پسرش ژان و سپس پسر ژان، کریستیان دوم به پادشاهی رسیدند. کریستیان دوم در سال ۱۵۱۳ به سلطنت دانمارک رسید. وی در سال ۱۵۲۰ با اقداماتی که انجام داد سوئد را تسخیر و ضمیمه دانمارک کرد. اما سوئدی‌ها در سال ۱۵۲۳ متحد شده و با لغو قرارداد کالمار کشور خود را مستقل اعلام نمودند. در همان سال اشراف دانمارک علیه کریستیان قیام نموده و پس از سرنگون کردن او عمویش فردریک اول را به سلطنت منصوب کردند.

در سال ۱۵۳۴ میلادی پس از مرگ فردریک اول (۱۵۳۳)، فرزند او کریستیان سوم به پادشاهی دانمارک (و همچنین نروژ) رسید. وی با کمک گوستاو اول پادشاه سوئد نیروهای لویک را که به دانمارک تجاوز کرده بودند شکست داد (۱۵۳۶). او مذهب لوتری را در دانمارک تثبیت کرده و به نروژی‌ها نیز تحمیل نمود. در دوران سلطنت او دانمارک به عظمت زیادی رسید. در سال ۱۵۵۹ فردریک دوم فرزند کریستیان سوم به پادشاهی رسید. در زمان وی اصلاحات اقتصادی و سیاسی زیادی انجام گرفت و دانمارک دارای نیروی دریایی گردید. پس از وی، پسر اول کریستیان چهارم به پادشاهی کشور رسید (۱۵۵۸). لیکن به علت خردسالی وی، تا سال ۱۵۹۶ حکومت در دست نایب السلطنه‌اش بود که در آن سال خود حکومت را به دست گرفت. در زمان سلطنت ۶۰ ساله وی، بارها با سوئد جنگید؛ و همچنین در جنگ‌های سی ساله درگیر شد ولی سیاست اقتصادی وی باعث رونق بازارهای کشور گردید.

در سال ۱۶۴۸ فرزند کریستیان با نام فردریک سوم به تخت نشست. در زمان او نیز جنگ‌هایی با سوئد واقع شد. جانشین کریستیان فرزند وی، فردریک چهارم بود. وی نیز طی جنگ‌هایی با سوئد کوشید تا نواحی شلسویگ و سوئد جنوبی را به دست بیآورد ولی فقط موفق به دست آوردن ناحیه اولی شد. پس از او به ترتیب: کریستیان ششم (۱۷۳۰ میلادی)، فردریک پنجم (۱۷۴۶)، کریستیان هفتم (۱۷۶۶)، و سپس فردریک ششم (۱۸۰۸) به سلطنت دانمارک و نروژ رسیدند.

تاریخ معاصر[ویرایش]

در زمان فردریک ششم جنگ‌هایی میان دانمارک و انگلستان درگرفت. در سال‌های ۱۵ – ۱۸۱۴ برپایه پیمان وین، نروژ از دانمارک تجزیه شد و ضمیمه سوئد گردید؛ ولی سایر مستعمرات همچنان در دست دانمارک باقی‌ماند. پس از فردریک ششم حکومت به دست یکی از خویشان او (کریستیان هشتم) افتاد. در این دوره دانمارک پیشرفت‌های اقتصادی فراوانی یافت. پس از درگذشت وی (۱۸۴۸) پسرش فردریک هفتم و سپس کریستیان نهم (۱۸۶۳) به سلطنت رسیدند. کریستیان نهم که از خاندان سوندربورگ گلوکسبورگ بود در کنفرانس سال ۱۸۵۲ لندن مقامش در ولایتعهدی تثبت شده بود. او در آغاز سلطنتش در سال ۱۸۶۳ ناحیه شلسویگ – هولشتاین را به دانمارک الحاق نمود. در نتیجه این عمل جنگی میان دانمارک با پروس (آلمان) و اتریش روی داد که موجب از دست رفتن ناحیه نام‌برده و چند منطقه دیگر شد. در طول پادشاهی کریستیان نهم فعالیت آزادی‌خواهان برای تدوین قانون اساسی جدید تشدید شد.

پس از کریستیان نهم فرزندش فردریک هشتم در سال ۱۹۰۶ به سلطنت رسید. وی بیشتر به مسائل نظامی توجه داشت. بعد از وی کریستیان دهم در سال ۱۹۱۲ به سلطنت نشست. دانمارک در جنگ جهانی اول بی‌طرف باقی‌ماند ولی در طی جنگ جهانی دوم، در سال‌های ۴۵ – ۱۹۴۰ به اشغال آلمان نازی درآمده و کریستیان تحت نظر قرار گرفت. در پایان جنگ جهانی دوم دانمارک از اشغال آلمان نازی خارج شد. در سال ۱۹۴۷ با درگذشت کریستیان دهم، فردریک نهم پادشاه شد. در زمان او دانمارک به حد اعلای پیشرفت‌های اقتصادی و سیاسی خویش رسید. در سال ۱۹۷۲ با مرگ فردریک نهم، دختر وی مارگرت دوم به پادشاهی رسید.

ولی در ۱۹۲۰ و طی یک رای‌گیری، قسمت شمالی شلسویگ به دانمارک پس داده شد. در قرن بیستم، آخرین مستعمرات دانمارک یا فروخته شد (جزایر ویرجین) یا به استقلال رسید (ایسلند) یا خود مختار گشت (گرینلند و جزایر فارو). این کشور در جنگ جهانی دوم به اشغال آلمان نازی درآمد (۱۹۴۰تا ۱۹۴۵) و از آن پس یکی از اعضای اتحاد غربی بوده‌است. از دههٔ ۱۹۶۰ روابط دانمارک به‌طور فزاینده‌ای با آلمان و بریتانیا بوده‌است تا با کشورهای شمالی (نروژ و سوئد) که با آن‌ها روابط منفی دارد. دانمارک در ۱۹۷۳ به جامعهٔ اروپا ملحق شد، ولی پیامد پیوستن به این بازار مشترک دسته‌بندی هر چه بیشتر بین احزاب سیاسی کشور بوده و تشکیل دولت‌های ائتلافی و اقلیت را فرایندی وقت‌گیر و مشکل ساخته‌است. عدم پذیرش پیمان ماستریخت (۱۹۹۲) از سوی رأی دهندگان دانمارکی اقدام برای اتحاد اروپا را زیر سؤال برد.

جغرافیا[ویرایش]

نقشه ناهمواری‌های دانمارک.

دانمارک بخشی از اسکاندیناوی است. دانمارک، ۴۳٬۰۶۹ کیلومتر مربع مساحت دارد و از خاور به دریای بالتیک، از باختر به دریای شمال، از جنوب به کشور آلمان و از شمال به تنگه اسکاژراک محدود می‌شود. به دلیل شمار زیاد جزایر، دانمارک دارای خط طولانی ساحلی به درازای ۷٫۴۱۳ کیلومتر است. بیشتر نقاط دانمارک در نزدیکی ساحل دریا قرار دارند و بخش اعظم خاک کشور دانمارک را زمین‌های کشاورزی تشکیل می‌دهند. خاک اصلی دانمارک سرزمینی فاقد کوهستان است و بلندترین نقطه طبیعی آن موله‌هوی (Møllehøj) نام دارد که ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۰٫۸۶ متر[۱][۲] است.[۳]

دانمارک سرزمینی کم ارتفاع بوده و بر روی هم از جلگه‌ای سرسبز و بسیار حاصلخیز، و مراتع فراوان تشکیل یافته‌است. رودهای آن کوتاه ولی پرآب است، از جمله استورو، اسکیرن، وارده و گودنا. بلندترین نقطه کشور ۱۷۳ متر ارتفاع دارد. آب و هوای آن معتدل و مرطوب و پرباران است.

مهم‌ترین شهرهای دانمارک عبارت‌اند از کپنهاگ (پایتخت) در جزیره شیلند، آرهوس، آلبورگ و اسبیا در شبه جزیره یولند و اودنسه در جزیره فون.

خاک اصلی دانمارک از یک شبه جزیره به نام شبه جزیره یولند (به دانمارکی: یولند jylland) و ۴۰۶ جزیره شکل گرفته‌است. تنها ۷۶ جزیره مسکونی هستند و بسیاری از جزیره‌ها کوچک هستند و افراد کمی در آن‌ها سکونت دارند. مهم‌ترین آن‌ها جزیره شیلند (به دانمارکیSjælland)، جزیره فون (به دانمارکیFyn) و برنهلم (bornholm) (شرقی‌ترین مکان دانمارک) هستند.[۳]

جزایر فارو و گرینلند بخشی از اتحاد مشترک پادشاهی دانمارک* بوده، ولی خودمختار می‌باشند. یعنی مردم آن‌ها شهروند دانمارک محسوب شده و نمایندگان خود را برای «پارلمان دانمارک» انتخاب می‌کنند و علاوه بر آن مجامع دموکراتیک خود را دارند.

تقسیمات کشوری[ویرایش]

در تقسیمات کشوری جدید دانمارک که در سال ۲۰۰۷ انجام شد، خاک اصلی کشور دانمارک به پنج استان (که در دانمارکی Region نامیده می‌شود) تقسیم گردید.

خاک اصلی دانمارک به پنج استان و ۹۸ شهرستان تقسیم شده‌است. استان‌های دانمارک عبارتند از هووه استد یعنی پایتخت، نوردیولند یعنی یولند شمالی، میدیولند، شیلند، و سوددانمارک یعنی دانمارک جنوبی.

گرینلند و جزایر فارو نیز دو قلمرو برون‌مرزی و خودگردان دانمارک به‌شمار می‌آیند.

استان‌ها شهرستان‌ها
نام فارسی نام دانمارکی معنی نام مرکز استان بزرگ‌ترین شهر جمعیت
(۱ ژانویه ۲۰۰۸)
مساحت
(کیلومتر مربع)
تراکم جمعیت
(بر کیلومتر مربع)
تعداد شهرستان‌ها
هوودستادن Hovedstaden منطقه پایتختی هیلرود کپنهاگ ۱٬۶۴۵٬۸۲۵ ۲٬۵۶۱ ۶۴۲٫۶ ۲۹
میدیولند Midtjylland منطقه مرکزی ویبورگ آرهوس ۱٬۲۳۷٬۰۴۱ ۱۳٬۱۴۲ ۹۴٫۲ ۱۹
نوردیولند Nordjylland یولند شمالی آلبورگ آلبورگ ۵۷۸٬۸۳۹ ۷٬۹۲۷ ۷۳٫۲ ۱۱
شیلند Sjælland منطقه سرزمین دریا سورو روسکیلده ۸۱۹٬۴۲۷ ۷٬۲۷۳ ۱۱۲٫۷ ۱۷
سوددانمارک Syddanmark منطقه دانمارک جنوبی ویله اودنسه ۱٬۱۹۴٬۶۵۹ ۱۲٬۱۹۱ ۹۷٫۹۹ ۲۲

سیاست[ویرایش]

این کشور حکومت مشروطهٔ پادشاهی دارد و از سال ۱۹۴۵ در سازمان ملل متحد عضو است.

نظام دموکراسی دانمارک بر اساس قانون اساسی دانمارک در سال ۱۸۴۹ بنیاد گذاشته شده‌است. این قانون اساسی در تمام این سال‌ها تغییر کرده‌است که آخرین بار آن سال ۱۹۴۵ بوده، به عنوان مثال در سال ۱۹۱۵، حق رأی به زنان نیز اعطا شد. قانون اساسی کنونی در سال ۱۹۵۳ تعدیل شده‌است، ولی بیشتر اصول آن از شکل اولیه خود بدون تغییر باقی مانده‌است.

پارلمان دانمارک که فُلکِتین (Folketinget) نام دارد قوانین دانمارک را به رأی گذاشته و تصویب می‌کند. پارلمان دانمارک دارای ۱۷۹ عضو می‌باشد که از احزاب سیاسی مختلف برخاسته‌اند. اعضای پارلمان در هر نوبت برای یک دوره خدمت چهار ساله انتخاب می‌شوند. با این حال نخست‌وزیر می‌تواند قبل از این دوره چهار ساله پارلمان را منحل کرده و خواستار انتخابات عمومی شود.

دو تن از اعضای پارلمان دانمارک در گرینلند و دو تن از آن‌ها در جزایر فارو انتخاب می‌شوند.

در انتخابات سپتامبر ۲۰۱۱ (شهریور ۱۳۹۰) در دانمارک سوسیال دموکرات‌ها به رهبری هله تورنینگ اشمیت، با فاصله اندکی توانستند پیروز شوند و با این کار، دولت راست میانه پس از یک دهه حکومت، جای خود را به احزاب چپ و اولین نخست‌وزیر زن در دانمارک داد.

هله تورنینگ اشمیت، جایگزین لارس لوک راسموسن شد و راسموسن را متهم کرد که با اعمال سیاست‌های غلط باعث افزایش کسری بودجه شده‌است. هله تورنینگ اشمیت در این انتخابات قول داد قوانین مهاجرتی سختگیرانه را تغییر دهد، سیاست‌های مالیاتی و هزینه‌های عمومی را اصلاح کند.[۴]

در دانمارک «حزب مردم» از حدود سال ۲۰۰۱ با نمایندگان خود در مجلس حامی یک دولت اقلیت دست راستی است توانسته با این حمایت تا حدود زیادی بر سیاست‌های مهاجرتی دولت تأثیر بگذارد و آن را به سوی سخت‌تر شدن سوق دهد.

در دانمارک قانون اساسی دانمارک یا حکومت مردمی در سال ۱۸۴۹ بنیاد گذاشته شد. این قانون جانشین حکومت مطلق شد که بر طبق آن پادشاه از سال ۱۶۶۰ اختیار تام را داشت.

پایه آن، قانون اساسی ژوئن ۱۸۴۹ بود که اولین قانون اساسی دمکراتیک دانمارک بود. با وجود تغییرات در قانون اساسی، اصول آن را می‌توان هنوز در قانون اساسی فعلی مورخ ۱۹۵۳ یافت. با تغییر قانون اساسی در سال ۱۹۱۵ به زنان حق رأی داده شد.[۵]

دانمارک یکسری عهدنامه‌های بین‌المللی به منظور دفاع از حقوق بشر را امضاء کرده‌است. مثلاً قطعنامه‌های سازمان ملل علیه شکنجه، مبارزه با هر نوع تبعیض نژادی، هر نوع تبعیض علیه زنان و حقوق کودکان را امضا کرده‌است.[۵]

دانمارک با عضویت در شورای اروپا به عهدنامه حقوق بشر اروپا پیوسته‌است که خود تأثیر فراوانی روی قوانین دانمارک دارد. از سال ۱۹۷۳ دانمارک عضو اتحادیه اروپا – که سابقاً بازار مشترک اروپا نامیده می‌شد – بوده‌است. در طی دوران عضویت دانمارک، اتحادیه اروپا در فعالیت‌های بیشماری نفوذ پیدا کرده‌است و مردم دانمارک اغلب در مسائل مربوط به رابطه کشور با اتحادیه اروپا به دو دسته تقسیم شده‌اند.[۵] دانمارک با عضویت خود در سازمان ملل در کمک به نیازمندان و برقراری صلح و ایجاد رشد و پیشرفت در دنیا و پیشبرد احترام به حقوق بشر کوشیده‌است.[۵] عضویت دانمارک در سازمان نظامی ناتو و سازمان همکاری‌های اقتصادی و بنیادی جهان غرب (او ای سی دی) این کشور را به ایالات متحده آمریکا، کانادا و یکسری کشورهای اروپایی نزدیکتر کرده‌است.[۵]

دانمارک یکی از کشورهای معدودی است که بیش از میزان تعیین شده سازمان ملل برابر هفت دهم درصد از درآمد ناخالص ملی را صرف همکاری‌های بنیادی در کشورهای فقیر قاره آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین می‌کند.[۵] این کمک مالی از طریق سازمان ملل و دیگر سازمان‌های بین‌المللی و همچنین مستقیماً از دانمارک به کشورهای دریافت‌کننده تقدیم می‌شود. این کمک بر پایه همکاری با ممالک دریافت‌کننده قرار دارد تا آنان شخصاً مسئولیت رشد و پیشرفت جوامع خود را بعهده بگیرند.[۵]

اقتصاد[ویرایش]

توربین‌های بادی نزدیک ساحل کپنهاگ

فراورده‌های لبنی و گوشتی، کشتی و نفتکش، توربین‌های بادی، پوست سمور و روباه، اسباب‌بازی، دارو و تجهیزات پزشکی مهم‌ترین کالاهای صادراتی دانمارک هستند.

واحد پولی دانمارک کرون دانمارک است.

از نظر شاخص فساد اقتصادی، دانمارک (به همراه کشورهای دیگری همچون فنلاند و نیوزیلند) سال‌های زیادی به عنوان کشور نمونه که کمترین فساد اقتصادی را داشته‌است، معرفی شده‌است.[۶]

دانمارک به عنوان یکی از کشورهای اتحادیه اروپا که از واحد پول یورو استفاده نمی‌کند با رکود اقتصادی شدیدی روبه‌روست. این کشور از جنگ جهانی دوم تاکنون با چنین رکودی مواجه نبوده‌است.

بحران اقتصادی سبب شده که مازاد مالی به کسری بودجه تبدیل شود و تصور می‌شود که این کسری در سال ۲۰۱۲ معادل ۴٫۶ درصد تولید ناخالص داخلی باشد.

مردم[ویرایش]

بیشینهٔ مردم دانمارک اسکاندیناویایی و با مردم سوئد و نروژ خویشاوندند. اسکاندیناویایی‌ها از تبار وایکینگ‌ها و شاخه‌ای از نژاد ژرمن هستند. ۸٫۵٪ مردم مهاجرانی هستند که بیشتر از کشورهای جنوب آسیا و خاورمیانه به دانمارک آمده‌اند. جمعیت دانمارک بیش از ۵٬۴ میلیون نفر است. ۸۵ درصد از این جمعیت در شهرها زندگی می‌کنند. تقریباً ۱٬۶ میلیون نفر در پایتخت آن کپنهاگ و حوزه کپنهاگ بزرگ زندگی می‌کنند. دومین شهر بزرگ دانمارک آرهوس (Århus) با جمعیتی در حدود۳۰۰۰۰۰ نفر می‌باشد. زبان رایج در سراسر کشور دانمارکی است. تقریباً ۵ درصد از کل جمعیت دانمارک یعنی حدود ۲۷۰۰۰۰ نفر خارجی هستند – که شامل مردم کشورهای شمال اروپا، اروپای مرکزی، آمریکای شمالی، خاورمیانه و آفریقا و آسیای جنوبی می‌شوند.[۳]

طبق تحقیقات سازمان یونسکو مردم دانمارک بعد از مردم کشور نروژ به خوشبخت‌ترین مردم روی زمین شهرت دارند ولی طی چندین سال متوالی اخیر مقام اول در رضایتمندی از زندگی را کسب کرده‌اند.

زبان رسمی کشور، زبان دانمارکی است که از خانواده زبان‌های هندواروپایی، شاخه زبانهای ژرمنی بوده و با زبان‌های سوئدی و نروژی زیرشاخه شمالی زبان‌های ژرمن را می‌سازد.

تحصیل در دانمارک رایگان و برای کودکان ۷ تا ۱۶ ساله (دوره ابتدایی و سیکل اول متوسطه) اجباری است. حدود ۹۰ درصد دانش آموزان ۷–۱۶ ساله در مدارس دولتی و ۱۰ درصد بقیه در مدارس خصوصی که تحت حمایت مالی دولت هستند، تحصیل می‌کنند. تا کلاس هفتم محتوای آموزش برای همه دانش آموزان یکسان است. اما دانش آموزان ممکن است در پایه‌های هشتم تا دهم در دروس ریاضی، انگلیسی، آلمانی فیزیک و شیمی، به کلاس‌های با سطوح پایه و پیشرفته هدایت شوند. تحصیل در پایه دهم اختیاری است. دانش آموزان می‌توانند پس از گذراندن پایه نهم مدرسه را ترک کنند. پایه دهم با دو هدف آماده‌سازی دانش آموزان برای زندگی خارج از مدرسه و دادن دانش لازم برای تحصیل در دوره‌های بالاتر در نظر گرفته شده‌است.

در تمام مدارس دانمارک، دانش آموزان به صورت طبیعی و بر اساس سن به کلاس بالاتر ارتقاء می‌یابند. در هفت سال اول تحصیل هیچگونه امتحانی وجود ندارد و هیچگونه نمره‌ای به دانش‌آموزان داده نمی‌شود.

در پایه‌های هشتم تا دهم نمره در مقیاس ۱۰، ممکن است به دانش آموزان داده شود. در پایان کلاس نهم و در پایان کلاس دهم امتحان وجود دارد که در دروس مختلف به عمل می‌آید. دانش آموزان در شرکت یا عدم شرکت در این امتحانات آزادند و به هر حال نمره قبولی وجود ندارد.[۷]

دین[ویرایش]

۸۰٫۴ درصد مردم پیرو کلیسای پروتستان لوتری (لوتران) هستند به غیر از کلیسای مردمی پروتستان، جوامع مذهبی بسیاری در دانمارک هست. برآورد شده‌است که حدود۱۵۰ جامعه مذهبی بزرگ و کوچک در دانمارک وجود دارد. کاتولیک‌ها، مسلمانان و یهودیان اکثریت جمعیت دانمارک را تشکیل می‌دهند.

در دانمارک، تمام افراد تا زمانی که قانون را رعایت کنند، می‌توانند آزادانه به امور دینی خود پرداخته و عقاید خود در مورد زندگی را دنبال نمایند. تمام افراد آزادند که عقاید یا وابستگی‌های مذهبی خود را تغییر دهند – و این کار را می‌توانند به عنوان مثال با ترک یک جامعه مذهبی و عضویت در یک جامعه مذهبی دیگر انجام دهند.

به دنبال چاپ کاریکاتورهای پیامبر اسلام در دانمارک و اعتراض‌های مسلمانان به این حرکت، مجامع فرهنگی آن کشور برنامه‌های مختلفی را برای آشنایی بیشتر مردم با اسلام و دیدگاه‌های آن به اجرا می‌گذارند که طرح انتخاب ملکه روسری دانمارک نیز، یکی از برنامه‌های تشویقی جوانان برای پیوستن به این مباحث است.[۸] یک شبکه تلویزیونی در دانمارک اعلام کرد، خانم هدی فلاح، دختر عراقی مقیم آن کشور را به عنوان نفر برگزیده ملکه روسری دانمارک در سال ۲۰۰۸ معرفی کرد. جایزه نفر اول مسابقه یک دستگاه آی پاد، یک روسری طراحی شده به‌وسیله Danish fashion boutique و یک سال آبونمان رایگان مجله انگلیسی «دختر مسلمان» است.[۸]

مسابقه روسری در حالی انجام می‌شود که دولت دانمارک در تلاش است، استفاده از نمادهای مختلف مذهبی، از جمله حجاب، صلیب، عرقچین یهودی و عمامه هندی را در کشور ممنوع کند.[۸]

بر طبق نظر سنجی ۲۰۱۰ یوروبارومتر، ۲۸ درصد از شهروندان دانمارک پاسخ دادند که آن‌ها «باور به وجود خدا دارند»، ۴۷ درصد پاسخ دادند که «آنها معتقدند که نوعی روح یا قدرت حیات وجود دارد» و ۲۴ درصد پاسخ دادند که «باور ندارم که هیچ نوع روح، خدا یا قدرت حیات وجود دارد».[۹][۱۰] نظرسنجی دیگر که در سال ۲۰۰۹ انجام شد، دریافت که ۲۵ درصد دانمارکی‌ها باور دارند که عیسی پسرخدا است و ۱۸ درصد معتقدند که او منجی جهان است.[۱۱]

فرهنگ[ویرایش]

ساندویچ دانمارکی (اسموربرود) بر روی نان چاودار تیره.

در سال ۱۹۶۹ دانمارک نخستین کشور جهان بود که پورنوگرافی را قانوناً آزاد کرد. پارلمان دانمارک در ۱۸ خرداد ۱۳۹۱ (۷ ژوئن ۲۰۱۲) به ازدواج همجنسگرایان رأی مثبت داد.[۱۲]

برابری اجتماعی، میانه‌روی و وقت‌شناسی از جنبه‌های مهم روش زندگی دانمارکی است.[۱۳]

دانمارک متشکل از جمعیتها است و در جهان دانمارک جزو کشورهایی است که بالاترین تعداد عضویت در انجمن‌ها و جمعیتها را دارد. ۷۳٪ افراد دست کم عضو ۲ انجمن یا کلوپ هستند.[۱۴] از دهه ۱۹۹۰ فیلم‌های دانمارکی توجه بین‌المللی را به خود جلب کرده و کارل تئودور درایر از کارگردان‌های معروف این کشور در عرصه بین‌المللی است.

فوتبال، پرطرفدارترین ورزش دانمارک است. قایقرانی و دیگر ورزش‌های آبی نیز طرفداران فراوان دارد، و هم‌چنین هندبال، بدمینتون و ژیمناستیک. گروهی از مردم نیز به ورزش اتومبیل‌رانی علاقه‌مندند. یکی از قهرمانان مسابقات ۲۴ ساعته لا مانس، تام کریستنسن اهل دانمارک است. دانمارک یکی از کشورهایی است که در جهان دارای بیشترین تعداد دوچرخه‌سوار می‌باشد. در ساعات شلوغی ترافیک شهر، تعداد زیادی دوچرخه سوار- والدینی که فرزندان خود را حمل می‌کنند – را در راه منزل یا محل کار، مهدکودک و کودکستان مشاهده خواهید نمود.[۳]

آشپزی[ویرایش]

آشپزی دانمارکی مانند سایر کشورهای شمال اروپا و همچنین شمال آلمان، عمدتاً شامل گوشت قرمز و ماهی است. این ناشی از پیشینه کشاورزی کشور، و همچنین جغرافیای کشور و زمستان‌های سرد و طولانی آن است. با مصرف سرانه ۱۴۵٫۹ کیلوگرم گوشت در سال ۲۰۰۲، دانمارکی‌ها در آن سال گوشتخوارترین مردم جهان به‌شمار آمدند.[۱۵] ساندویچ‌های باز، معروف به عنوان اسموربرود (smørrebrød) را می‌توان غذای ویژه دانمارک به‌شمار آورد. آبجوهای کارلسبرگ و توبورگ دانمارک معروف هستند.

در دانمارک مزاح در روابط مردمی نقش بسزایی دارد. به‌علاوه بسیاری نیز طعنه می‌زنند. به این دلیل نحوه صحبت بخصوص در بسیاری از محیط‌های کار تند بنظر می‌آید. افراد می‌توانند چیزهایی به یکدیگر بگویند که به گوش شنونده ناخوشایند است و به راحتی باعث ترس و وحشت یک فرد جدید می‌شود؛ ولی اغلب نشانه رفاقت و احترام متقابل است، گرچه یکدیگر را کمی مسخره می‌کنند.[۷]

مشاهیر دانمارک[ویرایش]

بدون شک پرآوازه‌ترین نویسنده دانمارکی در سطح جهان هانس کریستین آندرسن (دانمارکی: H.C. Andersen)، نویسنده افسانه‌های مشهوری چون پری کوچک دریایی (دانمارکی: Den Lille Havfrue) و جوجه اردک زشت (دانمارکی: Den Grimme Ælling)، می‌باشد.

بقیه نویسندگان مشهور دانمارکی عبارت‌اند از: سورن کیرکه گارد (دانمارکی: Søren Kierkegaard)(نویسنده و فیلسوف)، کارِن بلیکسن (دانمارکی:Karen Blixen) و یوهانس ویلهلم ینسن (دانمارکی: Johannes V. Jensen).

پرآوازه‌ترین موسیقی دانان دانمارکی کارل نیلسن (دانمارکی: Carl Nielsen)، بنت فابریسوس بی یِره (دانمارکی: Bent Fabricius-Bjerre)، یورِن اینگمَن (دانمارکی: Jørgen Ingmann)، سافری دوو (دانمارکی: Safri Duo)، آکوا (Aqua (musik)|Aqua) و توی باکس (Toy-Box) می‌باشند.

دیگر شخصیت‌های سرشناس دانمارکی:

Uncategorized

ناتو

ناتو

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۵۰°۵۲′۳۴٫۱۶″ شمالی ۴°۲۵′۱۹٫۲۴″ شرقیسازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو[۱] (به انگلیسیNorth Atlantic Treaty Organization با مخفف NATO) (به فرانسوی:Organisation du traité de l’Atlantique Nord با مخفف OTAN)، در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی (۱۵ فروردین ۱۳۲۸) با هدف دفاع جمعی در واشینگتن دی.سی. پایه‌گذاری شد و هم‌اکنون ۳۰ عضو دارد.[۲]

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی
North Atlantic Treaty Organization (انگلیسی)

Organisation du traité de l’Atlantique nord (فرانسوی)

NATO OTAN landscape logo.svg
نشان
Flag of NATO.svg
North Atlantic Treaty Organization (orthographic projection).svg
کشورهای عضو ناتو
کوته‌نوشت (ناتو) NATO (انگلیسی)

(اوتان) OTAN (فرانسوی)

شعار Animus in consulendo liber
بنیان‌گذاری ۴ آوریل ۱۹۴۹
گونه پیمان نظامی
ستاد بروکسل، بلژیک
شمار اعضا
ینس استولتنبرگ
مارشال رئیس هوا استوارت پیچ، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا
ژنرال تود د. ولترز، نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا
ژنرال آندره لاناتا، نیروی هوایی فرانسه
هزینه‌ها (۲۰۱۸) ۱ تریلیون دلار آمریکا[۳]
وبگاه

قلب پیمان ناتو مادهٔ ۵ آن است که در آن کشورهای امضاکننده توافق کرده‌اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.[۴]

مطابق ماده ۱۴ و پایانی این پیمان، متون انگلیسی و فرانسوی آن هر دو معتبر هستند، پیمان نزد دولت ایالات متحده آمریکا سپرده می‌شود و مطابق وظیفه دولت ایالات متحده نیز نسخه‌های مورد تایید آن را برای دولت‌های امضاکننده پیمان می‌فرستد.[۵] این پیمان در حال حاضر بزرگترین پیمان نظامی در جهان است و با پیوستن مونته‌نگرو[۶]و مقدونیه شمالی به ۳۰ کشور رسید.

تأسیس[ویرایش]

پیمان واشینگتن که بعدها به پیمان آتلانتیک شمالی شناخته شد پس از مذاکراتی که از ژوئیه ۱۹۴۸ در واشینگتن آغاز شده بود در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میان آمریکا، اعضای پیمان بروکسل (بریتانیا، فرانسه، هلند، بلژیک و لوکزامبورگ) و دیگر کشورهای بلوک سرمایه‌داری که به این پیمان دعوت شده بودند (کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال) به امضا رسید.

پیش از آن سنای آمریکا در پاسخ به دخالت شوروی در کودتای چکسلواکی با تصویب قطعنامه واندنبرگ-کنالی در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۸ به دولت آمریکا اجازه پذیرفتن تعهداتی در خارج از مرزهای آمریکا را داده بود.

شوروی در پاسخ به ناتو پیمان ورشو را تشکیل داد.[۷]

گسترش اولیه[ویرایش]

به منظور جلوگیری از حمله نیروهای آلمان شرقی و شوروی به آلمان غربی، نه تنها تقویت پیمان ناتو بلکه سپردن امور آن به دست ایالات متحده آمریکا نیز ضرورت یافته بود. در دسامبر ۱۹۵۰ ژنرال آیزنهاور به فرماندهی نیروهای ناتو در اروپا منصوب شد و دو سال پس از آن فرماندهی ناتو به وجود آمد و در فوریه ۱۹۵۲ در نشست لیسبون که مهمترین گردهمایی اعضای ناتو پس از نشست واشینگتن بود ضرورت تقویت و الحاق آلمان به ناتو مطرح شد. همچنین قرار شد نیروهای ناتو طی دو سال از ۲۵ هنگ به ۹۶ هنگ افزایش یابد و اروپا به پنج ناحیه تقسیم شود.[۸]

در همین سال ترکیه و یونان به ناتو پیوستند و طرحی برای الحاق آلمان پیشنهاد شد (طرح پلون جامعه دفاع اروپا). این طرح با مخالفت فرانسه در ۱۹۵۴ شکست خورد و آلمان در ۱۹۵۵ از طریق اتحادیه اروپای غربی وارد ناتو شد.[۹]

گسترش پس از جنگ سرد[ویرایش]

از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ میلادی، ۱۰ کشور کمونیستی سابق به عضویت ناتو درآمدند و شمار اعضای ناتو به ۲۶ کشور افزایش یافت.[۱۰] در سال ۲۰۰۸ تلاش‌هایی برای گسترش ناتو به حوزه بالتیک و پیشروی مرزهای ناتو به نزدیکی مرزهای روسیه انجام گرفت که در این بین با شروع مذاکرات برای عضویت سه کشور آلبانی، کرواسی و جمهوری مقدونیه در ناتو موافقت شد.[۱۱] ولی درابتدا مخالفت‌هایی با عضویت گرجستان و اکراین که هم‌مرز با روسیه می‌باشند صورت گرفت در نهایت پس از شروع جنگ اوستیای جنوبی ۲۰۰۸ حمایت‌ها برای عضویت گرجستان افزایش یافت.[۱۲]

پیوستن مونته‌نگرو[ویرایش]

روز دوشنبه ۵ ژوئن ۲۰۱۷ توماس شانون معاون وزیر امور خارجه آمریکا سند ورود مونته‌نگرو برای الحاق به پیمان آتلانتیک شمالی را پذیرفت. دوسکو مارکویچ نخست‌وزیر مونته‌نگرو رسماً این سند را به ناتو ارائه خواهد کرد. به این ترتیب مونته‌نگرو بیست و نهمین عضو ناتو خواهد شد دبیرکل ناتو ینس استولتنبرگ برای استقبال از مونته‌نگرو به عنوان جدیدترین عضو این معاهده در این مراسم شرکت خواهد کرد. روز ۷ ژوئن پرچم مونته‌نگرو بر فراز مرکز فرماندهی ناتو برای اولین بار برافراشته شد.[۱۳]

پیوستن مقدونیه شمالی[ویرایش]

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) روز جمعه ۲۷ مارس ۲۰۲۰ اعلام کرد که مقدونیه شمالی رسما به این پیمان نظامی پیوست.

ناتو در بیانیه‌ای که در شهر بروکسل، مقر اصلی آن منتشر شد گفت مقدونیه شمالی با تسلیم «مجوز پیوستن خود به این پیمان» به وزارت خارجه آمریکا رسما به عضویت ناتو درآمد.[۱۴]

در افغانستان و عراق[ویرایش]

پس از آغاز جنگ افغانستان و جنگ عراق نیروهای ناتو حوزه فعالیت‌های خود را به داخل مرزهای این دو کشور نیز گسترش دادند. فعالیت ناتو در عراق منحصر به آموزش نظامی می‌شود. در افغانستان و در سال ۲۰۰۶ پس از درخواست هلند و آلمان نیروهای ناتو جایگزین نیروهای ایساف متعلق به سازمان ملل شدند. ناتو در سال ۲۰۰۸ رهبری ۴۷ هزار نیرو از ۴۰ کشور جهان را در افغانستان بر عهده داشت.[۱۰]

کشمکش با روسیه[ویرایش]

طرح گسترش ناتو به نزدیکی مرزهای روسیه باعث نگرانی دولت روسیه شد.[۱۵] پس از شروع جنگ اوستیای جنوبی ۲۰۰۸ و امضای قرارداد سپر موشکی آمریکا با لهستان این نگرانی‌ها افزایش پیدا کرد و در نهایت به کاهش روابط روسیه و ناتو در قالب شورای مشورتی و عدم شرکت روسیه در مانور مشترک نظامی با ناتو شد.[۱۶]

انتقادها[ویرایش]

حامد کرزای رئیس‌جمهور پیشین افغانستان از عدم هماهنگی بین نیروهای افغانستان و ناتو انتقاد کرده و اعلام کرده که این موضوع در مواردی باعث کشته شدن شهروندان غیرنظامی افغانستان در عملیات نیروهای ناتو شده‌است.[۱۷]

هفتادمین سالگرد[ویرایش]

در ۴ آوریل ۲۰۱۹ آیین بزرگداشت هفتادمین سالگرد تاسیس ناتو در واشینگتن دی سی آمریکا برگزار شد.

کشورهای سهیم[ویرایش]

نقشه وابستگی‌های ناتو در اروپا نقشه مشارکت ناتو در سطح جهان
A map of Europe with countries in blue, cyan, orange, and yellow based on their NATO affiliation. A world map with countries in blue, cyan, orange, yellow, purple, and green, based on their NATO affiliation.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

ایسلند

ایسلند

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

مختصات۶۴°۰۸′ شمالی ۲۱°۵۶′ غربی

جمهوری ایسلند
Lýðveldið Íceland
ایسلند
موقعیت ایسلند
پایتخت
و بزرگترین شهر
ریکیاویک
۶۴°۰۸′ شمالی ۲۱°۵۶′ غربی
زبان(های) رسمی ایسلندی

حکومت جمهوری چندحزبی
گونی یوهانسن
سیگور اینگی یوهانسون
بنیان‌گذاری ۱ فوریه ۱۹۰۴
۱ دسامبر ۱۹۱۸
۱۷ ژوئن ۱۹۴۴ میلادی
مساحت
• کل
۱۰۲٬۷۷۵ کیلومترمربع (۳۹٬۶۸۲مایل‌مربع) (۱۰۷ام)
• آبها (٪)
۲٫۷
جمعیت
• سرشماری
۳۵۰۷۱۰ (۱۷۲ام)
• تراکم
۱٫۳ /به ازای هر کیلومترمربع (۳٫۴ /مایل‌مربع) (۱۹۵ام)
تولید ناخالص داخلی (GDP)  برابری قدرت خرید (PPP) برآورد ۲۰۰۶
• کل
۱۲٬۱۷۲ میلیارد دلار (۱۳۲ام)
• سرانه
۴۰٬۲۷۷ دلار (۲۰۰۵ میلادی) (۵ام)
شاخص توسعه انسانی (۲۰۰۷) ۰٫۹۶۸
نخست(بالا)
واحد پول کرونای ایسلند (ISK)
• تابستان (ساعت تابستانی)
GMT
پیش‌شماره تلفنی ۳۵۴
دامنه سطح‌بالا .is

ایسلند (به ایسلندیÍsland) با نام رسمی جمهوری ایسلند (به ایسلندیLýðveldið Ísland) شمالی‌ترین کشور اروپا و کشوری است جزیره‌ای در شمال اقیانوس اطلس. پایتخت و بزرگ‌ترین شهر آن ریکیاویک و جمعیت این کشور ۳۵۰۷۱۰ (مارس ۲۰۱۸) نفر است. واحد پول این کشور کرونای ایسلند نام دارد و زبان رسمی آن زبان ایسلندی است. ۹۳٫۳۶ درصد مردم آن را ایسلندی‌ها تشکیل می‌دهند که از تبار ژرمن هستند و مابقی عمدتاً از مهاجران دیگر کشورهای اروپایی هستند. حدود ۸۸ درصد از مردم این کشور مسیحی و بیشترشان پیرو آیین پروتستان هستند.[۱]

کشور ایسلند در تاریخ ۱ دسامبر ۱۹۱۸ از دانمارک مستقل شده‌است.

ایسلند که تا قرن بیستم از فقیرترین کشورهای جهان بود در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم با صنعتی کردن ماهیگیری خود و دریافت کمک از طرح مارشال به رفاه دست یافت و توانست در دههٔ ۱۹۹۰ تبدیل به یکی از مرفه‌ترین کشورهای جهان شود و حتی از لحاظ شاخص توسعه انسانی در سال ۲۰۰۵ رتبهٔ اول را در میان کشورهای جهان به‌دست‌آورد.[۲] ایسلند دارای بازاری آزاد است و میزان مالیات در این کشور نسبت به دیگر اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه نسبتاً پایین است.

در سال ۲۰۰۸ نظام بانکداری کشور با دشواری عظیمی روبه‌رو شد و این امر به ناآرامی سیاسی انجامید و آثار این بحران هنوز به‌طور کامل رفع نشده‌است. با این وجود بنا به اعلام سازمان ملل، ایسلند در سال ۲۰۱۱ چهاردهمین کشور توسعه‌یافته در جهان بود.

ایسلند با مساحت ۱۰۳٬۰۷۰ کیلومتر مربع کمی بزرگتر از کرهٔ جنوبی است و کناره‌های حاشیه‌ای جزیره در جنوب غرب جزیره ایسلند، دوسوم جمعیت این کشور را در خود جای داده‌است. زمین این کشور از نظر آتشفشانی و زمین‌شناختی فعال است و در آن آبفشان‌های بسیار یافت می‌شود و انرژی زمین‌گرمایی نیز در بسیاری از نقاط آن در دسترس است.

منطقه ایسلند که کمی پایین‌تر از مدار قطبی واقع شده آب‌وهوای سرد و قطبی دارد ولی حضور جبهه‌هایی از هوای معتدل از سرمای شدید این جزیره کاسته‌است. منطقه داخلی جزیره بیشتر از فلاتی تشکیل شده که با ماسه‌زارها، کوه‌ها و یخچال‌ها پوشیده شده‌است. شمار زیادی از رودخانه‌هایی که از این یخچال‌ها سرچشمه می‌گیرند نیز با گذر از زمین‌های پست‌تر به سوی دریا سرازیر می‌شوند.

اسکان دائمی انسان در ایسلند از سال ۸۷۴ آغاز شد یعنی زمانی که اینگولفور آرنارسون، یک رئیس قبیله از نروژ با افراد خود به این جزیره آمده و به‌طور دائمی در آن مستقر شد. پیش از او افراد دیگری به‌طور فصلی و موقت به جزیره ایسلند می‌آمدند.

ایسلند از سال ۱۲۶۲ تا ۱۹۱۸ جزئی از پادشاهی نروژ و پس از آن بخشی از پادشاهی دانمارک بود و در سال ۱۹۱۸ به استقلال رسید. هم‌اینک ایسلند کم‌جمعیت‌ترین کشور عضو پیمان ناتو است و تنها عضو این سازمان است که ارتش دائمی ندارد. سفارت دانمارک در تهران امور مربوط به صدور روادید ایسلند را انجام می‌دهد. کشور ایسلند عضو اتحاد شنگن می‌باشد.

تاریخ[ویرایش]

نخستین کسانی که در ایسلند سکنی گزیدند گروهی از کشیش‌های ایرلندی بودند که در سده‌های هفتم و هشتم میلادی به این جزیره آمدند. این کشیش‌ها اما در سده نهم به‌دست وایکینگ‌ها از ایسلند رانده شدند. وایکینگ‌های نورس (نروژی) در دهه ۸۶۹ میلادی ایسلند را کشف کردند. بر پایه روایات قدیمی، نخستین وایکینگی که ایسلند را کشف کرد مردی بود به نام «نادودور» که در راه رسیدن به جزایر فارو راه خود را گم کرده و پس از مدت زیادی سفر دریایی به ایسلند رسید.[۳] نخستین تلاش وایکینگ‌ها برای سکونت دائمی در ایسلند توسط شخصی به نام «فلوکی ویلگروآسون» صورت گرفت. او در شمال غرب جزیره به خشکی آمد اما زمستان سخت آن سال حیوانات اهلی همراه او را کشت و او به نروژ بازگشت. «فلوکی ویلگروآسون» کسی بود که نام ایسلند، به معنای «سرزمین یخ» را به این جزیره داد.[۴]

مهاجران بعدی با هدف سکونت دائمی از حدود سال ۸۷۱ از نروژ و کوچ‌نشین‌های وایکینگ در جزایر بریتانیا به سوی ایسلند آمدند و فردی نروژی به نام «اینگولفور آرنارسون» آن‌ها را رهبری می‌کرد. آرنارسون با خانواده و برده‌ها و حیوانات خود در ریکیاویک مستقر شد.[۵]

در سال ۹۳۰ میلادی جمعیت ایسلند به حدود ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر رسید. در این سال نخستین جرگه ریش‌سفیدان این کشور تحت عنوان آلدینگ در محلی به نام دینگوتلیر تشکیل شد و از آن زمان تاکنون پارلمان ایسلند آلدینگ نام دارد.[۳]

ایسلند از سال ۱۲۶۲ تا ۱۹۱۸ جزئی از پادشاهی نروژ و پس از آن بخشی از پادشاهی دانمارک بود. ملی‌گرایی ایسلندی در قرن نوزدهم رشد کرد، و در ۱۹۱۸ این کشور از دانمارک مستقل شد. با این حال، دو کشور به واسطهٔ پادشاهی مشترکشان به هم پیوسته بودند. در جنگ جهانی دوم پیوند دانمارک گسسته شد و در ۱۹۴۴ جمهوری اعلام شد. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰، اختلاف دربارهٔ حق ماهیگیری در آب‌های ساحلی ایسلند منجر به درگیری با نیروی دریایی بریتانیا گشت. این درگیری‌ها که به جنگ‌های روغن‌ماهی معروف شد سه جنگ را در بر می‌گرفت:

  • جنگ اول ۱۹۵۸
  • جنگ دوم ۱۹۷۳–۱۹۷۲
  • جنگ سوم ۱۹۷۶–۱۹۷۵

جغرافیا[ویرایش]

چشمه‌های آبگرم لیرنیوکور (Leirhnjúkur) ایسلند

کشور ایسلند با مساحت ۱۰۲٫۸۱۹ کیلومتر مربع هیجدهمین جزیرهٔ بزرگ جهان و دومین جزیرهٔ بزرگ اروپا، پس از بریتانیای کبیر است. این کشور شامل یک جزیرهٔ بزرگ و ۳۰ جزیره کوچک در اقیانوس اطلس شمالی است که اندکی پایین‌تر از مدار شمالگان قرار گرفته‌اند. فاصله ایسلند به قاره اروپا نزدیک‌تر است تا به آمریکای شمالی و به همین خاطر عموماً از نظر تاریخی، سیاسی، و فرهنگی به عنوان جزیره‌ای اروپایی در نظر گرفته شده‌است. فاصلهٔ ایسلند تا نروژ ۹۷۰ کیلومتر، تا اسکاتلند ۷۹۸ کیلومتر و تا گرینلند ۲۸۷ کیلومتر می‌باشد. ایسلند منطقه‌ای آتشفشانی است، که چشمه‌های آب گرم زیادی داشته و پوششی از یخ و خاکسترهای آتشفشانی، سطح جزیره را دربر گرفته‌است. ایسلند ۴٬۹۷۰ کیلومتر ساحل دارد که شامل شمار زیادی آبدره است و بیشتر سکونتگاه‌های ایسلند نیز در همین آب‌دره‌ها تشکیل شده‌اند.

ایسلند دارای آب و هوای سرد و قطبی است، اما تا حدی تحت تأثیر جبهه‌هایی از هوای معتدل قرار دارد. جریان‌های آب گرم گلف استریم در کرانه‌های جنوبی ایسلند سبب افزایش نسبی دما و جلوگیری از یخبندان‌های گسترده در زمستان می‌شود. بیش از نیمی از پهناوری جزیرهٔ اصلی ایسلند، فلاتی است که ۴۰۰ متر از سطح دریا بلندی دارد و فاقد پوشش گیاهی چشمگیر است. دوازده درصد پهنهٔ ایسلند پوشیده از یخکوه است، که انباشته‌ای از بارش‌های زمستانی برف در ایسلند هستند. یک دهم رویهٔ ایسلند پوشیده از بقایای فوران‌های آتشفشانی است که در حدود ده هزار سال گذشته روی داده‌اند. ۲۵ آتشفشان فعال در ایسلند وجود دارند که مهمترین آن‌ها عبارتند از: اورائِفا یوکُل (Oraefa Jokull) با بلندی ۲۱۱۹ متر، هِلکا (Helka) با ۱۵۲۰ بلندی متر، و سنائِفِلس یوکُل (Snaefells Jokull) با بلندی ۱۱۴۶ متر. در حدود ۳۰۰ چاه بخار در کشور ایسلند پراکنده هستند که منابع بالقوهٔ زمین‌گرمایی به‌شمار می‌آیند و از آن‌ها برای تولید برق و انرژی گرمایی استفاده می‌شود.

ایسلند دارای نزدیک به ۱۸۰۰ دریاچه است که دریاچهٔ پینگوالاواتن (Pingvallavaten) با پهناوری ۸۴ کیلومتر مربع و ژرفای ۱۱۴ متر بزرگترین آن‌هاست. هم‌چنین بیش از ۲۵۰ رودخانه در سطح جزیره جریان دارد که طولانی‌ترین آن‌ها رودخانهٔ پیورسا (Pjorsa) با ۲۳۷ کیلومتر طول است.

تقسیمات کشوری[ویرایش]

کشور ایسلند هشت استان دارد:

Regions of Iceland.png
عدد نام استان نام به ایسلندی معنی نام جمعیت مرکز
۱ هوفودبورگارسودید Höfuðborgarsvæðið منطقه پایتختی ۲۱۳٬۶۱۹ ریکیاویک
۲ سودورنس Suðurnes شبه جزیره جنوبی ۲۲٬۵۰۹ کِفلاویک
۳ وستورلاند Vesturland سرزمین غرب ۱۵٬۷۶۶ بورگارنس
۴ وست‌فیردیر Vestfirðir آبدره‌های غرب ۶٬۸۸۳ ایسافیوردور
۵ نوردورلاند وسترا Norðurland vestra شمالستان غرب ۷٬۱۲۸ سودارکروکور
۶ نوردورلاند ایسترا Norðurland eystra شمالستان شرق ۲۹٬۳۶۱ آکوریری
۷ آستورلاند Austurland سرزمین شرق ۱۲٬۴۵۲ اگیلس‌استادیر
۸ سودورلاند Suðurland سرزمین جنوب ۲۴٬۸۱۱ سلفوس

شهرها[ویرایش]

سیاست[ویرایش]

ساختمان پارلمان ایسلند

نخست‌وزیرهای کشورهای نوردیک در سال ۲۰۱۰، یوهانا سیگورداردوتیر نخست‌وزیر ایسلند نفر وسط

حکومت ایسلند جمهوری پارلمانی ِ با پارلمان تک‌مجلسی است، که نمایندگان آن با رأی مردم برای یک دورهٔ چهارساله انتخاب می‌شوند. این مجلس که به زبان ایسلندی آلثینگی نامیده می‌شود، نخستین بار در سال ۱۸۴۵ میلادی به عنوان یک نهاد مشورتی به پادشاه دانمارک گشایش یافت. پیش از آن بین سال‌های ۹۳۰ تا ۱۷۹۹ میلادی یک مجمع ملی در ایسلند فعالیت می‌کرد و تأسیس السینگ را معمولاً بازگشایی آن مجمع تعبیر می‌کنند. به همین دلیل برخی ایسلند را صاحب «قدیمی‌ترین دمکراسی پارلمانی» دنیا دانسته‌اند.[۶]

رئیس کشور ایسلند رئیس‌جمهور است که با رأی مردم برای یک دوره چهارساله انتخاب می‌شود و محدودیتی برای دوره‌های ریاست‌جمهوری او وجود ندارد. البته رئیس‌جمهور بیشتر نقش تشریفاتی دارد و از اختیارات چندانی برخوردار نیست. با این حال قادر است مصوبات مجلس را وتو کرده و آن‌ها را به همه‌پرسی بگذارد. همچنین اگر رهبران احزاب پیروز در انتخابات مجلس نتوانند در یک بازهٔ زمانی مشخص نخست‌وزیر و دیگر اعضای کابینه را تعیین کنند، رئیس‌جمهور خودش کابینه را معرفی می‌کند که این اتفاق از زمان تأسیس جمهوری ایسلند در سال ۱۹۴۴ روی نداده‌است. حکومت ایسلند همیشه ائتلافی بوده و در طول دوران جمهوری در این کشور هیچگاه حزبی نتوانسته بیش از ۵۰ درصد آرا را به دست آورد و همواره دو یا چند حزب دولتی ائتلافی را تشکیل داده‌اند.

ایسلند نخستین کشوری است که یک حزب کاملاً تشکیل یافته از زنان در آن تأسیس شده‌است. این حزب «ائتلاف زنان» نام داشت که در سال ۱۹۸۳ با هدف پیشبرد نیازهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زنان پایه‌گذاری شد و هرچند در سال ۱۹۹۹ به فعالیت خود پایان دارد و در ائتلاف سوسیال دمکراتیک ادغام شد اما تأثیر بادوامی بر سپهر سیاسی ایسلند گذارد و باعث افزایش حضور زنان در مجلس این کشور شد. ایسلند همچنین نخستین کشوری است که در سال ۱۹۸۰ یک زن در انتخابات مردمی به عنوان رئیس‌جمهور آن انتخاب شد. ویگدیس فینبوگادوتیر که در این سال رئیس‌جمهور ایسلند شد تا سال ۱۹۹۶ در این مقام باقی ماند.

ایسلند عضو سازمان ملل متحد و ناتو است و دارای روابط دیپلماتیک با تقریباً تمامی کشورهای دنیاست اما به‌طور خاص با کشورهای نوردیک (فنلاند، سوئد، نروژ و دانمارک)، آلمان، ایالات متحده، کانادا و اعضای دیگر ناتو روابط نزدیک دارد. ایسلند عضو اتحادیه اروپا نیست اما در سال ۲۰۰۹ درخواست عضویت در این اتحادیه را ارائه کرد. اما در سال ۲۰۱۳ دو حزب حاکم کشور (حزب مرکزگرای ترقی‌خواه و حزب راست‌گرای استقلال) اعلام کردند که با برگزاری یک همه‌پرسی نظر مردم کشور در مورد عضویت در اتحادیه اروپا را جویا خواهند شد. در ماه مارس ۲۰۱۵ دولت ایسلند بدون ارائه هیچ دلیلی اعلام کرد که دیگر تمایلی برای عضویت در اتحادیه اروپا ندارد.[۷]

ایسلند ارتش دائمی ندارد. تا سال ۲۰۰۶ نیروی هوایی آمریکا پایگاهی در این کشور داشت و چهار تا شش هواپیمای رهگیر را در آن مستقر کرده بود. پس از تعطیلی این پایگاه جنگنده‌های ناتو به صورت دوره‌ای مأموریت‌های گشت و مراقبت را در حریم هوایی این کشور انجام می‌دهند.[۸] ایسلند در جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ مشارکت داشت و یک واحد خنثی‌سازی بمب از گارد ساحلی خود را به عراق اعزام کرد. این کشور در جنگ افغانستان (۲۰۰۱–۲۰۱۴) و بمباران سال ۱۹۹۹ یوگسلاوی نیز مشارکت داشت.

ایسلندی‌ها در سال ۱۹۸۶ میزبان نشست تاریخی ریگان و گورباچف بودند که اهمیت زیادی در پایان دادن به جنگ سرد داشت. بیشتر اختلافات بین‌المللی ایسلند در تاریخ این کشور به مسئله حق ماهیگیری مربوط بوده‌است.

اقتصاد[ویرایش]

اقتصاد ایسلند برپایهٔ ماهیگیری و صنایع شیلات، کشاورزی، گردشگری و منابع انرژی تجدیدپذیر برق‌آبی و زمین‌گرمایی استوار است. سیب‌زمینی، مهمترین فراوردهٔ کشاورزی ایسلند است. تولید ناخالص داخلی ایسلند، در سال ۲۰۰۷ میلادی، ۱۱٫۸۹ میلیارد دلار می‌باشد که در مقایسه با سال گذشته ۱٫۸ درصد رشد داشته‌است. صادرات ایسلند، بیشتر شامل ماهی، فلز آلومینیم، فراورده‌های حیوانی و کانی سیلیس است که بیشتر این فراورده‌ها را به کشورهای هلند، بریتانیا، اسپانیا، ایالات متحده و آلمان صادر می‌کند. نیز از کشورهای ایالات متحده، آلمان، چین، دانمارک، سوئد، ژاپن و هلند، ماشین‌آلات، فراورده‌های نفتی، مواد خوراکی و پوشاک وارد می‌کند.

ایسلند بالاترین تولید سرانه برق را در بین تمامی کشورهای دنیا دارد و نزدیک به ۱۰۰ درصد برق و ۸۵ درصد کل انرژی مصرفی خود را از منابع انرژی تجدیدپذیر به دست می‌آورد. تقریباً تمام برق کشور در نیروگاه‌های برق‌آبی و زمین‌گرمایی تولید می‌شوند،[۹] و ایسلند تنها کشور دنیا در این زمینه است.[۱۰] این کشور مقداری فراورده‌های نفتی را نیز برای حمل و نقل و ناوگان ماهیگیری خود وارد می‌کند. ایسلند یکی از معدود کشورهای دنیاست که توانایی تولید هیدروژن کافی به قیمت قابل قبول را دارد و در آن ایستگاه‌های فروش انرژی هیدروژن برای خودروهایی که از سوخت هیدروژن استفاده می‌کنند، ساخته شده‌است. از سال ۲۰۱۲ گفتگوهایی بین این کشور و بریتانیا برای برقراری یک خط انتقال برق به منظور صادرات برق این کشور انجام شده‌است.

مردم[ویرایش]

رشد جمعیت در ایسلند ۱۷۰۳–۲۰۱۷ بنا بر آمار ایسلند

بر اساس آمار ۲۰۱۲ کشور ایسلند ۳۱۳٬۳۷۶ نفر جمعیت داشته که میانگین سنی ایشان ۳۴٬۵ سال بوده‌است. امید به زندگی برای زنان در این کشور ۸۲٫۶۲ سال و برای مردان ۷۸٫۳۳ سال بوده‌است. هم‌اکنون جمعیت این کشور ۳۵۰۷۱۰ (مارس ۲۰۱۸) نفر است.

ایسلندی‌ها طبق قانون اساسی ایسلند از آزادی دینی برخوردارند گرچه کلیسای ایسلند، که لوتری است، کلیسای رسمی است.

ایسلند کشوری بسیار سکولار است: همچون دیگر کشورهای نوردیک میزان فعالیت مذهبی مردم نسبتاً پایین است.[۱۱][۱۲]

دین در ایسلند – ۲۰۱۲[۱]
دین درصد
کلیسای پروتستان ایسلند
۷۶٫۸۱%
پروتستانهای دیگر
۵٫۶۹%
کاتولیک
۳٫۲۷%
شاخه‌های دیگر مسیحیت
۲٫۲۸%
غیرمسیحی
۰٫۹%
نامشخص
۶٫۱%
بی‌دین
۴٫۹۴%

فرهنگ[ویرایش]

فرهنگ ایسلند از مهاجران وایکینگ سده نهم این ناحیه سرچشمه می‌گیرد. ایسلندی‌ها به میراث نیاکان وایکینگ خود افتخار می‌کنند و شجره‌نامه بسیاری از آنان به نخستین مهاجران بازمی‌گردد. زبان ایسلندی به زبان وایکینگ‌ها یعنی زبان نورس قدیم نزدیک است و از این‌رو ایسلندی‌ها به راحتی می‌توانند ساگاها – تاریخ و فولکلور مهاجران اولیه ایسلند- که به قرون وسطی تعلق دارند را بخوانند.[۱۳]

دورافتادگی و سده‌ها انزوا باعث شده تا فرهنگ نوردیک این کشور به‌نسبت دست‌نخورده بماند و زبان ایسلندی نیز (به‌جز زبان فاروئی) از دیگر زبان‌های اسکاندیناوی به زبان نورس قدیم نزدیک‌تر باقی مانده‌است.

ایسلندی‌ها هم‌چنین نسبت به دیگر کشورهای اسکاندیناوی و اروپا اهمیت بیشتری برای استقلال و خودکفایی قائلند؛ در یک نظرسنجی که از سوی کمیسیون اروپایی انجام شد، ۸۵ درصد از ایسلندی‌ها استقلال را «بسیار مهم» توصیف کردند در حالی‌که این درصد برای نروژی‌ها ۴۷ درصد، برای دانمارکی‌ها ۴۹ درصد و میانگین آن در میان کشورهای اتحادیه اروپا ۵۳ درصد بود.[۱۴] ایسلندی‌ها هم‌چنین از تعهد کاری قوی برخوردارند و ساعات کاری روزانه آن‌ها از طولانی‌ترین ساعات کاری در میان کشورهای صنعتی است.[۱۵]

برابری‌خواهی در ایسلند از اهمیت بالایی برخوردار است و اختلاف درآمد در میان مردم آن از پایین‌ترین‌ها در جهان است. برابری میان زنان و مردان نیز در این کشور از وضعیت بسیار خوبی برخوردار است و ایسلند در میان سه کشور برتر در این زمینه است.[۱۶]

بر اساس آمار سال ۲۰۱۳ شاخص صلح جهانی ایسلند با توجه به نداشتن ارتش، آمار ناچیز جرم و جنایت و ثبات قابل توجه سیاسی-اقتصادی مسالمت‌آمیزترین فضا را در بین تمامی کشورهای دنیا داشته‌است.[۱۷] ایسلند یکی از کشورهاییست که کمترین آمار جرم و جنایت را دارد به‌طوری‌که حتی نیروهای پلیس معمولاً غیر مسلح هستند. در سال ۲۰۱۳ برای اولین بار در تاریخ این کشور شخصی در درگیری مسلحانه با پلیس کشته شد.[۱۸]