Uncategorized

آفریقا

آفریقا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
آفریقا
Africa (orthographic projection).svg
مساحت ۳۰٬۲۲۱٬۵۳۲ کیلومتر مربع (۱۱٬۶۶۸٬۵۹۹ مایل مربع)، قاره
جمعیت بیش از ۱/۳۳ میلیارد[۱][۲] (۲۰۱۹، فهرست قاره‌ها براساس جمعیت)
ترکم جمعیت ۳۶٫۴/km2 (۹۴/sq mi)
نام اهلیت آفریقایی
کشورها ۵۴ (و ۲ مورد مناقشه) (فهرست کشورها)
متعلقات
زبان‌ها زبان‌های آفریقایی
منطقه زمانی یوتی‌سی ۱:۰۰- تا یوتی‌سی ۴:۰۰+
بزرگترین شهرها List of metropolitan areas in Africa
فهرست شهرهای آفریقا
نیجریه لاگوس
مصر قاهره
جمهوری دموکراتیک کنگوجمهوری کنگو کینشاسابرازاویل
آفریقای جنوبی ژوهانسبورگ
سومالی موگادیشو
سودان خرطومام درمان
تانزانیا دارالسلام (تانزانیا)
مصر اسکندریه
ساحل عاج آبیجان
مراکش کازابلانکا

اتیوپیآدیس آبابا

الجزایرالجزیره

آفریقا یا اِفریقا دومین قاره پهناور جهان (پس از آسیا، و دومین؛ در متد قاره آمریکای شمالیقاره آمریکای جنوبی، پس از آسیا)، است که با مساحتی حدود ۳۰٬۲۲۱٬۵۳۲ کیلومتر مربع ۲۰٫۳٪ از مجموع خشکی‌های زمین را در بر می‌گیرد. عرض این قاره حدود ۸۰۰۰ کیلومتر از شمال به جنوب و طول آن در حدود ۷۴۰۰ کیلومتر از شرق به غرب است. آفریقا با بیش از ۱٬۳۳۰٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر جمعیت،[۱][۲] دارای ۶۱ کشور بوده که حدود یک هفتم از جمعیت کنونی جهان را در خود جای داده‌است.

این قاره از شمال به دریای مدیترانه، از شمال شرق به کانال سوئز و دریای سرخ، از شرق به خلیج عدن، از جنوب شرق به اقیانوس هند، و از غرب به اقیانوس اطلس محدود می‌شود.

آفریقا در دو سوی خط استوا قرار گرفته و نواحی اقلیمی مختلفی را در بر می‌گیرد؛ آفریقا تنها قاره‌ای است که از منطقه معتدله شمالی تا منطقه معتدله جنوبی امتداد یافته‌است (با فرض در نظر نگرفتن قاره پیوسته آمریکا). به دلیل فقدان بارش‌های منظم طبیعی و آبیاری، و نیز تاحدودی عدم وجود سیستم‌های توده‌ای یخ یا سفره‌های زیرزمینی کوهستانی، هیچگونه اثر معتدل‌کننده طبیعی بر اقلیم به استثنای نزدیک سواحل در آن وجود ندارد. در مرکز آفریقا (نزدیک استوا) نیمی از سال بارانی می‌باشد که دارای هوای گرم و مرطوب است و جنگل‌های زیبایی را پدیدمی‌آورد که عمری بیشتر از یک نیم سال ندارد چرا که بعد از این فصل بارانی، گرمایی سخت و طاقت فرسا تمام منطقه را فرا می‌گیرد و هیچ جانوری طاقت آن را ندارد و پس مدتی آن جنگل‌ها به بیابانی خشک و بی آب و علف تبدیل می‌شود. (نیمه دیگر سال گرم و خشک است که در مجموع طبیعتی ۲ فصل را پدیدمی‌آورد)

اگرچه گمانه‌زنی‌های اروپاییان دربارهٔ ماهیت صحرای اتیوپی در جنوب آفریقا به زمانی بیش از دو هزار سال قبل بازمی‌گردد، آفریقا به عنوان قدیمی‌ترین قاره‌ای که بشر در آن سکونت داشته به‌شمار می‌آید.[۳]

نام آفریقا[ویرایش]

دربارهٔ ریشه‌شناسی واژه آفریقا نظرهای گوناگونی آمده‌است. برخی آن را از واژه فنیقی آفِر به معنی گرد و غبار دانسته‌اند[نیازمند منبع]، برخی از نام تیرهٔ آفریدی ساکن شمال آفریقا در پیرامون کارتاژ و برخی از واژه یونانی آفریکه (aphrike) به معنی بی سرما و همیشه گرم یاد می‌کنند.[۴]

جغرافیا[ویرایش]

تصویر ماهواره‌ای مرکب آفریقا

بزرگ‌ترین کشور آفریقا الجزایر و کوچک‌ترین منطقه آن جزایر سیشل که در اقیانوس هند می‌باشد. کوچک‌ترین کشور ناحیه خشکی آن گامبیا است.[۵]

شمالی‌ترین نقطهٔ آفریقا دماغه الغیران (درکشور تونس)، جنوبی‌ترین نقطه دماغه آگولهاس (در کشور آفریقای جنوبی)، شرقی‌ترین نقطه دماغه گوآردافوئی (در کشور سومالی)و غربی‌ترین نقطه نوک المادی (در کشور دماغه سبز) می‌باشد.

آب و هوای آفریقا از اقلیم گرمسیری تا فراشمالگان در بالاترین قله‌های آن در نوسان است. در ناحیه شمالی آن عمدتاً بیابان یا مناطق بایر وجود دارد، در حالی که مناطق مرکزی یا جنوبی شامل دشت‌های گرم (استوایی) و نواحی جنگلی بارانی بسیار متراکم می‌باشد. با این همه دو نوعی همگرایی در الگوهای گیاهی همچون ساحل و استپ غالب است.[۳]

پر جمعیت‌ترین کشورهای آفریقا[ویرایش]

۱۰ کشور پر جمعیت آفریقا[ویرایش]

  1.  نیجریه بیش از ۲۰۶ میلیون و ۲۳۰ هزار نفر
  2.  اتیوپی بیش از ۱۱۵ میلیون و ۱۱۷ هزار نفر
  3.  مصر بیش از ۱۰۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر
  4.  جمهوری دموکراتیک کنگو ۸۹ میلیون نفر
  5.  تانزانیا بیش از ۵۹ میلیون و ۹۱۰ هزار نفر
  6.  آفریقای جنوبی بیش از ۵۹ میلیون و ۸۶۰ هزار نفر
  7.  کنیا بیش از ۵۳ میلیون و ۴۳۰ هزار نفر
  8.  اوگاندا بیش از ۴۵ میلیون نفر
  9.  سودان بیش از ۴۳ میلیون و ۶۳۲ هزار نفر
  10.  الجزایر بیش از ۴۳ میلیون و ۵۰۸ هزار نفر

پیشینه[ویرایش]

آفریقا کهنترین قاره جهان است و تاریخ آن به دوران اولیه پیش از نون سنگی نیز بازمی‌گردد.

قدیمی‌ترین منطقه مسکونی زمین با گونه‌های بشری بر روی کره خاکی در آفریقا است. طی اواسط سده بیستم، انسان‌شناسی سنگواره‌ها و شواهدی از وجود بشر که احتمالاً به قبل از ۷ میلیون سال پیش برمی‌گردد، دست یافتند. فسیل از گونه‌های متعددی از بشرهای میمون‌وار که تصور می‌شود به انسان نوین امروزی تکامل یافته، باقی‌مانده‌است، همچون «جنوبی‌کپی عفاری» که از لحاظ پرتوسنجی دیرینگی آن به ۳ تا ۳/۹ میلیون سال پیش بازمی‌گردد،[۶] پرامردم بویسی (۳/۲ تا ۴/۱میلیون سال پیش از میلاد مسیح)[۷] کشف شده‌است(۶۰۰ هزار تا ۹/۳میلیون سال پیش از میلاد مسیح) و «انسان کاروَرز»[۸]

استخوان ایشانگو که حدود ۲۵هزار سال قدمت دارد، که خطوط محاسباتی را در ملاحظات ریاضی نشان می‌دهد. در سراسر دوران پیشاتاریخ بشر، آفریقا (همانند دیگر قاره‌ها) هیچگونه سرزمین‌های (مدون) کشوری نداشت، و در عوض گروه‌های شکارچی همچون خویی و سان در آن اقامت داشتند.[۹][۱۰][۱۱]

باستان[ویرایش]

عصر آهن[ویرایش]

عصر برنز[ویرایش]

عصر مس[ویرایش]

اواخر دوران باستان[ویرایش]

قرون وسطی[ویرایش]

در دوران بعد از اسلام آفریقا شکوفا شد

دوران مدرن[ویرایش]

استعمار آفریقا[ویرایش]

منطقه آزاد[ویرایش]

سیاست[ویرایش]

اتحادیه آفریقا (AU)، یک فدراسیون متشکل از تمام کشورهای آفریقایی به جز مراکش می‌باشد. این اتحادیه در آدیس آبابا به عنوان مقر خود در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۱ تشکیل شد. در ژوئیه ۲۰۰۴، مقر اتحادیه آفریقا به می‌درند در جمهوری مشروطه آفریقای جنوبی منتقل شد. اما، کمیسیون اتحادیه آفریقا دارای مراکزی در آدیس آبابا می‌باشد. در واقع سیاست اتحادیه در جهت تمرکز زدایی در موسسات فدراسیون آفریقا بوده تا تمام کشورها در آن سهیم باشند.

اتحادیه آفریقا، نباید با کمیسیون AU، اشتباه شود که بر اساس مصوبه اتحادیه تشکیل شده و هدف آن تغییر دادن جامعه اقتصادی آفریقا، به عنوان یک مشترک المنافع فدراتیو، به یک مرجع تحت شرایط کنوانسیون‌های مقرر بین‌المللی می‌باشد. اتحادیه آفریقا دارای یک دولت پارلمانی تحت عنوان دولت اتحادیه آفریقا است که شامل سازمان‌های قانونگذاری، قضائی و اجرائی شده، و توسط رئیس‌جمهور اتحادیه آفریقا و رئیس مجمع، که همچنین رئیس‌جمهور پارلمان اتحادیه آفریقا نیز هست، رهبری می‌شود. شخصی که رئیس‌جمهور AU می‌شود از سوی PAP (پارلمان اتحادیه آفریقا) انتخاب می‌گردد، و در نتیجه حمایت اکثریت را در PAP به دست می‌آورد.

رئیس‌جمهور گرترود ایبنگوه منگلا رهبر مرجع و رئیس دولت اتحادیه آفریقا است با عنایت به این واقعیت که او رئیس‌جمهور پارلمان اتحادیه آفریقا نیز می‌باشد. او توسط پارلمان در جلسه افتتاحی در مارس ۲۰۰۴ برای یک دوره پنجساله انتخاب گردید. PAP شامل ۲۶۵ قانونگذاراست که ۵ تن از آنان جزو مجمع مشروطه اتحادیه آفریقا هستند. حدود ۲۱٪ از اعضای PAP زن هستند.

توان‌ها و اختیار رئیس‌جمهور پارلمان آفریقا از مصوبه اتحادیه و پروتکل پارلمان اتحادیه آفریقا ناشی می‌شود، و نیز انتقال (میراث) اختیار ریاست جمهوری از طریق معاهده‌های آفریقایی و بین‌المللی مطرح می‌شود از جمله آن مواردی که تابع دبیرکل دبیرخانه OAU (کمیسیون AU) نسبت به PAP می‌باشد. دولت AU شامل تمام مقامات اتحادیه (فدرال)، منطقه‌ای، کشوری، و شهرداری و نیز صدها موسسه‌ای می‌باشد که با همدیگر امور روز به روز آن مؤسسه را مدیریت می‌کنند.

سیاستهای ناکام کشوری، اقدامات تجاری ناکارآمد جهانی، و اثرات تغییر اقلیم جهانی منجر به قحطی‌های گسترده‌ای شده، و بخش‌های عمده آفریقا با سیستم‌های توزیع خود برای پخش غذا و آب کافی برای زنده نگهداشتن جمعیت مردم نا توان مانده‌اند. آنچه پیش از استعمار منبع ۹۰٪ طلای جهان بوده، فقیرترین قاره موجود بر زمین بوده‌است، و مردم دیگر قاره‌ها از ثروتهای سابق آن برخوردار شده‌اند. گسترش بیماری نیز بی‌حد و حصر است، به ویژه شیوع بیماری ویروس ناتوانی ایمنی بدن انسان (HIV) و نیز سندروم ناتوانی اکتسابی ایمنی (AIDS) که به واگیر مرگباری در این قاره تبدیل شده‌است. با وجود مشقتهای بیشمار، نشانه‌هایی از امید برای آینده این قاره وجود داشته‌است. ظاهراً حکومت‌های دموکراسی دولتهای دموکراتیک، شیوع پیدا می‌کنند، اما هنوز اکثریت (جامعه ملی جغرافیایی ادعا می‌کنند که تنها ۱۳ کشور آفریقایی را واقعاً می‌توان دموکراتیک به حساب آورد الگو:نیاز به بیان است). تعدادی ≈≠از کشورها حقوق بشر اساسی را برای همه شهروندان به رسمیت شناخته‌اند و (مجامع) قضائی دادگاه‌های قضائی مستقل تشکیل داده‌اند.

نشانه‌های روشنی از ایجاد فزاینده شبکه‌ها در میان سازمان‌ها و کشورهای آفریقائی وجود دارد. در جنگ داخلی در جمهوری دموکراتیک کنگو (زئیر پیشین) علاوه برمداخله کشورهای غیر آفریقائی ثروتمند، کشورهای آفریقائی همسایه هم شرکت داشتند (همچنین نگاه کنید به جنگ دوم کنگو). چون این درگیری در سال ۱۹۹۸ آغاز شد، نسبت تخمینی مرگ به ۴ میلیون نفر رسید.[۱۲] بسیاری از ناظران اظهار می‌نمایند که این درگیری نقشی مشابه با جنگ جهانی دوم ایفا نموده، پس از آن که کشورهای اروپائی جوامع آن‌ها را یکپارچه می‌نماید به نحوی که جنگ بین آن‌ها غیرقابل تصور می‌شود. انجمنهای سیاسی همچون اتحادیه آفریقا نسبت به همکاری بیشتر و صلح بین تعدادی از کشورهای این قاره اظهار امیدواری می‌نماید. نقض‌های گسترده حقوق بشر هنوز در تعدادی از بخش‌های آفریقا واقع می‌شود که اغلب در اثر غفلت آن کشورها است. بیشتر یک چنین تجاوزاتی به علل سیاسی و معمولاً به عنوان اثر جانبی جنگ داخلی اتفاق می‌افتد. کشورهایی که در آن‌ها تجاوزات عمده به حقوق بشر در زمان‌های اخیر گزارش شده‌است عبارت‌اند از جمهوری دموکراتیک کنگو، سیرالئون، لیبریا، سودان، ساحل عاج.

اقتصاد[ویرایش]

افریقا از فقیرترین قاره‌ها است. مصر وافریقای جنوبی را می‌توان به عنوان اقتصادهای برتر این قاره عنوان کرد.

نقشه کمیته اقتصادی آفریقا

  CEN-SAD
  COMESA
  EAC
  ECCAS
  ECOWAS
  IGAD
  SADC
  UMA

تا حدود زیادی به دلیل اثرات استعمار، دولت‌های فاسد و استبداد، آفریقا فقیرترین قاره مسکونی دنیا است. بر طبق گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد در سال۲۰۰۳، ۲۵ رده پایینی جدول کشورها (از رتبه ۱۵۱ ام تا ۱۷۵ ام) همگی کشورهای آفریقایی بوده‌اند.[۱۳]

در حالی که رشد سریع در چین و اکنون در هند، و نیز رشد میانه در آمریکای لاتین میلیون‌ها (واحد) فراتر از زندگی موجود رفته‌است، آفریقا از نظر تجارت، سرمایه‌گذاری خارجی، و درآمد سرانه روند قهقرائی داشته‌است. این فقر اثراتی از جمله امید به زندگی پایین، تنش، و بی‌ثباتی – که عوامل دخیل در فقر قاره هستند، گسترش داده‌است.

برخی نواحی، به خصوص بوتسوانا و آفریقای جنوبی موفقیت اقتصادی را تجربه نموده‌اند، از جمله افتتاح بازار سهام ژوهانسبورگ. این مسئله تا حدودی در اثر ثروت منابع طبیعی شان به عنوان تولیدکننده عمده طلا و الماس با هم بوده، و تا حدودی نیز به دلیل نظام قانونی مناسب و پایدار آن می‌باشد. همچنین آفریقای جنوبی به سرمایه مالی، بازارهای متعدد، کار مهارتی، و اولین زیرساختار در بیشتر (بخش‌های) کشور خود دست یافته‌است. کشورهایی همچون غنا، کنیا، کامرون و مصر، دیگر کشورهای آفریقائی هستند که پیشرفتهای قابل مقایسه داشته‌اند.

آفریقا به لحاظ برخورداری از منابع طبیعی و معدنی نیز یکی از قاره‌های ثروتمند و برخوردار جهان به‌شمار می‌آید. نیجریه بر روی یکی از بزرگ‌ترین ذخایر ثابت شده نفت در جهان قرار گرفته‌است و ضمن داشتن یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد در جهان، بیشتر جمعیت را در میان کشورهای آفریقایی دارد.

از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵، رشد اقتصادی با متوسط ۵٪ در سال ۲۰۰۵، به اوج خود رسید. اما برخی کشورها رشد اقتصادی بیشتری (٪+۱۰) را داشته‌اند، به خصوص آنگولا، سودان و گینه استوائی، که هرسه کشور اخیراً شروع به استخراج ذخایر نفتی خود کرده‌اند.

ایجاد نیروگاه خورشیدی در کشور ‘مالی’، احداث نیروگاه بادی در ‘کنیا’، ساخت بزرگ‌ترین تلسکوپ جهان در آفریقای جنوبی یا ایجاد دیوار بزرگ سبز از شرق تا غرب این قاره که با مشارکت بسیاری از کشورهای آفریقایی و با هدف ممانعت از پیشروی صحرا صورت می‌گیرد از جمله اقداماتی است که برای تقویت زیرساخت‌های آفریقا صورت می‌گیرد.[۱۴]

زبان‌ها[ویرایش]

نقشه نشان دهنده توزیع خانواده‌های زبان آفریقائی و برخی زبانهای اصلی آفریقائی است.

پراکندگی زبان‌های آفریقا- آسیایی از ساحل تا جنوب غرب آفریقا امتداد یافته‌است. زبان‌های نیجر- کنگو تقسیم شده‌است تا عظمت زبان‌های زیرمجموعه خانواده بانتو را نشان دهند.[نیازمند منبع]

بر اساس بیشترین برآوردها، آفریقا کلاً شامل بیش از هزار زبان می‌باشد، برخی این رقم را تا بیش از دوهزار تخمین زده‌اند (بیشتر آفریقایی تا دارای ریشه اروپایی). آفریقا عمده‌ترین قاره چند زبانه در جهان است؛ و این مسئله نادر نیست که افرادی را بتوان یافت که نه تنها به زبان‌های مختلف آفریقایی، بلکه یک یا دو زبان اروپایی نیز به روانی تکلم می‌نمایند.[نیازمند منبع]

عمدتاً پنج خانوادهٔ زبانی بومی در آفریقا وجود دارند.[نیازمند منبع]

فرهنگ[ویرایش]

Mami Wata poster.png

فرهنگ آفریقا توسط یک نظام کاملاً یکپارچه از ارزش‌های اجتماعی مشخص می‌شود، از طریق فرآیندهای تاریخی اطلاع داده می‌شود که از سازمان اجتماعی خود پشتیبانی می‌کند. جالب‌ترین ویژگی فرهنگ آفریقایی ماهیت تقریباً یکدست از یک شبه-زبان آفریقایی است، که عناصر غیر کلامی برقراری ارتباط آن برای تغییر مفهوم و انتقال احساس بکار می‌روند. همچون اروپایی‌های جنوبی، آفریقایی‌ها بیشتر حراف، گرم و متعهد می‌باشند. این شبه-زبان آفریقایی در مجموعه‌ای از روابط تاریخی و باورهای معنوی باستانی ریشه دارد که در نسل، زبان، سیاست در حال شکوفایی، و نیز تراژدی‌های توأمان برده‌داری و استعمار آفریقا جای گرفته‌اند.

گویش‌های شبه زبان‌شناختی آفریقایی‌ها، و تنفس‌های اجتماعی بنیادی به سادگی قابل تشخیص بوده و در یک فلسفهٔ باستانی قوی و عمیقاً جا افتاده ریشه دوانده که حتی در مواجهه با جابجایی‌های گستردهٔ اجتماعی و جغرافیای سیاسی حاصل از تغییر نمودار جمعیتی نیز مستلزم تداوم و تعالی آن‌ها است.

فرهنگ نوین آفریقایی از طریق پاسخ‌های پیچیده به امپریالیسم عربی و امپریالیسم اروپایی بروز می‌یابد. در آغاز اواخر دههٔ ۱۹۹۰، آفریقایی‌ها به‌طور فزاینده‌ای می‌خواستند هویت خود را مجدداً اظهار نمایند. خصوصاً در شمال آفریقا خودداری از پذیرش برچسب عربی یا اروپایی منجر به یک نوع سرریز تقاضاها برای پاسداشت زبان‌ها و فرهنگ بومی آمازیغ در مراکش، مصر، الجزایر و تونس منجر شد. پیدایش (باور) همه- آفریقایی‌گرایی از زمان افول آپارتاید، سبب افزایش تقاضاها برای حسی احیا شده از هویت آفریقایی گردید. در جنوب آفریقا، روشنفکران جوامع مقیم از اعقاب اروپایی به‌طور فزاینده‌ای به خاطر دلایل فرهنگی تا علل جغرافیایی یا نژادی هویت آفریقایی پیدا کردند. معروف است که برخی افراد، مراسم مذهبی انجام می‌دادند تا عضو جوامع زولو یا سایر شوند.

مذهب[ویرایش]

آفریقایی‌ها گسترهٔ وسیعی از اعتقادات مذهبی را عرضه می‌کنند،[۱۵] ضمن آن که مسیحیت و اسلام رایج‌ترین آن‌ها هستند. تقریباً، ۴۵٪ کل آفریقایی‌ها مسیحی و ۴۵٪ آن‌ها را مسلمانان تشکیل می‌دهند. حدود ۹٫۵٪ آفریقایی‌ها عمدتاً پیرو مذاهب آفریقایی بومی می‌باشند. تعداد اندکی از آفریقایی‌ها هندو هستند، یا دارای اعتقاداتی از سنت یهودی می‌باشند. نمونه‌هایی از یهودیان آفریقایی مردمان بتا اسرائیل، لمبا و آبایودایا در شرق اوگاندا هستند.

مذاهب بومی نواحی پایین صحرای آفریقا حول محورهای آنیمیسم و پرستش اجداد می‌چرخد. تهدید مشترک در نظام‌های سنتی اعتقادی، تقسیم جهان معنوی به دو بخش «مفید» و مضر است. ارواح مفید معمولاً ارواحی محسوب می‌شوند که شامل ارواح اجدادی بوده که به اعقاب خود کمک می‌کنند، و ارواح توانمند که از کل جوامع در برابر بلای طبیعی و حملات دشمنان محافظت می‌نمایند؛ در حالی که ارواح مضر، روح‌های قربانیان کشته شده‌ای را در برمی گیرد که بدون انجام مراسم تدفین صحیح دفن شده‌اند، و این ارواح توسط روح خشن (شرور) به عنوان واسطه (معنوی) سبب بیماری در میان دشمنانشان می‌شوند. با این که تأثیر این اشکال بدوی از پرستش تداوم می‌یابد تا اثری عمیق به دنبال داشته باشد، نظام‌های اعتقادی ضمن تعامل با دیگر مذاهب تکامل یافته‌اند.

تشکیل قلمرو قدیم مصر در هزارهٔ سوم پیش از میلاد، نخستین نظام مذهبی پیچیده و شناخته شده در این قاره است. حدود قرن نهم پیش از میلاد، کارتاژ (در تونس امروزی) توسط فنیقی‌ها بنیان‌گذاری شد، و تداوم یافت تا به مرکز اصلی چند ملیتی تبدیل شد که در آن الهه‌ها در همسایگی مصر، رم و تمدن اتروسکان پرستش می‌شدند. امروزه، بسیاری از یهودیان نیز در شمال آفریقا، به خصوص در تونس، الجزایر و مراکش زندگی می‌کنند.

کلیسای ارتودوکس اتیوپی و کلیسای ارتودوکس اریتره رسماً قدمت‌شان به قرن چهارم میلادی بازمی‌گردد، و از اینرو یکی از نخستین کلیساهای ساخته شدهٔ مسیحی در کل جهان هستند. در ابتدا، (شعبه) ارتودوکسی مسیحی در سودان امروزی و دیگر نواحی همسایه رواج یافت. اما، پس از گسترش اسلام، این رشد کند و محدود به سرزمین‌های مرتفع شد.

اسلام با فتح شمال آفریقا بین سال‌های ۶۴۰ و ۷۱۰ میلادی توسط مسلمانان وارد این قاره شد، که از مصر آغاز گردید. آن‌ها در پی تجارت دریایی در ساحل آفریقای شرقی، شهرهای مگادیشو، ملینده، ممباسا، کیلوا، و سفالا را تأسیس نمودند، و از میان کویر صحرا در داخل آفریقا عبور می‌کردند که خصوصاً در پی آن مسیرهایی برای تجارت مسلمانان شد. مسلمانان همچنین در میان مردمان آسیایی بودند که بعدها در آفریقای تحت حکومت بریتانیا ساکن شدند.

بسیاری از آفریقایی‌های پایین صحرا، طی دورهٔ استعماری به اشکال اروپای غربی مسیحیت گرویدند. در دهه‌های پایانی قرن بیستم، فرقه‌های مختلفی از جنبش مسیحیت جذبه گرا به سرعت رشد نمودند. تعدادی از اسقف‌های کاتولیک آفریقایی حتی به عنوان نامزدهای احتمالی پاپی در سال ۲۰۰۵ بودند. ظاهراً مسیحیان آفریقایی بیشتر از لحاظ اجتماعی محافظه کارترند تا هم مذهبان خود در بیشتر نقاط جهان صنعتی، که درست در زمان اخیر به تنش بین فرقه‌هایی همچون اتحادیهٔ آنگلیکان و کلیساهای روش‌گرا منجر شده‌است. کلیساهای افتتاح شدهٔ آفریقایی رشد عمده‌ای را در قرن‌های بیستم و بیست و یکم تجربه کرده‌اند.

منطقه‌ها و قلمروها[ویرایش]

نقشهٔ طبیعی آفریقا

نقشهٔ سیاسی آفریقا

نام منطقه[۱۶] و قلمرو
همراه با پرچم
پهناوری
(کیلومتر مربع)
جمعیت[۱۷] سال تراکم جمعیت
(در هر کیلومتر مربع)
پایتخت
آفریقای شمالی
 الجزایر ۲٬۳۸۱٬۷۴۰ ۳۴٬۱۷۸٬۱۸۸ ۲۰۰۹ ۱۴ الجزیره
 جزایر قناری (اسپانیا)[۱۸] ۷٬۴۹۲ ۲٬۱۱۸٬۵۱۹ ۲۰۱۰ ۲۲۶ لاس پالماس،
سانتا کروس (اسپانیا)
 سبته (اسپانیا)[۱۹] ۲۰ ۷۱٬۵۰۵ ۲۰۰۱ ۳٬۵۷۵
 مصر[۲۰] ۱٬۰۰۱٬۴۵۰ ۸۲٬۸۶۸٬۰۰۰ ۲۰۱۲ ۸۳ قاهره
 لیبی ۱٬۷۵۹٬۵۴۰ ۶٬۳۱۰٬۴۳۴ ۲۰۰۹ ۴ طرابلس
 مادیرا (پرتغال)[۲۱] ۷۹۷ ۲۴۵٬۰۰۰ ۲۰۰۱ ۳۰۷ فونچال
 ملیلیه (اسپانیا)[۲۲] ۱۲ ۶۶٬۴۱۱ ۲۰۰۱ ۵٬۵۳۴
 مراکش ۴۴۶٬۵۵۰ ۳۴٬۸۵۹٬۳۶۴ ۲۰۰۹ ۷۸ رباط (مراکش)
 سودان ۱٬۸۶۱٬۴۸۴ ۳۰٬۸۹۴٬۰۰۰ ۲۰۰۸ ۱۷ خرطوم (شهر)
 تونس ۱۶۳٬۶۱۰ ۱۰٬۴۸۶٬۳۳۹ ۲۰۰۹ ۶۴ تونس (شهر)
  صحرای غربی[۲۳] ۲۶۶٬۰۰۰ ۴۰۵٬۲۱۰ ۲۰۰۹ ۲ العیون
شاخ آفریقا یا آفریقای شمال شرقی
 جیبوتی ۲۳٬۰۰۰ ۶۲۳٬۸۹۱ ۲۰۱۲ ۲۲ جیبوتی (شهر)
 اریتره ۱۲۱٬۳۲۰ ۵٬۶۴۷٬۱۶۸ ۲۰۰۹ ۴۷ اسمره
 اتیوپی ۱٬۱۲۷٬۱۲۷ ۸۴٬۳۲۰٬۹۸۷ ۲۰۱۲ ۷۵ آدیس آبابا
 سومالی ۶۳۷٬۶۵۷ ۹٬۸۳۲٬۰۱۷ ۲۰۰۹ ۱۵ موگادیشو
شرق آفریقا
 بوروندی ۲۷٬۸۳۰ ۸٬۹۸۸٬۰۹۱ ۲۰۰۹ ۳۲۳ بوجومبورا
 قلمرو اقیانوس هند بریتانیا – مجمع‌الجزایر چاگوس
(بریتانیا)
۵۶٫۱۳ ۳٬۰۰۰ ۲۰۱۲ ۵۳٫۴ جزیره دیه‌گو گارسیا
 کومور ۲٬۱۷۰ ۷۵۲٬۴۳۸ ۲۰۰۹ ۳۴۷ مورونی
 کنیا ۵۸۲٬۶۵۰ ۳۹٬۰۰۲٬۷۷۲ ۲۰۰۹ ۶۶ نایروبی
 ماداگاسکار ۵۸۷٬۰۴۰ ۲۰٬۶۵۳٬۵۵۶ ۲۰۰۹ ۳۵ آنتاناناریوو
 مالاوی ۱۱۸٬۴۸۰ ۱۴٬۲۶۸٬۷۱۱ ۲۰۰۹ ۱۲۰ لیلونگوه
 موریس ۲٬۰۴۰ ۱٬۲۸۴٬۲۶۴ ۲۰۰۹ ۶۳۰ پورت‌لوئیس
 مایوت (فرانسه) ۳۷۴ ۲۲۳٬۷۶۵ ۲۰۰۹ ۴۹۰ مامودزو
 موزامبیک ۸۰۱٬۵۹۰ ۲۱٬۶۶۹٬۲۷۸ ۲۰۰۹ ۲۷ ماپوتو
 رئونیون (فرانسه) ۲٬۵۱۲ ۷۴۳٬۹۸۱ ۲۰۰۲ ۲۹۶ سن-دونی، رئونیون
 رواندا ۲۶٬۳۳۸ ۱۰٬۴۷۳٬۲۸۲ ۲۰۰۹ ۳۹۸ کیگالی
 سیشل ۴۵۵ ۸۷٬۴۷۶ ۲۰۰۹ ۱۹۲ ویکتوریا (سیشل)
 سودان جنوبی ۶۱۹٬۷۴۵ ۸٬۲۶۰٬۴۹۰ ۲۰۰۸ ۱۳ جوبا
 تانزانیا ۹۴۵٬۰۸۷ ۴۴٬۹۲۹٬۰۰۲ ۲۰۰۹ ۴۳ دودوما
 اوگاندا ۲۳۶٬۰۴۰ ۳۲٬۳۶۹٬۵۵۸ ۲۰۰۹ ۱۳۷ کامپالا
 زامبیا ۷۵۲٬۶۱۴ ۱۱٬۸۶۲٬۷۴۰ ۲۰۰۹ ۱۶ لوساکا
 زیمبابوه ۳۹۰٬۵۸۰ ۱۱٬۳۹۲٬۶۲۹ ۲۰۰۹ ۲۹ هراره
مرکز آفریقا
 آنگولا ۱٬۲۴۶٬۷۰۰ ۱۲٬۷۹۹٬۲۹۳ ۲۰۰۹ ۱۰ لوآندا
 کامرون ۴۷۵٬۴۴۰ ۱۸٬۸۷۹٬۳۰۱ ۲۰۰۹ ۴۰ یائونده
 جمهوری آفریقای مرکزی ۶۲۲٬۹۸۴ ۴٬۵۱۱٬۴۸۸ ۲۰۰۹ ۷ بانگی
 چاد ۱٬۲۸۴٬۰۰۰ ۱۰٬۳۲۹٬۲۰۸ ۲۰۰۹ ۸ انجامنا
 جمهوری کنگو ۳۴۲٬۰۰۰ ۴٬۰۱۲٬۸۰۹ ۲۰۰۹ ۱۲ برازاویل
 جمهوری دموکراتیک کنگو ۲٬۳۴۵٬۴۱۰ ۶۹٬۵۷۵٬۰۰۰ ۲۰۱۲ ۳۰ کینشاسا
 گینه استوایی ۲۸٬۰۵۱ ۶۳۳٬۴۴۱ ۲۰۰۹ ۲۳ مالابو
 گابن ۲۶۷٬۶۶۷ ۱٬۵۱۴٬۹۹۳ ۲۰۰۹ ۶ لیبرویل
 سائوتومه و پرنسیپ ۱٬۰۰۱ ۲۱۲٬۶۷۹ ۲۰۰۹ ۲۱۲ سائوتومه
جنوب آفریقا
 بوتسوانا ۶۰۰٬۳۷۰ ۱٬۹۹۰٬۸۷۶ ۲۰۰۹ ۳ گابورون
 لسوتو ۳۰٬۳۵۵ ۲٬۱۳۰٬۸۱۹ ۲۰۰۹ ۷۰ ماسرو
 نامیبیا ۸۲۵٬۴۱۸ ۲٬۱۰۸٬۶۶۵ ۲۰۰۹ ۳ ویندهوک
 آفریقای جنوبی ۱٬۲۱۹٬۹۱۲ ۵۱٬۷۷۰٬۵۶۰ ۲۰۱۱ ۴۲ بلومفونتن، کیپ‌تاون، پرتوریا[۲۴]
 اسواتینی ۱۷٬۳۶۳ ۱٬۱۲۳٬۹۱۳ ۲۰۰۹ ۶۵ مبابانه
آفریقای غربی
 بنین ۱۱۲٬۶۲۰ ۸٬۷۹۱٬۸۳۲ ۲۰۰۹ ۷۸ پورتو نووو
 بورکینافاسو ۲۷۴٬۲۰۰ ۱۵٬۷۴۶٬۲۳۲ ۲۰۰۹ ۵۷ اوآگادوگو
 کیپ ورد ۴٬۰۳۳ ۴۲۹٬۴۷۴ ۲۰۰۹ ۱۰۷ پرایا
 گامبیا ۱۱٬۳۰۰ ۱٬۷۸۲٬۸۹۳ ۲۰۰۹ ۱۵۸ بانجول
 غنا ۲۳۹٬۴۶۰ ۲۳٬۸۳۲٬۴۹۵ ۲۰۰۹ ۱۰۰ آکرا
 گینه ۲۴۵٬۸۵۷ ۱۰٬۰۵۷٬۹۷۵ ۲۰۰۹ ۴۱ کوناکری
 گینه بیسائو ۳۶٬۱۲۰ ۱٬۵۳۳٬۹۶۴ ۲۰۰۹ ۴۳ بیسائو
 ساحل عاج ۳۲۲٬۴۶۰ ۲۰٬۶۱۷٬۰۶۸ ۲۰۰۹ ۶۴ آبیجان،[۲۵] یاموسوکرو
 لیبریا ۱۱۱٬۳۷۰ ۳٬۴۴۱٬۷۹۰ ۲۰۰۹ ۳۱ مونروویا
 مالی ۱٬۲۴۰٬۰۰۰ ۱۲٬۶۶۶٬۹۸۷ ۲۰۰۹ ۱۰ باماکو
 موریتانی ۱٬۰۳۰٬۷۰۰ ۳٬۱۲۹٬۴۸۶ ۲۰۰۹ ۳ نواکشوت
 نیجر ۱٬۲۶۷٬۰۰۰ ۱۵٬۳۰۶٬۲۵۲ ۲۰۰۹ ۱۲ نیامی
 نیجریه ۹۲۳٬۷۶۸ ۱۶۶٬۶۲۹٬۰۰۰ ۲۰۱۲ ۱۸۰ آبوجا
 سینت هلینا (بریتانیا) ۴۲۰ ۷٬۷۲۸ ۲۰۱۲ ۱۳ جیمزتاون، سینت هلینا
 سنگال ۱۹۶٬۱۹۰ ۱۳٬۷۱۱٬۵۹۷ ۲۰۰۹ ۷۰ داکار
 سیرالئون ۷۱٬۷۴۰ ۶٬۴۴۰٬۰۵۳ ۲۰۰۹ ۹۰ فری‌تاون
 توگو ۵۶٬۷۸۵ ۶٬۰۱۹٬۸۷۷ ۲۰۰۹ ۱۰۶ لومه
  مجموع ۳۰٬۳۶۸٬۶۰۹ ۱٬۰۰۱٬۳۲۰٬۲۸۱ ۲۰۰۹ ۳۳

Uncategorized

مصر باستان

مصر باستان

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تاریخ مصر

تاریخ مصر

  مصر پیش از تاریخ ۳۱۰۰ پ.م.
مصر باستان
دوره آغازین دودمانی مصر ۳۱۰۰–۲۶۸۶پ.م.
پادشاهی کهن مصر ۲۶۸۶–۲۱۸۱ پ.م.
دوره نخست میانی مصر ۲۱۸۱–۲۰۵۵ پ.م.
پادشاهی میانه مصر ۲۰۵۵–۱۶۵۰پ.م.
دوره دوم میانی مصر ۱۶۵۰–۱۵۵۰ پ.م.
پادشاهی نوین مصر ۱۵۵۰–۱۰۶۹ پ.م.
دوره سوم میانی مصر ۱۰۶۹–۶۶۴پ.م.
دوره پایانی مصر باستان ۶۶۴–۳۳۲ پ.م.
عصر کلاسیک
تاریخ هخامنشیان در مصر ۵۲۵–۳۳۲پ.م.
دودمان بطلمیوسی ۳۳۲–۳۰ پ.م.
مصر رومی و بیزانسی ۳۰ پ.م.–۶۴۱ پس از میلاد
تاریخ ساسانیان در مصر ۶۲۱–۶۲۹
سده‌های میانه
تاریخ مصر اسلامی ۶۳۹–۱۲۵۲
خلفای فاطمی ۹۶۹–۱۱۷۱
ایوبیان ۱۱۷۱–۱۲۵۰
سلطنت مملوک (مصر) ۱۲۵۰–۱۵۱۷
معاصر اولیه
مصر عثمانی ۱۵۱۷–۱۸۶۷
اشغال توسط فرانسه ۱۷۹۸–۱۸۰۱
سلسله محمد علی مصر ۱۸۰۵–۱۸۸۲
خدیوات مصر ۱۸۶۷–۱۹۱۴
معاصر
اشغال توسط بریتانیا ۱۸۸۲–۱۹۵۳
حکومت سلطانی مصر ۱۹۱۴–۱۹۲۲
پادشاهی مصر ۱۹۲۲–۱۹۵۳
جمهوری مصر ۱۹۵۳–امروز
  (انقلاب ۲۰۱۱ مصر ۲۰۱۱ )

مجموعه اهرام جیزه شناخته شده‌ترین نشان تمدن مصر باستان است

مصر باستان به تمدنی در شمال شرقی آفریقا در درهٔ رود نیل گفته می‌شود که در دورهٔ زمانی میان ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد تا زمان تسخیر مصر بدست اسکندر مقدونی وجود داشت. تمدن مصر باستان نمونه‌ای از شاهنشاهی‌های بناشده بر اصل آبیاری است. به فرمانروایان مصر باستان فرعون گفته می‌شد.

تمدن مصر باستان در سال ۳۱۴۰ پیش از میلاد یعنی زمانی که دو قلمروی مصر سفلی و مصر علیا تحت پادشاهی نخستین فرعون به نام نارمر که برخی او را منس می‌نامند، به وحدت سیاسی رسیدند، شکل گرفت. مصر باستان در دوره دراز تمدن خود چندین بار زیر فرمانروایی نیروهای بیگانه از جمله ایرانیان هخامنشی نیز درآمد.[۱]

تاریخ[ویرایش]

قلمروی مصر باستان در گسترده‌ترین دوره خود (سده پانزدهم پیش از میلاد).

جام بجا مانده از مصر باستان

تاریخ مصر را به سه دوره تقسیم می‌کنند :

  1. دوره پادشاهی قدیم
  2. دوره پادشاهی میانه
  3. دوره پادشاهی نوین

کشاورزی تغییرات عمده‌ای را در جامعه مصر به وجود آورد. هنگامی که اغلب مصری‌ها کماکان در کشتزارها کار می‌کردند، بعضی از آن‌ها برای نمونه، سفالگر شدند. بافندگان الیاف کتانی می‌ریسیدند و از آن‌ها پارچه‌های کتانی می‌بافتند.

بیشتر مصری‌ها به قبیله‌ای تعلق داشتند و هر دهکده‌ای در یکی از چند منطقه مستقل جای می‌گرفت. مناطق مقتدرتر یا جذب مناطق ضعیف‌تر از طریق جنگ و گاهی ازدواج پیشرفت می‌کردند تا سرانجام مصر تنها از دو پادشاهی تشکیل شد: مصر سفلی که در ناحیه دلتای نیل قرار داشت و پایتخت آن بیوتو در غرب دلتا بود، و مصر علیا که شامل سرزمین‌های دره نیل می‌شد که از دلتا تا نخستین آبشار نیل نزدیک به آسوان در جنوب مصر گسترده بود. پایتخت مصر علیا، نخب بود که در محل الکب امروزی قرار داشت. صدها سال این دو سلطنت در کنار هم قرار داشتند و با یگانه شدن این دو، روزگار عظمت مصر آغاز شد.

در سال ۳۱۰۰ پیش از میلاد فرمانروای محلی به نام منس همراه با سپاهیانش از مصر علیا جایی که بر استان هشتم آن فرمانروایی داشت خارج شد و به سوی شمال لشکر کشید، شهرهای بسیاری را به تصرف درآورد و به دلتای نیل وارد شد، سپاه منس اشراف و بلندپایگانی را که در مقابلشان مقاومت می‌کردند گردن زدند و به این ترتیب مصر سفلی مغلوب شد. منس در مقام فرمانروای سراسر مصر اجازه داشت که تاج سفید مصر علیا و همچنین تاج سرخ مصر سفلی را بر سر گذارد. او هر دو تاج را در هم آمیخت و پشنت را ابداع کرد، که تاجی جدید بود و بخش بالایی و سفید این تاج در بخش کوتاه و سرخ پایینی قرار می‌گرفت. کرکس مصر علیا و مار کبرای مصر سفلی نیز هر دو با هم جانوران نمادین این پادشاهی یکپارچه شدند.

منس پس از تصرف مصر سفلی به دنبال هیچ فتح و کشورگشایی دیگری نرفت و قلمرو تکه‌تکه شده مصر آن زمان را به صورتی یکپارچه درآورد. منس در برابر بیابان‌نشینان صحرای سینا، نوبی‌های سیاه‌پوست منطقه جنوب و لیبیایی‌های مزاحم غرب از سرزمینش پاسداری کرد و به این ترتیب، نخستین حکومت را در جهان بنا نهاد که قدرتی مرکزی آن را راهبری می‌کرد. منس با بنا نهادن پایتختی جدید به یکپارچگی دو بخش شمالی و جنوبی این سرزمین قطعیت بخشید. او در فاصله‌ای نه چندان دور از راس دلتای نیل، جایی که مصر علیا و مصر سفلی به یکدیگر مربوط می‌شوند (تقریباً در جنوب قاهره امروزی) منطقه‌ای را برای پایتختی جدید ایجاد کرد. منس این شهر را انیب حدج (به معنی دیوارهای سفید) نامید. این پایتخت نوعی دژ بود.

دوره آغازین دودمانی (۲۶۸۶–۳۰۵۰ پ. م)[ویرایش]

لوحه نارمر به تصویر کشنده یکپارچه شدن مصر برای نخستین بار است

آغاز شکل‌گیری حکومت‌های قدرتمند در مصر به صورت یک فرمانروایی یکپارچه نبود، بلکه در دهه‌های پایانی منتهی به هزاره سوم پیش از میلاد مصر توسط حاکمان محلی در دو بخش جنوبی و شمالی اداره می‌شد. با آمدن شاهی به نام منس مصر برای نخستین بار یکپارچه می‌شود و دودمان یکم شکل می‌گیرد.[۲] بنا به نوشته‌های مان‌تو، پایتخت مصر در این هنگام شهر تینیس بود که امروزه هنوز پیدا نشده‌است.[۳] از آنجا که هیچ مدرکی از وجود شاهی به نام منس یافت نشده‌است، برخی مصرشناسان بر این باورند که این شاه افسانه‌ای می‌بایست همان نارمر بوده باشد که در لوحه معروف خود در حالی به تصویر کشیده شده‌است که دو مصر را یکپارچه کرده.[۴] نارمر از شهر ابیدوس در مصر علیا به پا خاست.[۵] به باور تاریخ‌دانان، تاریخ مصر باستان از این نقطه آغاز شد و تا سده چهارم پیش از میلاد که این سرزمین به دست اسکندر مقدونی فتح شد، ۳۱ دودمان یا خاندان پادشاهی بر آن فرمانروایی کردند.[۶]

سامانه حکومتی مصر در سه دودمان نخست پایه‌ریزی شد و روش‌های حکومت‌داری شاهان این دودمان‌ها بنیان چگونگی فرمانروایی در کشور مصر در هزاره‌های پس از آن را ساختند.[۷] افزایش قدرت و ثروت فرعون‌های این دوره را می‌توان در مصطبه‌های ساخته شده توسط آنان مشاهده کرد؛[۸] بناهایی که در دو دوره آغازین دودمانی و پیش‌دودمانی از سوی فرعون و نیز طبقه بالای جامعه به عنوان آرامگاه مورد استفاده قرار می‌گرفتند.[۹]

تا پایان دوره آغازین دودمانی، رشد ساختارهای اشرافی‌گونه در جامعه مصر به همراه قدرت گرفتن فرمانروایان محلی باعث افزایش ثروت ملی و داد و ستد با کشورهای خارجی شد؛ داد و ستدهایی که اغلب زیر نظر خانواده‌های پرنفوذ و به منظور فراهم کردن بهترین ابزارها برای ساخت آرامگاه از منابع گوناگون انجام می‌شدند.[۱۰]

پادشاهی کهن (۲۱۸۱–۲۶۸۶ پ. م)[ویرایش]

مجسمه ای از دوران پادشاهی کهن

سلاطین قدیم مصر فرعون نام داشتند. فراعنهٔ مصر از بیست و شش سلسله بوده و تاریخشان تقریباً سه هزار سال را شامل می‌شود. پایتخت مصر گاهی منفیس و زمانی تب بوده‌است. قدرت و عمران این مملکت در عهد سلطنت توتمس سوم و رامسس دوم که از فراعنهٔ تب بودند، به بالاترین درجه رسید.

تاریخ ادوار فراعنه را می‌توان به چهار دورهٔ اصلی تقسیم کرد.

  • دولت قدیم منفیس
  • اهرام
  • دولت وسطی
  • دولت تازهٔ تب[۱۱]

تندیس سنگی ابوالهول، واقع در جیزه.

پادشاهی کهن دوره‌ای است که بی‌گمان می‌توان آن را نخستین دوره از تاریخ مصر دانست که در آن شکوه و عظمت فرمانروایی فرعون‌ها آشکارا دیده می‌شود. این پادشاهی با دودمان سوم که خاستگاه آن در ممفیس واقع در مصر سفلی بود، آغاز گشت.[۱۲] پادشاهان بزرگی چون خوفو، خفرع، و منکورع در این دوره دست به ساخت اهرام سه‌گانه زدند که تا چندین هزار سال بعد نیز پابرجا ماندند. خفرع همچنین تندیس بزرگ ابوالهول را در کنار اهرام ساخت؛ تندیسی که یکی از نمادهای عظمت و شکوه مصر باستان به‌شمار می‌رود.[۱۳] با آنکه هرم‌های بزرگ جیزه جزو نمادهای بزرگی و قدرت مصر باستان شدند، به دلیل نارضایتی همگانی پدید آمده از هزینه بسیار ساختن این بناها، ساخت سازه‌هایی به بزرگی آن‌ها توسط فرعون‌های آینده در تاریخ مصر پیگیری نشد.[۱۴]

مصر در دوران پادشاهی کهن شاهد موج گسترده‌ای از به بردگی گرفتن مردم مناطقی چون فلسطین، نوبه، لیبی، و حبشه پس از کشورگشایی‌های شاهان گوناگون بود.[۱۵] هزینه بسیار زیاد ساخت و ساز برای فرعون‌ها و اعضای دربار و ستمی که این شاهان به بردگان و زیردستان می‌کردند باعث کم شدن ثروت دولت مرکزی و ناآرامی و شورش در میان مردم شد.[۱۶] این در حالی بود که با کاهش قدرت حکومت مرکزی، خُره‌سالاران (سران خره‌های مصر) قدرت بیشتری به دست آوردند و دست به رقابت و جنگیدن با هم زدند.

پادشاهی میانه[ویرایش]

سال ۲۱۳۴ پیش از میلاد با پیروزی بزرگ استاندار جنوبی، انتف (۲۱۳۴ تا ۲۱۱۸ پیش از میلاد)، علیه دشمنانش آغاز شد. او خود را فرعون مصر علیا نامید و زادگاهش، واست را مرکز این فرمانروایی قرار داد. واست، که بعدها یونانی‌ها آن را طیوه نامیدند و امروز الاقصر نام دارد، با عنوان پایتخت جدید اداره این فرمانروایی را به عهده گرفت.

البته جنگ‌های استانداران با یکدیگر همچنان ادامه داشت. تازه در سال ۲۰۴۰ پیش از میلاد بود که یکی از جانشینان انتف به نام منتوهوتپ اول (۲۰۶۱ تا ۲۰۱۰ پیش از میلاد) توانست مصر سفلی را دوباره تصرف کند. به این ترتیب، بعد از منس، او دومین متحد کننده این سرزمین بود. منتوهوتپ در سراسر کشور صلح برقرار کرد و در نتیجه، آرامش و نظم جدید دوران گذشته به این سرزمین بازگشت. دربارهٔ اواخر دوره دودمان یازدهم اطلاعات چندانی در دست نیست. اما مسلم است که آمنمهات اول (۱۹۹۱ تا ۱۹۶۲ پیش از میلاد)، وزیر آخرین فرعون دودمان یازدهم، فرمانروای خویش را به زور از تخت پایین کشید، فرمانروایی را خود به دست گرفت و به این ترتیب، دودمان دوازدهم را بنیان نهاد.

در زمان آمنمهات اول، که زاده طیوه بود، برای نخستین بار خدایان طیوه‌ای با عنوان برترین خدایان مورد ستایش قرار گرفتند. آمنمهات اول که نامش مفهوم آمون در اوج است را دارد خدای شهر طیوه، آمون (خدای هواها) را خدای سراسر مصر قرار داد. مصری‌ها خیلی زود این خدا را به رع، بزرگ خدایی که تا آن زمان ستایش می‌کردند پیوند دادند و نام آمون-رع در میانشان رواج یافت. فرعون قدرت خداگونهٔ سابق را برای خود مطالبه می‌کرد، اما هرگز نتوانست آن شخصیت فوق انسانی را به دست آورد که در جایگاهی برتر از جایگاه انسان جلوس کند و هیچ‌کدام از جانشینان او نیز هیچ وقت در چنین جایگاهی ظاهر نشدند. فراعنه دودمان ۱۲ که همگی آمنمهات یا سسوستریس نام داشتند، فرمانروایانی فعال بودند که وظایف خود را مسئولانه به انجام رساندند. بعد از جنگ‌های سخت، قدرت استانداران به شکل قطعی درهم شکست و کشور به کمک یکی از کارکنان وفادار و کارآزموده از نو سازماندهی شد. پایتخت دوباره از طیوه به ممفیس منتقل شد. فراعنه از پایتخت، معادن سنگ و کار استخراج آن‌ها در نوبی و سودان را اداره می‌کردند. آن‌ها منطقه باتلاقی واحه فیوم را آباد کردند-با توسعه برنامه‌ریزی شده تأسیسات آبیاری، سطح زمین‌های زیر کشت را در حد چشمگیری گسترش دادند و امکانات رفاهی جدیدی به این منطقه آوردند، که البته فقط جمع کوچکی از مردم از آن بهره‌مند شدند. بیشتر مردم همچنان فقیر بودند و در فقر باقی‌ماندند.

از نظر فرهنگی، سلطنت میانه نقطه‌ای کانونی در تاریخ مصر است. فراعنه این دوره به مناسبت پیروزی‌هایشان در نوبی، سوریه و فلسطین، کاخ‌ها، معابد و بناهای یادبود بزرگی ساختند. ساخت اهرام نیز دوباره رواج یافت، اما اهرام این دوره کوچکتر از اهرام سلطنت قدیم و دیگر نه از سنگ، بلکه از خشت خام ساخته می‌شدند. برای حفظ مقبره‌هایشان از دستبرد سارقان، نیز مجموعه‌های ورودی به این بناها را با باغ‌های هزارتو و دریچه‌های مخفی در کف پیچیده‌تر کردند. ادبیات به اوج شکوفایی رسید. از آن دوره پاپیروس‌های بی‌شماری به دست آمده‌است-از محاسبات مالیاتی، مناظرات مکتوب علمی و متون مذهبی تا نامه‌ها، داستان‌ها و حکایت‌هایی که اغلب به سبک فکاهی هستند.

دوره دوم میانی و فرمانروایی هیکسوس (۱۵۴۹–۱۶۷۴ پ. م)[ویرایش]

با مرگ شهبانو سوبک‌نفرو در سال ۱۷۷۳ پیش از میلاد و در حالی که قدرت شاهان پادشاهی میانی رو به زوال گذاشته بود، عمر این پادشاهی نیز به سر آمد. این در حالی بود که به دلیل سستی قدرت فرعون‌ها در بخش‌های شمالی مصر، قبایل آسیایی سامی و کنعانی نژاد در شهر اواریس حکومت تشکیل داده بودند و با مرگ سوبک‌نفرو و در حالی که او هیچ جانشینی نداشت، آغاز به حمله به مناطق زیر نفوذ دولت مستقر در تبس کردند.[۱۷] قدرت شاهان اواریس تا بدان جا پیش رفت که فرعون‌های تبس ناچار به پرداخت خراج به آن‌ها شدند.[۱۸] مصریان این پادشاهان بیگانه را هیکسوس به معنای «فرمانروایان بیگانه» می‌خواندند؛ نامی که بعدها توسط مان‌تو به اشتباه «فرمانروایان چوپان» بازگردانی شد.[۱۹]

در آن زمان موجی از حرکات جمعی خاور نزدیک را دربر گرفته بود که بیشتر از شرق به سوی غرب جریان داشت. مانتو تاریخ‌نگار از این جمعیت وحشی با نام هیکسوس‌ها یاد می‌کرد، که معانی بسیاری از جمله (فرمانروای کشورهای بیگانه) داشت. اما هیکسوس‌ها از قوم مشخصی نبودند، بلکه از خاور نزدیک بودند که در مسیر مهاجرت خود به مصر ضعیف و درگیر مشکلات راه یافتند و در شمال، حکومتی موقت برقرار کردند. مهاجرانی که از بخش علیای فرات آمده بودند در دلتای نیل ساکن شدند و در سال ۱۶۴۰ پیش از میلاد فرمانروایی مصر سفلی را بدست گرفتند. امکان مقاومت مصریان در مقابل متجاوزان بسیار اندک بود، زیرا آن‌ها اسب داشتند. حیوانی که پیش از آن مصری‌ها هرگر ندیده بودندو سرعت و چالاکی اش از هر جانور دیگری که آن‌ها می‌شناختند بیشتر بود. اما هولناک تر از آن: هیکسوس‌ها این جانوران عظیم و ترسناک را جلوی ارابه‌هایی بسته بودند که با آن‌ها می‌توانستند میدان جنگ را همچون باد درنوردند و حریفان گریخته از جنگ را تعقیب کنند. ارابه‌های جنگی، تانک‌های دوران باستان بودند. شکست مصریان اجتناب ناپذیر بود.

شاهان هیکسوس، که با سه فرعون، سالیتیس، ششی و خیان، پادشاهی دودمان پانزدهم و در نتیجه، دومین دوره بینابینی مصر را افتتاح کردند، ابتدا در حاشیه شرقی دلتای نیل قرارگاهی مستحکم-شهر آواریس- را بنا نهادند. از این پایگاه، آن‌ها می‌توانستند مصر و فلسطین را زیر نظر بگیرند و اداره کنند. اگرچه نخستین هیکسوس‌ها بر سراسر مصر تسلط داشتند، در دوره جانشینان آن‌ها -که هیکسوس کوچک نامیده می‌شدند-دامنه قلمرو هیکسوس‌ها، در شمال، آشکارا محدود شد و این موقعیتی مطلوب برای مصریان بود تا اقدام برای بیرون راندن هیکسوس‌ها را از جنوب آغاز کنند.

با آنکه هجوم هیکسوس به مصر اغلب توسط مصریان به‌مانند یک فاجعه جبران‌ناشدنی که نابودی نیایشگاه‌ها و بنیان‌های فرهنگی مصر را در پی داشته به تصویر کشیده می‌شود،[۲۰] آن‌ها با خود فناوری‌هایی را نیز به مصر آوردند؛ از جمله اسب که تا پیش از آن مصریان با آن ناآشنا بودند و پس از آنکه به توانایی‌های اسبان پی بردند؛ خود از پرورش‌دهندگان آن شدند و این خود یکی از عوامل اصلی در دگرگونی بنیادین یگان‌های لشکری در دودمان‌های آتی گشت.[۲۱]

هیکسوس‌ها روش‌های حکومت‌مداری مصریان را به کار بستند و برای خود لقب «فرعون» اختیار کردند. آن‌ها گاهی با فرعون‌های حاکم در تبس نیز روابط خوبی برقرار می‌کردند که از جمله آن‌ها روابط نزدیک فرعون هیکسوس آپوپی و اینتف هفتم بوده.[۲۲] با این حال پس از قدرت گرفتن دوباره فرمانروایان حاکم بر تبس، نبرد از سوی آنان برای بیرون راندن «اشغالگران» و آزادسازی مصر آغاز شد. تائو دوم ملقب به «تائوی دلیر» و کاموسه دو شاهی بودند که بیشترین نقش را در رهبری خیزش‌های این دوره ضد اشغالگران داشتند که آخری در ادبیات حماسی مصر باستان نیز جایگاه بالایی به خود اختصاص داده‌است.[۲۳] سرانجام پس از نزدیک به ۳۰ سال جنگ، هیکسوس‌ها در سال ۱۵۵۵ پ.م. شکست خوردند و پایتخت آنان توسط اهمسه یکم نابود شد.[۲۴]

پادشاهی نوین (۱۰۶۹–۱۵۴۹ پ. م)[ویرایش]

وسعت سرزمین مصر باستان در قرن پانزدهم قبل از میلاد

پادشاهی نوین با شکست هیکسوس‌ها و یکپارچگی دوباره مصر زیر فرماندهیاهمسه یکم از دودمان هجدهم آغاز شد. این دوره‌ای بود که اصلاحات ژرف اجتماعی، سیاسی، و نظامی در مصر به اجرا درآمدند.

حتشپسوت ملکه‌ای که _خودش را فرعون نامید _پروژه‌های ساختمانی بسیاری از جمله بازسازی معابدی که در گذشته آسیب دیده بودند را به راه انداخت و و هیئت‌های بازرگانی به پونت و سینا فرستاد.[۲۵]

مجسمه سنگی حَتشـِپسوت

در سال ۱۵۵۰ پیش از میلاد، شاهزاده طیوه‌ای اهمسه، با پشتیبانی مردم، طبقه اشراف و کاهنان موفق شد که هیکسوس‌ها را از مصر بیرون براند. او نخستین فرعون دودمان هجدهم و سلطنت جدید شد. اهمسه، زادگاهش طیوه را پایتخت خویش قرار داد. او دشمنان فراری را تا قلب فلسطین تعقیب کرد و این سرزمین را به تصرف مصر درآورد. در جنوب، به سوی نوبی لشکر کشی کرد و تقریباً تا آبشار سوم پیش رفت. قلعه آواریس نیز چنان از بنیان ویران شد که امروزه غیر از تلی از خاک و ماسه، چیزی از آن باقی نمانده‌است. هنگام مرگ اهمسه حکومتی یکپارچه را بر جای گذاشت که اقتصادی مترقی و شکوفا داشت. دوره دودمان هجدهم (۱۵۵۰ تا ۱۳۰۷ پیش از میلاد) را درخشان‌ترین دوره در تاریخ مصر می‌دانند. در این زمان مصر برای نخستین بار قدرت نظامی درجه اولی شده بود. تا آن زمان، همسایگان نیل بیشتر به زندگی مسالمت‌آمیز تمایل داشتند، حتی معلمان در آموزش‌های خود به دانش آموزان پیشنهاد می‌دادند که حرفه سربازی را پیش نگیرند. اما شکست هیکسوس‌ها و انهدام حکومت آن‌ها روحیه عامه مردم را تغییر داد. مصری‌ها، که تا این زمان فقط برای مواهب زندگی یا به دست آوردن ذخایر مواد خام به سرزمینی دیگر لشکرکشی می‌کردند، حالا فقط برای کشورگشایی دست به این کار می‌زدند. آن‌ها در زمان توتمس اول (۱۵۰۴ تا ۱۴۹۲ پیش از میلاد) پسر آمنهوتپ، فتوحات سریعی به دست آوردند و همان‌طور که خود پیشتر تسلیم و شکست را تجربه کرده بودند؛ ملت‌های دیگر را مقهور قدرتشان ساختند. کسب این پیروزی‌ها برای مصریان دشوار نبود:آن‌ها از هیکسوس‌ها آموخته بودند که چگونه با اسب و ارابه‌های جنگی، دشمن را به وحشت اندازند.

در سرزمین مصر، دوران صلح به سر آمد. توتمس سوم به خاورمیانه لشکر کشید و مناطق از دست رفته در فلسطین را دوباره تصاحب کرد. اما برعکس، در سوریه نتوانست اراضی تصاحب شده را مدت زیادی حفظ کند و دوباره از آن‌ها دست کشید. لشکرکشی‌های بیشمار و موفقیت‌آمیز و تاراج اسرا و غنائم سرزمین‌های دیگر، او را با عنوان سپهسالار بزرگ مصر به شهرت رساند. هتیت‌ها، آسوری‌ها، بابلی‌ها و جزیره نشینان قبرس به او خراج می‌دادند. فرمانروایی توتمس از فرات تا قلب سودان گسترده شد-مصر زمان او، نخستین امپراتوری جهان بود.

تندیس آخناتون به شیوه دوره عمارنه

در سال ۱۳۵۳ پیش از میلاد، آمنهوتپ چهارم بر تخت نشست. او بر خلاف پیشینیانش، هیچ جنگجوی بزرگ یا فرمانروای قدرتمندی نبود، بلکه دانشمندی محتاط و متفکر بود، که شانه‌های لاغر و نحیفی داشت. آمنهوتپ از کودکی به خدایان متعدد اعتقاد نداشت و فقط یک خدا، آتون، خدای خورشید را ستایش می‌کرد که قرص خورشید مظهر آن بود و به همین دلیل، در سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد او نام آخناتون (به معنی خدمت‌گزار آتون یا خرسندکننده آتون) را برای خود انتخاب کرد.

اخناتون، هجده سال زمام امور مصر را در دست داشت. دگرگونی‌های متعددی که در عرصه‌های فرهنگی و دینی، سیاسی – اقتصادی و بنیادهای دیگر اجتماعی مصر به وقوع پیوست، قرن‌ها مصر را در همهٔ ابعاد و جهات به خود مشغول داشت. آخناتون با رنسانس دینی خود برآن بود تا مصر را به صورت قدرتی نوین و متفاوت با آنچه تاکنون بوده‌است، به جهانیان معرفی کند. وی برآن بود که قدرت فرعون را قدرتی همطراز با خدایان مصری نماید و از این رو برخورد با مجمع کاهنان آمون اجتناب ناپذیر گردید. آخناتون که ملقب به آمنوفیس چهارم است، در پایتخت جدیدش، عمارنه، که پیش از هر کاری به پایه‌گذاری آن پرداخته بود تا ارائه آیین اعتقادی جدیدی را در آن آغاز کند، کانون مذهبی بزرگی با قصرها و معابد گوناگون ایجاد کرد که آفتاب به همه جای آن راه داشت-خدایان قدیمی در اندرونی‌های مرموز و تاریک معابد ستایش می‌شدند. معابد خدایان پیشین بسته و نامشان در همه جا محو شد. اگرچه آخناتون خود را شاهی خداگونه می‌دانست اما مردمی‌تر از برخی فراعنه پیش از خود رفتار می‌کرد. او با همسر اصلی و زیبایش، نفرتیتی همچون موجودی فانی و کاملاً معمولی در میان مردم می‌گشت، حتی وقتی یکی از شش فرزندش مرد، از گریستن در مقابل عامه مردم خودداری نکرد.

اما تنها معدودی از افراد نظریه جدید آخناتون را دربارهٔ خدای واحد درک می‌کردند و چون او در برابر سنت‌های معمول می‌ایستاد، دشمنان بسیاری پیدا کرد و همچنین وقتی اقتدار مصر در آفریقا و آسیا زوال یافت، منابع ثروت او نیز تحلیل رفت. بعد از مرگ آخناتون، در سال ۱۳۳۵ پیش از میلاد، مصری‌ها دوباره به خدایان قدیمی روی آوردند. به دنبال حکومت هشت ساله اسمنخ کارع، توت عنخ آتون (تصویر زنده آتون) بر تخت نشست. او آیین قدیمی و اعتقاد به خدای اصلی، آمون و خدایان دیگر را دوباره رواج داد و نام خود را نیز به توت عنخ آمون تغییر داد. حال، گویی طوفانی در مصر به پا شد:عمارنه، پایتخت آخناتون، با خاک یکسان شد، تندیس‌های آخناتون نابود شدند، و دوباره ممفیس پایتخت کشور قرار گرفت. توت عنخ آمون جوان تنها ده سال حکومت کرد و در سال ۱۳۲۳ پیش از میلاد درگذشت، او نقش مهمی در باستان‌شناسی نوین دارد-هرچند که کمی پس از مرگ وی دزدان تا حجره پیشین آرامگاهش نفوذ کردند و سپس از آنجا بیرون رانده شدند. اما از سر خوش‌اقبالی، حادثه‌ای رخ داد که به ۲۰۰ سال بعد مربوط می‌شود:دویست سال بعد، مقبره فرعون رامسس ششم را درست در مجاورت آرامگاه توت عنخ آمون بنا کردند. هنگام احداث این مقبره خاک و ضایعات به جا مانده از عملیات ساختمانی، همچون پشته‌ای محافظ، روی در ورودی و حجره مقبره آخرین شاه عمارنه ریخته شد و تا ۳۰۰۰ سال، جسد و گنجینه‌های همراهش را از دست دیگر غارتگران طلاجو در امان نگه داشت. از ۶۳۰۰ قطعه عرضه شده در بخش آثار مصری موزه قاهره فقط ۱۷۰۰ قطعه از مقبره توت عنخ آمون به دست آمده‌است، که در سال ۱۹۹۲ کشف و گشوده شد.

چون هُرِمهِب، آخرین فرعون دودمان هجدهم، هیچ فرزندی نداشت، پا-رعمسو، فرمانده کل کمانداران، سواره نظام و پیاده‌نظام را جایگزین خویش قرار داد. پا-رعمسو با نام رامسس اول(۱۳۰۷ تا ۱۳۰۶ پیش از میلاد) بر تخت نشست و دوره خاندان معروف رامسس‌ها را پایه‌گذاری کرد. در سال ۱۲۹۰ پیش از میلاد، رامسس دوم، پسر ستی اول، بر تخت نشست. نام این فرعون بیش از هر چیز به خاطر بناهای عظیمی که وی احداث کرد، در تاریخ ثبت شده‌است. سرانجام، پس از رامسس دوم، دوران با شکوه مصر باستان به پایان خود نزدیک شد. در سراسر آسیاو منطقه مدیترانه، اقوام بیگانه از جمله آخایی‌ها، دانائرها، لیسیایی‌ها، اتروریایی‌ها، سیسیلی‌ها و ساردنی‌ها و همچنین فلسطیایی‌ها کوچ به نقاط دیگر را آغاز کردند. این اقوام، در ابتدا اگرچه برای نفوذ به مصر با ممانعت‌هایی روبرو بودند، اما در نهایت، اقتدار مصر بر فلسطین و فینیقیه را تضعیف کرد.

نگاره‌ای از رامسس سوم در نیایشگاه کارناک.

رامسس سوم (۱۱۹۴ تا ۱۱۶۳پیش از میلاد) نیز توانست که از تجاوزهای گسترده این اقوام جلوگیری کند، اما سربازان فرعون سلاح‌های آهنی اندکی داشتند. زیرا در کنار نیل هیچ معدن سنگ آهنی یافت نمی‌شد. برای مقاومت در برابر دشمنان مجهز به سلاح آهنی، مصریان باید آهن را به کشورشان وارد می‌کردند و این کار بسیار پرهزینه بود. در نتیجه، قیمت همه اجناس بالا رفت، دستمزدها کم شد و نارضایتی مردم بالا رفت. به این ترتیب اوضاع بدتر و بدتر شد. اگرچه رامسس سوم توانست یک بار دیگر فلسطینیان را بیرون براند، اما این بار آن‌ها در فلسطین ساکن شدند، که این وضعیت در نهایت به نابودی مصر انجامید. هر چند آخرین شاه دودمان بیستم رامسس یازدهم (۱۱۰۰ تا ۱۰۷۰ پیش از میلاد) تاج و تخت پادشاهی را حفظ کرد، اما در واقع، اختیار امور را دو کاهن اعظم در دست داشتند که سلطنت را در دو منطقه شمالی و جنوبی میان خود تقسیم کرده بودند. از این رو، دوگانگی حکومت میان شهر رامسس، و طیوهٔ بی‌اعتبار شده نیز دوباره پدید آمد. فرعون ششنک یکم (۹۴۵ تا ۹۲۴ پیش از میلاد)، نخستین لیبیایی که بر تخت پادشاهی فراعنه نشست، توانست اتحاد را دوباره برقرار کند، اما این اتحاد مدت کوتاهی دوام داشت. در دوران دودمان بیست و سوم (۸۲۸ تا ۷۱۲ پیش از میلاد)، مصر سفلی تجزیه شد و به صورت حکومت‌های کوچک بی‌شمار درآمد. در سال ۷۱۲ پیش از میلاد، فاتحانی از نوبی آمدند و بعد از تصرف مصر، آن را به حکومت نوبی ملحق کردند-فرمانروایان نوبی با عنوان جانشین فراعنه در طیوه حکومت می‌کردند. سرانجام در سال ۶۷۰ پیش از میلاد نیز سوریایی‌ها این سرزمین را فتح و آن را از سلطه نوبی‌ها آزاد کردند. بعد از استقلالی کوتاه مدت، در سال ۵۲۵ پیش از میلاد، ایرانی‌ها مصر را تصرف کردند. کمبوجیه ایرانی تخت فراعنه را تصاحب کرد و این سرزمین را به صورت یکی از مناطق تحت فرمان ایران درآورد. این پایان فرمانروایی مستقل فراعنه بود.

در سال ۳۳۳ پیش از میلاد، سپهسالار جوان مقدونی، اسکندر، ایرانیان را در ایسوس (آسیای کوچک) شکست داد. به این ترتیب، راه او به سوی نیل باز شد. او به سوی مصر حرکت کرد تا پایتخت امپراتوری خود را در آنجا قرار دهد. اسکندر در نزدیکی مصب شاخه غربی نیل شهری بنا کرد که تا به امروز همچنان نام او را به دوش می‌کشد:اسکندریه.

بعد از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳، این فرمانروایی گسترده میان امیران سپاه اسکندر تقسیم شد و مصر به دست فرمانده ارشد، بطلمیوس افتاد که با عنوان بطلمیوس اول(۳۰۴ تا ۲۸۴ پیش از میلاد) فرعون شد. به نظر می‌آمد که یک بار دیگر مصر همچون دوران درخشان باستان شکوفا می‌شود. در سراسر این سرزمین معابدی ساخته شد که همه با تصاویری از بطلمیوس‌ها و خدایان مصری تزئین شده بودند. وقتی کلئوپاترا (۶۹ تا ۳۰ پیش از میلاد)، دختر بطلمیوس دوازدهم و همسر بطلمیوس سیزدهم به کمک ژولیوس سزار رومی همسرش را از تخت پایین کشید و با بطلمیوس چهاردهم ازدواج کرد، دوران این حکومت نیز به پایان رسید. کلئوپاترا شیفته سزار شد، به دنبال او تا روم رفت و تا سال ۴۴ پیش از میلاد که سزار به قتل رسید، همان‌جا زندگی کرد.

بعد از مرگ سزار، وقتی مارکوس آنتونیوس شرق سرزمین روم و در نتیجه، مصر را در اختیار گرفت، کلئوپاترا او را ملاقات کرد. آنتونیوس چنان مجذوب زیبایی کلئوپاترا شد که تا اسکندریه به دنبال او رفت و در آنجا با او ازدواج کرد. اما در این زمان روم با تمام قوای نظامی خود علیه کلئوپاترا بسیج شد: مارک آنتون بعد از نبردی دریایی از اکتاویوس شکست خورد و کلئوپاترا نیز به اسارت درآمد. کلئوپاترا وقتی قرار شد که با راهپیمایی پیروزمندانه فاتحان روم همراه شود، خودکشی کرد. مصر نیز یکی از استان‌های روم شد.

در سال ۶۴۷ بعد از میلاد، اعراب مصر را فتح کردند و به این ترتیب، سرانجام حکومت فراعنه از میان رفت. به جای حکومت فراعنه، مصر اسلامی پدید آمد، که همراه با تغییر و تحول‌های تاریخی فراوان تا امروز برقرار است.

زبان‌ها[ویرایش]

زبان‌های مصری یکی از زبان‌های آفروآسیایی بسیار نزدیک به زبان‌های بربری و زبان‌های سامی است.[۲۶]

فرهنگ[ویرایش]

زندگی روزمره[ویرایش]

در مصر باستان خانواده اساس زندگی روزمره بود. سنت معمول آن جامعه تک همسری بود و چند همسری-مگر نزد شاهان-به ندرت دیده می‌شد. ازدواج میان خواهر و برادر غیرمعمول بود؛ اما غیرمجاز محسوب نمی‌شد. برای مراسم عروسی، عروس و داماد به همراه خانواده‌های خود نزد مسئولی حکومتی می‌رفتند که نام و دارایی دو طرف را ثبت می‌کرد. سپس در سرسرای ویژه قربانی‌های معبد، جشن بزرگی برپا می‌کردند.

برخلاف دیگر سرزمین‌های دوران باستان، زن مصری حقوقی برابر با حقوق همسرش داشت. او می‌توانست در دارایی‌های مشترکشان دخل و تصرف کند، نقش اجتماعی آشکاری در زندگی داشت و دیگران نسبت به وی با احترام رفتار می‌کردند.

بازی‌های بچه‌های آن دوران درست شبیه بازی‌های امروز ما بود. آن‌ها با توپ (گوی) و حلقه بازی می‌کردند. پسرها نیزه می‌انداختند یا با تیر و کمان هدف‌هایی را می‌زدند. دختربچه‌ها عروسک‌هایی با دست و پاهای قابل حرکت و موهای واقعی داشتند. وسایل آشپزخانه و خانه‌های عروسکی، حیوانات اسباب بازی، قایق‌های چوبی کوچک و ماهی‌های چوبی که روی آب شناور می‌ماندند از اسباب بازی‌های محبوب بچه‌ها بود.

زنان و مردان نیز بازیکنان پرشوری بودند. آن‌ها با تاس‌هایی از جنس استخوان یا عاج بازی می‌کردند یا با نوعی تخته نرد سرگرم می‌شدند.

آن‌ها مردمی بسیار موسیقی دوست بودند. مصریان باستان با نغمه چنگ، تنبور، نی و دایره زنگی آواز می‌خواندند. موقع برگزاری جشن‌ها، در کاسه و بشقاب و ظرف‌های رنگارنگ غذا می‌خوردند و نوشیدنی‌ها را درون صراحی‌هایی از رخام و سنگ لوح آبی یا سیاه رنگ به یکدیگر عرضه می‌کردند.

بر تارک جامعه[ویرایش]

تاریخدانان نمی‌توانند دقیقاً در مورد شکل ممفیس نظری بدهند، زیرا شهرهای مصر باستان که بر خلاف نیایشگاه‌ها و آرامگاه‌ها، از چوب و خشت ساخته شده بودند تا حد زیادی از بین رفته‌اند. اما بعضی دانشمندان تصویری از زندگی شهری را در مصر باستان بازسازی کرده‌اند. آن‌ها معتقدند که مردم طبقات گوناگون در این شهر سلطنتی زندگی می‌کرده‌اند. زندگی مصری‌ها در ممفیس، مثل سایر مناطق مصر، بدون در نظر گرفتن طبقه اجتماعی‌شان در اطراف فرعون دور می‌زد.

فرعون و خانواده‌اش در قصری بزرگ در قلب شهر زندگی می‌کردند. این قصر با دیوارهای ضخیم سفید احاطه شده بود. این ساختمان از چوب و خشت ساخته شده بود و روشن و هواگیر بود و نسبت به کاخ‌های امروزی اسباب و اثاثیه کمتری داشت. اسباب قصر شامل صندلی‌هایی با پایه‌های به شکل پنجه شیر، صندوق‌هایی از آبنوس و عاج برای پوشاک و جواهرات و تخت‌هایی باریک با کناره‌های مزین بود و برق طلا در همه جا قابل رویت بود. کف اتاق‌ها، دیوارها و سقف‌ها گچکاری بود و با نقاشی‌هایی که صحنه‌هایی از زندگی شهری را در مصر نشان می‌داد، پوشیده بود.

محتمل است که کف اتاق‌ها با نقش دریاچه‌هایی پر از ماهی و نیلوفر آبی و دیوارها با نی‌های پاپیروس که روی آن‌ها غازهای وحشی در حال پرواز نمایش داده شده بود، تزئین می‌شدند و احتمالاً سقف‌ها چشم‌انداز آسمان مصر را نشان می‌دادند. روز فرعون با استحمام در یک وان مرمر زیبا شروع می‌شد. این کار تنها استحمام نبود، بلکه یک آیین مهم مذهبی بود که در حضور شماری از درباریان و حضار انجام می‌شد. فرعون پس از پوشیدن جامه‌های لطیف، به سر گذاشتن تاج و برداشتن سایر نمادهای پادشاهی‌اش، به تالاری که تخت شاهی در آن قرار داشت می‌رفت تا بازرگانی کشور را راهبری کند. ملکه و شاهزادگان هم به اتاق‌های مخصوص خود می‌رفتند. شهبانوی اعظم، یا به عبارتی همسر خاصه فرعون، از نظر سیاسی قدرتمندترین زن در سراسر کشور بود. فرزندان او مستقیماً وارث تخت پادشاهی بودند. اما فرعون معمولاً چندین همسر صیغه‌ای داشت، که آن‌ها هم فرزندانی می‌آوردند و در همان قصر زندگی می‌کردند. اگر حاکم از ملکه‌اش فرزند پسری نداشت، یکی از دخترانش با یکی از پسران سایر همسران فرعون ازدواج می‌کرد. مصریان هیچ ممنوعیتی برای ازدواج منسوبین سلطنتی با یکدیگر نداشتند. آن‌ها معتقد بودند ازدواج‌های بین خانواده، خون الهی آن‌ها را خالص نگه می‌دارد و دودمان سلطنتی حاکم را نیرومندتر می‌کند.

قدرت و مناصب[ویرایش]

فرعون‌ها معمولاً با نمادهای شاهی و قدرت ترسیم می‌شدند.

بسیاری از اشراف در حومهٔ شهر ممفیس زندگی می‌کردند. تعدادی از مورخان معتقدند که آن‌ها در ویلاهای زیبایی که از چوب و خشت ساخته شده بود، ساکن بودند. این ویلاها را دیوارهای بلندی احاطه می‌کرد و هر یک باغی داشت که دارای یک استخر پر از ماهی بود که سطح آن را نیلوفرهای آبی می‌پوشاندند. در یک سمت استخر، معبدی کوچک قرار داشت که افراد خانواده در آن جا عبادت می‌کردند.

اسباب و اثاثیه ظریف، البته نه به خوبی آنچه فرعون داشت، اتاق‌های ویلا را زینت می‌داد. در تالار بزرگ پذیرایی، که اصلی‌ترین اتاق بود، دیوارها و ستون‌های چوبی، که پایه‌های حایل سقف مسطح ویلا بودند، با صحنه‌هایی از زندگی مصری تزیین می‌شدند. قالی‌های ضخیم در کف اتاق پهن می‌کردند. در این نوع خانه‌ها حتی گرمابه‌هایی در درون خانه وجود داشت که در آن جا خدمتکاران، اشراف را می‌شستند و در کنار گرمابه‌ها، توالت‌هایی بود که شامل نشیمنگاهی آجری می‌شد که روی لگن‌های قابل جابجایی تعبیه شده بود.

پس از شستشو، یک خانواده اشرافی عادی، صبحانه‌اش را که شامل شراب، میوه، نان ادویه‌دار، عسل و خرما بود، می‌خورد. سپس مرد خانواده برای کار نزد فرعون به دربار می‌رفت. این افراد مهم‌ترین و قدرتمندترین کارگزاران فرعون بودند. برای مثال کارگزاری که عنوان «چشم و گوش پادشاه» را داشت، مسئول بازجویی‌ها و پرس‌وجوهای محرمانه برای فرعون بود. بعضی از این افراد به وزیر در انجام وظایف متعددش کمک می‌کردند. برای مثال، یکی از اشراف ممکن بود در سفری همراه با وزیر برای بازدید یکی از ایالت‌ها برود یا به وزیر در نقش قاضی اعظم خدمت کند.

جامعه مصر باستان مردسالار بود. اما وضع زنان، به‌ویژه زنان متمول، در مصر بهتر از زنان در بسیاری از جوامع باستانی هم‌دوره یا حتی بعضی کشورهای امروزی بود. آن‌ها نمی‌توانستند مناصب دولتی داشته باشند و نفوذ سیاسی ناچیزی داشتند، اما گاهی زنی صاحب شأن می‌توانست در غیاب همسرش در کارهای حکومتی یا ادارهٔ یکی از ایالات کشور کمک کند.

زن مصری می‌توانست صاحب ملک و دارایی باشد و غالباً زمین‌های باارزشی جزو جهیزیه ازدواجش بود، ازدواجی که تقریباً همیشه توسط والدین عروس و داماد ترتیب داده می‌شد. گرچه شوهر می‌توانست این زمین‌ها را اداره کند، ولی زن حق داشت وصیت کند و ملک و دارایی‌اش را برای هر که خواست، ارث بگذارد. زن مصری می‌توانست درخواست طلاق کند و معمولاً ثلث دارایی‌های حاصله بعد از ازدواجِ زوجین، به او تعلق می‌گرفت. بعد از طلاق نیز دارایی خودش را پس می‌گرفت و حق سرپرستی فرزندان را نیز داشت.

تفریح و سرگرمی‌ها[ویرایش]

پس از پایان یافتن کار روزانه، اشراف معمولاً به خانه بازمی‌گشتند تا برای میزبانی یا رفتن به میهمانی آماده شوند. خانم‌ها لباس‌های بلند و تنگ و مردان، دامن مردانه می‌پوشیدند. لباس‌ها و دامن‌ها اگر چه شبیه به پوشاک طبقات اجتماعی پایین‌تر بود، اما از پارچه‌های ظریف‌تر تهیه می‌شد و با رشته‌هایی از زر روی آن‌ها نقش‌هایی دوخته می‌شد. آرایش چشم زنان و مردان مشابه هم و بسیار غلیظ بود و هم زنان و هم مردان کلاه‌گیس‌های مشکی داشتند. همگی بهترین جواهراتشان را می‌آویختند. هر خانم یک جعبه آرایش به همراه داشت که حاوی شانه‌ها، تیغ‌ها، روغن‌ها، قاشق‌های پماد، زغال سیاه و مالاکیت سبز برای آرایش چشم‌ها و آینه‌های مسی یا نقره‌ای صیقل داده شده بود.

خدمتکاران برای میهمانان گوشت گاو، بز، غاز، لوبیا، نخود، انگور، خرما، نان و شیرینی می‌آوردند. زنان و مردان مطابق رسوم جداگانه می‌نشستند. آن‌ها با دست غذا می‌خوردند و همراه غذایشان شراب می‌نوشیدند. سپس می‌نشستند و به تماشای کارهای تردستان، نوازندگان، حرکات آکروباتی، دختران رقصنده می‌پرداختند. یک ترانه قدیمی نظر یک مصری متمول را نسبت به زندگی چنین توصیف می‌کند:

تا وقتی زنده هستی، به دنبال خواسته‌های قلبت باش…
شیون کردن هیچ‌کس را از دردسر رها نمی‌سازد…
استراحتی بکن،
کسل و دلسرد نباش
هیچ‌یک از آن‌هایی که این زندگی را ترک گفته‌اند، دوباره باز نخواهند گشت.

نوازندگان و رقصندگان، اشراف را سرگرم می‌کردند. اشراف در میهمانی‌ها بهترین کلاه‌گیس‌ها و لباس‌هایشان را در برمی‌کردند.

البته در مصر قدیم لباس مردم طوری بود که سینه و شکم را نمی‌پوشاند.

در رمان تاریخی سینوهه پزشک فرعون، در جایی توتمس دوست سینوهه خطاب به سینوهه اینطور گفته:

این مردم که امروز در خیابان‌های تبس حرکت می‌کنند گرچه هنوز به آمون و سایر خدایان مصر باور دارند ولی از آن‌ها نمی‌ترسند و در لباس پوشیدن بسیار لاابالی شده‌اند، و این لاابالی گری به درجه بی شرمی رسیده زیرا مردم با وقاحت هر چه تمام تر سینه و شکم خود را در زیر پارچه‌های رنگارنگ می‌پوشانند در صورتی که خدایان انسان را برهنه آفریده تا اینکه انسان پیوسته عریان باشد و هرگز بدن خود را نپوشاند. حتی زن‌ها هم مانند مردها وقیح شده، لباس‌هایی در بر می‌نمایند که سینه و شکم آن‌ها را پنهان می‌کند.

سالشمار استقلال و تابعیت مصر در دوران هخامنشیان[ویرایش]

  • در سال ۵۲۵ پیش از میلاد سپاه ایران تحت فرماندهی کمبوجیه دوم دومین شاه هخامنشی، سرزمین مصر را کاملاً ضمیمه قلمرو پادشاهی این دودمان کرد.[۲۷]
  • در سال ۴۸۵ پیش از میلاد خشایارشا شورش مصر را سرکوب کرد و برادرش هخامنش را به عنوان فرماندار ساتراپی مصر منصوب کرد.[۲۸]
  • در سال ۴۰۵ پیش از میلاد در دوران داریوش دوم مصر از خاک ایران جدا شد.[۲۹]
  • در سال ۳۴۲ پیش از میلاد در دوران اردشیر سوم مصر باز پس گرفته می‌شود و به خاک ایران ملحق می‌شود. این فتح پس از چندین حمله در دهه گذشته، نصیب امپراتوری هخامنشی گردید.[۳۰]

مصر در زمان سلوکیان و اشکانیان[ویرایش]

در سال ۱۶۸ پیش از میلاد مصر توسط آنتیوخوس چهارم پادشاه سلوکیان تخلیه گردید.[۳۱]

مستخدمان خداوند[ویرایش]

بعضی اشراف مثل کاهنان به فرعون خدمت می‌کردند و عنوان «مستخدم خداوند» را داشتند. آن‌ها علاوه بر ادارهٔ معابد شهر مناصبی دولتی نظیر معمار، ریاضیدان و اخترشناس نیز داشتند. در ابتدا، معابد بزرگ در ممفیس مانند معبد پتاح– خدای شهر که پس از پایتخت شدن ممفیس در پادشاهی قدیم خدای همگان شد- تعداد کمی کارکنان دایمی و تعدادی کارکنان موقتی داشتند. کارکنان دایمی شامل یک کاهن بزرگ و چند دستیار وی بودند و کارکنان موقتی کاهنانی بودند که سالی سه بار، هر بار به مدت یک ماه، خدمت می‌کردند. بعدها، در بعضی معابد بزرگ تعداد کارکنان دایمی بسیار زیاد شد.

برای تمام کسانی که در معابد انجام وظیفه می‌کردند، پاکیزگی مذهبی لازم بود. براساس گفتهٔ هرودوت «کاهنان در حین انجام وظایفشان یکروز در میان تمام بدنشان را می‌تراشیدند تا در برابر وجود شپش یا هر پلیدی دیگری احتیاط کنند.» کاهنان معابد آیین مذهبی مهم را به نیابت از فرعون که در واقع تنها کسی بود که می‌توانست مستقیماً با خدایان ارتباط برقرار کند، انجام می‌دادند. این آیین شامل شستن مجسمهٔ پتاح، تعویض لباس‌هایش و آوردن غذا برای او بود. آدولف اِرمن، مصرشناس می‌گوید: کسی که احترام الهی به او گذاشته می‌شد- چه آمون بود یا ایزیس، پتاح یا فرعون درگذشته- همیشه می‌دیدیم که سرخاب تازه بر گونه اش مالیده شده و جامه‌های تازه بر تندیسش پوشانده شده‌است و محراب مقدس که مجسمه در آن نگه داشته می‌شد همیشه پاکیزه و پر عطر است.

بیش تر غذاهایی که به عنوان هدیه برای خداوند برده می‌شد، از زمین‌هایی که فرعون به معبد داده بود، به دست می‌آمد؛ معبد به این ترتیب می‌توانست پتاح را تأمین و ستایش کند. به همین دلیل، کاهنان علاوه بر انجام آیین مذهبی، باید بر املاک معبد نیز نظارت می‌کردند. علاوه بر محصولاتی که از این زمین‌ها به پتاح می‌رسید، فرعون نیز قسمتی از درآمدش- غلات، شراب، روغن و عسل- را که از مالیات‌ها و زمین‌های سلطنتی اش جمع‌آوری شده بود، تقدیم می‌کرد.

برای احترام به پتاح، کاهنان به‌طور دوره‌ای جشن‌های مذهب، به خصوص جشن‌هایی برای وقایع مهم موجود در افسانه‌های الهی، تدارک می‌دیدند. کاهنان زن که معمولاً زنانی صاحب شأن و به طریقی از منسوبین کارگزاران حکومتی بودند، در رقص و نواختن سازهای موسیقی شرکت می‌کردند. نانوایان، آبجوسازان، قصابان و آشپزانی که برای معبد کار می‌کردند صبح و شب برای تهیهٔ غذا زحمت می‌کشیدند و هنرمندان و صنعتگران معبد هدایای دیگری برای خدا می‌ساختند. تمام این هدایا «به خاطر زندگی، سعادت و سلامت» فرعون تقدیم می‌شدند. بعد از مراسم، مردمی که در جشن شرکت کرده بودند می‌توانستند در صرف اغذیهٔ تقدیمی شریک شوند؛ غذایی که در سایر اوقات توسط کاهنان و کارگران معبد مصرف می‌شد. در یکی از برنامه‌های جشن، مجسمهٔ پتاح را در قایقی مقدس می‌نهادند و به محرابی خارج از معبد می‌بردند. این کار به مردم ممفیس امکان می‌داد تا پتاح را عبادت کنند و از خدا نکاتی را بپرسند. مردم معتقد بودند خدا با نوسان کشتی در یک جهت خاص به سوالات آن‌ها پاسخ می‌دهد.

در دوره فراعنه دودمان پنجم و در پی گسترش باورهای مذهبی جدید بحرانی رخ داد. رع، خدای خورشید، جای هوروس را گرفت (جای خدایی را که فراعنه خود را همو می‌دانستند) رع خدایی بود که اثرش بر سراسر طبیعت و در نتیجه بر باورهای آن زمان آشکار بود و بر خلاف هوروس، مردم کوچه و بازار به راحتی حضور آن را درک می‌کردند و به همین دلیل، همه با رغبت آن را پذیرفتند. به این ترتیب فرمانروا از کسوت خداگونه اش بیرون آمد و میان او و جاودانان فاصله‌ای ایجاد شد و فرعون در حد موجودی فناپذیر و عادی افول کرد. از این گذشته‌استاندارها را دیگر فرعون منصوب نمی‌کرد؛ بلکه به عنوان پاداشی برای خدمت صادقانه آن‌ها اجازه داشتند که منصب خود را به پسرانشان واگذار کنند و هر چه فاصله آن‌ها تا مقر حکومت بیشتر بود، عملکردشان خودسرانه‌تر می‌شد.

و سرانجام، در کنار اشراف و کاهنان که پیوسته قدرت و اختیارات فرعون را محدود تر می‌کردند طبقه جدید قابل توجهی پدید آمد. طبقه‌ای متوسط از کارکنان آموزش دیده و بلندپایه و صنعتگران با استعدادی که هر روز آگاه تر و مستقل تر می‌شدند و به این ترتیب، پادشاهی و دستگاه مرکزی هر روز ضعیف‌تر می‌شد. پس از دودمان ششم، کشور تا ۱۰۰ سال تحت تأثیر جنگ‌های داخلی و شورش‌هایی بود که شاه در ممفیس نمی‌توانست هیچ‌کدام از آن‌ها را کنترل کند. استاندارها و فرمانروایان محلی آشکارا در برابر فرمان‌های فرعون مقاومت می‌کردند و با یکدیگر می‌جنگیدند. همهٔ این جنگ‌ها بر سر قدرت بود. مالیات‌ها دیگر پرداخت نمی‌شد و قحطی‌هایی پدید آمد که در پی آن‌ها انبارهای غله خالی شدند و برای اصلاح این وضع از دست فرعون دیگر هیچ کاری برنمی‌آمد. حدود اواخر دودمان دهم، دوباره اختلافات قدیمی میان شمال و جنوب زنده شد. استان‌های جنوبی علیه استان‌های شمالی می‌جنگیدند و هریک سعی می‌کرد ابتدا مناطق همسایه و سپس سراسر امپراتوری را به تصرف خود درآورد؛ و سپس آشوب سراسر مصر را فرا گرفت.

هنر[ویرایش]

مصریان دوران باستان میراث گران بهایی از خود به جا نهاده‌اند که فصل مهمی از تاریخ هنر را به خود اختصاص داده‌است. مقدمات شکل‌گیری این هنر از هزاره چهارم قبل از میلاد آغاز شد. اما پیدایش ویژگی‌های آن مقارن با اتحاد مصر علیا و سفلی بود. ویژگی‌های مزبور با اندکی تغییرات تا استیلای اسکندر مقدونی پایدار ماند. هنر مصر باستان را به لحاظ تاریخی و در ارتباط با دودمان‌های حاکم بر مصر به دوره‌های مختلف تقسیم می‌کنند:

  • دودمان‌های اولیه
  • پادشاهی کهن
  • دوره بینابینی اول
  • پادشاهی میانه
  • دوره بینابینی دوم
  • پادشاهی جدید
  • واپسین دوره

مصریان وجه خاصی برای هنر نداشتند و هنرمند هم نه یک فرد خالق و مستقل بلکه صنعت‌گری کار آزموده بود که لزوماً باید با یک گروه کار می‌کرد. آنان جادو را به عنوان نیرویی بنیادی می‌انگاشتند و بر همین اساس معتقد بودند که اگر چیزی درست ساخته شود، می‌تواند با طی تشریفاتی خاص پا به عرصه حیات بنهد. تمام تلاش آن‌ها در هنر هم برای رسیدن به همین هدف بود.

آنان با ساختن تصویری از فرعون، قالبی برای سکونت (کا)، یا روح او در دنیای پس از مرگ تدارک می‌دیدند و با تجسم مناسک مذهبی، آرامش خدایان را تأمین می‌کردند؛ و حتی با ثبت رویدادهای تاریخی، استمرار قدرت فرعون و عظمت مصر را منظور می‌داشتند. به همین دلیل آن‌ها از بازنمایی موضوعات ناخوشایند دوری می‌جستند و فقط جلوه‌های آرمانی و مطلوب زندگی را در آثارشان منعکس می‌کردند. هنرمند مصری سعی می‌کرد که همواره حقیقتی عینی و عقلانی و مستقل از زمان و مکان را بیان کند.

او اشیاء را نه بر اساس دریافت‌های بصری متغیر و اتفاقی، که بر آن صورتی که واقعی و ثابت فرض می‌شد، مجسم می‌کرد. صفات اساسی و کیفیت‌های انتزاعی را به صورت نمادین نشان می‌داد. (مثلاً درجه اهمیت بر حسب اندازه، برای زنده نمایی از پیکرها از رنگ‌های قرار دادی و برای تزیین نکات مبهم از خط هیروگلیف بهره می‌برد). هنرمند مصری غالباً خط‌های مستقیم و شکل‌های یکپارچه به کار می‌برد که برای او جنبه کاملاً عملی داشت، تا ذوق هنری.

در حدود ۱٬۵۰۰ پیش از میلاد، بطری‌های شیشه‌ای برای نخستین بار در مصر باستان مورد استفاده قرار گرفت.[۳۲]

باورهای دینی[ویرایش]

تصویر رود نیل، عکس برداری توسط هواپیما

القار که مصریان آن را می‌پرستیدند.

به باور مصریان در ابتدا دریایی عظیم بود. از تلاطم آب‌های بیکران، زمین آراسته پدید آمد؛ و از همان آب‌هایی که خدای آفتاب، راع، از آن‌ها متولد شده بود، تپه اولیه سر برآورد. این تپه چهار فرزند داشت: شو (هوا)، تفنوت (آب)، گب (خاک) و نوت (آسمان). فرزندان گب و نوت نیز ازیریس (زندگی گیاهان)، ایزیس (زمین حاصلخیز)، ست (خشکسالی) و نفتیس (بیابان) بودند. بعدها، وقتی انسان پدید آمد، این خدایان خود را نامرئی کردند. علاوه بر آن‌ها خدایان کوچکتر بی‌شماری نیز بودند که البته در زمره خدایان تاریخ آفرینش به‌شمار نمی‌آمدند. آن‌ها همگی بدون استثناء، از مصر دوران اولیه ریشه می‌گرفتند. هر شهر و هر روستایی، که در آن زمان به اجتماعات بزرگتر می‌پیوست، خدایی خاص خود را داشت. وقتی منس در مقام شاه، مصر را متحد کرد، علاوه بر خدایان محلی هر استان، خدایان بزرگ نیز مورد ستایش قرار گرفتند. خانواده واقعی فرمانروایان همیشه از خدایان شهر یا روستا ریشه می‌گرفتند و در وجود آن‌ها مستقر بودند.

زندگی پس از مرگ[ویرایش]

به باور مصریان، بعد از خاکسپاری، متوفی باید در دادگاه مردگان در مورد زندگی زمینی خویش پاسخ می‌داد-کسی که در آن محکمه مردود می‌شد، برای بار دوم می‌مرد و این مرگ به معنای نابودی قطعی بود. دادگاه مردگان در تالار حقیقت برگزار می‌شد. ازیریس، داور اعظم این دادگاه بود و ۴۲ اهریمن پلید مرده را به شدت مورد بازجویی قرار می‌دادند. تحوت کاتب دادگاه بود و آنوبیس، ایزدی که سری شبیه سر سگ داشت، ترازوی داوری را اداره می‌کرد.

ابتدا آنوبیس مرده را به تالاری هدایت می‌کرد که در آنجا باید دفاعیاتی را ایراد می‌کرد که سوگندی بر بی گناهیش بود. بعد از این سخنرانی و بازپرسی اهریمنان، آنوبیس قلب مرده را درون یک کفه از ترازویی قرار می‌داد که در کفه دیگرش تندیس کوچکی از ماعت، ایزد بانوی حقیقت و عدالت قرار داشت. اگر کفه‌های ترازو در حال تعادل باقی می‌ماندند و ترازو نمی‌لرزید، آن فرد در امتحان پذیرفته شده بود و اجازه داشت به قلمرو مردگان وارد شود. برعکس اگر ترازو به سوی کفه بدی‌های فرد سنگینی می‌کرد و نا متعادل می‌شد او در امتحان مردود شده بود و عفریتی وی را تکه‌تکه می‌کرد و به خورد تمساح‌ها می‌دادند.

آداب و رسوم[ویرایش]

برای مومیایی کردن مردگان، ابتدا همه بافت‌های نرم را از داخل جسد بیرون می‌آوردند تا جداگانه مومیایی و در چهار کوزه مخصوص و در بسته به نام کانوپ نگهداری شوند. سپس جسد را تا ۵۰ روز درون پشته‌ای از جوش شیرین قرار می‌دادند. این ماده همه رطوبت جسد را جذب می‌کرد و بیرون می‌کشید. بعد از این مرحله، جسد با پارچه‌های کتانی که گاهی مقدار آن به ۱۰۰ متر می‌رسید نوارپیچی می‌شد. برای آنکه هوا به این پوشش کتانی نفوذ نکند، آن را به مایع چسبناک و صمغ مانندی آغشته می‌کردند. در میان لایه‌های نوارپیچی، زیور آلات و طلسم‌های جادویی از طلا و سنگ‌های قیمتی قرار می‌دادند تا ارواح خبیث را دفع کند و همچنین مرده در دنیای آخرت با همان تجملاتی به سر برد که در زندگی خاکی این جهان از آن‌ها بهره‌مند بود. آخرین وظیفه کاهن برای مومیایی، که حالا به حالت ایستاده قرار داشت. اجرای آیین دهان گشایی بود و هنگامی که مویه کنندگان ناله‌های هولناکشان را سر می‌دادند، تابوت، کوزه‌های دربسته و وسایل مربوط به متوفی را به درون مقبره اش می‌بردند. کارگران نیز ورودی مدفن اصلی را مسدود می‌کردند و سپس ضیافت ویژه آیین خاک‌سپاری آغاز می‌شد. زندگان در آخرین مرحله می‌توانستند سه وسیله کمکی را نیز با متوفی همراه کنند: کتاب مردگان، سوسک قلب و تعداد زیادی اوشابتی. کتاب اموات شامل تعداد زیادی متون خوش‌ترکیب بود که اگر فرد مورد بازخواست در دادگاه مردگان آن‌ها را با خود داشت، گفته‌هایش بهتر اثر می‌کرد و سوسک قلب نیز می‌توانست به جای قلب مرده روی کفه ترازوی دادگاه مردگان قرار گیرد. این سوسک فهرستی از اعمال نیک مرده را با خود داشت، اما همه گناهان او را پنهان می‌کرد. اوشابتی یا شابتی‌ها مجسمه‌های چوبی یا سنگی کوچکی بودند که بعد از قبولی متوفی در امتحان آخرت، باید زندگی را برای او آسان می‌کردند. در جهان آخرت وقتی فرد درگذشته به همان کاری فراخوانده می‌شد که در این جهان خاکی انجام می‌داد، می‌توانست به جای خودش یک اوشابتی را به انجام آن کار بگمارد.

خط[ویرایش]

مصریان جهت حفظ کردن و ثبت رویدادها به صورت مکتوب خط هیروگلیف را اختراع کردند. فکر حفظ اسناد به صورت مکتوب از سرزمین همسایه، بین‌النهرین، به آن‌ها رسیده بود. اما مصری‌ها خط هجایی اهالی بین‌النهرین را نپذیرفتند بلکه، نشانه‌های نوشتاری خاصی برای خود اختراع کردند. مجموعه علامت‌های هیروگلیف خطی تصویری را می‌سازد. مثال:

A1

بعدها مصریان خط کاهنی را اختراع کردند که با آن می‌توانستند مطالب خود را روی پاپیروس بنویسند. این خطی نوشتاری بود که نشانه‌های تصویری نداشت. به همین دلیل به سرعت گسترش یافت. نشانه‌های خط کاهنی با هم ادغام می‌شدند. برای نوشتن این خط از قلم نی، طومارهای پاپیروسی و همین‌طور از جوهر سرخ استفاده می‌شد، که کاتبان خود آن را می‌ساختند.

اهرام[ویرایش]

View of the Great Pyramid of Giza.jpg

مصطبه زوسر یا جوزر[ویرایش]

پایه اولیه اهرام را ایمهوتپ، در سال ۲۶۲۰ پیش از میلاد، برای فرعون زمان خود زوسر بنا کرد. او در آغاز مصطبه ای (در زبان عربی به معنای نیمکت) ساخت. ساختمانی که جسد شاه مصری پیش از ورود به مقبره اش درون آن قرار می‌گرفت. آرامگاه زوسر از دهلیزی زیر زمینی تشکیل می‌شد که عمق آن از روی زمین ۲۷ متر بود. این مقبره دو طبقه را با سنگ خارای سرخ پوشانده بودند. مدفن اصلی در طبقه زیرین قرار داشت. ورودی محل دفن، دریچه‌ای دایره‌ای شکل بود که بعد از مرگ زوسر آن را با تخته سنگی گرانیتی به وزن سه تن مسدود کردند.[۳۳]

هرم خوفو[ویرایش]

در زمان خوفو (۲۵۵۱ تا۲۵۲۸ پیش از میلاد) و با ساخت هرم او در جیزه، فن هرم‌سازی به نقطه اوج خود رسید. هر ضلع از قاعده هرم خوفو ۱۴۸ متر طول داشت و ارتفاع اولیه هرم نیز ۶/۱۴۶ متر بود. امروزه قسمت راس این هرم دچار فرسایش شده و ارتفاع آن ۱۳۶٫۵ متر است. پایین‌تر از هرم خفرع مجسمه ابولهول قرار دارد. این تندیس در یکی از معادن سنگ قدیمی شاه خفرع (۲۵۲۰ تا ۲۴۹۴ پیش از میلاد) قرار دارد و خفرع ۱۳۸ متر دارد و هرم منکورع ۹۶ متر دارد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

گرنیکا

گرنیکا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
Guernica
شهر
Gernika-Lumo
The Oak of Gernika (Gernikako Arbola)
The Oak of Gernika (Gernikako Arbola)
پرچم Guernica
پرچم
نشان رسمی Guernica
نشان رسمی
Guernica در سرزمین باسک قرار گرفته‌است
Guernica
Guernica

Location of Guernica within the Basque Country

Guernica در اسپانیا قرار گرفته‌است
Guernica
Guernica
مختصات: ۴۳°۱۹′ شمالی ۰۲°۴۰′ غربی
کشور اسپانیا
بخش خودمختار سرزمین باسک (منطقه خودمختار)
استان استان بیسکای
کومارکا Busturialdea
تاسیس‌شده 1366
حکومت
 • شهردار Jose Maria Gorroño Etxebarrieta (EA)
مساحت
 • کل ۸٫۶ کیلومتر مربع (۳٫۳ مایل مربع)
ارتفاع(متر بالاتر از سطح دریا) ۱۰ متر (۳۰ پا)
جمعیت (۲۰۰۹)
 • جمعیت ۱۶۲۲۴
 • تراکم ۱۹۰۰/کیلومتر مربع (۴۹۰۰/مایل مربع)
نام اهلیت gernikarra
منطقهٔ زمانی زمان (یوتی‌سی +۱)
 • تابستان (DST) ساعت تابستانی اروپای مرکزی (یوتی‌سی +۲)
کد پستی 48300
پیش‌شماره(های) تلفن +34 (Spain)
وبگاه

گرنیکا، شهری در استان بیسکای در منطقه خودمختار باسک اسپانیا است. شهر گرنیکا تحت یک شهرداری با شهر همسایه‌اش لومو قرار دارد و به آن‌ها گرنیکالومو می‌گویند. جمعیت این دو شهر در سرشماری سال ۲۰۰۹ معادل ۱۶٬۲۲۴ نفر بود.

گرنیکا برای افرادی که خارج از منطقه باسک زندگی می‌کنند یادآور بمبارانی است که در ۲۶ آوریل ۱۹۳۷ (۶ اردیبهشت ۱۳۱۶) توسط نیروی هوایی آلمان نازی انجام شد. این واقعه الهام‌بخش نقاشی معروفی به نام گرنیکا از پابلو پیکاسو است.

Uncategorized

باشگاه فوتبال رئال مادرید

باشگاه فوتبال رئال مادرید

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
رئال مادرید
Logo Real Madrid.svg
نام کامل باشگاه باشگاه فوتبال رئال مادرید[۱]
لقب(ها) سفیدها
خامه‌ای‌ها
قوهای سفید
کهکشانی‌ها
کرکس‌ها
وایکینگ‌ها
اشباح
نام غیررسمی رئال (Real)
تاریخ تأسیس ۶ مارس ۱۹۰۲؛ ۱۱۸ سال پیش
نام ورزشگاه سانتیاگو برنابئو، مادرید، اسپانیا
(گنجایش: ۸۱٬۰۴۴[۲])
مدیرعامل فلورنتینو پرز
سرمربی زین‌الدین زیدان
لیگ لا لیگا
۱۹–۲۰۱۸ سوم
وب‌گاه www.realmadrid.com
Kit left arm realmadrid2021h.png
Team colours
Kit body realmadrid2021h.png
Team colours
Kit right arm realmadrid2021h.png
Team colours
Kit shorts realmadrid2021h.png
Team colours
Kit socks realmadrid2021h.png
Team colours
لباس اول
Kit left arm realmadrid2021a.png
Team colours
Kit body realmadrid2021a.png
Team colours
Kit right arm realmadrid2021a.png
Team colours
Kit shorts realmadrid2021A.png
Team colours
Kit socks realmadrid2021A.png
Team colours
لباس دوم
Kit left arm realmadrid1920t.png
Team colours
Kit body realmadrid1920t.png
Team colours
Kit right arm realmadrid1920t.png
Team colours
Kit shorts rmcf201920t.png
Team colours
Kit socks rmcf201920t.png
Team colours
لباس سوم
Soccerball current event.svg فصل جاری

باشگاه فوتبال رئال مادرید (به اسپانیاییReal Madrid Club de Fútbol) یک باشگاه حرفه‌ای فوتبال است که در مادرید، پایتخت اسپانیا قرار دارد. رئال موفق‌ترین تیم تاریخ فوتبال اسپانیا و موفق‌ترین تیم تاریخ فوتبال اروپا و موفق‌ترین تیم فوتبال سدهٔ ۲۰ میلادی به انتخاب فیفا است. آن‌ها دارای رکورد ۳۴ بار قهرمانی در لالیگا، ۱۹ قهرمانی در کوپا دل ری (جام حذفی)، ۱۰ سوپرکاپ اسپانیا، ۱۳ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، ۲ جام یوفا، ۴ سوپرکاپ اروپا و ۴ قهرمانی در جام باشگاه‌های جهان هستند. رئال مادرید رکورددار قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا با ۱۳ قهرمانی و جام باشگاه های جهان با ۴ قهرمانی است. همچنین رئال مادرید برنده بهترین باشگاه قرن از سوی فیفا شده‌است.[۳] همچنین کلمهٔ رئال در زبان اسپانیایی، به معنی «سلطنتی» است، این لقب را شاه آلفونسو سیزدهم در سال ۱۹۲۰ بر این تیم نهاد. همچنین در همان سال، شکل یک تاج نیز بر روی آرم این باشگاه قرار گرفت. Real Madrid Club de Fútbol عبارتی است به زبان اسپانیایی که به معنای باشگاه فوتبال مادرید پادشاهی می‌باشد.

رئالی‌ها در طی تاریخ خود، حتی یک بار هم از لیگ اول اسپانیا (لا لیگا) خارج نشدند و همیشه در این لیگ حضور داشتند. آن‌ها از دهه ۵۰ بود که خود را به عنوان یکی از قدرت‌های فوتبال اسپانیا و اروپا به همگان معرفی کردند. در دههٔ ۸۰ یکی از بهترین دوران‌های خود را داشتند و یکی از بهترین تیم‌ها معروف به «تیم کرکس‌ها» بودند که موفق به کسب دو جام یوفا، ۵ قهرمانی متوالی اسپانیا، ۱ قهرمانی جام اسپانیا و ۳ قهرمانی سوپرکاپ اسپانیا شدند.

رئال مادرید سال‌هاست که در لالیگا، از تیم‌های قدرتمند محسوب می‌شود و رقیب اصلی این تیم نیز، بارسلونا است. از نظر درآمد، رئال مادرید با ۵۵۷ میلیون یورو درآمد در فصل ۱۵–۲۰۱۴ در صدر پردرآمدترین باشگاه‌های فوتبال جهان بوده‌است. این عنوان تا سال ۲۰۱۶ پابرجا بوده‌است.[۴][۵][۶]

لباس تیم از ابتدا به رنگ سفید بوده‌است. هر چند که رنگ آبی که در ابتدا کاملاً در لباس تیم مشخص بود، بارها به‌خاطر زیباتر شدن یا تغییر حامی مالی تیم، دچار تغییر شد. ورزشگاه خانگی آن‌ها، سانتیاگو برنابئوست که گنجایش ۸۰٫۳۵۴ نفر به صورت نشسته را داراست. این ورزشگاه در مرکز شهر مادرید قرار دارد و از سال ۱۹۴۷، ورزشگاه اختصاصی این تیم شد. این ورزشگاه تاکنون ۴ بار و در سال‌های ۱۹۵۷، ۱۹۶۹، ۱۹۸۰ و ۲۰۱۰، میزبان فینال لیگ قهرمانان اروپا بوده‌است.

تاریخچه

سال‌های ابتدایی؛ جنگ‌های داخلی اسپانیا (۱۹۰۲–۱۹۴۵)

تیم مادرید ۱۹۰۹

اعضای تیم در سال ۱۹۰۵[۷]

نحوهٔ شکل‌گیری باشگاه رئال مادرید به سال ۱۸۹۷ بر می‌گردد. همان سال شماری از دانشجویان دانشگاه کمبریج و آکسفورد در مادرید باشگاهی را با نام «باشگاه فوتبال آسمان» به وجود آوردند و صبح‌های دوشنبه به فوتبال می‌پرداختند. ۳ سال بعد و در سال ۱۹۰۰، این باشگاه به دو باشگاه مجزا تبدیل شد. سپس دو سال بعد و در ۶ مارس سال ۱۹۰۲، مجدداً باشگاه نام خود را به «باشگاه فوتبال رئال مادرید» تغییر داد. ۱۹۰۲[۸] ۳ سال بعد، این تیم موفق شد اولین جام خود را با شکست تیم اتلتیک بیلبائو در جام اسپانیا به دست بیاورد. در ۴ ژانویه ۱۹۰۹ بود که «آدولفو ملندز»، مدیر وقت رئال در آن زمان، اساسنامه جام اسپانیا را امضاء و تأیید کرد تا باشگاه به یکی از اعضای فدراسیون سلطنتی فوتبال اسپانیا تبدیل شود. در سال ۱۹۲۰ باشگاه نام خود را بازهم تغییر داد و این‌بار به «رئال مادرید» که اینکار پس از اهدای عنوان رئال (رویال به معنی سلطنت) توسط شاه آلفونسو سیزدهم اتفاق افتاد.[۹] در سال ۱۹۲۹، اولین لیگ فوتبال اسپانیا راه‌اندازی شد. رئالی‌ها تا هفته پایانی در صدر جدول حضور داشتند تا اینکه باخت هفته پایانیشان به اتلتیک بیلبائو، باعث قهرمانی بارسلونا در لالیگا و نایب قهرمانی آن‌ها شد.[۱۰] رئالی‌ها اولین لیگ خود را در فصل ۳۱–۱۹۳۲ کسب کردند و سال بعد نیز این عنوان را کسب کردند تا اولین تیمی‌باشند که این جام را دو سال پیاپی کسب می‌کنند.[۱۱]

در سال ۱۹۴۳، تیم بارسلونا در نیمه‌نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمو به مصاف تیم رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت؛ اما قبل از بازی برگشت، رئیس امنیتی دولت ژنرال فرانکو به همراه ۴ بازجوی خشن و معروف خود وارد رختکن بارسلونا شدند. از قول بازیکنانی که در آن رختکن مخاطب وی بودند نقل شده که او بازیکنان بارسلونا را تهدید به مرگ خانواده هایشان و مشکلات شدید امنیتی کرد و به آنها گفت: ((اگر امروز می‌توانید فوتبال بازی کنید به خاطر سخاوت بیش از حد فرانکو است. پس عاقل باشید و با شکست خود فرانکو را خوشحال کنید.)) پس از آن بارسلونا وارد میدان شد و در آن بازی با نتیجه ۱۱–۱ از تیم رئال مادرید شکست خورد.[۱۲] نتیجه‌ای که بعدها و پس از مرگ ژنرال فرانکو به پیشنهاد سران باشگاه رئال مادرید از آمار و ارقام ال‌کلاسیکوهای رسمی خارج شد و مدیران باشگاه رئال مادرید در زمان پادشاهی اسپانیا چند بار به صورت رسمی به خاطر آن حادثه از باشگاه بارسلونا عذرخواهی کردند.

عصر مدیریت سانتیاگو برنابئو و درخشش در اروپا (۱۹۴۵–۱۹۷۸)

در سال ۱۹۴۵، سانتیاگو برنابئو یسته، به عنوان مدیر باشگاه انتخاب شد.[۱۳] در همین زمان، برنابئو دستور بازسازی زمین تمرین اختصاصی تیم و ساخت ورزشگاهی بزرگتر را برای تیم صادر کرد. در سال ۱۹۵۳، وی تصمیم گرفت تا سیاست جدیدی به کار ببرد و بازیکنان بزرگ را به تیم بیاورد که اولین اقدامش، خرید آلفردو دی استفانو که قرارداد رسمی با بارسلونا امضاء کرده و عضو باشگاه بارسلونا به حساب می‌آمد بود. بعدها فاش شد که ژنرال فرانکو در این خرید نقش اساسی داشت و با فرستادن مأموران ویژه خواهان لغو قرارداد آلفردو با بارسلونا شد.[۱۴] در سال ۱۹۵۵، به پیشنهاد یک روزنامه‌نگار، برنابئو، «بدریگنان» و «سوبس» تصمیم گرفتند تا جامی را طراحی کنند و در آن از تیم‌های مختلفی از سرتاسر اروپا برای شرکت در آن دعوت کنند. جامی که امروزه به عنوان لیگ قهرمانان اروپا شناخته می‌شود.[۱۵]

در دوران برنابئو بود که رئال مادرید خود را به عنوان قدرتی در اسپانیا و اروپا معرفی کرد. آن‌ها در طی سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰، ۵ بار متوالی قهرمان جام اروپا شدند که یکی از آنها، پیروزی ۷–۳ مقابل اینتراخت فرانکفورت در سال ۱۹۶۰ در فینال رقابت‌ها بود. سال‌ها بعد پس از مرگ فرانکو مدیر وقت اینتراخت در محفلی خصوصی اعلام کرد که آن ژنرال خونخوار با قدرت و ثروت خود بازیکنان اینتراخت را محصور خود ساخت و نتیجهٔ آن فینال را رقم زد و به عبارتی نتیجه را از پیش تعیین شده می‌دانست.[۱۴] پس از این افتخارات پیاپی، باشگاه موفق به کسب عنوان نشان افتخار یوفا شد.[۱۶] آن‌ها ششمین جام خود را نیز با شکست ۲–۱ پارتیزان و در سال ۱۹۶۶ به دست آوردند. اعضای این تیم در سال‌های ۱۹۶۲ و ۱۹۶۴ نیز موفق شده بودند تا به فینال این رقابت‌ها برسند هرچند موفق به قهرمانی نشده بودند.[۱۷] در دهه هفتاد، رئالی‌ها موفق به کسب ۵ لیگ اسپانیا و ۳ جام حذفی شدند.[۱۸] در سال ۱۹۷۱ آن‌ها اولین دیدار فینال جام در جام اروپا را برگزار کردند که در نهایت با شکست ۲–۱ مقابل چلسی، از کسب جام بازماندند.[۱۹] در ژوئیه ۱۹۷۸، اتفاقی ناگوار برای رئال مادرید افتاد و سانتیاگو برنابئو در حالیکه مسابقات جام جهانی فوتبال در آرژانتین آغاز شده بود، درگذشت. این اتفاق به حدی مهم بود که مسئولین فیفا تصمیم گرفتند که ۳ روز را در حین مسابقات به افتخار برنابئو، عزای عمومی اعلام کنند.[۲۰] باشگاه رئال نیز در ادامه همان سال، اولین دوره جام برنابئو را که به احترام برنابئو بود، برگزار کرد.

دوره کرکس‌ها و کسب هفتمین و هشتمین جام اروپایی (۱۹۸۰–۲۰۰۰)

رئال مادرید در فصل ۰۷–۲۰۰۶

رئالی‌ها در اوایل دهه هشتاد، وضعیت چندان مناسبی نداشتند و نتوانستند لالیگا را فتح کنند تا اینکه گروهی از بازیکنان لیگ اسپانیا به تیم آمدند و با خود موفقیت را به همراه داشتند.[۲۱] یک روزنامه‌نگار اسپانیایی عنوان کرکس‌ها را برای آن تیم انتخاب کرد که به‌خاطر ۵ بازیکن فوق‌العاده آن بود که شامل امیلیو بوتراگوئنو، مانوئل سانچز، مارتین وازکوز، میشل و میخل پاردخا می‌شد.[۲۲] کرکس‌ها (که بعداً با رفتن پاردخا به رئال ساراگوسا، به گروهی ۴ نفره تبدیل شد)، در کنار بازیکنانی چون فرانسیسکو بویو که دروازه‌بان تیم بود یا مهاجم خود، هوگو سانچز، یکی از بهترین تیم‌های نیمه دوم دهه ۸۰ در اسپانیا و اروپا بودند و موفق شدند ۲ جام یوفا، ۵ لیگ اسپانیا پیاپی، یک جام حذفی اسپانیا و ۳ سوپرجام فوتبال اسپانیا را کسب کنند.[۲۲] اما این تیم رؤیایی و گروه کرکس‌ها، در اوایل دهه ۹۰ (میلادی) و با جدایی امیلی بوتراگونو، مارتین وازکوئز و میشل از تیم، از هم پاشید.[۲۳]

در سال ۱۹۹۶، لورنسو سانز، مدیر باشگاه، تصمیم گرفت تا فابیو کاپلو را به عنوان مربی تیم انتخاب کند. گرچه دوران مربیگری کاپلو تنها یکسال طول کشید اما آن‌ها توانستند عنوان قهرمانی را کسب کنند و بازیکنانی چون روبرتو کارلوس، پردراگ میاتوویچ، داور شوکر و کلارنس سیدورف برای تقویت تیمی که خود بازیکنانی چون رائول، فرناندو هیرو، ایوان زامورانو و فرناندو ردوندو را داشت، به تیم اضافه شدند تا اینکه تیم توانست با این بازیکنان به همراه فرناندو مورینتس که در سال ۱۹۹۷ به تیم آمد تحت هدایت یاپ هینکس پس از ۳۳ سال انتظار، هفتمین جام اروپایی خود را کسب کنند. آن‌ها در فینال به لطف تک گل میاتوویچ موفق شدند یوونتوس را شکست دهند.[۲۴] دو سال بعد نیز رئالی‌ها موفق شدند تا با درخشش رائول، هشتمین جام اروپایی خود را با شکست ۳–۰ والنسیا کسب کنند.[۲۵]

دوره کهکشانی‌ها (۲۰۰۶–۲۰۰۰)

در ژوئیه سال ۲۰۰۰، فلورنتینو پرز به عنوان مدیر باشگاه انتخاب شد.[۲۶] وی در وعده‌های انتخاباتیش، قول برطرف کردن بدهی‌های سنگین باشگاه، افزایش امکانات و مدرن کردن باشگاه را داده بود هرچند که وعده اصلی وی، امضای قرارداد با لوئیز فیگو، ستاره آن زمان بارسلونا بود.[۲۷] در همان سال بود که پرز با صرف هزینه‌های سنگین، تیمی را تشکیل داد که به‌خاطر داشتن ستارگان بزرگ، در سرتاسر جهان به نام کهکشانی‌ها معروف شد. بازیکنان بزرگی چون زیدان، رونالدو، فیگو، کارلوس، رائول و بکهام از جمله ستارگان آن روزهای رئال مادریدی بودند که ویسنته دل بوسکه را به عنوان سرمربی خود می‌دید. اما با وجود این هزینه‌ها و کسب نهمین جام اروپایی و کسب قهرمانی لالیگا، پرز تصمیم گرفت تا دل‌بوسکه را برکنار کند، که همین کار وی باعث شد تا سفیدها در طی ۳ سال آینده، موفق به کسب هیچ جامی نشوند تا پرز از کار برکنار شود.[۲۴]

ریاست رامون کالدرون (۲۰۰۹–۲۰۰۶)

بازیکنان رئال در حال جشن گرفتن به‌خاطر قهرمانی در سوپرکاپ اسپانیا در سال ۲۰۰۸[۲۸]

در ادامه و در سال ۲۰۰۶ بود که رامون کالدرون به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب شد. کالدرون بلافاصله کاپلو را مجدداً به عنوان مربی تیمش انتخاب کرد تا طلسم قهرمان نشدن تیم را بشکند. آن‌ها برای اولین‌بار در طی ۴ سال گذشته، موفق به کسب جام شدند و لالیگا را با کاپلو فتح کردند. اما با این وجود، کاپلو بازهم یک فصل تنها در تیم دوام آورد و مجدداً اخراج شد.[۲۹] رئالی‌ها موفق شدند فصل بعد نیز سی و یکمین قهرمانی خود را در لالیگا کسب کنند که این برای اولین بار در طی ۱۸ سال گذشته بود که دو سال پیاپی این جام را کسب کردند.[۳۰]

انتخاب مجدد پرز و دوران مورینیو (۱۳–۲۰۰۹)

جشن قهرمانی بازیکنان رئال مادرید بعد از سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۸

در ژوئن ۲۰۰۹ و پس از ۲ سال ناکامی تیم و برکناری کالدرون، پرز مجدداً به عنوان مدیر باشگاه انتخاب شد.[۳۱][۳۲] پرز مجدداً سیستم کهکشانی‌های خود را پیش گرفت. وی ابتدا کاکا (بازیکن فوتبال) را از تیم میلان خرید[۳۳] و پس از آن کریستیانو رونالدو را از منچستر یونایتد با رقم ۹۶ میلیون یورو خریداری کرد که یک رکورد تاریخیست.[۳۴]

رئالی‌ها با وجود خریدن بازیکنانی چون رونالدو، کاکا و آلونسو، نتوانستند زیر نظر مانوئل پلگرینی، جامی را کسب کنند و پرز وی را برکنار کرد. پس از آن، بعد از چندین روز مذاکره با ماسیمو موراتی، مدیر اینتر میلان ایتالیا، پرز توانست وی را راضی کند که اجازه خروج مربی خود، خوزه مورینیو را که برای آن‌ها ۳ جام کسب کرده بود را بدهد تا مورینیو به عنوان مربی جدید تیم انتخاب و شروع بکار کند.[۳۵] آن‌ها اولین جام خود با مورینیو را در سال ۲۰۱۰، با برد یک بر صفر خود برابر بارسلونا و در فینال جام حذفی بدست آوردند. همچنین در سال بعد (۲۰۱۱) لالیگا را با غلبه بر بارسلونا و سلطه شکنی این تیم از ان خود کردند.[۳۶]

دوران آنچلوتی و لا دسیما (۲۰۱۵–۲۰۱۳)

در ۲۵ ژوئن ۲۰۱۳، کارلو آنجلوتی با قراردادی سه ساله جانشین مورینیو شد.[۳۷] یک روز بعد در کنفرانس خبری اعلام کرد که زین‌الدین زیدان و پل کلمنت دستیارانش در رئال خواهند بود.[۳۸] در ۱ سپتامبر ۲۰۱۳، انتقال گرت بیل به رئال مادرید با مبلغ رکوردشکن ۱۰۰ میلیون یورو صورت گرفت.[۳۹] در اولین فصل آنجلوتی در رئال، این تیم با گل گرت بیل در فینال کوپا دل ری بارسلونا را شکست داد و به مقام قهرمانی رسید.[۴۰] در ۲۴ مهٔ ۲۰۱۴، رئال مادرید با شکست همشهری‌اش اتلتیکو در فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۱۴ برای اولین بار بعد از سال ۲۰۰۲،[۴۱] به مقام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا رسید و به نخستین تیمی تبدیل شد که به ده قهرمانی اروپایی دست پیدا می‌کند. دستاوردی که لا دسیما نامیده می‌شود.[۴۲]

بعد از قهرمانی در لیگ قهرمانان، رئال مادرید کیلور ناواس، ایسکو، تونی کروس و خامس رودریگز را جذب کرد.[۴۳] رئال در سوپر جام اروپا ۲۰۱۴ با گلزنی رونالدو سویا را شکست داد و به هفتادونهمین جام تاریخش دست یافت.[۴۴] در روزهای پایانی نقل‌وانتقالات تابستانی، رئال دو بازیکن کلیدی‌اش را فروخت؛ ژابی آلونسو به بایرن مونیخ و آنخل دی‌ماریا به باشگاه فوتبال منچستر یونایتد با رقمی معادل ۷۵ میلیون یورو که در آن زمان رکورد نقل‌وانتقالات در انگلستان را شکست. این تصمیم باشگاه با جنجال‌هایی همراه شد. رونالدو دربارهٔ آن گفت: «اگر من مسئول بودم، به شکل دیگری عمل می‌کردم.» و آنجلوتی نیز اظهار کرد که «باید از صفر شروع کنیم.»[۴۵][۴۶]

پس از شروع نه چندان خوب در فصل ۱۵–۲۰۱۴ لا لیگا و شکست مقابل تیم‌های اتلتیکو مادرید و رئال سوسیداد، رئال مادرید با ۱۸ پیروزی پیاپی که شامل برتری مقابل لیورپول و بارسلونا نیز می‌شد، به رکورد ۱۸ پیروزی پیاپی فرانک رایکارد در بارسلونا در فصل ۰۶–۲۰۰۵ رسید.[۴۷] در دسامبر ۲۰۱۴، با پیروزی مقابل سن‌لورنزو در فینال جام باشگاه‌های جهان ۲۰۱۴ این رکورد را به ۲۲ پیروزی پیاپی رساندند و سال را با ۴ جام به پایان بردند.[۴۸] در ابتدای سال ۲۰۱۵ و با شکست مقابل والنسیا این رکورد متوقف شد و موفق نشدند به رکورد جهانی ۲۴ پیروزی پیاپی برسند.[۴۹] رئال با شکست مقابل یوونتوس از راهیابی به فینال لیگ قهرمانان بازماند و در جام حذفی نیز اتلتیکو مادرید آن‌ها را در نیمه‌نهایی حذف کرد. در لا لیگا نیز با اختلاف ۲ امتیاز با بارسلونا به مقام نایب‌قهرمانی بسنده کرد. همهٔ این‌ها منجر به برکناری آنجلوتی در ۲۵ مهٔ ۲۰۱۵ شد.[۵۰]

لا دسیما و سه‌گانهٔ اروپایی (تاکنون–۲۰۱۵)

زین‌الدین زیدان به همراه سرخیو راموس کاپیتان تیم و جام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در مهٔ ۲۰۱۶

در ۳ ژوئن ۲۰۱۵، رافائل بنیتز با قراردادی سه ساله سرمربیگری تیم رئال را بر عهده گرفت.[۵۱] رئال مادرید تا هفتهٔ یازدهم لیگ شکست نخورده بود تا این که در مقابل سویا ۲–۳ مغلوب شد. در ادامه در نخستین ال‌کلاسیکوی فصل در خانه ۰–۴ مغلوب بارسلونا شدند. آن‌ها در دور رفت جام حذفی مقابل تیم کادیز به میدان رفتند و ۳–۱ پیروز شدند، اما به دلیل استفاده از دنیس چریشف که در آن بازی محروم بود، از دور رقابت‌ها کنار گذاشته شدند. در لیگ قهرمانان اروپا، رئال با ۱۶ امتیاز صدرنشین گروه خود شد. در ۴ ژانویه ۲۰۱۶، بنیتز به خاطر کسب نتایج ضعیف، عدم محبوبیت میان هواداران و بازیکنان از سمت خود برکنار شد.[۵۲] در آن زمان، رئال در لا لیگا سوم بود؛ چهار امتیاز از تیم صدرنشین اتلتیکو مادرید و دو امتیاز از تیم دوم یعنی بارسلونا عقب بود (با وجود یک بازی رو در رو).[۵۳]

اعضای تیم در جشن قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۱۷ در شهر مادرید

در همان روز برکناری بنیتز، زین‌الدین زیدان به عنوان جانشین وی معرفی شد.[۵۴] زیدان پیش از دستیار کارلو آنچلوتی در این تیم بود و سرمربیگری رئال مادرید کاستیا را نیز در کارنامه داشت.[۵۴] رئال در اولین بازی با حضور زیدان در ۹ ژانویه ۲۰۱۶، دپورتیوو لاکرونیا را با هت‌تریک گرت بیل ۵–۰ در خانه شکست داد.[۵۵] در ۲۸ مه، رئال مادرید با شکست اتلتیکو مادرید در ضربات پنالتی فینال لیگ قهرمانان اروپا، برای یازدهمین بار قهرمان این رقابت‌ها شد.[۵۶] در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۶، رئال با برد ۳–۲ مقابل دپورتیوو، رکورد ۳۵ بازی بدون شکست را ثبت کرد.[۵۷] در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۶، رئال با هت‌تریک کریستیانو رونالدو، ۴–۲ باشگاه فوتبال کاشیما آنتلرز را شکست داد و قهرمان جام باشگاه‌های جهان ۲۰۱۶ شد.[۵۸] با تساوی ۳–۳ مقابل سویا در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۷، رکورد شکست‌ناپذیری رئال به ۴۰ بازی رسید و رکورد قبلی اسپانیا (۳۹ بازی) که در اختیار بارسلونا بود را شکست.[۵۹] سه روز بعد، با باخت ۲–۱ مقابل سویا، این روند شکست‌ناپذیری به پایان رسید.[۶۰] در مه ۲۰۱۷، رئال برای سی‌وسومین بار به قهرمانی لا لیگا رسید.[۶۱] رئال با شکست یوونتوس در فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۱۷ ضمن قهرمانی برای دوازدهمین در این رقابت‌ها، به نخستین تیمی تبدیل شد که از مقام قهرمانی‌اش در دورهٔ لیگ قهرمانان اروپا دفاع می‌کند. این سومین قهرمانی رئال در اروپا طی ۴ سال بود که لا اوندسیما نیز نامیده می‌شود.[۶۲][۶۳][۶۴]

رئال مادرید در سوپر جام اروپا ۲۰۱۷ موفق شد تا منچستر یونایتد را ۲–۱ شکست دهد.[۶۵] پنج روز بعد در سوپرجام اسپانیا ۲–۰ بارسلونا را در بازی رفت شکست دادند و به ۲۴ ال کلاسیکوی متوالی که بارسلونا در آن موفق به گلزنی شده بود پایان دادند؛ بازی برگشت را نیز ۳–۱ بردند و در مجموع ۵–۱ برنده شدند و سوپرجام اسپانیا را بالای سر بردند.[۶۶] رئال مادرید در سال ۲۰۱۸ موفق شد تا برای سومین سال متوالی قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود و به اولین باشگاهی تبدیل شدند که سه سال متوالی در فرمت جدید لیگ قهرمانان قهرمان می‌شوند و هم چنین اولین باشگاه از زمان بایرن مونیخ در دهه ۱۹۷۰ میلادی شدند که سه بار متوالی قهرمان یک جام اروپایی می‌شود. پنج روز بعد از قهرمانی سوم، در ۳۱ مهٔ ۲۰۱۸، زیدان در نشست خبری اعلام کرد که باشگاه نیاز به تغییر دارد و کناره‌گیری خودش از سمت سرمربی‌گری این تیم را اعلام کرد.[۶۷][۶۸]

در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸، باشگاه رئال اعلام کرد که جولن لوپتگی سرمربی تیم ملی اسپانیا بعد از جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ سرمربی رئال خواهد شد. با این حال فدراسیون فوتبال اسپانیا یک روز پیش از شروع رقابت‌های جام جهانی، لوپتگی را از سرمربی‌گری تیم ملی اسپانیا برکنار کرد و دلیل آن را مطلع نشدن از مذاکره با باشگاه رئال مادرید عنوان کرد.[۶۹][۷۰][۷۱] همچنین در سال ۲۰۱۸ ترکیب رئال دستخوش تغییرات زیادی شد و کریستیانو رونالدو با مبلغ ۱۰۰ میلیون یورو به باشگاه فوتبال یوونتوس پیوست.[۷۲]

آرم و لباس

آرم باشگاه

آرم‌های باشگاه رئال از ابتدا تاکنون[۷۳]

طراحی ابتدایی آرم باشگاه، بسیار ساده بود. این آرم متشکل از سه حرف MCF بود که ۳ حرف ابتدای نام باشگاه (Madrid Club de Fútbol) بود که در زمینه‌ای آبی طراحی شده بود و بر روی لباس سفید تیم قرار داشت. در سال ۱۹۰۸ بود که اولین تغییر در آرم باشگاه رخ داد و برای زیباتر شدن آرم، نوشته‌ها درون یک دایره قرار گرفتند.[۷۴] تغییرات بعدی، تغییرات جزئی بودند تا اینکه در سال ۱۹۲۱، شاه آلفونسو سیزدهم، به عنوان هدیه، عنوان رئال (رویال که تقریباً معنی سلطنتی می‌دهد) را به تیم اهدا کرد[۷۵] و بدین منظور در آرم باشگاه تغییراتی ایجاد شد و شکل یک تاج بر روی آرم باشگاه قرار گرفت.[۷۴] اما در سال ۱۹۳۱ که آلفونسو از حکومت کنار رفت، هم کلمه رئال از نام باشگاه حذف شد و هم شکل تاج از روی آرم باشگاه برداشته شد و به جای آن، خطی تیره بر روی آرم باشگاه قرار گرفت.[۱۱] در سال ۱۹۴۱ و دو سال بعد از جنگ‌های داخلی، مجدداً کلمه رئال به نام باشگاه اضافه شد و تاج پادشاهی نیز به بالای آرم باشگاه افزوده شد.[۱۳] این آرم تا سال ۱۹۹۷ تغییری نکرد تا اینکه در این سال تغییر جزئی داشت و برای آخرین بار در سال ۲۰۰۱ بود که باشگاه برای مدرن کردن آرم و بروزرسانی آن، آرم را تغییر داد که البته تغییراتی جزئی بودند از جمله خطی که از وسط آن می‌گذشت، به رنگ آبی متمایل شد.[۷۴]

لباس تیم

از همان ابتدا، لباس خانگی رئالی‌ها، یکدست سفید بود هرچند که یک خط تیره از وسط آن می‌گذشت (این خط بعدها از لباس حذف شد اما در آرم باشگاه باقی ماند). البته در آن زمان جوراب‌های بازیکنان، رنگ آبی داشت در حالی که اکنون به رنگ سفید است.[۱۰][۷۶] در سال ۱۹۰۲ بود که لباس‌های راه‌راه، یکدست سفید شدند و جوراب‌های آبی رنگ، سیاه شدند.[پ ۱] در سال ۱۹۴۷ بود که مدیر باشگاه، تصمیم گرفت تا به پیراهن‌های بازیکنان، دکمه اضافه کند و آرم باشگاه را، روی سینه سمت چپ بازیکنان اضافه کرد (چیزی که تاکنون نیز تغییر نکرده‌است). همچنین در نوامبر ۱۹۴۷ در بازی برابر اتلتیکو مادرید، رئالی‌ها به نخستین تیم اسپانیایی تبدیل شدند که لباسشان دارای شماره شد.[۱۳]

لباس خارج از خانه رئالی‌ها نیز از همان ابتدا یا سیاه کامل بوده‌است یا کاملاً ارغوانی و هیچ‌گاه تغییر نکرده‌است. لباس تیم اکنون توسط آدیداس تولید می‌شود که این اتفاق از سال ۱۹۹۸ شروع شد.[۷۷][۷۸] اولین حامی مالی تیم، شرکت «زانوسی» بود که از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ حامی مالی تیم بود. سپس حامیان مالی ای چون «پارمالات» با تیم بودند تا اینکه تیم با شرکت «تکا» قراردادی بلند مدت را از سال ۱۹۹۲ بست.[۷۹][۸۰] این قرارداد تا سال ۲۰۰۱ ادامه داشت تا این‌که رئالی‌ها به این قرارداد پایان دادند. آن‌ها ابتدا آدرس سایت اینترنتی خود را به مدت یک‌سال بر روی لباس خود نوشته بودند تا تبلیغ سایت خود را بکنند. بعد از آن در سال ۲۰۰۲، باشگاه با شرکت زیمنس قرار داد بست. سپس در سال ۲۰۰۸، کمپانی آسیایی «بن کیو» حامی مالی تیم شد و آرم این کمپانی بر روی لباس تیم قرار گرفت.[۸۱] اسپانسر بعدی تیم نیز Bwin است که به‌خاطر مشکلات مالی بن کیو، باشگاه مجبور به تغییر حامی مالی شد و سپس نوبت شرکت هواپیمایی امارات شد که تاکنون حامی مالی باشگاه است.[۸۲][۸۳]

رئال مادرید ۱۹۱۶

حامیان مالی و طراح‌های لباس تیم از سال ۱۹۸۰ تاکنون

زمان طراح حامی
۱۹۸۲–۱۹۸۰ Adidas Logo.svg
۱۹۸۵–۱۹۸۲ Zanussi
۱۹۸۹–۱۹۸۵ Hummel.jpeg Parmalat
۱۹۹۱–۱۹۸۹ Reny Picot
۱۹۹۲–۱۹۹۱ Otaysa
۱۹۹۴–۱۹۹۲ Teka
۱۹۹۸–۱۹۹۴ Kelme Logo.svg
۲۰۰۱–۱۹۹۸ Adidas Logo.svg
۲۰۰۲–۲۰۰۱ Realmadrid.com
۲۰۰۵–۲۰۰۲ Siemens Mobile
۲۰۰۶–۲۰۰۵ Siemens
۲۰۰۷–۲۰۰۶ BenQ – Siemens
۲۰۱۱–۲۰۰۷ Bwin
۲۰۱۳–۲۰۱۱
–۲۰۱۳ Fly Emirates

*Realmadrid.com appeared as shirt sponsor to promote the club’s new website.

ورزشگاه

چامارتین

در سال ۱۹۱۲ بود که تیم به کمپ O’Donnell رفت و به مدت ۱۱ سال، آنجا زمین خانگی تیم محسوب می‌شد.[۸۴] بعد از آن تیم به مدت یکسال به ورزشگاه ۸ هزار نفری Ciudad Lineal رفت. بعد از آن این‌بار نوبت چامارتین بود که زمین اختصاصی تیم شود. این ورزشگاه در ۱۷ می۱۹۲۳ و در بازی با نیوکاسل یونایتد برای اولین‌بار مورد استفاده قرار گرفت.[۸۵] ورزشگاهی با گنجایش بیش از ۲۲ هزار هوادار تیم که اولین قهرمانی رئالی‌ها در لیگ نیز در آن به ثبت رسید.[۱۰]

سانتیاگو برنابئو

پس از آن و در سال ۱۹۴۳ که سانتیاگو برنابئو به عنوان مدیر باشگاه انتخاب شد، تغییری در استادیوم تیم ایجاد شد. برنابئو معتقد بود که چامارتین آنقدر که باید بزرگ نیست و در حد و اندازه رئال نیست. به همین دلیل دستور ساخت ورزشگاهی جدید را صادر کرد که در ۱۴ دسامبر ۱۹۴۷ افتتاح شد.[۱۳][۸۶] این ورزشگاه، همان سانتیاگو برنابئو کنونی است (البته این نام را بعد از مرگ برنابئو در سال ۱۹۵۵ به دست آورد). نخستین بازی که در این ورزشگاه انجام شد، بین رئال مادرید و بلننسس پرتقال بود که با برتری ۳–۱ سفیدهای مادرید به پایان رسید. نخستین کسی که در این ورزشگاه گل زد نیز، سابینو باریناگا بود که گل نخست تیمش در همین بازی را زد.[۱۳]

سراسرنمایی از ورزشگاه در ژانویه ۲۰۰۷

بازسازی‌ها

ورزشگاه بارها دچار تغییر میزان گنجایش شد. مثلاً برای نخستین بار ورزشگاه در سال ۱۹۵۳ به گنجایش ۱۲۰ هزار هوادار رسید.[۸۷][۸۸] اما پس از آن بارها گنجایش ورزشگاه کمتر از قبل می‌شد (آخرین بازی که این اتفاق افتاد، در سال ۱۹۹۸ بود که یوفا اعلام کرد تمام هواداران تیم باید بر روی صندلی نشسته باشند). آخرین بازسازی ورزشگاه نیز در سال ۲۰۰۳ روی داد که حدود ۵ هزار صندلی دیگر به ورزشگاه افزوده شد تا گنجایشش به ۸۵٬۳۵۴ نفر برسد. همچنین اعلام شده‌است که قرار است به‌زودی برای ورزشگاه یک سقف ساخته شود.[۱۳][۸۶]

سابقه

نمایی از سانتیاگو برنابئو قبل از آغاز فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال ۲۰۱۰[۸۹]

برنابئو در سال ۱۹۶۴ میزبان فینال جام ملت‌های اروپا بود. در سال ۱۹۸۲، فینال رقابت‌های جام جهانی در آن برگزار شد. این ورزشگاه همچنین میزبان ۴ فینال رقابت‌های اروپایی بوده‌است. در سال‌های ۵۷، ۶۹ و ۸۰ این ورزشگاه میزبان جام اروپایی بود. در سال ۲۰۱۰ نیز فینال لیگ قهرمانان اروپا در آن برگزار شد.[۹۰] برنابئو دارای ایستگاه مترو مخصوص به خود است که نامش سانتیاگو برنابئوست.[۹۱] در نوامبر ۲۰۰۷ نیز این ورزشگاه از طریق یوفا ۵ ستاره شد (بیشترین میزان دریافت ستاره).[۹۲]

سایر ورزشگاه‌ها

نمای بیرونی سانتیاگو برنابئو

در می ۲۰۰۶ نیز مجموعه ورزشگاه والبباس بزرگترین مجموعه تفریحی ورزشی دنیا و ورزشگاه آلفردو دی استفانو افتتاح شد که در نزدیکی مکانی قرار دارد که تیم در آن معمولاً تمرین می‌کند. اولین بازی انجام شده در آن نیز بین رئال مادرید و Stade de Reims برگزار شد که یادآور فینال جام اروپایی در سال ۱۹۵۶ بود. رئالی‌ها آن بازی را با ۶ گل سرخیو راموس، آنتونیو کاسانو (۲ گل)، روبرتو سولدادو (۲ گل) و خواردو با برد پشت سر گذاشتند.[۹۳] از دیگر مجموعه ورزشگاه‌های مادرید می‌توان به کامپ دانل، سیوداد رئال مادرید، ورزشگاه لا فابریکا و شهرک ورزشی والدبباس اشاره نمود.

والدبباس

شهرک ورزشی والدبباس در ۱۲۰ هکتار در نزدیکی فرودگاه باراخاس مادرید قرار دارد و از زیباترین و بزرگترین مجموعه‌های ورزشی در دنیا است.

هواداران

هواداران رئال در اوت ۲۰۰۹

در اکثر بازی‌ها خانگی تیم، اکثریت هواداران را کسانی تشکیل می‌دهند که «دارندگان بلیط سالانه» هستند که به‌طور میانگین، ۶۸٬۶۷۰ هزار هوادار در هر بازی می‌شوند.[۹۴] برای تبدیل شدن به یکی از این هواداران، شخص باید به یکی از اعضای باشگاه تبدیل شود که برای اینکار باید عضو یکی از ۱۸۰۰ گروه رسمی که حامی باشگاه هستند، شود که این گروه‌ها در اسپانیا و سایر نقاط جهان هستند. رئالی‌ها دارای رکورد بیشترین میزان تماشاچی در تاریخ اسپانیا هستند به‌طور میانگین، برای هر بازی تیم، ۶۵٬۰۰۰ هزار هوادار به ورزشگاه می‌آید. در فصل ۰۵–۲۰۰۴، آن‌ها با میانگین ۷۱٬۹۰۰ نفر، در رده دوم برترین‌ها قرار گرفتند.[۹۵][پ ۲]

ارزش/سهام باشگاه

زیر نظر فلورنتینو پرز (۲۰۰۰۲۰۰۶) بود که باشگاه تلاش خود را برای تبدیل شدن به ثروتمندترین تیم دنیا آغاز کرد.[۹۶] باشگاه بخشی از زمین تمرین خود را به شهر مادرید فروخت و سایر قسمت‌ها را نیز به بخش‌های خصوصی فروخت. فروش این زمین‌ها، باعث شد تا باشگاه بتواند بدهیهای خود را پرداخت کند که همین راه را برای خرید ستارگان گران‌قیمتی چون زیدان، فیگو، رونالدو و بکهام باز کرد.[۹۷]

فروش زمین‌های تیم، باعث شد تا پرز بتواند بدهی‌های تیم (حدود ۲۷۰ میلیون یورو) را پرداخت کند و بتواند بازیکنان بزرگ را به تیم بیاورد که خود اینکار نیز باعث تبلیغات بزرگ برای تیم شد. البته با وجود موفقیت خیره‌کننده پرز در برطرف کردن بدهی‌ها و افزایش بی‌سابقه سهام و ارزش باشگاه، همیشه از وی ایراد گرفته می‌شد که بیش از آنکه به شرایط بازی تیم توجه کند، به فکر مسائل اقتصادی باشگاه‌است.[۹۸]

با وجود برکنار شدن پرز، موفقیت تیم در زمینه اقتصادی، ادامه داشت و کاملاً مشهود بود طوری‌که در دسامبر سال ۲۰۰۷، آن‌ها به عنوان با ارزش‌ترین تیم فوتبال در قاره اروپا انتخاب شدند.[۹۹] در سال ۲۰۰۸ نیز آن‌ها با ارزشی به میزان ۹۵۱ میلیون یورو (۶۴۰ میلیون پوند – ۱٫۲۸۵ میلیارد دلار)، به عنوان دومین تیم فوتبال پر ارزش در دنیا انتخاب شدند.[۱۰۰] تنها باشگاه منچستر یونایتد بود که ارزشش بیشتر از رئال مادرید بود (با ارزش ۱٫۳۳۳ میلیارد یورو).[۱۰۱] در سال ۲۰۱۰ نیز مشخص شد که رئالی‌ها دارای بیشترین میزان گردش مالی در جهان فوتبال بوده‌اند.[۱۰۲] در سپتامبر ۲۰۰۹ نیز اعلام شد که آن‌ها قصد دارند تا مجموعه تفریحی مخصوص خود را تأسیس کنند. این اتفاق در سال ۲۰۱۳ میلادی رخ داد که بخشی دیگر از راهکارهای اقتصادی پرز بود.[۱۰۳]

رکوردها

در طول فصل ۲۰۰۹–۲۰۱۰ رئال مادرید با فروش ۱۵۰ میلیون یورویی رکورددار فروش بلیط در تاریخ فوتبال است. این باشگاه دارای بیشترین تعداد فروش پیراهن در یک فصل نیز است، که در حدود ۱٫۵ میلیون بود. دیلویت بزرگترین شرکت خدمات حرفه‌ای در جهان در سال ۲۰۱۸ رئال مادرید را با درآمد ثبت شده ۴۰۱ میلیون یورو به عنوان باارزش‌ترین باشگاه فوتبال جهان معرفی کرده‌است.

برند جهانی

در تحقیقی که از طریق دانشگاه هاروارد انجام شد، مشخص شد که رئال یکی از ۲۰ مارک (برند) اول در دنیاست. آن‌ها تنها تیم در دنیا هستند که مدیران باشگاه نیز بمانند بازیکنان تیم، کاملاً شناخته شده‌اند. همچنین در همین تحقیق مشخص شد تعداد زیادی از افراد معروف و سرشناس دنیا، طرفدار و حامی این تیم هستند. در همین تحقیق، میزان هوادارن تیم، حداقل ۲۸۰ میلیون هوادار در سرتاسر جهان تخمین زده شده‌است که آن‌ها را در فاصله زیادی با تیم اول، یعنی منچستر یونایتد قرار می‌دهد. آن‌ها همچنین دارای میزان بالاترین رقم برای فروش حق پخش بازی‌هایشان هستند.[۱۰۴]

در سال ۲۰۱۰ نیز از طریق مجله فوربس مشخص شد که در فصل ۰۹–۲۰۰۸، ارزش باشگاه به میزان ۹۹۲ میلیون یورو (۱٫۳۲۳ میلیارد دلار) است که البته بازهم در این میان باشگاه انگلیسی منچستر یونایتد، از آن‌ها بالاتر است.[۱۰۵][۱۰۶] همچنین براساس گزارش دلویت، باشگاه در همان بازده زمانی، سودی بیش از ۴۰۰ میلیون یورو داشته که در این مورد، آن‌ها بهترین در دنیا بودند.[۱۰۷]

در کنار بارسلونا، اتلتیکو مادرید و اوساسونا، رئالی‌ها نیز به عنوان یک سازمان ثب شده‌اند که با اینکار، امکان خرید و سهیم شدن در سهام آن اصلاً وجود ندارد[پ ۳] و تنها می‌شود عضو آن شد. این اعضا بمانند یک مجلس هستند که در بالاترین قسمت تیم حضور دارند.[۱۰۸] تا سال ۲۰۱۰، رئالی‌ها دارای ۶۰ هزار عضو بودند.[۱۰۹] در پایان سال ۱۰–۲۰۰۹ نیز اعلام شد که رئالی‌ها ۲۴۴٫۶ میلیون دلار بدهی دارند (مانند حقوق بازیکنان و…) که در مقایسه همین زمان در سال قبل، حدود ۸۲ میلیون دلار کمتر شده‌است.[۱۱۰]

جزیره مادرید

رئال مادرید و دولت رأس‌الخیمه، در جایگاه ویژه برنابئو، پروژه جزیره رئال مادرید را در مارس ۲۰۱۲ کلید زدند. یک منطقه مسکونی و تجاری به همراه شهر بازی با نام رئال مادرید که در امارات قرار دارد. این جزیره شامل یک شهر بازی، یک هتل پنج ستاره مجلل با ۴۵۰ اتاق، ۶۰ خانه ساحلی با ساحل اختصاصی، ۴۰۰ آپارتمان، یک موزه رئال مادرید، تفرجگاه، قایق‌های تفریحی و اولین استادیوم فوتبال دنیا به سمت دریا با ۱۰ هزار نفر گنجایش است.

رکوردها و افتخارات باشگاه

وضعیت آماری تیم

رائول دارای رکورد بیشترین بازی در رئال مادرید است[۱۱۱]

تعداد حضور

رائول گونزالس دارای رکورد بیشترین تعداد حضور در رئال است. رائول از سال ۱۹۹۴ تا آوریل سال ۲۰۱۰ در ۵۵۰ بازی برای رئال مادرید حضور داشته‌است..[۱۱۲] در درون دروازه نیز، ایکر کاسیاس با ۵۰۰ حضور در درون دروازه تیم، رکورددار است. ایکر کاسیاس نیز با ۱۶۰ بازی ملی بین‌المللی‌ پس از سرخیو راموس دارای بیشترین تعداد بازی ملی است.[۱۱۳]

ایکر کاسیاس در سال ۲۰۱۰ ( دروازه بان و کاپیتان سابق رئال مادرید)

گل‌ها

رکورد بیشترین گل زده نیز در اختیار کریستیانو رونالدو است. وی با زدن ۴۰۷ گل در ۸ فصل حضور خود در رئال، رکورددار است.[۱۱۱] همچنین ۵ بازیکن دیگر هستند که بیش از ۲۰۰ گل برای رئال به ثمر رساندند. کریم بنزما (۲۰۰۹-) ، آلفردو دی‌استفانو (۶۴–۱۹۵۳)، کارلوس سانتیانا (۸۸–۱۹۷۱)، فرانس پوشکاش (۶۶–۱۹۵۸)، هوگو سانچز (۹۲–۱۹۸۵) و رائول گونزالس (۲۰۰۲–۱۹۹۴) افرادی هستند که بیش از ۲۰۰ گل برای این تیم زدند. همچنین سانچز با زدن ۳۸ گل در لیگ سال ۹۰–۱۹۸۹، تا سال ۲۰۱۰، دارای بیشترین تعداد گل زده در یک فصل و در مسابقات لیگ بود که کریستیانو رونالدو با زدن ۴۰ گل در یک فصل، رکورد وی را شکست و رکورد بیشترین گل زده در یک فصل لالیگا را به نام خود ثبت کرد.[۱۱۴] همچنین ۴۹ گل زده دی استفانو در ۵۸ بازی اروپایی، تا چند دهه بیشترین تعداد گل زده در رقابت‌های اروپایی بود که آن را ابتدا رائول در سال ۲۰۰۵ شکست و سپس در سال ۲۰۱۱، رونالدو با زدن ۵۳ گل در در ۵۴ مسابقه، مجدداً این رکورد را شکست و رکورد جدیدی بنام خود ثبت کرد.[۱۱۵] سریع‌ترین گل تاریخ باشگاه را نیز رونالدو برزیلی در دسامبر ۲۰۰۳ و بازی برابر اتلتیکو مادرید و در ثانیه ۱۵ به ثمر رساند.[۱۱۶]

آمار لیگ

از زمانیکه آمارها به‌طور دقیق محاسبه می‌شوند، رکورد بیشترین حضور تماشاگر، مربوط به یک بازی جام حذفی در سال ۲۰۰۶ است که ۸۳٬۳۲۹ هوادار در ورزشگاه در حالی حضور داشتند که گنجایش سانتیاگو برنابئو، حدود ۳ هزار نفر کمتر از آن بود.[۱۱۷] میانگین تعداد تماشاچیان تیم نیز در فصل ۰۸–۲۰۰۷ به ۷۶٬۲۳۴ نفر رسید که در کل لیگ‌های اروپایی در آن فصل، یک رکورد بود.[۱۱۸] رئالی‌ها همچنین با کسب ۳۳ عنوان قهرمانی رکوردار تعداد قهرمانی در لیگ اسپانیا هستند. همچنین آن‌ها دو بار و در سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۵ و ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۰ ۵ بار متوالی قهرمان لیگ اسپانیا شدند که در این مورد نیز رکوردار هستند.[۹۴] همچنین اعضای این تیم از ۱۷ فوریه ۱۹۵۷ تا ۷ مارس ۱۹۶۵، در ۱۲۷ بازی رسمی شکست نخوردند که در لالیگا یک رکورد است.[۱۱۹]

آمار اروپایی

کریستیانو رونالدو وقتی از منچستر یونایتد به رئال مادرید پیوست، گران‌قیمت‌ترین بازیکن تاریخ فوتبال بود.

رئالی‌ها همچنین با ۱۳ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا و با ۲۳ بار حضور در مرحله نیمه نهایی این رقابت‌ها، رکوردار هستند.[۱۲۰] رونالدو نیز با ۱۰۱ گل زده در بازی، دارای بیشترین گل زده در تاریخ این رقابت‌هاست که همگی آن‌ها را با لباس رئال به ثمر رسانده‌است. رئالی‌ها همچنین دارای رکورد ۱۵ حضور متوالی در رقابت‌های جام اروپایی هستند که از ۱۹۵۶ آغاز شد و تا ۱۹۷۰ ادامه داشت.[۱۲۱]

زین الدین زیدان بازیکن سابق و مربی کنونی رئال مادرید

روبرتو کارلوس با ۵۳۰ بازی برای رئال مادرید

خرید و فروش بازیکن

در ژوئن ۲۰۰۹ باشگاه رکورد گران‌قیمت‌ترین خرید تاریخ فوتبال که در اختیار خودش بود را شکست. آن‌ها با پرداخت ۹۶ میلیون یورو (۱۳۱٫۵ میلیون دلار معادل ۸۰ میلیون پوند) به باشگاه منچستر یونایتد، کریستیانو رونالدو را خریدند.[۱۲۲] رکورد قبلی که ۷۶ میلیون یورو (بیش از ۱۰۰ میلیون دلار-۴۸٫۵ میلیون پوند) بود، برای خرید زین الدین زیدان از تیم یوونتوس و در سال ۲۰۰۱ پرداخت شده بود که تا قبل از خرید کاکا (بازیکن فوتبال)، گران‌قیمت‌ترین خرید تاریخ فوتبال بود. البته خرید کاکا از آ.ث. میلان نیز تنها چند روز در صدر گران‌قیمت‌ترین خریدها بود چراکه چند روز بعد، کریستیانو به رئال پیوست و رکود کاکا را شکست. رکورد گران‌قیمت‌ترین فروش باشگاه نیز با فروش کریستیانو رونالدو به باشگاه فوتبال یوونتوس در سال ۲۰۱۸ شکسته شد که در این انتقال کریستیانو رونالدو با رقم ۱۰۵ میلیون یورو به فروش رسید. دیگر رکوردهای فروش به این شرح است که در دسامبر ۲۰۰۸ روبینیو با ۴۷ میلیون یورو (۳۲٫۵ میلیون پوند) به تیم منچستر سیتی و در اوت ۲۰۱۳ مسعود اوزیل با ۴۹ میلیون یورو به آرسنال پیوستند.[۱۲۳] بعد از کریستیانو رونالدو در تابستان ۲۰۱۳ گرت بیل را از تاتنهام به ارزش ۹۱ میلیون یورو خریداری کردند.

نقل و انتقالات دیگر

با وجود اختلافات شدید دو تیم رئال مادرید و بارسلونا ، نقل و انتقالات زیادی بین دو تیم انجام شده‌است. اما بازیکنانی که به‌طور مستقیم از تیم خود به حریف رفته‌اند، همیشه مورد غضب هواداران قرار گرفتند. شاید بهترین مثال آن، مربوط به فیگو باشد. بازیکن پرتغالی، در سال ۲۰۰۰ با رد پیشنهاد تیمش، به تیم رقیب، یعنی سفیدهای مادرید رفت. این حرکت فیگو، خشم بی پایان هواداران بارسا را به همراه داشت و فیگو همیشه در نیوکمپ مورد حمله هواداران بارسا قرار می‌گرفت. طوری‌که وقتی برای اولین بار با لباس رئال به ورزشگاه بارسلونا پا گذاشت، هواداران خشمگین بارسا، سر یک خوک را به سوی وی انداختند.[۱۲۴]

در مجموع نیز ۲۱ بازیکن که سابقه بازی در بارسا را داشتند به رئال آمدند و در نقطه مقابل، ۱۲ بازیکن سابق رئال، لباس بارسا را به تن کردند.[۱۲۵]

گران‌قیمت‌ترین خریدها

بازیکن از هزینه نقل و انتقال
به (پوند)[۱۲۶][۱۲۷]
هزینه نقل و انتقال به (یورو) تاریخ منبع
۱ ولز گرت بیل انگلستان تاتنهام £۸۶ €۱۰۰ سپتامبر ۲۰۱۳ [۱۲۸]
۲ بلژیک ادن آزار انگلستان چلسی £۸۹ €۱۰۰ ژوئن ۲۰۱۹ [۱۲۹]
۳ پرتغال کریستیانو رونالدو انگلستان منچستر یونایتد £۸۰ €۹۴ ژوئن ۲۰۰۹ [۱۳۰]
۴ فرانسه زین‌الدین زیدان ایتالیا یوونتوس £۴۶٫۶ €۷۷٫۵ ژوئیه ۲۰۰۱ [۱۳۱]
۵ کلمبیا خامس رودریگز فرانسه موناکو £۶۳ €۷۶ ژوئیه ۲۰۱۴ [۱۳۲]
۶ برزیل کاکا ایتالیا آ. ث میلان £۵۶ €۶۷ ژوئن ۲۰۰۹ [۱۳۳]
۷ پرتغال لوئیس فیگو اسپانیا بارسلونا £۳۷ €۶۲ ژوئیه ۲۰۰۰ [۱۳۴]
۸ برزیل رونالدو ایتالیا اینتر میلان £۴۲٫۵ €۵۰ اوت ۲۰۰۲ [۱۳۵]
۹ برزیل وینیسیوس جونیور برزیل فلامینگو £۴۰٫۶ €۴۶ ژوئن ۲۰۱۷ [۱۳۶]
۱۰ برزیل رودریگو گوس برزیل سانتوس £۳۹٫۶ €۴۵ ژوئن ۲۰۱۸

۰

گران‌قیمت‌ترین فروش‌ها

بازیکن به هزینه نقل و انتقالبه (پوند)[۱۲۶][۱۲۷] هزینه نقل و انتقالبه (یورو) تاریخ منبع
۱ پرتغال کریستیانو رونالدو ایتالیا یوونتوس £۸۸٫۵ €۱۰۰ ژوئیه ۲۰۱۸
۲ آرژانتین آنخل دی ماریا انگلستان منچستر یونایتد £۵۹٫۷ €۷۵٫۶ اوت ۲۰۱۴ [۱۳۷]
۳ اسپانیا آلوارو موراتا انگلستان چلسی £۵۸ €۶۵٫۵ ژوئیه ۲۰۱۷ [۱۳۸]
۴ آلمان مسعود اوزیل انگلستان آرسنال £۴۲٫۵ €۵۰ سپتامبر ۲۰۱۳ [۱۳۹]
۵ برزیل روبینیو انگلستان منچستر سیتی £۳۲٫۵ €۴۲ سپتامبر ۲۰۰۸ [۱۴۰]
۶ آرژانتین گونسالو ایگواین ایتالیا ناپولی £۳۴٫۵ €۴۰ ژوئیه ۲۰۱۳ [۱۴۱]
۷ فرانسه نیکولا آنلکا فرانسه پاری سن ژرمن £۲۲٫۳ €۳۴٫۵ ژوئیه ۲۰۰۰ [۱۴۲]
۸ برزیل دانیلو انگلستان منچستر سیتی £۲۶٫۵ €۳۱٫۵ ژوئیه ۲۰۱۷ [۱۴۳]
۹ انگلستان مایکل اوون انگلستان نیوکاسل یونایتد £۱۶٫۸ €۲۵٫۵ سپتامبر ۲۰۰۵ [۱۴۴]
۱۰ اسپانیا خسه رودریگز فرانسه پاری سن ژرمن £۲۲٫۱ €۲۵ اوت ۲۰۱۶ [۱۴۵]

میدان سیبلس در مادرید

افتخارات باشگاه

در مجموع، رئال مادرید با کسب ۶۳ جام، موفق‌ترین تیم در تاریخ اسپانیا و اروپا است. رئال همچنین با کسب ۱۶ جام بین‌المللی، یکی از پرافتخارترین تیم‌های دنیا و با ۱۳ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا در رده اول پرافتخارترین تیم‌های اروپا قرار دارد و در جهان نیز در رده چهارم قرار دارد. رئال همچنین با کسب ۳۴ جام، پرافتخارترین تیم لالیگا محسوب می‌شود. در ۲۳ دسامبر ۲۰۰۰ نیز باشگاه از طرف فیفا، به عنوان موفق‌ترین تیم قرن بیستم انتخاب شد.[۱۴۶] آن‌ها همچنین نشان لیاقت و شایستگی را از فیفا دریافت کرده‌اند.[۱۴۷] به علاوه، آن‌ها برای بازی در لیگ قهرمانان اروپا، لباس‌های ویژه‌ای می‌پوشند که مخصوص تیم‌هاییست که دارای بیش از ۵ عنوان قهرمانی در این رقابت‌ها هستند.[۱۶]

رقابت‌های داخلی

LaLiga.svg لالیگا

نمایی از جام‌های کسب شده باشگاه

قهرمانی: ۳۴ بار در سال‌های: ۱۹۳۱–۳۲، ۱۹۳۲–۳۳، ۱۹۵۳–۵۴، ۱۹۵۴–۵۵، ۱۹۵۶–۵۷، ۱۹۵۷–۵۸، ۱۹۶۰–۶۱، ۱۹۶۱–۶۲، ۱۹۶۲–۶۳، ۱۹۶۳–۶۴، ۱۹۶۴–۶۵، ۱۹۶۶–۶۷، ۱۹۶۷–۶۸، ۱۹۶۸–۶۹، ۱۹۷۱–۷۲، ۱۹۷۴–۷۵، ۱۹۷۵–۷۶، ۱۹۷۷–۷۸، ۱۹۷۸–۷۹، ۱۹۷۹–۸۰، ۱۹۸۵–۸۶، ۱۹۸۶–۸۷، ۱۹۸۷–۸۸، ۱۹۸۸–۸۹، ۱۹۸۹–۹۰، ۱۹۹۴–۹۵، ۱۹۹۶–۹۷، ۲۰۰۰–۰۱، ۲۰۰۲–۰۳، ۲۰۰۶–۰۷، ۲۰۰۷–۰۸، ۲۰۱۱–۱۲، ۲۰۱۶–۱۷، ۲۰۱۹-۲۰۲۰
نایب قهرمانی: ۱۹ بار در سال‌های: ۱۹۲۸–۲۹، ۱۹۳۳–۳۴، ۱۹۳۴–۳۵، ۱۹۳۵–۳۶، ۱۹۴۱–۴۲، ۱۹۴۴–۴۵، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۵۹–۶۰، ۱۹۶۵–۶۶، ۱۹۸۰–۸۱، ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۳–۸۴، ۱۹۹۱–۹۲، ۱۹۹۲–۹۳، ۱۹۹۸–۹۹، ۲۰۰۴–۰۵، ۲۰۰۵–۰۶، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۰۹–۱۰[۱۴۸]

Copa del Rey logo since.png جام حذفی

قهرمانی: ۱۹ بار در سال‌های: ۱۹۰۵، ۱۹۰۶، ۱۹۰۷، ۱۹۰۸، ۱۹۱۷، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶، ۱۹۴۶، ۱۹۴۷، ۱۹۶۲، ۱۹۷۰، ۱۹۷۴، ۱۹۷۵، ۱۹۷۹–۸۰، ۱۹۸۱–۸۲، ۱۹۸۸–۸۹، ۱۹۹۲–۹۳، ۲۰۱۰–۱۱، ۲۰۱۳–۱۴
نایب قهرمانی: ۱۹ بار در سال‌های: ۱۹۰۳، ۱۹۱۶، ۱۹۱۸، ۱۹۲۴، ۱۹۲۹، ۱۹۳۰، ۱۹۳۳، ۱۹۴۰، ۱۹۴۳، ۱۹۵۸، ۱۹۶۰، ۱۹۶۱، ۱۹۶۸، ۱۹۷۸–۷۹، ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۹–۹۰، ۱۹۹۱–۹۲، ۲۰۰۱–۰۲، ۲۰۰۳–۰۴[۱۴۹]

Logo SuperCopa De Espana 2012.png سوپرجام اسپانیا

قهرمانی: ۱۱ بار در سال‌های: ۱۹۸۸، ۱۹۸۹*، ۱۹۹۰، ۱۹۹۳، ۱۹۹۷، ۲۰۰۱، ۲۰۰۳، ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۰۱۷ ، ۲۰۱۹
نایب قهرمانی: ۴ بار در سال‌های: ۱۹۸۲، ۱۹۹۵، ۲۰۰۷ ،۲۰۱۴
(*: قهرمان شدن هم در لیگ هم در جام حذفی)[۱۵۰]

کوپا اوا دیورته

قهرمانی: ۱ بار در سال‌های: ۱۹۴۷

کوپا دی لالیگا

قهرمانی: ۱ بار در سال‌های: ۱۹۸۴

رقابت‌های اروپایی

Coppacampioni (closer).png لیگ قهرمانان اروپا

قهرمانی: ۱۳ بار در سال‌های: ۱۹۵۵–۵۶*، ۱۹۵۶–۵۷، ۱۹۵۷–۵۸، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۵۹–۶۰، ۱۹۶۵–۶۶، ۱۹۹۷–۹۸، ۱۹۹۹–۲۰۰۰، ۲۰۰۱–۰۲، ۲۰۱۳–۱۴. ۲۰۱۵–۱۶ و ۱۷–۲۰۱۶ و ۱۸–۲۰۱۷
نایب قهرمانی: ۳ بار در سال‌های: ۱۹۶۱–۶۲، ۱۹۶۳–۶۴، ۱۹۸۰–۸۱
(*: اولین قهرمان تاریخ این جام)[۱۵۱]

UEFA Cup (adjusted).png جام یوفا/لیگ اروپا

قهرمانی: ۲ بار در سال‌های: ۱۹۸۴–۸۵، ۱۹۸۵–۸۶

Coppa delle Coppe.svg جام در جام اروپا

اوندسیما در دستان سرخیو راموس کاپیتان رئال مادرید

قهرمانی: ۱ بار در سال ۱۹۵۹–۶۰

۲ بار نایب قهرمانی در سال‌های: ۱۹۷۰–۷۱، ۱۹۸۲–۸۳[۱۵۲]

Supercoppa UEFA.svg سوپرکاپ اروپا

قهرمانی:۴ بار در سال‌های: ۲۰۰۲، ۲۰۱۶٬۲۰۱۴ ۲۰۱۷٬
نایب قهرمانی: ۲ بار در سال‌های: ۱۹۹۸، ۲۰۰۰[۱۵۳]

Copa latina transparent.png جام لاتین

قهرمانی: ۲ بار در سال‌های: ۱۹۵۵، ۱۹۵۷[۱۵۴]

بین‌المللی

Coppa Intercontinentale.svg جام بین قاره‌ای

قهرمانی: ۳ بار در سال‌های: ۱۹۶۰، ۱۹۹۸، ۲۰۰۲
نایب قهرمانی: ۲ بار در سال‌های: ۱۹۶۶، ۲۰۰۰[۱۵۵]

جام باشگاه‌های جهان

قهرمانی: ۴ بار در سال‌های: ۲۰۱۴، ۲۰۱۶، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸

نگارخانه

رکوردها

در اسپانیا

رکورد پرگل‌ترین برد
  • رکورد پیروزی لیگ: ۱۱–۲ مقابل الچه (در ۱۹۵۹–۶۰ لا لیگا)
  • رکورد پیروزی جام حذفی: ۱۱–۱ مقابل بارسلونا (در ۱۹۴۲–۴۳ کوپا دل ری)
  • رکورد پیروزی اروپا: ۹–۰ مقابل بلدکلوبن (در جام باشگاه‌های اروپا ۶۲-۱۹۶۱)
  • رکورد پیروزی خانگی: ۱۱–۲ مقابل الچه (در ۱۹۵۹–۶۰ لا لیگا)
  • رکورد پیروزی خانگی: ۱۰–۲ مقابل رایو واکانو
  • رکورد پیروزی خارج از خانه: ۷–۱ مقابل رئال ساراگوسا (در ۱۹۸۷–۸۸ لا لیگا)
  • رکورد پیروزی خارج از خانه: ۸–۲ مقابل دپورتیوو لاکرونیا (در ۲۰۱۴–۱۵ لا لیگا)
گل
  • رئال مادرید با ۸۶۱۰ گل در بازی‌های رسمی، رکورددار گلزنی در بین تیم‌های اسپانیا است.
  • رئال مادرید با زدن ۱۰۰ گل در هفت فصل پیاپی رکورددار لالیگا و ۵ لیگ معتبر اروپایی می‌باشد.
  • بیشترین گل‌های لیگ در یک فصل: ۱۲۱ (در فصل ۲۰۱۱–۱۲)
  • بیشترین گل در یک فصل در تمام مسابقات سال: ۱۷۴ (در فصل ۲۰۱۱–۱۲)
  • بهترین تفاظل گل در یک فصل لیگ: ۸۹ در فصل ۲۰۱۱–۱۲
  • بیشترین گل‌های لیگ در یک فصل به ترتیب: ۷۱ (در فصل ۱۹۵۰–۵۱)
  • کم‌ترین تعداد گل زده در لیگ در یک فصل: ۱۵ (در فصل ۱۹۳۱–۳۲)
  • رکورددار با ۲۳۷۰ گل در بازی‌های خارج از خانه در تاریخ لالیگا
امتیاز
  • رئال مادرید با کسب ۴۴۴۹ امتیاز در لالیگا رکورد دار است.
  • بیشترین امتیاز در یک فصل:
  • کسب امتیاز برای پیروزی: ۶۶ در ۴۴ مسابقه (در فصل ۱۹۸۶–۱۹۸۷)
  • کسب امتیاز برای پیروزی: ۱۰۰ در ۳۸ مسابقه (در فصل ۲۰۱۱–۲۰۱۲)
  • کمترین امتیاز در یک فصل:
  • کسب امتیاز برای پیروزی: ۱۷ در ۱۸ مسابقه (در فصل ۱۹۲۹–۱۹۳۰)
برد / تساوی / باخت در طول یک فصل
  • بدون شکست در فصل: ۰ در ۱۸ بازی (در فصل ۱۹۳۱–۳۲)
  • مساوی: ۱ در ۲۲ بازی (در فصل‌های ۱۹۳۴–۳۵ و ۱۹۳۹–۴۰)
  • بیشترین برد در طول یک فصل: ۳۳ در ۳۸ بازی (در فصل ۲۰۱۱–۱۲)
  • بیشترین پیروزی خانگی: ۱۸ برد در ۱۹ بازی (در فصل‌های ۱۹۸۷–۸۸ و فصل ۲۰۰۹–۱۰)
  • بیشترین شکست در یک فصل: ۱۳ در ۳۴ بازی (در فصل ۱۹۷۳–۷۴)
  • با ۶۱۰ پیروزی، رکورددار برد خارج از خانه در تاریخ لالیگا
  • با ۱۱۷۴ برد، رکورددار پیروزی خانگی در تاریخ لالیگا
  • رئال مادرید سال ۲۰۱۴، اولین تیم تاریخ اسپانیا بود که در یک سال میلادی ۵۱ پیروزی کسب کرد
  • رئال مادرید با ۱۲۱ بازی شکست ناپذیری طی ۹ سال بین سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۵ رکورددار طولانی‌ترین شکست ناپذیری خانگی در لالیگا می‌باشد.
متداول
  • بیشترین مدت زمان شکست ناپذیری در لالیگا: ۴۰ بازی پشت سر هم
  • بیشترین مدت زمان شکست ناپذیری در لالیگا و در خانه: ۱۲۱ بازی پشت سر هم
  • بیشترین تعداد برد: ۲۲ برد پیاپی (تا پایان جام باشگاه‌های جهان ۲۰۱۴)
  • بیشترین تعداد برد متوالی در لالیگا: ۱۶ برد متوالی (در سال ۲۰۱۶)
برخی از رکوردهای کلی
  • رئال مادرید با ۱۰۴۵ هفته صدرنشینی در لالیگا رکورددار می‌باشد.
  • رئال مادرید در فصل ۲۰۱۴/۱۵ با ۲۲ برد پیاپی، رکورددار برد پیاپی در تمام جام‌ها در بین ۵ لیگ معتبر اروپا می‌باشد.
  • رئال مادرید با زدن ۱۰۰ گل در هفت فصل پیاپی رکورددار لالیگا و ۵ لیگ معتبر اروپایی می‌باشد.
  • رئال مادرید تنها باشگاه اروپایی است که هم همزمان در فوتبال و بسکتبال قهرمان اروپا می‌شود
  • رئال مادرید با ۳۰ بازی بدون شکست، رکورددار شکست ناپذیری در مرحله گروهی در کل چمپیونزلیگ می‌باشد.
  • رئال مادرید تنها تیمی است که در لیگ قهرمانان اروپا همیشه از گروهش صعود کرده و هیچوقت در دور گروهی حذف نشده‌است.
  • رئال مادرید با گلزنی در ۳۴ بازی پیاپی از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، در کل چمپیونزلیگ رکورددار می‌باشد.
  • رئال مادرید با ۱۴۷۸ گل رکورددار گلزنی در کل رقابت‌های اروپایی می‌باشد.
  • رئال مادرید با ۹۴۱ گل رکورددار گلزنی در کل چمپیونزلیگ می‌باشد و بایرن با ۶۴۹ گل در رده بعدی می‌باشد و در فرمت جدید هم با ۵۳۳ گل رکورددار است.
  • رئال مادرید با بدست آوردن ۶۰۴ امتیاز، رکورددار کسب امتیاز در کل چمپیونزلیگ می‌باش که در فرمت جدید هم رئال با ۳۷۱ امتیاز رکورددار می‌باشد.
  • رئال مادرید با ۲۵۴ پیروزی رکورددار پیروزی در کل چمپیونزلیگ می‌باشد که در فرمت جدید هم با ۱۵۱ پیروزی رکورددار است.
  • رئال مادرید با ۱۵ بازی بدون شکست در لیگ قهرمانان اروپا، رکورددار شکست ناپذیری پیاپی در تاریخ کل چمپیونزلیگ می‌باشد.
  • رئال مادرید با حضور در ۲۳ فینال اروپایی، رکورددار حضور در فینال‌های اروپایی می‌باشد.
  • رئال مادرید با ۲۳ حضور پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا رکورددار است.
  • رئال مادرید تنها تیمی است که در فرمت جدید لیگ قهرمانان اروپا از عنوان خود دفاع کرده‌است.
  • رئال مادرید در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ با ۴۰ بازی نباختن در تمام جامها، رکورددار شکست ناپذیری در تاریخ اسپانیا می‌باشد.
  • رئال مادرید رکورددار حضور در کل چمپیونزلیگ با ۵۰ حضور می‌باشد.
  • رئال مادرید رکورددار بازی در کل تاریخ چمپیونزلیگ است.
  • رئال مارید با کسب ۱۲ جام بین‌المللی در قرن ۲۱ رکورددار می‌باشد.
  • رئال مادرید، اولین و تنها تیمی است که سه بار پیاپی قهرمان جام باشگاه‌های جهان شده‌است.
  • رئال مادرید رکورددار نماینده بین بازیکنان برتر سال فیفا با داشتن ۱۱ نماینده در سال ۲۰۱۶ می‌باشد.

رقابت‌های تاریخی

ال کلاسیکو

در اکثر لیگ‌های جهان، بین دو تیم رقابتی شدید وجود دارد که بازی اول لیگ محسوب می‌شود. در مورد اسپانیا، این بازی، بازی رئال مادرید با بارسلونا است. بازی که با نام «ال کلاسیکو» در سطح جهان شناخته می‌شود.

نتیجه رقابت‌ها
۲ مارس ۲۰۱۹
بازی برد مساوی
رئال مادرید بارسلونا
لا لیگا ۱۷۸ ۷۲ ۷۲ ۳۴
کوپا دل ری ۳۵ ۱۲ ۱۵ ۸
کوپا دی لالیگا ۶ ۰ ۲ ۴
سوپر جام اسپانیا ۱۴ ۸ ۴ ۲
لیگ قهرمانان اروپا ۸ ۳ ۲ ۳
جمع مسابقات ۲۴۱ ۹۵ ۹۵ ۵۱
بازی‌های دوستانه و غیررسمی ۳۴ ۴ ۲۰ ۱۰
تمام مسابقات ۲۷۵ ۹۹ ۱۱۵ ۶۱

شهرآورد مادرید

شهرآورد مادرید میان دو تیم پرطرفدار مادرید در اسپانیا، باشگاه فوتبال رئال مادرید و اتلتیکو مادرید انجام می‌گیرد.

نتایج

در مجموع، از ۲۱۸ مسابقه‌ای که تاکنون بین دو تیم برگزار شده‌است، رئالی‌ها به ۹۰ برد، ۸۶ شکست و ۴۶ تساوی دست پیدا کرده‌اند.[۱۵۶]

پرگل‌ترین ال کلاسیکو مربوط به برد ۱۱–۱ رئال مادرید مقابل بارسلونا در ۱۳ ژوئن سال ۱۹۴۳ در جام حذفی ملقب به کوپا دل ری است.

رقابت‌های داخلی اسپانیا

اولین بازی دو تیم در لیگ، در فوریه ۱۹۲۹ برگزار شد جاییکه رئال موفق شد ۲–۱ حریف خود را شکست دهد.[۱۵۷] آخرین دیدار دو تیم نیز در سال ۲۰۱۹ و در رقابت‌های لا لیگا اسپانیا برگزار شد که با نتیجه ۰_۲ به سود رئال مادرید درسانتیاگو برنابئو به پایان رسید.

در مجموع، از ۱۶۲ مسابقه بین دو تیم در لیگ برگزار شده که رئالی‌ها به ۶۸ برد، ۶۸ شکست و ۳۱ تساوی دست پیدا کرده‌اند. همچنین تاکنون رئالی‌ها ۲۶۳ گل به حریف زدند و ۲۷۲ گل دریافت کردند.

آلفردو دی‌استفانو اسطوره باشگاه رئال مادرید

رقابت اروپایی

در اوایل دهه ۶۰ بود که دو تیم دو بار با هم در رقابت‌های اروپایی رقابت کردند که آن برای اولین بار بود.[۱۵۸] دو تیم در مرحله نیمه‌نهایی به هم برخورد کردند که مادریدی‌ها در مجموع ۶–۲ تیم حریف را شکست دادند و به فینال رسیدند. اما سال بعد که در مرحله مقدماتی دو تیم به هم خوردند، در مجموع دو بازی رفت‌وبرگشت، این بارسلونایی‌ها بودند که ۴–۳ حریف را شکست دادند.[۱۵۹] یکی از مهم‌ترین رقابت اروپایی دو تیم نیز در فصل ۰۲–۲۰۰۱ رقم خورد جاییکه رسانه‌های اسپانیا آن را بازی قرن نامگذاری کردند و بیش از ۵۰۰ میلیون نفر آن را مشاهده کردند.[۱۶۰] این بازی بازهم در مرحل نیمه‌نهایی برگزار می‌شد و رئالی‌ها در مجموع، ۳–۱ حریف خود را شکست دادند.[۱۶۱]

آخرین دیدار اروپایی دو تیم به فصل ۲۰۱۰–۲۰۱۱ برمی‌گردد که در بازی رفت بارسلونا در سانتیاگو برنابئو با نتیجه ۲–۰ به پیروزی رسید و بازی برگشت در نیوکمپ ۱–۱ مساوی شد. به این ترتیب بارسا با حذف رئال راهی فینال لیگ قهرمانان اروپا شد.

در مجموع، ۲ تیم ۸ بار در لیگ‌های اروپایی با هم پیکار کرده‌اند که سهم رئالی مادرید ۳ برد، ۲ شکست و ۳ تساوی بوده‌است. همچنین تاکنون رئالی‌ها ۱۳ گل به حریف زدند و ۱۰ گل دریافت کردند. رئال مادرید در فصل ۲۰۱۲ در لیگ قهرمانان اروپا در مرحله نیمه نهایی در مقابل تیم دورتموند شکست خورد و از راه‌یابی به فینال بازماند.

شهرآورد مادرید

دیگر باشگاه بزرگ شهر مادرید، اتلتیکو مادرید است. این باشگاه توسط ۳ جوان باسکی و در سال ۱۹۰۳ به وجود آمد. آن‌ها خود را زیرشاخه تیم اتلتیک بیلبائو می‌دانستند و جز مخالفان رئال مادرید بودند.[۱۶۲][۱۶۳]

دلایل اختلاف

هوادارن رئال در حال تشویق تیم محبوب خود در دربی مادرید

اتلتیکویی‌ها از نظر عنوان، بسیار ضعیف تر از رقیب خود هستند اما دلایل زیادی برای رقابت و دشمنی دو تیم وجود دارد که یکی از آنها، ژنرال فرانکوست. در واقع رئالی‌ها در اکثر دوران تاریخ اسپانیا، تیم مقبول پادشاهان بوده‌اند-بدون اینکه خود باشگاه به حمایت از حکومت بپردازد-در حالیکه اتلتیکویی‌ها، تیمی از مخالفان و شورشی‌ها بودند. در اوایل دوره فرانکو، این اتلتیکویی‌ها بودند که تیم محبوب بودند که در نیروی هوایی حضور داشتند اما سرانجام فرانکو به سمت رئال رفت و اختلافات دو تیم زیاد شد. حتی مکان ورزشگاه‌های دو تیم نیز، تفاوتشان را نشان می‌دهد. برنابئو در منطقه اشرافی شهر و در کنار بانکها و مراکز تجاری مهم شهر است در حالیکه ویسنته کالدرون در جنوب شهر قرار دارد. طرفداران رئال نیز بسیار بیشتر از تیم حریف هستند.[۱۶۴][۱۶۵]

میگل مونیوس، پرافتخارترین سرمربی باشگاه رئال مادرید

نتایج

دو تیم اولین دیدار خود را در ۲۱ فوریه ۱۹۲۹ در مقابل هم برگزار کردند که با برتری ۲–۱ رئال مادرید به پایان رسید.[۱۰] این بازی در ورزشگاه چارمتین برگزار شده بود. در سال ۱۹۵۹ نیز دو تیم اولین دیدار اروپایی خود را در مرحله نیمه نهایی جام اروپایی برگزار کردند که رئالی‌ها بازی اول را در زمین خود با نتیجه ۲–۱ بردند اما در بازی دوم اتلتیکویی‌ها با یک گل پیروز شدند تا بازی سوم برگزار شود که رئالی‌ها بازهم ۲–۱ بازی را با برد پشت سر گذاشتند و به فینال رسیدند. البته اتلتیکویی‌ها در جام حذفی اسپانیا، دو بار متوالی و در دو فینال در سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۶۱ موفق شدند رئال را شکست دهند و انتقام گرفتند.[پ ۴]

در بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۹ که لالیگا زیرسلطه رئالی‌ها قرار داشت، تنها همین اتلتیکو بود که توان مقابله با این تیم را داشت و توانست ۴ جام در سال‌های ۱۹۶۶، ۱۹۷۰، ۱۹۷۳ و ۱۹۷۷ کسب کنند. در سال ۱۹۶۵ اتلتیکویی‌ها به نخستین تیمی تبدیل شدند که طی ۸ سال گذشته، رئال را در زمین خانگی توانستند شکست دهند. در طی سال‌های گذشته نیز رقابت دو تیم کاملاً یک طرفه بوده‌است.[۱۶۶] از فصل ۰۳–۲۰۰۲ به بعد که رئال موفق شد با ۴ گل حریف را شکست دهد، تا به الان، ۱۸ بازیست که هنوز اتلتیکو موفق به شکست رئال نشده. آخرین بازی دو تیم نیز با برتری ۴–۱ رئال مادریدو هت تریک کریستیانو رونالدو همراه بود.[۱۶۷]

در مجموع نیز رئال موفق به کسب ۸۰ پیروزی، ۳۱ تساوی ۳۵ شکست از بازی با اتلتیکو شده‌است. آن‌ها همچنین ۲۶۹ گل زدند در حالیکه ۱۹۷ گل دریافت کردند.[۱۶۸]

رقابت‌های اروپایی

فینال لیگ قهرمانان اروپا ۲۰۱۷ رئال مادرید – یوونتوس

رئال مادرید و بایرن مونیخ از موفق‌ترین باشگاه‌های لیگ قهرمانان اروپا هستند. رئال ۱۳ بار و بایرن پنج بار فاتح معتبرترین جام اروپا شده‌اند. این دو تیم تا به حال در ۲۶ مسابقه (۱۲ برد برای مادرید، ۱۱ برد برای بایرن و ۳ تساوی) اغلب در لیگ قهرمانان و جام اروپا در مقابل هم قرار گرفتند. یکی دیگر از تیم‌هایی که اغلب در جام اروپا و لیگ قهرمانان اروپا مقابل رئال مادرید قرار می‌گیرد، یوونتوس موفق‌ترین باشگاه ایتالیایی است. آن‌ها در ۲۱ مسابقه مقابل هم بازی کردند و یک رکورد تقریباً کاملاً متعادل (۹ برد برای یوونتوس، ۱۰ برد برای رئال مادرید و ۲ تساوی) کار این دو تیم بوده‌است.

فرهنگ متداول

سینما

گل ۱ و گل ۲: زندگی در رویا، دو فیلم معتبر سینما بوده‌است که با حمایت یوفا با حضور ستارگان فوتبال جهان ساخته شد.

هواپیما حامل پرچم و لوگو رئال مادرید

تلویزیون رئال مادرید

رئال مادرید تی-وی یا همان تلویزیون رئال مادرید (به انگلیسیRealmadrid TV) یک شبکه تلویزیونی دیجیتالی است که توسط رئال مادرید راه‌اندازی شده‌است. این شبکه در دو زبان انگلیسی و اسپانیایی برنامه پخش می‌کند. این شبکه تلویزیونی در والده بباس (مادرید)، مرکز تمرینات رئال مادرید واقع شده‌است. تلویزیون رئال مادرید تا تاریخ ۵ اوت ۲۰۱۰ در انگلستان قابل دسترسی بود که از این تاریخ به بعد از اسکای دیجیتال شبکه ۴۴۶ حذف شد. تلویزیون رئال مادرید، مصاحبه‌های اختصاصی با بازیکنان و دیگر عوامل رئال مادرید، بازی‌های لالیگا، بازی‌های مستقیم و بازی‌های قدیمی باشگاه به اضافه خبر فوتبال و دیگر برنامه‌ها را برای هواداران رئال مادرید پخش می‌کند. ایستگاه شبکه هم چنین تمامی بازی‌های پیش فصل دوستانه تیم را پخش می‌کند.

هالا مادرید

باشگاه رئال مادرید یک مجله برای اعضای باشگاه، بازیکنان و داردگان کارت اعتباری مادریدیستا منتشر می‌کند. عبارت هالا مادرید، یعنی «به پیش رئال مادرید» یا «برو مادرید»، نیز عنوان سرود رسمی باشگاه است که اغلب توسط مادریدیست‌ها (طرفداران باشگاه) خوانده می‌شود. این مجله شامل گزارش‌های مربوط به مسابقات باشگاه در ماه گذشته و همچنین اطلاعات مربوط به تیم‌های ذخیره و جوانان و آکادمی باشگاه است.

بازیکنان

فهرست بازیکنان فعلی

تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۰[۱۶۹]

شماره پست بازیکن
۱ فرانسه دروازه‌بان تیبو کورتوا
۲ اسپانیا مدافع دنی کارواخال
۳ برزیل مدافع ادر میلیتائو
۴ اسپانیا مدافع سرخیو راموس (کاپیتان)[۱۷۰]
۵ فرانسه مدافع رافائل واران (کاپیتان چهارم)[۱۷۰]
۶ اسپانیا مدافع ناچو
۷ بلژیک مهاجم ادن هازارد
۸ آلمان هافبک تونی کروس
۹ فرانسه مهاجم کریم بنزما (کاپیتان سوم)[۱۷۰]
۱۰ کرواسی هافبک لوکا مودریچ
۱۱ اسپانیا مهاجم مارکو آسنسیو
۱۲ برزیل مدافع مارسلو (کاپیتان دوم)[۱۷۰]
شماره پست بازیکن
۱۳ اوکراین دروازه‌بان آندری لونین
۱۴ برزیل هافبک کاسمیرو
۱۵ اروگوئه هافبک فدریکو والورده
۱۶ اسپانیا مهاجم بورخا مایورال
۱۷ اسپانیا مهاجم لوکاس واسکز
۱۸ صربستان مهاجم لوکا یوویچ
۱۹ اسپانیا مدافع آلوارو اودریزولا
۲۰ برزیل مهاجم وینیسیوس جونیور
۲۱ نروژ هافبک مارتین اودگارد
۲۲ اسپانیا هافبک ایسکو
۲۳ اسپانیا مدافع فرلان مندی
۲۴ جمهوری دومینیکن مهاجم مارییانو دیاز مخییا
۲۷ برزیل مهاجم رودریگو گوئس

بازیکنان رکورددار

تعداد بازی

تنها مسابقات حرفه ای

نام سال ها لا لیگا کوپا دل ری اروپا[A] دیگر[B] مجموع
۱ اسپانیا رائول ۱۹۹۴–۲۰۱۰ ۵۵۰ ۳۷ ۱۳۲ ۲۲ ۷۴۱
۲ اسپانیا ایکر کاسیاس ۱۹۹۹–۲۰۱۵ ۵۱۰ ۴۰ ۱۵۲ ۲۳ ۷۲۵
۳ اسپانیا مانوئل سانچز ۱۹۸۳–۲۰۰۱ ۵۲۳ ۶۷ ۱۰۰ ۲۰ ۷۱۰
۴ اسپانیا سرخیو راموس ۲۰۰۵– ۴۵۲ ۴۸ ۱۲۶ ۲۴ ۶۵۰
۵ اسپانیا کارلوس سانتیانا ۱۹۷۱–۱۹۸۸ ۴۶۱ ۸۴ ۸۷ ۱۳ ۶۴۵
۶ اسپانیا فرناندو ئیه‌رو ۱۹۸۹–۲۰۰۳ ۴۳۹ ۴۳ ۱۰۳ ۱۶ ۶۰۱
اسپانیا فرانسیسکو خنتو ۱۹۵۳–۱۹۷۱ ۴۲۸ ۷۴ ۹۵ ۴ ۶۰۱
۸ اسپانیا خوزه آنتونیو کاماچو ۱۹۷۳–۱۹۸۹ ۴۱۴ ۶۱ ۹۰ ۱۲ ۵۷۷
۹ اسپانیا خوزه مارتینز ۱۹۶۴–۱۹۸۰ ۴۱۷ ۶۷ ۷۵ ۲ ۵۶۱
۱۰ اسپانیا میچل (بازیکن فوتبال) ۱۹۸۱–۱۹۹۶ ۴۰۴ ۵۳ ۸۸ ۱۴ ۵۵۹

گلزنان برتر

تنها مسابقات حرفه ای

# نام سال ها لا لیگا[۱۷۱] کوپا دل ری اروپا[A] دیگر[B] مجموع ریت
۱ پرتغال کریستیانو رونالدو ۲۰۰۹–۲۰۱۸ ۳۱۱ (۲۹۲) ۲۲ (۳۰) ۱۰۵ (۱۰۱) ۱۲ (۱۵) ۴۵۰ (۴۳۸) ۱٫۰۳
۲ اسپانیا رائول ۱۹۹۴–۲۰۱۰ ۲۲۸ (۵۵۰) ۱۸ (۳۷) ۶۶ (۱۳۲) ۱۱ (۲۲) ۳۲۳ (۷۴۱) ۰٫۴۴
۳ آرژانتینکلمبیااسپانیا آلفردو دی استفانو ۱۹۵۳–۱۹۶۴ ۲۱۶ (۲۸۲) ۴۰ (۵۰) ۴۹ (۵۸) ۳ (۶) ۳۰۸ (۳۹۶) ۰٫۷۸
۴ اسپانیا کارلوس سانتیانا ۱۹۷۱–۱۹۸۸ ۱۸۶ (۴۶۱) ۴۹ (۸۴) ۴۷ (۸۷) ۸ (۱۳) ۲۹۰ (۶۴۵) ۰٫۴۵
۵ فرانسه کریم بنزما ۲۰۰۹– ۱۶۹(۳۴۹) ۲۱(۴۳) ۵۳ (۱۰۱) ۶ (۲۰) ۲۴۸(۵۱۴) ۰٫۴۸
۶ مجارستاناسپانیا فرانس پوشکاش ۱۹۵۸–۱۹۶۶ ۱۵۶ (۱۸۰) ۴۹ (۴۱) ۳۵ (۳۹) ۲ (۲) ۲۴۲ (۲۶۲) ۰٫۹۲
۷ مکزیک هوگو سانچز ۱۹۸۵–۱۹۹۲ ۱۶۴ (۲۰۷) ۱۹ (۳۲) ۲۳ (۳۹) ۲ (۴) ۲۰۸ (۲۸۲) ۰٫۷۴
۸ اسپانیا فرانسیسکو خنتو ۱۹۵۲–۱۹۷۰ ۱۲۶ (۴۲۸) ۲۲ (۷۴) ۳۰ (۹۵) ۴ (۴) ۱۸۲ (۶۰۱) ۰٫۳۰
۹ اسپانیا خوزه مارتینز ۱۹۶۴–۱۹۷۹ ۱۲۳ (۴۱۷) ۲۵ (۶۷) ۲۳ (۷۵) ۱ (۲) ۱۷۲ (۵۶۱) ۰٫۳۱
۱۰ اسپانیا امیلیو بوتراگوئنو ۱۹۸۳–۱۹۹۵ ۱۲۳ (۳۴۱) ۱۶ (۳۹) ۲۷ (۷۵) ۵ (۸) ۱۷۱ (۴۶۳) ۰٫۳۷

بیشترین پاس گل

# نام سال ها مجموع ریت
۱ کریم بنزما ۲۰۰۹– ۱۳۵(۵۱۴) ۰٫۲۶
۲ کریستیانو رونالدو ۲۰۰۹–۲۰۱۸ ۱۳۳(۴۳۸) ۰٫۳۰
۳ رائول ۱۹۹۴–۲۰۱۰ ۱۰۹(۷۴۱) ۰٫۱۴
۴ مارسلو ۲۰۰۷- ۹۷(۵۰۹) ۰٫۱۹
۵ لوئیس فیگو ۲۰۰۰-۲۰۰۵ ۹۳(۲۴۵) ۰٫۳۷
۶ گوتی ۱۹۹۵-۲۰۱۰ ۹۰(۵۴۲) ۰٫۱۶
۷ روبرتو‌کارلوس ۱۹۹۶-۲۰۰۷ ۸۸(۵۲۷) ۰٫۱۶
۸ آنخل‌دی‌ماریا ۲۰۱۰-۲۰۱۴ ۸۵(۱۹۰) ۰٫۴۴
۹ مسعود‌اوزیل ۲۰۱۰-۲۰۱۳ ۸۰(۱۵۹) ۰٫۵۰
۱۰ تونی‌کروس ۲۰۱۵- ۶۸(۲۷۸) ۰٫۲۴
زین‌الدین‌زیدان ۲۰۰۱-۲۰۰۶ ۶۸(۲۷۷) ۰٫۲۴

برندگان جوایز

بازیکنان زیر جوایز را در حالی بردند که عضو رئال مادرید بوده‌اند.[۱۷۲]

توپ طلای اروپا (۱۹۵۶–۲۰۰۹, ۲۰۱۶–)
بازیکن سال فوتبال جهان (۱۹۹۱–۲۰۰۹)
توپ طلای فیفا (۲۰۱۰–۲۰۱۵)
بهترین بازیکن مرد فیفا (۲۰۱۶–)
کفش طلای اروپا
بازیکن سال یوفا (۱۹۹۸–۲۰۱۰)
جایزه بهترین بازیکن سال اروپا (۲۰۱۱–)

پرسنل

اعضای کادر فنی

موقعیت نام
سرمربی زین‌الدین زیدان
کمک مربی سانتیاگو سانچز
مربی دروازه‌بان روبرتو واسکز
مربی تناسب اندام آنتونیو پینتوس
مربی تناسب اندام خاویر مایو
متخصص درمان‌شناسی خوزه کارلوس پارالز
  • آخرین آپدیت: ۲۹ اکتبر ۲۰۱۸
  • منبع:[۱۷۳]

مدیران

موقعیت نام
رئیس فلورنتینو پرز
معاون اول رئیس فرناندو فرناندز تاپیاس
معاون دوم رئیس ادواردو فرناندز د بلاس
رئیس افتخاری فرانسیسکو خنتو
دبیر هیئت مدیره انریکه سانچز گونزالس
مدیر کل خوزه انخل سانچز
مدیر دفتر رئیس مانوئل ردوندو
مدیر منطقه اجتماعی خوزه لوئیس سانچز
Uncategorized

آنتونی گائودی

آنتونی گائودی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از آنتونیو گائودی)
آنتونی گادی
عکس در پانزدهم مارس ۱۸۷۸ توسط پائو اُدوارد در شهر بارسلون گرفته شده‌است
عکس در پانزدهم مارس ۱۸۷۸ توسط پائو اُدوارد در شهر بارسلون گرفته شده‌است
اطلاعات شخصی
نام آنتونی گادی کُرنت
زادروز ۲۵ ژوئن ۱۸۵۲
زادگاه رئوس یا ریودمس, کاتالونیا, اسپانیا
درگذشت ۱۰ ژوئن ۱۹۲۶ (۷۳ سال)
جایگاه خاکسپاری بارسلون, کاتالونیا, اسپانیا
ملیت اسپانیا اسپانیایی
فعالیت
سبک(ها) آرت نوو
پروژه‌های سرشناس ساگرادا فامیلیاکازا میلاکازا بالیوپارک گوئل
وب‌گاه رسمی www.sagradafamilia.org/en/
www.parkguell.cat/en/
casabatllo.es/en/

آنتونی گائودی ای کُرنت (به اسپانیاییAntoni Gaudí i Cornet) (۲۵ ژوئن ۱۸۵۲ – ۷ ژوئن ۱۹۲۶) معمار اسپانیایی از بزرگ‌ترین معماران دو قرن اخیر شناخته می‌شود. عمدهٔ شهرت او به خاطر سبک منحصر به فرد و غریب و بسیار شخصی آثارش در شهر بارسلون است.

زندگی[ویرایش]

نمای «تولد مسیح» از ساگرادا فامیلیا

تولد، کودکی و تحصیل[ویرایش]

گائودی در منطقهٔ تاراگونیا از ایالت کاتالونیا به دنیا آمد. پدر، پدربزرگ و پدرجدش و همین‌طور خانوادهٔ مادرش، همه مسگر بودند. او تحصیلات دبیرستان را در سال ۱۸۷۰ در مدرسهٔ «پیاریست» در رِئوس به پایان رساند و سپس به «مدرسهٔ معماری» بارسلون رفت. خلق خوی پرهیجان و استعداد سرشار او سبب پیشرفت سریع او شد، چنان‌که سالوادور تاراگوی محقق در مورد او می‌گوید «همیشه تعلق خود به دیگ و تابه‌سازان مهم می‌شمرد، و بارها گفت که توانایی‌اش در دیدن اشکال در فضا و عدم نیاز به رسم نقشهٔ آنها از همین پیشینه ناشی می‌شود.» گائودی در دو سال آخر تحصیل در پروژه‌های متنوعی با معماران بزرگی از جمله فرانسیس دل ویلار و فونتسره (Fontseré) کار کرد و در سال ۱۸۷۸ مدرک معماری خود را دریافت کرد و دفتری در بارسلون باز کرد. در همان سال نقشهٔ نمایشگاه بین‌المللی «ماتارو» در پاریس را تهیه کرد.

کار حرفه‌ای[ویرایش]

Casa Vicens از اولین خانه‌های طراحی شده توسط معمار ‘hnd می‌باشد. در سال ۱۸۸۳ گائودی کار روی طرح کلیسای جامع خانوادهٔ مقدس (ساگرادا فامیلیا) در بارسلون را آغاز کرد، کاری که تا پایان عمر دست از آن نکشید. بین سال‌های ۱۸۹۰ تا ۱۸۹۴ به اندلس سفر کرد و بناهایی در این منطقه ساخت که تأثیری عمیق بر بافت معماری شهرهایی چون لئون و آستوریا گذاشت.

اولین جایزهٔ تالار اجتماعات شهری بارسلون، در سوم سپتامبر ۱۹۰۱ برای عمارت کاسا کالوِت به گائودی اهدا شد. همچنین در ۱۹۱۰ در نمایشگاه هنرهای زیبای پاریس موفقیت فراوانی به دست آورد. یک سال بعد با ابتلا به تب مالت وضع مزاجی وی تحلیل رفت و به شدت مریض شد، و برایش مراسم «ویاتیکوم» (مراسم «نان و شرابی» که بعضی فرقه‌های کاتولیک برای اشخاص در حال مرگ انجام می‌دهند) اجرا کردند. با این وجود گائودی زنده ماند، و بیشتر وقتش را صرف اتمام طرح کلیسای خانوادهٔ مقدس کرد، هرچند با شروع جنگ جهانی اول اوضاع اقتصادی بارسلون نامساعد شد و اجرای طرح‌های گائودی نیز متوقف گشت.[۱]

زندگی شخصی[ویرایش]

گائودی زندگی‌اش را وقف حرفه‌اش معماری کرد و تا پایان عمر مجرد ماند. گفته می‌شود آنتونی یک‌بار در سال ۱۸۸۴ مجذوب معلمی به نام جوزفا موره شد، ولی این علاقه یک‌طرفه بود.[۲]

مرگ[ویرایش]

او در دوم ژوئن ۱۹۲۶ بر اثر برخورد با تراموا راهی بیمارستان شد و پنج روز بعد جان باخت. گائودی در سرداب کلیسای ساگرادا فامیلیا به خاک سپرده شد.

برخی از افتخارات وی[ویرایش]

برنده اولین جایزه تالار اجتماعات شهری بارسلون، در سوم سپتامبر ۱۹۰۱ برای عمارت کاسا کالوِت

برنده جایزه طراحی مبلمان خیابانها و مسیرهای شهری در بارسلون[۳]

آثار[ویرایش]

کلیسای جامع ساگرادا فامیلیا[ویرایش]

در امید ساگرادا فامیلیا

راه‌پلهٔ یکی از برج‌های نمای تولد مسیح در ساگرادا فامیلیا

کلیسای ساگرادا فامیلیا (خانوادهٔ مقدس) بی‌شک بزرگ‌ترین اثر گائودی است. او کار بر روی این بنا را در سال ۱۸۸۴ آغاز کرد و تا زمان مرگش در ۱۹۲۶ دست از آن برنداشت. ساخت نمای مصائب (Passion Façade) در سال ۱۹۵۲ تحت نظارت سه تن از هم‌دوره‌ای‌های گائودی آغاز شد. نمای تولد مسیح (Nativity Façade) با چهار برج سر به فلک کشیده‌اش چشمگیرترین قست بناست، بیشتر سطح آن با مجسمه‌های بسیاری که تولد و زندگی مسیح را به تصویر می‌کشند پوشیده شده‌است، و یکی از شناخته‌شده‌ترین مناظر بارسلونا در سراسر جهان به‌شمار می‌آید. ارتفاع برج‌های ساگرادا فامیلیا ۱۰۰ متر است و به رغم ساخت ساختمان‌های بلند در این سال‌ها، در افق شهر کاملاً مشخص است. طبق برنامه ساخت و تکمیل این کلیسا تا سال ۲۰۲۶ طول خواهد کشید.

این کلیسا به سفارش اتحادیهٔ روحانی پیروان سان خوزه که مالک آن هستند با هدف ترویج بیشتر مذهب کاتولیک آغاز شد و لئوی هشتم بعدها نیمی از هزینهٔ آن را از محل اعتباراتی که از سراسر جهان جمع‌آوری می‌کرد و به واتیکان می‌پرداخت، تقبل کرد.

در ورودی کلیسا که «در امید» (به اسپانیاییPuerta de la Esperanza) نام گرفته در سمت چپ نمای تولد مسیح قرار دارد و با تصاویری از خانوادهٔ مقدس تزئین شده‌است و سنگی از کوه مونت‌سرات در بالای آن جا گرفته‌است. «در نیکوکاری» (به اسپانیاییPuerta de la Caridad) در وسط نما قرار گرفته و با تصاویر گیاهان که نمادی از سرود عشق به خالق است و همچنین با صحنه‌هایی از زندگی مریم مقدس و درخت اجدادی مسیح تزئین شده است .

کاسا باتیو[ویرایش]

گائودی کار بر ساختمان خانهٔ خانوادهٔ باتیو که از تولیدکنندگان متمول پارچه بودند را در سال ۱۹۰۴ آغاز کرد و دو سال بعد بازسازی آن را به پایان رساند. در این زمان شهرت و محبوبیت گائودی به اوج رسیده بود و او به عنوان معمار نابغه‌ای که از همهٔ هم‌عصران خود برتر است شناخته می‌شد. این بنا مثال خوبی از طراحی‌های شهری این معمار به دست می‌دهد.

خلاقیت گائودی نه فقط در خود ساختمان، که در طراحی داخلی و اثاثیه و مبلمان آن نیز به چشم می‌خورد و نشان از حساسیت و دقت معمار دارد. مقداری از اثاثیهٔ طبقهٔ اول و اتاق پذیرایی که اکنون دیگر وجود ندارد، در موزهٔ گائودی در پارک گوئل نگهداری می‌شوند.

سرامیک‌های آبی رنگی که دیوارهای داخلی بنا را پوشانده و راه‌پلهٔ خارق‌العاده و همچنین دودکش‌هایی با اشکال بدیع هر بیننده‌ای را به شگفت می‌آورد.

شایان ذکر است که اتاق زیر شیروانی و تراس ساختمان توسط گائودی طراحی به بنا اضافه شدند. این قسمت از بیرون به شکل پشت اژدهایی دیده می‌شود که از فلس پوشید شده و ستون فقراتش از یک برجک به صلیبی پنج‌شاخه منتهی می‌شود.

کازا میلا در بارسلون

کاسا میلا[ویرایش]

قسمتی از تراس کازا میلا

بسیاری کاسا میا را موفق‌ترین و اصیل‌ترین ساختهٔ غیرمذهبی گائودی می‌دانند. او این بنا را در سال‌های ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۰ ساخت. خود گائودی آن را «لایه‌ای از سنگ که گل‌ها و گیاهان روندهٔ بالکن‌هایش به آن غنا بخشیده‌اند و همواره رنگ آن را تغییر می‌دهند» توصیف کرده‌است.

زیبایی و بدعت کاسامیا نه تنها در نمای ساختمان، که در اتاق‌ها و پاسیوهای آن نیز به چشم می‌آیند. دودکش‌ها و مجسمه‌های متعدد روی تراس ساختمان هم از مناظر فراموش‌نشدنی شهر بارسلون است.

Uncategorized

حملقر برقی

حملقر برقی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از همیلکار بارسا)
حملقر برقی
زادهٔ c. 275 BC
درگذشت 228 BC
عنوان هامیلکار بارکا
دوره 19 years; 247–228 BC
پیش از Hasdrubal the Fair
فرزندان هانیبال
Hasdrubal Barca
Mago Barca

حَمِلقَر بَرقی (زاده ۲۷۵ پ. م – درگذشت ۲۲۸ پ. م) سیاستمدار و ارتشتار کارتاژی و بزرگ خانواده برقی‌ها، بود.[۱] او پدر هانیبال، هاسدروبال و ماگو است.

نام خاندان برقی به معنای «آذرخشی» است. نام حملقر به معنای برادر ملقرت است. ملقرت از ایزدان شهر فنیقی صور بود و نام ملقرت در فنیقی «ملک قرت» و به معنای «شاه شهر» است.[۲]

Uncategorized

مونوکل

مونوکل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

جوزف چمبرلین همیشه یک مونوکل بر صورت خود داشت.

مونوکل، عینک تک‌چشم یا عدسی تک‌چشم (به فرانسویMonocle، راه‌یافته به تمام زبان‌های اروپایی) یک نوع عینک یا عدسی محسوب می‌شود که فاقد دستهٔ نگه‌دارنده روی گوش و پد بینی است و در حفرهٔ چشم قرار می‌گیرد یا با یک دست به‌طور موقت نگه داشته می‌شود. مونوکل‌ها دارای یک زنجیر هستند که به لباس متصل می‌شود تا در موقع افتادن مونوکل یا برداشتن عمدی آن، به زمین نیفتد

در اروپا طی چند قرن گذشته، مونوکل توسط زنان و مردان ثروت‌مند و اشخاص جنتلمن استفاده می‌شد و بیش‌تر به صورت سفارشی ساخته می‌شدند تا با صورت و اندازه حفره چشم مطابقت داشته باشد.

جستارهای وابسته[ویرایش]

Uncategorized

باشگاه بسکتبال بارسلونا

باشگاه بسکتبال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

نماد باشگاه بارسلونا

تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه بسکتبال بارسلونا (به اسپانیاییRegal FC Barcelona Bàsquet) (به کاتالانSecció de bàsquet del FC Barcelona) یک باشگاه بسکتبال حرفه‌ای در شهر بارسلون اسپانیا و یکی از تیم‌های باشگاه بارسلونا است که در تاریخ ۲۴ آگوست ۱۹۲۶ تشکیل شد.[۱] این تیم در لیگ بسکتبال اسپانیا موسوم به ای‌سی‌بی شرکت می‌کند و بازی‌هایش را در پالائو بلوگرانا انجام می‌دهد. هم‌چنین به مانند فوتبال، رئال مادرید رقیب اصلی آن محسوب می‌شود و بازی آنان الکلاسیکو نامیده می‌شود.[۲] بارسلونا ۱۵ بار قهرمان لیگ اسپانیا و ۲ بار قهرمان یورولیگ شده‌است.[۳]

بازیکنان مشهور[۴][ویرایش]

Uncategorized

باشگاه فوتسال بارسلونا

باشگاه فوتسال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه فوتسال بارسلونا یک تیم فوتسال باشگاهی است که بخشی از باشگاه بارسلونا، مستقر در شهر بارسلونا کاتالونیا می‌باشد.

این باشگاه در سال ۱۹۷۸ تأسیس شد و بازی‌هایش را در پالائو بلوگرانا انجام می‌دهد. این تیم توانسته‌است یک بار در فصل ۲۰۱۰-۱۱ قهرمان لیگ اسپانیا شود.

 

Uncategorized

باشگاه فوتبال بارسلونا

 

باشگاه فوتبال بارسلونا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
بارسلونا
FCB.svg
نام کامل باشگاه باشگاه فوتبال بارسلونا
(Fútbol Club Barcelona)
لقب(ها) آبی و اناری‌ها
کاتالانی‌ها
بارسا
نام غیررسمی بارسا (Barça)، آبی و اناری‌ها (Blaugranes)
تاریخ تأسیس ۲۹ نوامبر ۱۸۹۹؛ ۱۲۰ سال پیش
نام ورزشگاه نیوکمپ
(گنجایش: ۹۹٬۳۵۴[۱])
مدیرعامل جوزپ ماریا بارتومئو
سرمربی رونالد کومان
لیگ لالیگا
۲۰–۲۰۱۹ لالیگا، دوم
وب‌گاه www.fcbarcelona.com
گروه هوادارها کولز (culés)
بارسلونیستاس (Barcelonistas)
بلوگرانس (Blaugranes)
آزولگراناس (Azulgranas)
Kit left arm fcbarcelona2021h.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021H.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021h.png
Team colours
Kit shorts fcbarcelona2021H.png
Team colours
Kit socks fcb2021h.png
Team colours
لباس اول
Kit left arm fcbarcelona2021a.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021a.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021a.png
Team colours
Team colours
Team colours
لباس دوم
Kit left arm fcbarcelona2021t.png
Team colours
Kit body fcbarcelona2021t.png
Team colours
Kit right arm fcbarcelona2021t.png
Team colours
Team colours
Kit socks fcbarcelona2021t.png
Team colours
لباس سوم
Soccerball current event.svg فصل جاری

باشگاه فوتبال بارسلونا (به اسپانیاییFútbol Club Barcelona) که بیشتر بارسلونا یا به صورت مخفف بارسا شناخته می‌شود، یک باشگاه فوتبال حرفه‌ای اسپانیایی است که در شهر بارسلون در منطقهٔ کاتالونیای اسپانیا قرار دارد. بارسلونا باشگاهی ورزشی-اجتماعی با هزاران عضو بوده که تیم فوتبال بارسلونا بخشی از آن می‌باشد.[۲] تیم این باشگاه در لا لیگا بازی می‌کند و جزو سه تیمی است که هرگز به دسته پایین‌تر سقوط نکرده‌است. شهرت تاریخی تیم این باشگاه به‌دلیل شیوه حمله‌ای ماهرانه و جذابش بوده که تأکیدش را بر بازی باز قرار می‌دهد.[۲][۳][۴]

این باشگاه با نام باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۸۹۹ توسط عده‌ای سوئیسی، انگلیسی و اسپانیایی و به رهبری خوان گمپر تأسیس شد. بارسا به نوعی، نهادی برای ترویج فرهنگ کاتالان و کاتالانیسم است و از این رو عبارت «فراتر از یک باشگاه» (به کاتالانی: Més que un club) را به عنوان شعار خود انتخاب کرده‌است. سرود رسمی باشگاه، اثر جوزپ ماریا اسپیناس است که El Cant del Barça نام دارد.

برخلاف بسیاری از تیم‌های جهان این باشگاه توسط هوادارانش اداره می‌شود. باشگاه بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در سال، دومین باشگاه ثروتمند جهان است. این باشگاه رقابت دیرینه‌ای با رئال مادرید دارد و به مسابقه‌ای که بین این دو تیم برگزار می‌شود اصطلاحاً ال کلاسیکو گفته می‌شود. نوکمپ با گنجایش ۹۹٫۳۵۴ تماشاگر، ورزشگاه خانگی بارسلونا و بزرگترین استادیوم اروپا است. حدود ۲۵٬۷٪ مردم اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند.[۵]

باشگاه فوتبال بارسلونا با ۲۶ عنوان قهرمانی در لا لیگا، ۳۰ قهرمانی در کوپا دل ری، ۱۳ قهرمانی در سوپرجام اسپانیا و ۲ قهرمانی در کوپا دی لالیگا، بعد از رئال مادرید پرافتخارترین تیم اسپانیا است. افتخارات بارسلونا در اروپا شامل ۵ قهرمانی در لیگ قهرمانان، ۵ قهرمانی در سوپرجام اروپا، ۴ قهرمانی در جام در جام اروپا و ۲ قهرمانی در جام لاتین می‌شود. در سال ۲۰۰۹، بارسلونا به عنوان اولین باشگاه اسپانیایی موفق شد سه‌گانه لا لیگا، کوپا دل ری و لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد. هم‌چنین تنها تیمیست که توانسته شش‌گانه جام‌ها را فتح کند. بارسلونا را می‌توان یکی از موفق‌ترین تیم‌های حاضر در اروپا دانست.[۶]

همان‌گونه که از شعار باشگاه «فراتر از یک باشگاه» بر می‌آید این باشگاه تنها به فوتبال محدود نبوده و برخلاف باشگاه‌های ورزشی شمال آمریکا به ورزش‌های دیگر و حتی به ایفای نقشی فرهنگی نیز می‌پردازد.[۷] باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتسال، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیم‌های حرفه‌ای به حساب می‌آیند.[۱] باشگاه فوتبال بارسلونا نقشی تاریخی به عنوان یک نماد ملی‌گرایی کاتالان‌ها بازی کرده‌است. به‌عنوان مثال در زمان دیکتاتوری فاشیستی ژنرال ریورا که به مقابله با ملی‌گرایی کاتالان‌ها پرداخته بود، ممنوعیتی شش‌ماهه بر این باشگاه تحمیل شده و سپس عنوان باشگاه تغییر داده شد. علی‌رغم این‌ها باشگاه بارسلونا به عنوان نمادی از هویت منطقه‌ای و مطالبه ارزش‌های دموکراتیک کاتالان‌ها درآمد. باشگاه، نام اولیه‌اش را تنها پس از مرگ ژنرال فرانکو در سال ۱۹۷۵ به‌دست‌آورد.[۷]

تاریخچه

تأسیس باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۲۲–۱۸۹۹)

اعضای تیم در سال ۱۹۰۳

در ۲۲ اکتبر سال ۱۸۹۹ میلادی، هانس گمپر تمایل خود را به صورت آگهی در روزنامه لوس دپورتس برای تأسیس باشگاه فوتبال اعلام کرد. در ۲۹ نوامبر همان سال در جلسهٔ خیمناسیو سوله نتایج مثبتی حاصل شد و در نهایت یازده بازیکن شامل واتر وایلد، لوئیس دی اوسو، بارتومئو ترادس، اوتو کونزله، اوته مه یر، انریک دوکال، پره کبوت، کارلس پوجول، جوزپ لوبت، جانپارسونز و ویلیام پارسونز جذب شدند و باشگاه فوتبال بارسلونا متولد شد.[۸] بارسلونا شروع موفقیت‌آمیزی در مسابقات ملی و منطقه‌ای نظیر مسابقات فوتبال کاتالونیا و کوپا دل ری داشت. در ۱۹۰۲ میلادی باشگاه اولین جام خود، کوپا ماکایا را بالای سر برد و نیز در همان سال در فینال اولین دوره کوپا دل ری به مصاف بیزکایا رفت که ۱ – ۲ مغلوب شد.[۹] در ۱۹۰۸ میلادی، درحالی که باشگاه در شرایط مالی سختی قرار داشت و جز قهرمانی در مسابقات فوتبال کاتالونیا در ۱۹۰۵ میلادی تا آن زمان نتوانسته بود پیروزی دیگری به دست آورد، خوان گمپر به عنوان ریاست باشگاه برگزیده شد. گمپر در ۵ دوره متفاوت، در بین سال‌های ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۵، ریاست باشگاه را بر عهده داشت، و مجموعاً حدود ۲۵ سال را در خدمت باشگاه گذراند. از مهم‌ترین دستاوردهای وی می‌توان کمک به بارسا برای به دست آوردن ورزشگاه اختصاصی را خاطر نشان کرد.[۱۰]

در ۱۴ مارس ۱۹۰۹ میلادی، بارسلونا به ورزشگاه اینداستریا که بزرگتر بود و ۸٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت، نقل مکان کرد. از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۴ میلادی، بارسلونا در جام پیرنه شرکت کرد و به عنوان بهترین تیم لانگیدوک، میدی، ناحیه آکیتن، باسک و کاتالونیا انتخاب شد. در آن زمان شرکت کردن در این رقابت‌های آزاد برای تیم بسیار مفید بود.[۱۱][۱۲] در همین دوره زبان رسمی باشگاه از کاستیلن به کاتالونیایی تغییر کرد و تیم به‌تدریج به یکی از نمادهای مهم کاتالونیا تبدیل شد، تاجایی که برای بسیاری از طرفداران، حمایت از تیم بیشتر به واسطهٔ جایگاه اجتماعی آن و نه بازی خود تیم اهمیت داشت.[۱۳]

گمپر، جک گرینول را به عنوان اولین مربی تمام وقت بارسلونا انتخاب کرد.[۱۴] وی همچنین تلاش‌هایی برای افزایش تعداد اعضای باشگاه انجام داد، به‌طوری‌که در سال ۱۹۲۲ میلادی، تعداد اعضای باشگاه به بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر افزایش یافت. این افزایش اعضا به لحاظ مالی تیم را قادر به تهیه ورزشگاه جدید ساخت. در نهایت باشگاه به ورزشگاه لس کورتس که در همان سال افتتاح شده بود، نقل مکان کرد.[۱۵] ورزشگاه جدید ۲۲٬۰۰۰ نفر گنجایش داشت که بعدها به ۶۰٬۰۰۰ نفر هم رسید.[۱۶] در دوران گمپر، تیم فوتبال بارسلونا موفق شد یازده بار مسابقات فوتبال کاتالونیا، شش بار کوپا دل ری و چهار بار کوپا دی پیرنه را فتح کرده و نخستین «عصر طلایی» خود را تجربه کند.[۹][۱۰]

ریورا، جمهوری‌خواهی و جنگ داخلی (۱۹۵۷–۱۹۲۳)

تصویر سیاه و سفید از بالا، دود انفجار بمب قابل مشاهده‌است.

بمباران هوایی بارسلون در ۱۹۳۸

در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۵، جمعیت حاضر در یکی از مسابقه در حرکتی خودجوش برای اعتراض به دیکتاتوری میگوئل پریمو ده ریورا سرود ملی را هو کردند که در پی آن حکومت در واکنش به این عمل ورزشگاه را شش ماه تعطیل کرد و گمپر نیز مجبور به کناره‌گیری از ریاست باشگاه شد.[۱۷] هم‌زمان با حرکت باشگاه‌ها به سوی حرفه‌ای شدن، مدیران بارسلونا نیز در ۱۹۲۶ اولین گام را در این مسیر نهادند.[۱۵] در ۱۹۲۸، بارسلونا پیروز جام اسپانیا شد، در مراسم اهدای جام ترانهٔ اودا اِ پلاکتو از رافائا آلبرتی یکی از اعضای اصلی گروه «نسل ۲۷» در وصف عملکرد قهرمانانه دروازه‌بان بارسا خوانده شد.[۱۸] در ۳۰ ژوئیه ۱۹۳۰، بنیان‌گذار باشگاه، خوان گمپر، بعد از دوره‌ای افسردگی به واسطهٔ مشکلات شخصی و اقتصادی اقدام به خودکشی کرد.[۱۰]

اگرچه بارسلونا با بازیکن سرشناسی چون جوزپ اسکولا به کار خود ادامه می‌داد، باشگاه به دلیل کشمکش‌های سیاسی که جامعه ورزشی را به کلی تحت شعاع قرار داده بود، وارد دوره‌ای از افت شد.[۱۹] باوجود کسب قهرمانی در سال‌های ۱۹۳۰، ۱۹۳۱، ۱۹۳۲، ۱۹۳۴، ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸[۹] در مسابقات کاتالونیا، بارسلونا هیچ موفقیتی در سطح ملی (بجز عنوان بحث‌برانگیز ۱۹۳۷) به دست نیاورده بود. یک ماه پس از شروع جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۳۶، برخی از بازیکنان بارسلونا و اتلتیک بیلبائو داوطلب خدمت سربازی در جمع افرادی شدند که در مقابل شورشیان نظامی می‌جنگیدند.[۲۰] در ۶ اکتبر همین سال جوزپ سانیول، مدیر باشگاه و از اعضای حامی حزب سیاسی استقلال طلب، توسط سربازان فالانژ در نزدیکی گواداراما به قتل رسید.[۲۱] در تابستان ۱۹۳۷، تیم به اردوی مکزیک و ایالات متحده رفت. این اردو اگرچه به لحاظ مالی باشگاه را در امان نگه می‌داشت، اما نیمی از تیم به دنبال پناهندگی در کشورهای فرانسه و مکزیک بودند. در ۱۶ مارس ۱۹۳۸، بارسلونا مورد بمباران هوایی قرار گرفت که به کشته شدن ۳۰۰۰ تن انجامید و دفتر باشگاه نیز از این بمباران در امان نماند.[۲۲] کاتالونیا چند ماه بعد به تصرف درآمد. باشگاه به نماد نافرمانی کاتالانیسم تبدیل شد و در پی محدودیت‌های ایجاد شده اعضای آن به ۳٬۴۸۶ نفر کاهش یافت.[۲۳] پس از جنگ داخلی، پرچم کاتالونیا ممنوع اعلام شد و تیم‌ها از استفاده از نام‌های غیر اسپانیایی نیز منع شدند. این اقدام باشگاه را مجبور به تغییر نام به (به اسپانیاییClub de Fútbol Barcelona) و حذف پرچم کاتالونیا از لباس تیم کرد.[۱۶]

در ۱۹۴۳، بارسلونا در نیمه نهایی مسابقات کوپا دل جنرالیسمه به مصاف رئال مادرید رفت. دیدار رفت دو تیم در لس کورتس با نتیجه ۳–۰ به نفع بارسلونا پایان یافت.[۲۴] علی‌رغم فشارهای سیاسی آن زمان، بارسلونا در ده ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ توانست موفقیت‌های قابل توجهی را کسب کند. بارسا با مربیگری جوزپ سامیتیر و بازیکنانی چون سزار، آنتونی رامالتس و خوان ولاسکو در سال ۱۹۲۹ توانست برای اولین بار قهرمان لا لیگا شود. این عنوان را توانست در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ نیز به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۴۹ توانست برای اولین بار کوپا لاتین را فتح کند. در ژوئن ۱۹۵۰ باشگاه قرار دادی با لادیسلائو کوبالا بست، او یکی از افراد تأثیرگذار در بارسلونا بود.

در یکشنبه بارانی سال ۱۹۵۱، انبوهی از جمعیت پس از پیروزی ۲–۱ در برابر سانتاندر، ورزشگاه لس کورتس را بدون استفاده از تراموا ترک کردند که شگفتی مسئولین حکومتی را برانگیخت. در آن زمان در بارسلون کارکنان تراموا اعتصاب کرده بودند و این حمایت از جانب طرفداران بارسلون از حرکت آنان صورت گرفت. رویدادهایی از این قبیل چهره‌ای متفاوت از باشگاه یا تعلق آن به فراتر از کاتالونیا را نشان می‌داد.[۲۵] بسیاری در اسپانیا باشگاه را مدافع حقوق بشر و آزادی می‌دانستند.[۲۶]

بارسلونا توانست با مربیگری فردیناند دائوییک و بازی لادیسلائو کوبالا در سال ۱۹۵۲ پنج عنوان قهرمانی مختلف شامل لا لیگا، کوپا دل جنرالیسمه (یا همان کوپا دل ری)، کوپا لاتین و کوپا اوا دوارته و کوپا مارتینی روسی را بالای سر ببرد. همچنین در ۱۹۵۳ نیز توانست مجدداً لا لیگا و کوپا دل جنرالیسمه را فتح کند.[۱۶]

باشگاه فوتبال بارسلونا (۱۹۷۸–۱۹۵۷)

ورزشگاه باشگاه بارسلونا، نیوکمپ که با حمایت‌های مالی هواداران در سال ۱۹۵۷ ساخته شد.

بارسلونا با مربیگری هلنیو هررا و لوییز سوارز جوان (بازیکن سال فوتبال اروپا در ۱۹۶۰) و دو بازیکن مجارستانی به توصیه کوبالا با نام‌های ساندور کوچیس و زولتان زیبور توانست دو عنوان ملی دیگر در سال ۱۹۵۹ و لا لیگا و جام بین شهری را در ۱۹۶۰ کسب کند. در ۱۹۶۱ بارسلونا اولین باشگاهی بود که توانست رئال مادرید را در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا شکست دهد، اما در فینال با نتیجه ۳–۲ مغلوب بنفیکا شد.[۲۷][۲۸][۲۹]

کار ساخت ورزشگاه نیوکمپ در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید و این بدین معنا بود که باشگاه مقداری پول برای خرید بازیکنان جدید داشت. دهه ۱۹۶۰ موفقیت‌های کمتری برای باشگاه به همراه داشت و لا لیگا کاملاً در دست رئال مادرید بود.[۲۹] از جنبه‌های مثبت دهه شصت می‌توان به ظهور بازیکنانی چون جوزپ فوسته و کارلس رکساچ و پیروزی باشگاه در کوپا دل جنرالیسمه در ۱۹۶۳ و جام بین شهری در ۱۹۶۶ اشاره کرد. همچنین بارسلونا توانست رئال مادرید را در فینال کوپا دل جنرالیسمه در ورزشگاه برنابئو در حالی که فرانکو بازی را تماشا می‌کرد، شکست دهد و بخشی از اقتدار سابق خود را به نمایش بگذارد. با پایان یافتن دوره دیکتاتوری فرانکو در ۱۹۷۴، نام باشگاه به نام اصلیش تغییر کرد، طراحی تاج آن به شکل اولیه‌اش برگردانده شد و دوباره حروف اصلیش را به دست آورد.[۳۰]

فصل ۱۹۷۳–۱۹۷۴ شاهد حضور یوهان کرایف بود که برای ثبت یک رکورد جهانی به مبلغ ۹۲۰ هزار پوند از آژاکس خریداری شد.[۳۱] یوهان کرایف در مصاحبه‌ای با یکی از خبرگزاری‌های اروپا گفت: «من بارسلونا را به رئال مادرید ترجیح دادم زیرا نمی‌توانم برای تیمی بازی کنم که با فرانکو ارتباط دارد». و این مصاحبه خیلی سریع او را به چهره محبوب هواداران بارسا تبدیل کرد و زمانی که وی نام فرزندش را یوردی، یک نام محلی کاتالانی گذاشت، بر میزان این محبوبیت افزوده شد.[۳۲] یوهان کرایف به همراه بازیکنان خوب دیگری چون خوان مانوئل آسنسی، کارلس رکساچ و هوگو سوتیل به باشگاه کمک کردند تا بتواند بعد از دهه ۱۹۶۰ با شکست ۵–۰ رئال مادرید در سال ۱۹۷۴ قهرمان لالیگا شود.[۳۳] یوهان کرایف در ۱۹۷۳ در اولین دوره حضورش در بارسا به عنوان بهترین بازیکن سال اروپا برای بار دوم انتخاب شد، او در سال ۱۹۷۱، زمانی که برای آژاکس بازی می‌کرد توانسته بود این عنوان برای اولین بار کسب کند، همچنین برای بار سوم در سال ۱۹۷۴ درحالی که همچنان برای بارسلونا بازی می‌کرد مجدداً این عنوان را تصاحب کرد.[۳۴]

نونیز و ثبات در مدیریت (۲۰۰۰–۱۹۷۸)

در سال ۱۹۷۸ جوزپ لوییس نونیز در انتخاباتی توسط اعضای باشگاه به عنوان مدیر جدید انتخاب شد. این تصمیم بسیار نزدیک و متصل به‌گذار اسپانیا در مسیر دموکراسی و پایان یافتن دیکتاتوری فرانکو در سال ۱۹۷۴ بود. هدف اصلی نونیز ارتقاء دادن بارسا به سطح یک باشگاه جهانی از طریق ثبات بخشیدن به آن در زمین و خارج از آن بود. وی به توصیه کرایف، آکادمی جوانان بارسلونا، لا ماسیا را در ۲۰ اکتبر ۱۹۷۹ تأسیس کرد.[۳۵] دوره ریاست او ۲۲ سال به طول انجامید و بر بارسلونا تأثیر بسزایی گذاشت. از زمان نونیز سیاست‌های سختگیرانه‌ای برای دستمزد و نظم و انضباط به جا مانده‌است.[۳۶][۳۷]

در ۱۶ مه ۱۹۷۹ بارسلونا با شکست ۴–۳ فورتونا دوسلدورف در مقابل بیش از ۳۰٬۰۰۰ طرفدار بارسلونایی که برای دیدن بازی به بازل سوئیس آمده بودند، توانست برای اولین بار جام در جام اروپا فتح کند. در ۱۹۸۲ مارادونا با قراردادی به مبلغ ۵ میلیون پوند از بوکا جونیورز خریده شد و دهمین رکورد جهان از حیث مبلغ قرار داد رقم خورد.[۳۸] در پایان فصل ۱۹۸۳–۱۹۸۲ بارسلونا توانست با مربیگری منوتی، رئال مادرید را شکست دهد و قهرمان کوپا دل ری شود. حضور مارادونا در بارسا دیری نپایید و او بارسلونا را برای پیوستن به ناپولی ترک کرد. در آغاز فصل ۱۹۸۵–۱۹۸۴ تری وینابلز به عنوان مربی انتخاب شد و توانست لا لیگا را با هافبک برجستهٔ آلمانی، برند شوستر فتح کند. در فصل بعدی او تیم را به مرحله فینال جام باشگاه‌های اروپا برد که در ضربات پنالتی بارسا مغلوب استوا بخارست شد و عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد.[۳۶]

پس از جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ باشگاه گری لینکر آقای گل آن رقابت‌ها را از باشگاه اورتون خرید و با دروازه‌بان آندونی زوبیزارتا قرار دادی طولانی بست. اما تیم در حالی که شوستر در محرومیت به سر می‌برد نتوانست موفقیت‌های زیادی کسب کند. وینابلز در آغاز فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۷ از بارسا اخراج و لوییس آراگونز جانشین او شد. تمرد بازیکنان از نونیز در رویدادی که به هسپریا موتینی شهرت دارد در همین فصل رخ داد و این فصل با پیروزی ۱–۰ در مقابل رئال سوسیداد در فینال کوپا دل ری به پایان رسید.[۳۶]

photo of Johan Cruyff

یوهان کرایف برنده چهار عنوان قهرمانی لا لیگا با بارسلونا در سمت مربی

در سال ۱۹۸۸ کرایف به عنوان سرمربی به باشگاه بازگشت و به زبان ساده‌تر یک تیم رؤیایی جمع کرد. در حالی که باشگاه با ستاره‌های بین‌المللی چون روماریو، رونالد کومان، میشل لادروپ و هریستو استویچکوف قرار داد داشت، او ترکیبی از بازیکنان اسپانیایی چون خوزه ماری باکرو، جوزپ گواردیولا و تکسیکی بگیریستین را به زمین می‌برد.[۳۹] بارسا زیر نظر یوهان کرایف توانست چهار عنوان قهرمانی لالیگا را بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ پی در پی کسب کند. در رقابت‌های اروپایی نیز با شکست سمپدوریا در فینال جام در جام اروپا ۱۹۸۹ و لیگ قهرمانان اروپا ۱۹۹۲ هر دو عنوان قهرمانی را به دست آورد. همچنین بارسا کوپا دل ری در سال ۱۹۹۰، سوپر جام اروپا در سال ۱۹۹۲ و سه سوپر جام اسپانیا را نیز ازآن خود کرد. یوهان کرایف با ۱۱ عنوان قهرمانی، موفق‌ترین مربی باشگاه تا به امروز بوده و با ۸ سال مربیگری پی در پی بیشترین مدت باقی‌ماندن در سمت مربیگری باشگاه را داراست.[۴۰] بخت یوهان کرایف در فینال دو فصل آخر مربیگریش برگشت و کسب نتایج ضعیف اسباب اخراج او توسط نونیز را فراهم کرد.[۳۶]

بابی رابسون جایگزین کرایف شد و تنها در فصل ۱۹۹۷–۱۹۹۶ در این سمت باقی‌ماند. او رونالدو را از پی‌اس‌وی خرید و توانست سه جام کوپا دل ری، سوپر جام اسپانیا و جام در جام اروپا را برای باشگاه به ارمغان آورد. حضور رابسون تنها یک راه حل کوتاه مدت بود تا لوئیس فن خال بتواند به باشگاه بپیوندد.[۴۱] رونالدو نیز چون مارادونا برای مدت کوتاهی در باشگاه ماند و سپس به اینتر میلان پیوست. به هرشکل ستارگان تازه‌ای چون لوییس فیگو، پاتریک کلایورت، لوییز انریکه و ریوالدو در باشگاه ظاهر شدند و بارسا هر دو جام کوپا دل ری و لا لیگا را در سال ۱۹۹۸ بالای سر برد. در ۱۹۹۹ ریوالدو به عنوان چهارمین بازیکن بارسلونا توانست عنوان بهترین بازیکن فوتبال سال اروپا را کسب کند. علی‌رغم تمام این موفقیت‌ها داخلی، عدم پیروزی بارسا در فینال لا لیگا ۲۰۰۰ که سبب قهرمانی رئال مادرید شد، استعفای نونیز و فن خال را در پی داشت.[۴۱]

رفتن نونیز و آمدن لاپورتا (۲۰۱۰–۲۰۰۰)

خوان لاپورتا در حال مصاحبه با خبرنگاران در سال ۲۰۰۹

رفتن نونیز و فن خال از باشگاه قابل مقایسه با پیوستن لوییس فیگو به رئال مادرید نبود، فیگو نه تنها کاپیتان دوم تیم بلکه به عنوان قهرمانی قابل ستایش نزد هواداران بارسا شناخته می‌شد، تاجایی که بسیاری از کاتالونیایی‌ها او را از خودشان می‌دانستند. هواداران بارسا که از تصمیم پیوستن فیگو به رقیب دیرینه خود بسیار ناراحت بودند، این ناراحتی را با استقبال خشم‌آلود خود از حضور فیگو در نیوکمپ نشان می‌دادند، حتی در اولین حضور او در نیوکمپ به سمتش یک‌کله خوک و شیشه پر ویسکی پرتاب کردند.[۴۲] در سال ۲۰۰۰ خوان گسپارت جایگزین نونیز شد و به مدت سه سال در این سمت باقی‌ماند. در این مدت باشگاه شاهد رفت‌وآمد مربیان بود. در نهایت فن خال برای بار دوم به باشگاه بازگشت ولی از آنجایی که نتیجه مثبتی حاصل نشد، فن خال و گسپارت هر دو استعفاء دادند.[۴۳]

پس از دوران ناموفق گسپارت، باشگاه با ترکیبی از مسئولین جوان به اوج بازگشت. خوان لاپورتا جایگزین گسپارت شد و فرانک ریکارد بازیکن سابق تیم ملی فوتبال هلند به عنوان مربی بارسا انتخاب شد. تأثیر بازیکنان بین‌المللی و ترکیب آن‌ها با بازیکنان اسپانیایی تیم را به سمت کسب موفقیت مجدد سوق داد. بارسا توانست در سال ۲۰۰۵–۲۰۰۴ لا لیگا و سوپر جام اسپانیا را فتح کند و قرار دادی با رونالدینیو، بازیکن سال فوتبال جهان ۲۰۰۶ ببندد.[۴۴]

تصویر شادی بازیکنان بارسلونا، پس از قهرمانی در لالیگا ۲۰۰۵–۲۰۰۴

در فصل ۲۰۰۶–۲۰۰۵ بارسا مجدداً قهرمان لا لیگا و سوپر جام اسپانیا شد. در فینال لیگ قهرمانان بارسلونا در مقابل آرسنال قرار گرفت، درحالی که آرسنال تا پیش از ۱۵ دقیقه پایان بازی با ۱۰ بازیکن پیروز میدان بود، بارسا توانست نتیجه بازی را ۲–۱ به نفع خود تغییر دهد و جام را بعد از ۱۴ سال بالای سر بگیرد.[۴۴] در همان سال بارسلونا در جام باشگاه‌های جهان نیز شرکت کرد و در فینال با گل دقیقه ۸۲ حریف برزیلی خود، مغلوب اینترناسیونال شد.[۴۵][۴۶] اگرچه بارسلونا فصل ۲۰۰۷–۲۰۰۶ را با قدرت شروع کرد، اما در پایان بدون کسب هیچ عنوانی فصل را به پایان رساند. بعدها اردوی پیش از فصل در ایالات متحده که منجر به مصدومیت ساموئل اتوئو و لیونل مسی شد، به عنوان دلیل عدم موفقیت باشگاه اعلام شد.[۴۷][۴۸]

در لالیگا که بارسا در بیشتر فصل‌ها در جایگاه اول قرار داشت، در سال جدید بی‌ثباتی باشگاه فرصتی برای پیشی گرفتن رئال مادرید و قهرمانی آنان شد. فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۷ برخلاف سال‌های گذشته موفقیتی برای باشگاه به همراه نداشت و در پی آن جوزپ گواردیولا مربی تیم دوم بارسلونا در پایان فصل جایگزین ریکارد شد.[۴۹]

بارسا در فینال کوپا دل ری ۲۰۰۹ با شکست ۴–۱ اتلتیک بیلبائو برای ۲۵امین بار قهرمان این رقابت‌ها شد. سه روز پس از آن شکست رئال مادرید در رقابت‌های لالیگا جام را برای بارسلونا در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ به ارمغان آورد. بارسا در حالی فصل را به پایان رساند که در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد فاتح سال قبل جام باشگاه‌ها را با نتیجه ۲–۰ شکست داد و سومین عنوان قهرمانی جام باشگاه‌ها را فتح کرد. در نتیجه برای اولین بار در اسپانیا اولین سه‌گانه را به دست آورد.[۵۰][۵۱][۵۲] بارسا با شکست مجدد اتلتیک بیلبائو در فینال سوپر جام اسپانیا ۲۰۰۹ و پیروزی در مقابل شاختار دونتسک در فینال سوپر جام اروپا ۲۰۰۹ دو جام دیگر را نیز بالای سر برد.[۵۳] در دسامبر ۲۰۰۹، بارسا جام باشگاه‌های جهان ۲۰۰۹[۵۴] را نیز فتح کرد و اولین تیم تاریخ فوتبال شد که شش‌گانه جام‌ها را توانست کسب کند.[۵۵] همچنین بارسلونا با فتح لالیگا با ۹۰ امتیاز و فتح سوپر جام برای نهمین بار توانست دو رکورد تازه در فوتبال اسپانیا به ثبت برساند.[۵۶][۵۷]

رفتن لاپورتا و آمدن راسل (۲۰۱۴–۲۰۱۰)

آغاز مسابقه فوتبال بین دو تیم باشگاه فوتبال بارسلونا و رئال مایورکا در چارچوب مسابقات لا لیگا فصل ۲۰۱۱–۲۰۱۰ (تاریخ سوم اکتبر ۲۰۱۰)

بعد از کناره‌گیری لاپورتا در ژوئن ۲۰۱۰، ساندرو راسل بعد از مدتی کوتاه به عنوان مدیر جدید باشگاه انتخاب شد. رأی‌گیری برای انتخاب مدیر جدید در ۱۳ ژوئن ۲۰۱۱ برگزار شد و راسل توانست با کسب ۶۱٫۳۵٪ (تعداد ۵۶٬۰۸۸ رأی) کل آرای مأخوذه به ریاست باشگاه برسد.[۵۸] او سپس توانست داوید ویا را با ۴۰ میلیون یورو از والنسیا[۵۹] و خاویر ماسچرانو را با ۱۹ میلیون یورو از لیورپول[۶۰] به همراه دو بازیکن دیگر در نوامبر ۲۰۱۰ به خدمت بگیرد. بارسلونا توانست در اولین ال کلاسیکو در فصل ۲۰۱۰–۱۱، رئال مادرید را با حساب ۵–۰ شکست دهد و هم‌چنین در آن فصل توانست برای سومین سال پیاپی با ۹۶ امتیاز فاتح لالیگا شود.[۶۱] در آوریل ۲۰۱۱ بارسلونا که به فینال کوپا دل ری راه یافته‌بود در این مرحله مقابل رئال مادرید قرار گرفت و بازی را با حساب ۱–۰ در مستایا واگذار کرد.[۶۲] در ماه مه نیز، بارسلونا در فینال لیگ قهرمانان اروپا با شکست دادن منچستر یونایتد با حساب ۳–۱ در ورزشگاه ومبلی لندن که از یک لحاظ تکرار فینال سال ۲۰۰۹ محسوب می‌شد، برای چهارمین بار قهرمان اروپا شد.[۶۳] اما در فصل ۱۲–۲۰۱۱ چندان موفق ظاهر نشد و پس از واگذار کردن لالیگا به رئال مادرید[۶۴] سپس در نیمه نهایی لیگ قهرمانان مغلوب تیم چلسی شد[۶۵] و از دور مسابقات کنار رفت. آن‌ها در این فصل تنها کوپا دل ری را با پیروزی ۰–۳ مقابل تیم اتلتیک بیلبائو بدست آوردند. در پایان فصل پپ گواردیولا از هدایت بارسا کناره‌گیری کرد. باشگاه پس از کنار رفتن او تیتو ویلانوا را که پیش از این به عنوان مربی و دستیار گواردیولا فعالیت می‌کرد، به سمت سرمربی برگزید.[۶۶] بارسلونا با هدایت تیتو موفق به کسب لالیگا گشت و بارسلونا تحت هدایت او توانست رکورد بیشترین گل زده در این رقابت‌ها را بشکند. هم‌چنین بارسا در این فصل به نیمه‌نهایی در جام حذفی و لیگ قهرمانان رسید اما از راهیابی به فینال دو تورنمنت بازماند. در اواسط فصل به علت بازگشت سرطانش و برای درمان به آمریکا سفر کرده بود و جوردی رورا هدایت بارسا را در غیاب او بر عهده داشت. در پایان فصل ویلانوا برای درمان سرطانش از هدایت بارسا کناره‌گیری کرد، او در ۲۵ آوریل ۲۰۱۴ درگذشت.[۶۷][۶۸] پس از تیتو، خراردو مارتینو به عنوان سرمربی باشگاه انتخاب شد.[۶۹]

رفتن راسل و آمدن بارتومئو (تاکنون-۲۰۱۴)

لوییس سوارز دومین خرید گرانقیمت بارسلونا می‌باشد، او در سال ۲۰۱۴ با قیمت متغیر ۸۱ تا ۹۴ میلیون یورو به بارسا پیوست.

در کنار کسب افتخارات و موفقیت‌های فراوان در فوتبال، باشگاه تحت هدایت ساندرو راسل با مشکلات متعددی مواجه شد و نهایتاً، در آغاز سال ۲۰۱۴ به دلیل اتهامات طرح شده در قضیه انتقال نیمار، تحت پیگرد قرار گرفت و مجبور به استعفا شد.[۷۰] سپس، جوزپ ماریا بارتومئو، نایب رئیس بارسلونا، جانشین وی شد. بارتومئو در انتخاباتی که در سال ۲۰۱۵ برگزار شد مجدداً برای این سمت انتخاب شد.[۷۱] در همین حین، دادستانی اسپانیا علیه وی و جانشینش، بارتومئو، درخواست زندان کرد.[۷۲] البته در اوایل سال ۲۰۱۶، هم راسل و هم بارتومئو از اتهامات مبنی بر فرار مالیاتی در ماجرای انتقال نیمار تبرئه شدند.[۷۳][۷۴] در طی مدیریت بارتومئو، بارسلونا با جرایمی از سوی یوفا و فیفا مواجه بوده‌است. از جمله جریمه به علت حمل پرچم کاتالونیا توسط هواداران این تیم در رقابت‌های اروپایی توسط یوفا[۷۵] و جریمه محرومیت یک ساله از جذب بازیکن جدید به علت عدم رعایت قانون در جذب بازیکنان زیر ۱۸ سال برای آکادمی فوتبال خود توسط فیفا که شرایط دشواری را برای باشگاه رقم زد.[۷۶] همچنین، در طول این مدت بارتومئو بشدت از سوی رئیس اسبق باشگاه، لاپورتا تحت انتقاد بوده‌است و لاپورتا به همراه کرویف مدیریت بارسلونا را متهم کرده‌اند که صرفاً به منافع اقتصادی توجه دارند و ارزش‌های باشگاه نظیر یونیسف و لاماسیا به فراموشی سپرده شده‌است.[۷۷][۷۸] از سوی دیگر، بارسلونا با چالش‌های ناشی از استقلال‌طلبی کاتالان و تأثراتش بر باقی ماندن باشگاه در رقابت‌های اسپانیا دست به گریبان است.[۷۹]

پس از اینکه خراردو مارتینو در سال ۲۰۱۴ نتوانست هیچ جام مهمی را کسب کند، با باشگاه قطع همکاری کرد. پس از او لوییز انریکه، بازیکن سابق تیم، در سال ۲۰۱۵ هدایت بارسا را بر عهده گرفت.[۸۰] او توانست در همان سال برای بار دیگر برای باشگاه یک سه‌گانه را به ارمغان بیاورد.[۸۱] و عنوان بهترین مربی سال ۲۰۱۵ فیفا را کسب کند.[۸۲] انریکه طی دو سال توانست ۸ جام از ۱۰ جام ممکن را کسب کند و تبدیل به یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ باشگاه شده‌است. در این مسیر، وی دست به خریدهای متعددی زد و ۳۴۳ میلیون یورو را صرف خرید ۱۶ بازیکن جدید کرد.[۸۳] همچنین بارسلونا با ثبت ۱۸۰ گل زده در سال ۲۰۱۵ میلادی رکورد بیشترین گل زده توسط یک باشگاه در یک سال را شکست.[۸۴] در ۱۰ فوریه، بارسلونا توانست برای ششمین بار در طی هشت سال گذشته، با مساوی ۱–۱ در بازی برگشت کوپا دل ری (بازی رفت ۷–۰ به سود بارسا به پایان رسید) مقابل والنسیا، به فینال رقابت‌های جام حذفی اسپانیا در فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ صعود کند و از طرفی بارسلونای انریکه توانست رکورد بارسای پپ (۲۰۱۰–۲۰۱۱) را در مجموع بازی‌های بدون شکست در عدد ۲۸ بشکند.[۸۵][۸۶] با برد ۵–۱ مقابل تیم رایو وایکانو در ۳ مارس، بارسلونا به رکورد ۳۵ بازی بدون شکست رسید و رکورد رئال مادرید را، که در فصل ۱۹۸۸–۱۹۸۹ توانسته بود ۳۴ بازی در تمام رقابت‌ها شکست نخورد، شکست.[۸۷][۸۸] سرانجام در تاریخ ۲ آوریل ۲۰۱۶ نوار شکست ناپذیری‌های بارسلونا پس از ۳۹ بازی با باخت ۲–۱ مقابل رئال مادرید در ورزشگاه نیوکمپ متوقف شد.[۸۹] در ۱۴ مه ۲۰۱۶، بارسلونا با برد ۳–۰ مقابل گرانادا در آخرین روز از فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶، ششمین عنوان قهرمانی لالیگا را در طی هشت سال گذشته برنده شد.[۹۰] در نهایت بارسلونا فصل ۲۰۱۵–۲۰۱۶ را با دوگانه کردن (قهرمان کوپا دل ری و قهرمان لالیگا) به پایان رساند.

بارسلونا فصل ۲۰۱۶–۲۰۱۷ را با قهرمانی در سوپر جام اسپانیا شروع کرد. آن‌ها توانستند با غلبه ۳–۰ بر سویا (مجموع ۵–۰) در تارخ ۱۸ اوت ۲۰۱۶ قهرمان شوند و دوازدهمین جام را با خود به خانه ببرند.[۹۱][۹۲] این فصل برای بارسلونا فراز و نشیب‌های زیادی داشت، چرا که با باخت به تیم‌های نسبتاً ضعیف عنوان قهرمانی لالیگا را تنها با سه اختلاف امتیاز به رئال تقدیم کردند. تنها جامی که بارسلونا در این فصل گرفت کوپا دل ری بود.[۹۳] در لیگ قهرمانان اروپا ۱۷–۲۰۱۶، در ۸ مارس ۲۰۱۷، بارسلونا در بازی برگشت مقابل پاری سن ژرمن توانست بزرگترین بازگشت لیگ قهرمانان را با پیروزی ۶–۱ رقم بزند. تا قبل از این بازی، در تاریخ لیگ قهرمانان، هیچ تیمی نتوانسته بود بازی ۴–۰ باخته را ببرد و صعود کند.[۹۴] از دیگر دستاوردهای باشگاه در این فصل پیروزی مقابل ۵ تیم مطرح لالیگا (رئال مادرید، اتلتیکو مادرید، آتلتیک بیلبائو، سویا و والنسیا) برای اولین بار در خانه‌هایشان بود. سرانجام در تاریخ ۲۹ مه ۲۰۱۷ لوئیز انریکه از مربیگری بارسلونا برکنار شد و بازیکن سابق باشگاه، ارنستو والورده هدایت تیم را برای دو فصل و یک فصل توافقی به عهده گرفت.[۹۵]

هواداران باشگاه

طرفداران بارسا در نیوکمپ

نام مستعار طرفداران بارسلونا کولز است. گفته می‌شود ۲۵٪ از جمعیت اسپانیا طرفدار بارسلونا هستند و بعد از رئال مادرید که ۳۲٪ از اسپانیایی‌ها هوادار آن هستند، بارسا در جایگاه دوم قرار می‌گیرد. جایگاه سوم نیز به تیم والنسیا با ۵٪ حامی تعلق دارد.[۹۶] در اروپا بارسا اولین تیم محبوب این قاره‌است.[۹۷] تعداد اعضای باشگاه از فصل ۲۰۰۳–۰۴ از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر به ۱۷۰٬۰۰۰ نفر تا سپتامبر ۲۰۰۹ افزایش قابل توجهی داشته‌است.[۹۸]

علاوه بر عضویت، در ژوئن ۲۰۱۰، به‌طور رسمی ۱٬۳۳۵ نفر در نقاط مختلف جهان در انجمن هواداران بارسا ثبت نام کرده‌اند. انجمنهای هواداران وظیفه تبلیغ بارسلونا در محل‌های مختلف را دارند و در مقابل در حین بازدید از بارسلونا خدمات مفیدی دریافت می‌کنند.[۹۹] همچنین بارسا هواداران بسیار برجسته‌ای تاکنون داشته که در این میان می‌توان به پاپ ژان پل دوم که عضو افتخاری باشگاه بود یا خوزه زاپاترو که نخست‌وزیر فعلی اسپانیا است اشاره کرد.[۱۰۰][۱۰۱]

ال کلاسیکو

رقابت شدید میان دو تیم قوی‌تر در لیگ‌های ملی بسیار معمول است و این در مورد لا لیگا نیز صدق می‌کند، جایی که به بازی میان بارسلونا و رئال مادرید ال کلاسیکو (به اسپانیاییEl Clásico) می‌گویند. از ابتدا این دو تیم به عنوان نماینده دو منطقه و شهر رقیب، کاتالونیا و کاستیل شناخته می‌شوند. این رقابت بازتابی از تنش‌های فرهنگی و سیاسی میان دو منطقه‌است که از جنگ داخلی اسپانیا نشئت می‌گیرد.[۱۰۲]

در مدت دیکتاتوری پریمو ده ریورا و به‌خصوص فرانسیسکو فرانکو (۱۹۳۹–۱۹۷۵) تمامی فرهنگ‌های محلی مورد سرکوب قرار گرفتند و تمام زبان‌های رایج در اسپانیا جز کاستیلایی ممنوع اعلام شدند.[۱۰۳][۱۰۴] مردم کاتالان به یک نماد برای ابراز آزادی‌خواهی نیاز داشتند و بارسا تبدیل به فراتر از یک باشگاه (به کاتالانMés que un club) برای کاتالان‌ها شد. به گفتهٔ مانوئل واسکس مونتالبان، پیوستن به بارسلونا بهترین راه برای کاتالان‌ها بود تا هویت خود را نشان دهند، این راه نسبت به پیوستن به جنبش‌های ضد فرانکو کم هزینه‌تر بود و امکان ابراز مخالفت را به آن‌ها می‌داد.[۱۰۵]

از سوی دیگر رئال مادرید در بسیاری از موارد به عنوان تجسمی از تمرکز ظلم حاکمیت، رژیم فاشیستی و فراتر از آن بود. (سانتیاگو برنابئو که ورزشگاه رئال به نام اوست از افرادیست که علیه ملی‌گرایی فرانکو جنگید).[۱۰۶][۱۰۷] به هر شکل در طول جنگ داخلی اسپانیا، اعضای هر دوتیم نظیر جوزپ سانیول و رافائل سانچز گوئرا متحمل آسیب‌هایی از سوی هواداران فرانکو شدند.

در دهه ۱۹۵۰، زمانی که بحث انتقال آلفردو دی استفانو مطرح شد، اختلاف دو باشگاه تشدید یافت. در نهایت او رئال مادرید را انتخاب کرد و در آن فصل باعث موفقیت آن‌ها نیز شد.[۱۰۸] در دهه ۱۹۶۰ هر دو تیم در جام اروپا به مصاف با یکدیگر رفتند که رئال مادرید توسط بارسا حذف شد.[۱۰۹] همچنین در آخرین رویارویی دو تیم در سال ۲۰۰۲ که توسط رسانه‌های اسپانیا «رقابت قرن» نام گرفت، بیش از ۵۰۰ میلیون نفر شاهد دیدار دو تیم بودند.[۱۱۰]

نتیجهٔ رقابت‌ها
به روز شده در ۱۶ اوت ۲۰۱۷[۱۱۱]
بازی‌ها بردها مساوی‌ها گل‌ها بردهای خانگی تساوی‌های خانگی بردهای خارج از خانه
رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا رئال مادرید بارسلونا
لا لیگا ۱۷۴ ۷۲ ۶۹ ۳۳ ۲۸۴ ۲۷۷ ۵۲ ۴۹ ۱۵ ۱۸ ۲۰ ۲۰
کوپا دل ری ۳۳ ۱۲ ۱۴ ۷ ۶۴ ۶۳ ۵ ۷ ۵ ۲ ۳ ۵
کوپا دی لالیگا ۶ ۰ ۲ ۴ ۸ ۱۳ ۰ ۱ ۲ ۲ ۰ ۱
سوپرجام اسپانیا ۱۴ ۸ ۴ ۲ ۳۰ ۱۸ ۶ ۴ ۱ ۱ ۲ ۰
لیگ قهرمانان ۸ ۳ ۲ ۳ ۱۳ ۱۰ ۱ ۱ ۲ ۱ ۲ ۱
تمام مسابقات ۲۳۵ ۹۵ ۹۱ ۴۹ ۳۹۹ ۳۸۱ ۶۴ ۶۱ ۲۵ ۲۴ ۲۷ ۲۷
دوستانه ۳۴ ۴ ۲۰ ۱۰ ۴۴ ۸۶ ۳ ۱۱ ۴ ۶ ۱ ۸
تمام بازی‌ها ۲۶۹ ۹۹ ۱۱۱ ۵۹ ۴۴۳ ۴۶۷ ۶۷ ۷۲ ۲۹ ۳۰ ۲۸ ۳۵

دربی بارسلونا

رقیب منطقه‌ای بارسا، اسپانیول است. برخلاف بارسا که هیئت مدیره اولیه آن از ملیت‌های مختلف بودند. این تیم توسط علاقه‌مندان به فوتبال اسپانیا تأسیس شد و سپس از حمایت پادشاه برخوردار گشت. اسپانیول آشکارا به عنوان یک تیم ضد بارسلونایی تأسیس شد و آن‌ها همواره بارسا را به عنوان یک تیم بیگانه می‌دیدند.[۱۱۲] از آنجایی که مردم کاتالونیا اسپانیول را به عنوان نماینده‌ای از مادرید می‌دیدند، رقابت‌ها جدی‌تر شد.[۱۷] زمین اصلی باشگاه اسپانیول در منطقه اعیان‌نشین ساریا بود.[۱۱۳][۱۱۴]

اسپانیول به‌طور سنتی به‌خصوص در زمان حکومت فرانکو، به زعم اکثریت شهروندان بارسلونا به عنوان ترویج‌کننده مشروعیت حکومت شناخته می‌شد و این در تضاد کامل با روحیه انقلابی بارسلونایی‌ها بود.[۱۱۵] در ۱۹۱۸ که بحث خودمختاری مطرح شده بود اسپانیول شروع به مخالفت با آن کرد.[۱۱۲] بعدها اسپانیول در کنار فاشیست‌ها از گروه‌های حامی فالانژ که می‌خواستند به جنگ داخلی بپیوندند حمایت می‌کرد. باوجود این تفاوت‌های فکری، دربی به‌خاطر تفاوت اهداف هر دو باشگاه، بیشتر برای هواداران اسپانیول اهمیت داشته تا بارسلونا. در سال‌های اخیر رقابت میان دو باشگاه کمتر رنگ و بوی سیاسی داشته و باشگاه اسپانیول نیز نام رسمی و سرود باشگاه را از اسپانیایی به کاتالان ترجمه کرده‌است.[۱۱۲]

اگرچه در تاریخ لا لیگا بیشتر دربی‌ها منطقه‌ای هستند، این رقابت نامعمول نیز کاملاً با برتری بارسلونا همراه بوده‌است. اسپانیول در تمام طول ۷۰ سال گذشته تنها سه بار بالاتر از بارسلونا قرار داشته و در مسابقات جام حذفی کاتالونیا تنها در سال ۱۹۵۷ موفق به پیروزی در برابر بارسا شده‌است. همچنین بهترین نتیجه‌ای که اسپانیول تاکنون از شهرآورد بارسلونا به دست آورده ۶–۰ در سال ۱۹۵۱ بوده‌است. اسپانیول در فصل ۲۰۰۹–۲۰۰۸ با کسب پیروزی ۲–۱ در مقابل بارسا تنها تیمی است که توانسته سه بار در یک فصل بارسلونا را در نیوکمپ شکست بدهد.[۱۱۶]

درآمد و دارایی

در ۲۰۱۰، مجله فوربز با اعلام ثروت باشگاه بارسلونا در حدود ۷۵۲ میلیون یورو، آن‌ها را در جایگاه چهارم پس از منچستر یونایتد، رئال مادرید و آرسنال به عنوان ثروتمندترین باشگاه جهان قرار داد.[۱۱۷][۱۱۸] طبق گفته دلویت، بارسلونا با درآمد ۳۶۶ میلیون یورو در همین سال، جایگاه دوم را پس از رئال مادرید که ۴۰۱ میلیون یورو درآمد دارد به دست آورده‌است.[۱۱۹]

حسابرسی‌های دلویت در ژوئیه ۲۰۱۰ نشان می‌دهد بارسلونا ۴۴۲ میلیون یورو بدهی دارد. این رقم دقیقاً ۵۸ درصد از کل دارایی‌ها بارسلونا است که فوربز آن را اعلام کرده بود. مدیر جدید باشگاه این بدهی‌ها را ناشی از مشکلات ساختاری دانسته‌است.[۱۲۰] خبرها حکایت از آن دارد که در سال جاری بارسا مبلغ ۷۹ میلیون یوروی دیگر ضرر خواهد داشت، این درحالیست که بارسلونا یکی از مدافعان عنوان قهرمانی لالیگا است.[۱۲۱]

رکوردها

ژاوی، رکورد دار بیشترین بازی برای بارسلونا

ژاوی در حال حاضر با مجموع ۷۶۷ بازی برای بارسلونا و ۵۰۵ بازی در لالیگا رکوردار همراهی باتیم است. در جایگاه دوم لیونل مسی با ۷۱۸ بازی در تمام رقابت‌ها و ۴۷۱ بازی در لیگ، قرار دارد.[۱۲۲]

لیونل مسی، برترین گلزن تاریخ باشگاه بارسلونا

برترین گلزن باشگاه فوتبال بارسلونا تاکنون در تمام رقابت‌ها (شامل بازی‌های دوستانه)، لیونل مسی با ۶۵۷ گل است. مسی این عنوان را از پائولینو آلکانترا (۳۶۹ گل) که به مدت ۸۷ سال رکورددار بود گرفت.[۱۲۳] او همچنین برترین گلزن بارسلونا در رقابت‌های اروپایی با ۱۰۶ گل، مسابقات بین‌المللی با ۱۱۱ گل و برترین گلزن تاریخ لالیگا با به ثمر رساندن ۳۸۷ گل می‌باشد. در کنار مسی، چهار بازیکن دیگر نیز قرار دارند که توانسته‌اند بیش از صد گل برای بارسلونا بزنند: سزار (۱۹۰)، لاسلو کوبالا (۱۳۱)، لوییس سوارز (۱۱۲) و ساموئل اتوئو (۱۰۸). در رقابت‌های کوپا دل ری، جوزپ سامیتیر با زدن ۶۵ گل رکورد دار است.

لاسلو کوبالا رکورددار بیشترین گل زده در یک بازی می‌باشد که با زدن هفت گل به اسپورتینگ گیخون در سال ۱۹۵۲ این رکورد را به دست آورد.[۱۲۴] در رقابت‌های لیگ قهرمانان، مسی با به ثمر رساندن پنج گل در یک بازی مقابل بایر لورکوزن در سال ۲۰۱۲ رکورد دار است.[۱۲۵] الوجیو مارتینز بهترین گلزن بارسلونا مقابل یک باشگاه در یک دوره لیگ شد وقتی که در سال ۱۹۵۷ به تیم اتلتیکو مادرید هفت گل زد.

دروازه‌بان‌های بارسلونا در کسب جایزه زامورا رکورد دار هستند (۲۰) که آنتونی رامالتس و ویکتور والدز هر کدام پنج بار این جایزه را برده‌اند. والدز با میانگین دریافت ۰٫۸۳۲ گل در هر بازی در لالیگا رکورد دار است همچنین او با ۸۹۶ دقیقه بسته نگه داشتن دروازه اش توانست رکورد دیگری را نیز در لالیگا به ثبت برساند.[۱۲۶][۱۲۷] کلادیو براوو هم ۷۵۴ دقیقه بدون شکست را در لالیگا تجربه کرد که از این حیث رکورد دار است.[۱۲۸][۱۲۹]

در ۲ فوریه ۲۰۰۹ بارسا به مجموع ۵۰۰۰ گل زده در لا لیگا رسید. گل ۵۰۰۰ام بارسا را مسی در بازی مقابل ریسینگ سانتاندر که بانتیجه ۲–۱ به نفع بارسلونا تمام شد، به ثمر رساند.[۱۳۰] در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ بارسا با شکست ۲–۱ استیودیانتس ششمین عنوان قهرمانی خود را در یک سال به دست آورد و تنها تیمیست که شش‌گانه جام‌ها را در تاریخ فوتبال فتح کرده‌است.[۱۳۱] همچنین بارسلونا با فتح۲۹ کوپا دی ری ۱۲ سوپرجام اسپانیا از این حیث نیز رکورد دار است.[۱۳۲][۱۳۳]

در ۳ مارس ۱۹۸۶ در بازی یک چهارم نهایی جام اروپا، بارسا به میزبانی یوونتوس رفت که در آن بازی ۱۲۰٬۰۰۰ نفر به تماشای بازی پرداختند و رکورد بیشترین حضور حامیان بارسا رقم خورد.[۱۳۴] با توجه به نوسازی ورزشگاه در ۱۹۹۰ و قانون منع امکان تماشای بازی به صورت ایستاده احتمالاً این رکورد هرگز نمی‌شکند، زیرا ظرفیت ورزشگاه ۹۹٬۳۵۴ نفر است.[۱][۱۳۵]

لوگوها و لباس‌ها

نخستین لوگو باشگاه بارسلونا که بر روی لباس آن‌ها درج شد.[۱۳۶]

لوگو اصلی باشگاه به شکل تاجی دربالای تصویر به یادگار تاج و تخت آراگون و خفاشی نماد شاه جیمز بود که به دو شاخه یکی از درخت برگ بو و دیگری نخل احاطه شده‌است.[۱۳۷] در سال ۱۹۱۰ بارسلونا بین اعضای خود یک مسابقه طراحی برای طراحی نماد باشگاه برگزار کرد که کارلس کومامالا از بازیکنان باشگاه برنده آن شد. پیشنهاد کومامالا با تغییراتی جزئی همچنان به عنوان نماد باشگاه باقی‌مانده‌است. طرح اولیه شامل تاج و صلیب سنت جورج در قسمت بالا گوشهٔ چپ با پرچم کاتالان در کنار آن و رنگ تیم در پایین بود.[۱۳۸]

رنگ‌های آبی و قرمز در پیراهن برای اولین بار در دیدار مقابل هیسپانیا در سال ۱۹۰۰ استفاده شد.[۱۳۹] چندین نظریه در رابطه با طراحی لباس آبی و قرمز بارسلونا وجود دارد. پسر یکی از اولین مدیران باشگاه، آرتور ویتی مدعیست که ایده این طرح لباس به پدرش تعلق دارد و او لباس را بر اساس لباس تیم مدرسه بازرگانی تیلور پیشنهاد کرده‌است. نظریه دیگر برطبق گفته تونی استالبر نویسنده‌است که رنگ‌ها را متعلق به جمهوری اول ماکسیمیلیان روبسپیر می‌داند. گذشته از دو نظریه قبلی، رایج‌ترین نظریه در کاتالونیا این است که خوان گمپر رنگ لباس بارسا را از تیم سابقش، بازل انتخاب کرده‌است.[۱۴۰]

بارسلونا از زمان تأسیس هرگز تبلیغ هیچ شرکتی را بر روی پیراهن خود نداشته‌است. در ۱۴ ژوئیه ۲۰۰۶ باشگاه خبر عقد قراردادی ۵ ساله را با یونیسف اعلام کرد، طبق این قرارداد لوگوی یونیسف در این مدت بر روی پیراهن تیم قرار می‌گرفت و هرسال مبلغ ۱٫۵ میلیون یورو کمک مالی از طرف بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا به یونیسف پرداخت می‌شد.[۱۴۱] بنیاد باشگاه فوتبال بارسلونا در سال ۱۹۹۴ بر پایهٔ تصمیم رئیس کمیتهٔ سیاست‌گذاری‌های اقتصادی باشگاه به عنوان نهادی برای جمع‌آوری کمک و جلب پشتیبان‌های مالی برای سازمان‌های غیر ورزشی راه‌اندازی شد.[۱۴۲] از سال ۲۰۰۴ شرکت‌ها می‌توانند با پرداخت ۴۰ الی ۶۰ هزار پوند در سال یکی از ۲۵ عضو افتخاری بنیاد شوند. همچنین جمع دیگری متشکل از ۴۸ عضو وجود دارد که سالانه ۱۴٬۰۰۰ پوند پرداخت می‌کنند. علاوه بر این عده‌ای دیگر از حامیان با پرداخت سالانه ۴٬۰۰۰ پوند وجود دارند. باید توجه داشت که مدرکی از دخالت جدی اعضای افتخاری در سیاست‌های باشگاه در دست نیست، هرچند بر طبق گفته آنتونی کینگ «بعید است که اعضای افتخاری بنیاد در تصمیم‌گیری‌های باشگاه دخالتی نداشته باشند».[۱۴۳]

بارسلونا با عقد قراردادی به مبلغ ۱۵۰ میلیون یورو با بنیاد قطر به مدت پنج سال بالاخره به عدم پذیرش اسپانسر لباس خود پایان داد. این قرارداد از فصل ۱۲–۲۰۱۱ آغاز شد.[۱۴۴]

دوره طراح لباس اسپانسر
۱۹۸۲–۱۹۹۲ مِیبا بدون اسپانسر
۱۹۹۲–۱۹۹۸ کاپا
۱۹۹۸–۲۰۰۶ نایکی
۲۰۰۶–۲۰۱۱ یونیسف
۲۰۱۱–۲۰۱۳ مؤسسه قطر / یونیسف
۲۰۱۳–۲۰۱۴ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف
۲۰۱۴–۲۰۱۶ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف / بکو
۲۰۱۶–۲۰۱۷ هواپیمایی قطر / اینتل / یونیسف / بکو / گیترید
۲۰۱۷– راکوتن / اینتل / یونیسف / بکو / گیترید

ورزشگاه

یکی از شعارهای بارسلوناهک شده بر روی جایگاه تماشاچیان، “Més que un club” که به معنی فراتر از یک باشگاه است.

اولین زمین بارسلونا، ورزشگاه اینداستریا با ظرفیت ۱۰٬۰۰۰ نفر بود. مسئولین باشگاه در آن زمان امکانات این ورزشگاه را برای یک باشگاه در حال رشد کافی نمی‌دانستند.[۱۴۵] در ۱۹۲۲ جمعیت هواداران به ۲۰٬۰۰۰ نفر رسید و با کمک مالی آن‌ها، باشگاه توانست ورزشگاه بزرگتری به نام لس کورتس بسازد که ظرفیت اولیه آن ۲۰٬۰۰۰ نفر بود. بعد از جنگ داخلی اسپانیا، باشگاه شروع به جذب تماشاچی و اعضای بیشتر برای حضور در مسابقات کرد. افزوده شدن به تعداد طرفداران، اسباب گسترش ورزشگاه را فراهم کرد، گسترش ورزشگاه در چندین پروژه شامل: گسترش جایگاه تماشاچیان در ۱۹۴۴، گسترش بخش جنوبی ورزشگاه در ۱۹۴۶ و گسترش بخش شمالی در ۱۹۵۰ صورت گرفت، در نهایت ظرفیت ورزشگاه پس از پایان توسعه آن به ۶۰٬۰۰۰ نفر رسید.[۱۴۶]

پس از تکمیل ورزشگاه لس کورتس دیگر امکان گسترش دادن آن وجود نداشت. با کسب قهرمانی در سال‌های ۱۹۴۸ و ۱۹۴۹ در مسابقات لالیگا و پیوستن کوبالا در ژوئن ۱۹۵۰ به بارسا، که بعدها مجموعاً ۱۹۶ گل در ۲۵۶ بازی به ثمر رساند، هواداران و تماشاچیان تیم بیشتر شدند.[۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸] از این رو باشگاه مجدداً برای تهیه یک ورزشگاه جدید دست به کار شد.[۱۴۶] در ۲۸ مارس ۱۹۵۴ ساخت ورزشگاه در مقابل ۶۰٬۰۰۰ هزار تن از طرفداران باشگاه آغاز شد. اولین سنگ ورزشگاه نیوکمپ زیر نظر فرماندار فلیپه آکدو کلوگنا و با دعای خیر اسقف اعظم بارسلونا گرگوریو مودریگو در جای خود قرار گرفت. در ۲۴ سپتامبر ۱۹۵۷ پس از سه سال ساخت ورزشگاه به پایان رسید و ۲۸۸ میلیون پستا هزینه ساخت آن شد.[۱۴۶]

در سال ۱۹۸۰ جهت بازسازی ورزشگاه مطابق استانداردهای یوفا، باشگاه برای تأمین هزینه‌های بازسازی در قبال نوشتن نام هواداران بر روی آجرهای مورد استفاده، هزینه‌ای از آن‌ها دریافت می‌کرد. این طرح مورد استقبال طرفداران و حتی مردم قرار گرفت اگرچه بعدها زمانی‌که یکی از رسانه‌های مادرید گزارشی از آجری با نام هک شده سانتیاگو برنابئو یسته، یکی از مدیران با سابقه و حامیان فرانکو تهیه کرد، جنجال بسیاری ایجاد شد.[۱۴۹][۱۵۰][۱۵۱] ظرفیت ورزشگاه در حال حاضر ۹۹٫۳۵۴ نفر است که بزرگترین ورزشگاه اروپا نیز می‌باشد.[۱][۱۵۲] این ورزشگاه هم‌چنین در بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۹۲، میزبان برخی از مسابقات نیز بوده‌است.[۱۵۳]

ورزشگاه شامل بخش‌های دیگری نیز هست:[۱۵۴]

سراسرنمایی از ورزشگاه در ژانویه ۲۰۱۱

افتخارات

افتخارات باشگاه بارسلونا
نوع مسابقات تعداد عناوین فصل‌ها / سال‌ها
داخلی لالیگا[۱۵۵] ۲۶ ۱۹۲۸–۲۹، ۱۹۴۴–۴۵، ۱۹۴۷–۴۸، ۱۹۴۸–۴۹، ۱۹۵۱–۵۲، ۱۹۵۲–۵۳، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۵۹–۶۰، ۱۹۷۳–۷۴، ۱۹۸۴–۸۵، ۱۹۹۰–۹۱، ۱۹۹۱–۹۲، ۱۹۹۲–۹۳، ۱۹۹۳–۹۴، ۱۹۹۷–۹۸، ۱۹۹۸–۹۹، ۲۰۰۴–۰۵، ۲۰۰۵–۰۶، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۰۹–۱۰، ۲۰۱۰–۱۱، ۲۰۱۲–۱۳، ۲۰۱۴–۱۵، ۲۰۱۵–۱۶، ۱۸–۲۰۱۷، ۲۰۱۸-۱۹
کوپا دل ری[۱۵۶] ۳۰ ۱۹۰۹–۱۰، ۱۹۱۱–۱۲، ۱۹۱۲–۱۳، ۱۹۱۹–۲۰، ۱۹۲۱–۲۲، ۱۹۲۴–۲۵، ۱۹۲۵–۲۶، ۱۹۲۷–۲۸، ۱۹۴۱–۴۲، ۱۹۵۰–۵۱، ۱۹۵۱–۵۲، ۱۹۵۲–۵۳، ۱۹۵۶–۵۷، ۱۹۵۸–۵۹، ۱۹۶۲–۶۳، ۱۹۶۷–۶۸، ۱۹۷۰–۷۱، ۱۹۷۷–۷۸، ۱۹۸۰–۸۱، ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۷–۸۸، ۱۹۸۹–۹۰، ۱۹۹۶–۹۷، ۱۹۹۷–۹۸، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۱۱–۱۲، ۲۰۱۴–۱۵، ۲۰۱۵–۱۶، ۲۰۱۶–۱۷، ۲۰۱۷–۱۸
سوپر جام فوتبال اسپانیا[۱۵۷] ۱۳ ۱۹۸۳، ۱۹۹۱، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴، ۱۹۹۶، ۲۰۰۵، ۲۰۰۶، ۲۰۰۹، ۲۰۱۰، ۲۰۱۱، ۲۰۱۳، ۲۰۱۶، ۲۰۱۸
کوپا اوا دیورته[۱۵۸][note ۱] ۳ ۱۹۴۸، ۱۹۵۲، ۱۹۵۳
کوپا دی لالیگا[۱۵۹] ۲ ۱۹۸۲–۸۳، ۱۹۸۵–۸۶
اروپایی جام اروپا / لیگ قهرمانان اروپا[۱۶۰] ۵ ۱۹۹۱–۹۲، ۲۰۰۵–۰۶، ۲۰۰۸–۰۹، ۲۰۱۰–۱۱، ۲۰۱۴–۱۵
سوپرجام اروپا[۱۶۱] ۵ ۱۹۹۲، ۱۹۹۷، ۲۰۰۹، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵
جام برندگان جام اروپا[۱۶۲] ۴ ۱۹۷۸–۷۹، ۱۹۸۱–۸۲، ۱۹۸۸–۸۹، ۱۹۹۶–۹۷
اینتر-سیتیز فیرز کاپ[۱۶۳] ۳ ۱۹۵۵–۵۸، ۱۹۵۸–۶۰، ۱۹۶۵–۶۶
جهانی جام باشگاه‌های فوتبال جهان[۱۶۴] ۳ ۲۰۰۹، ۲۰۱۱، ۲۰۱۵
  • اعداد پر رنگ در ستون عناوین، رکورد محسوب می‌شوند.
  •  رکورد مشترک با باشگاه دیگر

بازیکنان فعلی

بازبینی در ۱۵ اکتبر ۲۰۲۰[۱۶۵]

تذکر: پرچم استفاده شده در کنار نام بازیکنان نشان‌دهندهٔ ملیتی است که برای بازیکنان در فیفا ثبت شده‌است. این بازیکنان ممکن است بیش از یک ملیت داشته باشند.

شماره پست بازیکن
۱ آلمان دروازه‌بان مارک-آندره تر اشتگن
۲ ایالات متحده آمریکا مدافع سرجینیو دست
۳ اسپانیا مدافع جرارد پیکه (کاپیتان سوم)
۴ اروگوئه مدافع رونالد فدریکو آراخو
۵ اسپانیا هافبک سرخیو بوسکتس (کاپیتان دوم)
۶ اسپانیا هافبک کارلس آلنیا
۷ فرانسه مهاجم آنتوان گریزمن
۸ بوسنی و هرزگوین هافبک میرالم پیانیچ
۹ دانمارک مهاجم مارتین بریتویت
۱۰ آرژانتین مهاجم لیونل مسی (کاپیتان)
۱۱ فرانسه مهاجم عثمان دمبله
۱۲ اسپانیا هافبک ریکی پویگ
۱۳ برزیل دروازه‌بان نتو
شماره پست بازیکن
۱۴ برزیل هافبک فیلیپه کوتینیو
۱۵ فرانسه مدافع کلمون لنگله
۱۶ اسپانیا هافبک پدری
۱۷ پرتغال مهاجم فرانسیسکو ترینکائو
۱۸ اسپانیا مدافع ژوردی آلبا
۱۹ دانمارک مهاجم مارتین بریتویت
۲۰ اسپانیا مدافع سرجی روبرتو (کاپیتان چهارم)
۲۱ هلند هافبک فرنکی دی یونگ
۲۲ اسپانیا مهاجم آنسو فاتی
۲۳ فرانسه مدافع ساموئل اومتیتی
۲۴ اسپانیا مدافع جونیور فیرپو
فرانسه مدافع ژان-کلر تودیبو

بازیکنان قرض داده‌شده

شماره پست بازیکن
اسپانیا مدافع Sergio Akieme (در آلمریا تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)
برزیل مدافع امرسون (در رئال بتیس تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)
سنگال مدافع موسی واگه (در پائوک تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۱)

مسئولین

کادرفنی

پست نام
سرمربی رونالد کومان
مربی دروازه‌بان‌ها
استعدادیاب‌ها ایسیدره رامون
خسوس کاساس
جوردی ملرو
جومه توراس
فیزیوتراپ جومه مونیل
خوانخو براو
ژاوی لوپز
ژاوی لینده
روانشناس خوآکین والدس
پزشک رامون کانال
ریکارد پرونا
دنیل مدینا
رابط تیم کارلس ناوال
مدیر فوتبال آریدو برایدا
دستیار مدیر فوتبال کارلس رکساچ
مدیر آکادمی جوردی رورا
مربی تیم دوم جوردی وینیالس

آخرین به‌روز رسانی: ۸ ژوئیه ۲۰۱۵
منبع: [۱۶۶]

مدیران

Photo of Rosell

جوزپ ماریا بارتومئو، مدیر باشگاه بارسلونا

سمت نام
مدیر جوزپ ماریا بارتومئو
معاون حوزه اقتصادی و استراتژیک خاویر فائوس
معاون حوزه اجتماعی جوردی کاردونر
معاون حوزه سازمانی کارلس ویلاروبی
معاون حوزه ورزشی جوردی مستره
معاون حوزه ارتباطات و رسانه مانل آرویو
مسئول امور مالی سوزانا مانج
دبیر هیئت مدیره آنتونی فریکسا
مدیر حوزه ‍پزشکی ورزشی جوردی مونس
مدیر حوزه ‍ورزشی (فوتبال) اریک آبیدال
مدیر حوزه ‍اجتماعی رامون پونت
مدیر حوزه ‍اجتماعی پیلار جوینووارت
مدیر حوزه ‍اقتصادی و استراتژیک جوردی مویکس
مدیر حوزه ‍اقتصادی و استراتژیک سیلویو الیاس
مدیر حوزه ‍فناوری سیلویو الیاس

آخرین بروز رسانی: ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۵[۱۶۷]

مدل عضویت-مالکیت

باشگاه فوتبال بارسلونا در تاریخ ۳۰ ژوئیه ۲۰۰۸ دارای ۱۶۲۹۷۹ عضو است که ۱۷ درصد از آنان را غیر اسپانیایی‌ها تشکیل می‌دهند. این اعضا هزینه عضویت سالانه‌ای را پرداخت می‌کنند که به آن‌ها اجازه شرکت در انتخابات مربوط به هیئت مدیره را می‌دهد که ریاست این هیئت مسئولیت اداره باشگاه را در اختیار دارد.[۷]

مدل عضویت-مالکیت باشگاه فوتبال بارسلونا مورد توجه اعضای باشگاه‌های فوتبال در انگلستان است که از صنعتی شدن فوتبال نگران بوده و خودشان را تحت بنگاه‌هایی سازمان داده‌اند تا مسئولان باشگاه را مسئول پذیرتر و دخالتشان در ساختار باشگاه را دموکراتیک‌تر کنند.[۱۶۸]

تیم‌های بارسلونا در رشته‌های ورزشی دیگر

تیم‌های ورزشی بارسلونا در رشته‌های مختلف
Football pictogram.svg Football pictogram.svg Futsal pictogram.svg
فوتبال مردان فوتبال زنان فوتسال
Basketball pictogram.svg Handball pictogram.svg Field hockey pictogram.svg
بسکتبال هندبال اسکیت هاکی
Ice hockey pictogram.svg Rugby union pictogram.svg Rugby union pictogram.svg
هاکی روی یخ راگبی راگبی لیگ

باشگاه فوتبال بارسلونا علاوه بر فوتبال شامل ۱۴ رشته ورزشی دیگر است که چهار رشته آن شامل بسکتبال، فوتبال داخل سالن، هندبال و اسکیت هاکی جزو تیم‌های حرفه‌ای به حساب می‌آیند و رشته‌های دیگری همچون راگبی، راگبی لیگ و هاکی روی یخ جزو تیم‌های غیرحرفه‌ای محسوب می‌شوند.[۱]

تیم‌های حرفه‌ای باشگاه

بازیکنان باشگاه هندبال بارسلونا در حال گوش دادن به صحبت‌های مربی در پالائو بلوگرانا در چارچوب مسابقات قهرمانی اروپا در سال ۲۰۰۸

تیم بسکتبال باشگاه در ۲۴ اوت ۱۹۲۶ تأسیس شده‌است.[۱۶۹] این تیم توانسته‌است در اسپانیا ۱۶ بار لیگ و ۲۲ بار جام حذفی را فتح کند و هم‌چنین در اروپا توانسته‌است ۲ بار فاتح یورولیگ شود.[۱۷۰] آخرین قهرمانی این تیم در لیگ اسپانیا موسوم به لیگا ای‌سی‌بی به قهرمانی در فصل ۱۱–۲۰۱۰ برمی‌گردد.[۱۷۱]

باشگاه هندبال بارسلونا نیز در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۲ تأسیس شده‌است.[۱۷۲] تاکنون در لیگا آسوبال به ۱۸ قهرمانی دست یافته‌است و هم‌چنین ۸ بار فاتح جام قهرمانان اروپا شده‌است.[۱۷۳] این تیم آخرین بار در فصل ۱۱–۲۰۱۰ به مقام قهرمانی لیگا آسوبال دست یافت.[۱۷۴]

تیم فوتسال باشگاه هم به‌طور رسمی در سپتامبر ۱۹۷۸ تأسیس شده‌است. اگرچه از دو سال قبل از آن به‌طور غیررسمی بازیکنان این تیم، پیراهن راه‌راه بارسلونا را به تن می‌کردند.[۱۷۵] از افتخارات این تیم می‌توان به فتح مسابقات لیگ اسپانیا، جام اسپانیا و کوپا دل ری در فصل ۱۱–۲۰۱۰ اشاره کرد.[۱۷۶]

باشگاه اسکیت هاکی بارسلونا نیز در ۱ ژوئن سال ۱۹۴۲ تأسیس شد؛ اگر چه یک سال بعد به علت مشکلات مالی منحل‌شده و سپس در سال ۱۹۴۸ مجدد شروع به کار کرد.[۱۷۷] این تیم نیز توانسته‌است در مسابقات جام پادشاه، اوکی لیگا و لیگ اروپا به‌ترتیب ٬۱۸ ۲۳ و ۱۹ بار به مقام قهرمانی برسد.[۱۷۸]

تیم‌های غیر حرفه‌ای باشگاه

بازیکنان هاکی روی یخ بارسلونا در قصر یخ کاتالونیا

تیم‌های غیر حرفه‌ای باشگاه شامل رشته‌های بسکتبال با ویلچر، دو و میدانی، راگبی، بیس‌بال، والیبال، هاکی روی چمن، هاکی روی یخ و رقص روی یخ می‌شود.[۱]

تیم راگبی باشگاه دارای دو بخش راگبی ۱۵ نفره و راگبی ۱۳ نفره است.[۱] تیم راگبی ۱۵ نفره در سال ۱۹۲۴ تأسیس شده‌است.[۱۷۹]

تیم هاکی روی یخ باشگاه نیز در سال ۱۹۷۲ تأسیس شده‌است و بازی‌هایش را در پالائو دِ گل انجام می‌دهد.[۱۸۰]

تیم‌های زنان باشگاه

یکی از تیم‌های زنان باشگاه تیم والیبال زنان است که خود به‌طور مستقل فعالیت می‌کند؛ هم‌چنین تیم فوتبال زنان باشگاه هم وجود دارد که زیرمجموعه بخش فوتبال باشگاه محسوب می‌شود.[۱]

باشگاه فوتبال زنان بارسلونا در سال ۲۰۰۱ تأسیس شده‌است.[۱۸۱] این تیم توانسته‌است در سال ۲۰۱۱ برای دومین بار فاتح کوپا دل‌لارینا شود.[۱۸۲]