Uncategorized

تروریسم

تروریسم

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تِروریسم (به فرانسویTerrorisme) که در زبان فارسی از آن با عنوان وحشت‌افکنی،[۱] هراس‌افکنی، ارعاب‌گری و دهشت‌افکنی نیز نام‌برده شده‌است، به استفاده از خشونت یا تهدید برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک گفته می‌شود، تروریسم استفاده غیرقانونی از خشونت یا ارعاب است، به خصوص علیه غیر نظامیان، برای دنبال کردن اهداف سیاسی است. البته، در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» در دست نیست.

به عبارت دیگر: به مکتبی گفته می‌شود که اساس روش تحمیل عقاید به دیگران را صرفاً با زورآزمایی، ترور، جنگ، اعمال خشونت‌آمیز، رعب و وحشت، آشوب‌آفرینی، عملیات‌های چریکی، کشتار جمعی، نسل‌کشی، شکنجه و کودتا می‌داند. به فرد، گروه یا دولتی که مکتب تروریسم را پذیرفته باشد و آن را جهت رسیدن به اهداف و آرمان‌هایش به مرحله اِعمال رسانده باشد، تروریست گفته می‌شود.

در روزگار نوین، تروریسم یکی از عوامل اصلی تهدید جامعه به‌شمار می‌رود و طبق قوانین ضد تروریسم در بیشتر کشورهای جهان توسط سیستم قضایی، بزه به حساب می‌آید. همچنین چنانچه در جنگی علیه غیر جنگجویان مانند شهروندان عادی، نیروهای بی‌طرف یا اسیران جنگی به کار گرفته شده باشند جنایت جنگی به حساب می‌آید.[۲]

.

نقشه جهانی پراکندگی عملیات تروریستی، سال ۲۰۰۸

واژه‌شناسی[ویرایش]

تعریف جهانی[ویرایش]

در جهان امروزی، تعریف دقیقی از واژه «تروریسم» ارائه نشده‌است. زیرا هنوز هیچ تعریفی از تروریسم در سازمان ملل متحد تعریف نشده که مورد توافق همه کشورهای عضو باشد.[۳]

واژه‌شناسی فارسی[ویرایش]

ترور (به فرانسویterreur) در زبان فرانسوی به معنای دهشت و دهشت‌افکنی است. اولین کاربرد واژه ترور در جهان مدرن، مانند بسیاری از مفاهیم نوین ازجمله «پیشرفت و ترقی» از انقلاب فرانسه نشأت می‌گیرد و البته برعکس امروز، بار معنایی مثبت داشته‌است.[۴] در لغت‌نامه دهخدا آمده‌است: «ترور مأخوذ از terreur و به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در فارسی متداول شده‌است و تازیان معاصر إهراق را به‌جای ترور به کار می‌برند؛ و این کلمه در فرانسه به معنای وحشت و خوف آمده و حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی است که پس از سقوط ژیروندن‌ها (از ۳۱ مه ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴ میلادی) در فرانسه مستقر شد و اعدام‌های سیاسی فراوانی را متضمّن بود.»

پراکندگی حملات تروریستی در جهان از ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۵، نارنجی: ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۹، قرمز ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۷

تفاوت ترور و تروریسم[ویرایش]

ستمگر کشی و دیگر شکل‌های ترور هر چند معمولاً در چارچوبی از وحشت‌گرایی (تروریسم) انجام می‌شوند، اما میان تروریسم و ترور تفاوت‌های مهمی وجود دارد.[۵]

مفهوم واژه ترور یک منبع مهم ابهام‌زایی در مورد ماهیت ترور است. واژه ترور (اعدام انقلابی) گاه برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات تروریست‌ها استفاده می‌شود. برخی پژوهشگران همچون دیوید راپوپورت و ایویانسکی نظریه امروزین ترور را برگرفته از نظریه ستمگر کشی می‌دانند. امروزه گرایشی برای گنجاندن قتل سیاسی در چارچوب تروریسم پدید آمده و از سوی دیگر بسیاری از گروه‌های وحشت نیز از تاکتیک قتل سیاسی استفاده می‌کنند.[۶] آشکارترین تمایز ترور و تروریسم این است که هدف یک قاتل سیاسی یک شخصیت معین است و اسلحه برای از میان بردن او استفاده می‌شود، اما هدف یک اقدام تروریستی، گروهی است.[۷]

راپوپورت برای تمایز قتل سیاسی از عمل تروریستی روش بدیعی را ارائه می‌دهد که در آن به جای «نفس اقدام» به «معنای اقدام» توجه می‌شود. او تروریسم را یک فرایند و قتل سیاسی را یک رویداد می‌داند؛ «قاتل سیاسی انسانی را نابود می‌کند که (به عقیده او) یک نظام را به فساد کشانده‌است. اما تروریست نظامی را نابود می‌کند که پیشتر هر کسی را که در خود جای می‌داده به فساد کشانده‌است. قتل سیاسی یک حادثه، یک کار گذرا و یک رویداد است ولی تروریسم یک فرایند و یک روش زندگی است».[۸]

ترور سیاسی[ویرایش]

در سیاست به کارهای خشونت‌آمیز و غیرقانونی حکومت‌ها برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها ترور دولتی می‌گویند و نیز کردار گروه‌های مبارزی که برای رسیدن به هدف‌های سیاسی خود دست به کارهای خشونت‌آمیز و هراس‌انگیز می‌زنند، تروریزم نامیده می‌شود. حملاتی مانند اقدام تروریست‌ها در منهدم کردن برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ عملیاتی تروریستی به‌شمار می‌رود.

تروریسم دولتی[ویرایش]

واژه تروریسم دولتی واژه‌ای جنجال‌برانگیز است. تروریسم دولتی اصطلاحی است که برای دخالت دولت یا دولت‌هایی در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر که به وسیله اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستی یا حمایت از عملیات نظامی برای زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور یا کل دستگاه حاکمه آن کشور انجام می‌شود.

در مقاله «تروریسم‌ دولتی: پندار یا واقعیت؟!» نویسنده به بررسی تعاریف موجود از تروریسم دولتی پرداخته شده است. هری هندرسون میان تروریسم دولتی و پشتیبانی دولت از تروریسم تمایز قائل شده است. به نظر وی تروریسم دولتی؛ استفاده از ترور و تهدید به وسیله حکومت علیه شهروندان خود می باشد. در مقابل، پشتیبانی دولت از تروریسم؛ حمایت (از طریق آموزش، سلاح، پول یا اعطای پناهگاه) به عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاست خارجی دولت است. هندرسون تأکید میکند که تعداد قربانیان تروریسم دولتی در سراسر قرن بیستم در آلمان، شوروی سابق، چین و دیگر کشورها بسیار بیشتر از همة تلفاتی بود که به وسیله آنچه عموماً تروریسم گروهی (غیردولتی) نامیده میشود، ایجاد گردید. سیندی کمبس و مارتین اسلن در دانشنامه تروریسم به تعریف واژگان تروریسم دولتی، مبادرت نموده و میان این سه مفهوم و دولت حامی تروریسم دولت پشتیبانِ تروریسم تمایز قائل شده اند. از فحوای تعاریف ارائه شده چنین برمیآید که به نظر آنان، تروریسم دولتی به مواردی اشاره دارد که در آن، یک دولت، خود مرتکب اقدامات تروریستی میگردد. در مقابل، دولت پشتیبان تروریسم به واسطة دخالت گستردۀ دولت در فعالیتهای تروریستی، گاه به صورت مستقیم، از طریق هدایت و کنترل فعالیتهای گروهها تعریف شده است. دولت حامی تروریسم هم به عنوان دولتی تعریف شده که به گروههای تروریستی کمک میکند و یا گروههای تروریستی را که سطوح متفاوتی از عدم وابستگی را دارند، تحریک و ترغیب میکند. در هر دو شیوه اخیر، دولت از گروههای تروریستی برای پیشبرد اهداف خود در کشورهای دیگر بهره میگیرد. (نواب محمدی ده چشمه, تروریسم‌ دولتی؛ پندار یا واقعیت؟!, مجله پژوهشهای حقوقی, شماره ۳۶, زمستان ۱۳۹۷)

اما شاید‌ کاملترین و جامعترین تعریفی که میتوان ارائه داد، این است که “تروریسم دولتی؛ استفادۀ آگاهانه از خشونت یا تهدید به استفاده از چنین خشونتی به وسیله کارگزاران یک دولت یا افراد منصوب از جانب آن علیه افراد یا گروههایی است که با هدف تهدید یا ارعاب مخاطب عام تر قربانی میشوند؛” بنابراین قربانیان مستقیم، اهداف اصلی نیستند، بلکه ابزاری برای تهدید مخاطبان گسترده تری هستند که از طریق پیام آن خشونت تهدید میشوند. هدف از خشونت اعمال شده دستیابی به مقاصد سیاسی یا سیاسی ـ اقتصادی (برخلاف اهداف مجرمانه) است. (نواب محمدی ده چشمه, تروریسم‌ دولتی؛ پندار یا واقعیت؟!, مجله پژوهشهای حقوقی, شماره ۳۶, زمستان ۱۳۹۷)

کمک‌های مادی و معنوی (مثل حمایت سیاسی) به گروه‌های مخالف و مشارکت در عملیاتی چون بمب‌گذاری، مینگذاری بنادر و سواحل، آدم‌ربایی، هواپیماربایی و ترور مقام‌های عالی مملکتی، نمونه‌هایی از تروریسم دولتی هستند.

برایان جنکینس از خبرنگاران مشهور در موضوع تروریسم، تروریسم دولتی را «جنگ از طریق قائم مقام» تعریف می‌کند. وی می‌گوید: «این کشورها (پیروان تروریسم دولتی) بر محدودیت‌های جنگ‌های متعارف واقف‌اند؛ بنابراین ترجیح می‌دهند از امکانات سازمان‌های تروریستی، که خود راساً آنها را ایجاد کرده‌اند یا تغذیه مالی آنها را بر عهده دارند، برای تهدید دشمن یا اخلال در ثبات سیاسی و اقتصادی آن کشور یا ایجاد بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی در آن مملکت بهره گیرند». جنکینس معتقد است که این شکل از تروریسم به سرمایه‌گذاری بسیار کمتری نسبت به یک جنگ متعارف نیاز دارد، دشمن را از پای می‌اندازد و می‌توان ارتباط با تروریست‌ها را به‌طور کلی منکر شد.

تفاوت تروریسم دولتی و غیردولتی[ویرایش]

تفاوت عمده تروریسم دولتی و تروریسم غیردولتی در مجری آن است. بدین معنی که مجری و طراح اعمال تروریستی غیردولتی افراد، گروه‌ها و احزاب اند، و مجری و طراحی اعمال تروریستی دولتی، یک دولت یا چند دولت خاص هستند.

علاوه بر این دخالت دولت یا دولت‌ها در اعمال تروریستی دو گونه‌است:

  1. به صورت مستقیم؛ یعنی خود دولت اعمال تروریستی را علیه دولت دیگر انجام می‌دهد.
  2. به صورت غیرمستقیم؛ یعنی به وسیله فرستادن کمک‌های مادی مانند اسلحه، مهمات و وسایل پیشرفته نظامی در اختیار گروه‌های مخالف دولت مذکور قرار داده شود یا از گروه‌های مزبور حمایت سیاسی یا اقتصادی یا تبلیغاتی شود.

به اعتقاد مؤلفان کتاب فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، سه مقوله را باید از تروریسم دولتی استثنا نمود و غیردولتی تلقی کرد:[نیازمند منبع]

  1. گروه‌های آزادی‌بخش ملی
  2. گروه‌های انقلابی
  3. گروه‌های قومی یا مذهبی

عملیات تروریستی تیموتی مک وی باعث نابودی ساختمان فدرال اوکلاهوما سیتی گردید.

آمارهای جهانی[ویرایش]

یافته‌های گزارش «شاخص جهانی تروریسم» نشان می‌دهد که ۱۰ هزار حمله تروریستی در سال ۲۰۱۳ انجام شده که نسبت به سال ۲۰۱۲، ۴۴ درصد بیشتر شده‌است. این گزارش که توسط مؤسسه اقتصاد و صلح تهیه شده می‌گوید که در سال ۲۰۱۳ حدود ۱۸ هزار نفر در اثر حملات تروریستی جان خود را از دست داده‌اند که هشتاد درصد (۱۴ هزار و ۷۲۲ نفر) آنها در کشورهای عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان و نیجریه قربانی شده‌اند. بنا بر این گزارش، عراق با ۶ هزار و ۳۶۲ قربانی (بیش از یک‌سوم کل کشته‌ها)، بزرگ‌ترین قربانی حملات تروریستی بوده و گروه‌های داعش، القاعده، بوکو حرام و طالبان مسئول بیشترین کشتارها بوده‌اند. جنگ داخلی سوریه که از سال ۲۰۱۱ شروع شد، بیشترین تأثیر را در افزایش حملات تروریستی داشته‌است.[۹]

ایران[ویرایش]

در فهرست کشورهایی که بیشترین آسیب را از تروریسم دیده‌اند، ایران پس از بریتانیا و پیش از یونان و ایالات متحده آمریکا در رده ۲۸ام قرار دارد. ایران همچنین جزو ۱۳ کشوری است که بنابراین گزارش در کنار کشورهایی مثل مکزیک و اسرائیل در معرض خطر افزایش حملات تروریستی است.[۹]

آمریکا[ویرایش]

بنابر گزارش نهاد محاسب دولت آمریکا (جی‌ای‌او) از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تا ابتدای سال ۲۰۱۷ راست‌گرایان افراطی که شامل طیف گسترده‌ای از گروه‌های سیاسی و اجتماعی در آمریکا است مسئول ۷۳ درصد از حملات تروریستی مرگبار در خاک آمریکا بوده‌است که در بیشتر موارد مسلمانان، سیاهپوستان و اقلیت‌های نژادی هدف این حملات بوده‌اند.[۱۰]

جستارهای وابسته[ویرایش]